سایر منابع:
سایر خبرها
ای بود که تفکر الهیاتی در قرن نوزدهم هنوز آن را از دست نداده بود می گوید: امر استثنایی، امر عام و خودش را توضیح می دهد و هرگاه کسی بخواهد واقعا امر عام را بررسی کند فقط باید جویای یک استثنای واقعی باشد. امر استثنایی با روشنی بیش از خود امر عام همه چیز را آشکار می کند. پس از چندی سخن بی پایان درباره امر عام حال آدم را به هم می زند. استثناهایی هم در کار است. اگر توضیح آنها ممکن نباشد توضیح امر عام ...
/ گفت چونش کرد بی جرمی ادب. معلم پاسخ می دهد که این جمله برای اخبار است و به او امری نیست بلکه بیان مساله اعراب است در کلام و تمییز فاعل از مفعول. شاگرد باز می پرسد: عمر را جرمش چه بد کان زید خام/ بی گنه او را بزد همچون غلام/ گفت این پیمانه معنی بود/ گندمی بستان که پیمانه ست رد/ زید و عمر از بهر اعراب است و ساز/ گر دروغ آید تو با اعراب ساز. شاگرد با توضیح معلم قانع نمی شود و همچنان اصرار می ورزد که ...
توی چادر باشیم. یعنی به شما چیزی ندادند؟ به مردم جیره مشخص چند ماهه و وسایل لازم معیشتی داده اند، اما ما که همان روز زلزله به تهران آمدیم و اون جا نبودیم بعد از ترخیص شدن از بیمارستان تازه اول راهیم و باید دنبال پتو و غذا بدویم. طه، حرف پدرش را قطع می کند و از من می پرسد: خاله میشه عکس مدرسه رو توی گوشیت نشونم بدی؟ تو کانکس چند نفر می تونن درس بخونن؟... و بی آن که منتظر ...
حرف می زند که بچه، جواب دروغ نمی دهد. اگر بچه عشقش گرفت در حمام آواز بخواند و صدایش را رها کند، پدرش توی ذوقش نمی زند که چه خبرته! . وقتی یک بچه دیگر خواست توپش را به زور بگیرد او ندهد، به او حالی کند با زور نمی توانی، اما اگر دوست داری، باهات بازی می کنم. وقتی چیزی به نظرش نامعقول آمد، به هر که می خواهد باشد، اعتراض می کند. این ها بچه باعرضه بار می آورند ...
...> آنها گفتند به من هدیه می دهند. خوب، مطمئنم که نگفتند. چرا! آنها گفتند، تو لوری لی هستی، نه؟ خوب، فعلاً(17) آنجا بنشین من تمام روز آنجا نشستم اما هرگز ندادند. من دیگر به آنجا برنمی گردم. (Lee, 1965, p.50) به عنوان بزرگسال ما معمولاً فکر می کنیم که کودک به طور مضحکی دستور معلم را بد فهمیده است. اما دونالدسن خاطر نشان می سازد، اگر در سطحی ژرفتر به موضوع بنگریم فرد ...
آورده بود به طوری که رشته کلام از دست حجازی در رفت. در میانه گروه های سیاسی شرایط انقلابی در جامعه کوچک سیرجان نوجوان هم سن و سال زیدآبادی را به هر سمتی می کشاند؛ اما او انتخاب راه نهایی اش را مدیون فیلمی می داند که یک شب در مسجد دید. فیلم آری چنین بود برادر دکتر شریعتی که فکر او را برای همیشه تغییر داد: با شروع فیلم، صدای دکتر شریعتی در شبستان مسجد طنین انداز شد: من از نقطه ...