سایر منابع:
سایر خبرها
قرار داره. گفتم: خوب! گفت: امروز وقتی رفتم پیش اون لیفتراکِ تکی، صدای ناله مردی رو شنیدم. گفتم: مادر جان اونجا بیابونه، باد لابلای دستگاه می پیچه و شما فکر می کنی صدای ناله است. بعد از چند روز دوباره گفت: مامانی بخدا من اون صدا رو شنیدم. منم گفتم: اشکال نداره سوره ناس رو بخون. بعد از چند روز دوباره گفت: مامانی چرا حرفم رو باور نمی کنی؟ بخدا من صدای ناله مردی رو می شنوم. این بار به حرفش ...