سایر منابع:
سایر خبرها
شیر معمولی، این سپیده، مگه تو خواهرم نیستی نمونه هایی از این لحظات است که بار خنده در آن رشد کرده است. دیگر بازیگران هم تابع این گرایش در بازی هستند و مهم ترین تکه های متن در این روال عادی شده مورد غفلت واقع می شود و در آن اخراج، بیکاری، دعوا، مزاحمت و افسردگی برجسته نمی شود و انگار فقط به روایت دردها باید خندیده شود! در حالی که مخاطب باید نسبت به این مصائب کنش مند شود و این از طریق آگاهی ...
گروه جهاد و مقاومت مشرق - مدت ها به دنبال رد و نشانی از شهدای دفتر سپاه مریوان بودم تا اینکه از طریق آقای رضا رستمی از همراهان روزنامه جوان در مریوان، توانستم به خانواده و دوستان شهید دارا کهنه پوشی از شهدای این واقعه دست پیدا کنم. بخش هایی از زندگی جهادی شهید کهنه پوشی را پیش رو دارید. شاید کمتر کسی بداند آشوب های کردستان از کجا شکل گرفت و چطور وارد فاز نظامی شد. تاریخ را که ورق می زنیم به ...
...> خواهرم. چه سالی؟ از سال 86 تا 91 در زندان بودم و وقتی آزاد شدم دوباره سراغ کلاهبرداری رفتم تا اینکه سال 94 بازداشت شدم و بعد از هشت ماه حبس با وثیقه آزاد شدم. چرا زنان سالخورده را طعمه قرار می دادی؟ راحت حرفم را قبول می کردند. از شیوه کلاهبرداری ات بگو. در سطح تهران بیشتر شمال تهران، زنان سالخورده را زیر نظر می گرفتم یا از کاسبان در ...
سلامت نیوز: اسمش مژگان است. 6 ساله بود که همراه با خانواده اش از شهر کوچکی در استانی محروم به تهران آمد و چاره ای نداشت تا در سن نوجوانی یعنی 13 سالگی به خانه بخت برود. چند سال پس از ازدواجش، مردی به او ابراز علاقه می کند و ارتباط پنهانی او و مردی که شیفته اش شده بود، منجر به مرگ شوهر مژگان می شود. این زن به اتهام قتل همسرش در برزخ زندان به انتظار حکم مجازتش است. او سفره دلش را برای مان باز می ...
، تحقیرم کردند. 13 سال دنبال آن دختر بودم و در نهایت برادرش با من قرار گذاشت تا درباره این موضوع با من صحبت کند. چون می دانستم برادرش آدمی است که ممکن است به من آسیب برساند، با خودم اسلحه بردم. او حمله کرد تا من را بزند که من اسلحه کشیدم. رفتارهای خانواده رژین با من آن قدر بد بود که سه بار خودکشی کردم اما نمی توانستم از دوست داشتن رژین دست بردارم. منبع: شرق ...
دست بردار نبود و در این سال ها مدام برای ما ایجاد مزاحمت می کرد. چند بار از او شکایت کردیم، اما هر بار با وساطت بزرگترها از شکایت مان منصرف شدیم. شاکی در ادامه گفت: این گذشت تا اینکه بار آخر یاسر در فضای مجازی باعث آبروریزی خانواده ام شد. آنجا بود که مجبور شدم با او قرار بگذارم تا با هم صحبت کنیم اما یاسر مسلح سر قرار آمد و مرا وادار کرد داخل خودرو بنشینم. از آنجائیکه یاسر را می شناختم از شوهر ...
. مادرم در 70سالگی از زندان شاه فرار کرد، پدرم در زندان کشته شد، خواهرم شب اعدام از زندان فرار کرد و خودم دوبار حکم اعدام برایم آمد و هر دوبار فرار کردم. دفعه دوم به کمک همسرم قبل از جاری شدن حکم اعدام از دست 27 افسر شهربانی فرار کردم.من می توانستم زندگی راحتی داشته باشم ولی به دنبال اهداف انقلاب بودم. از سال 53 تا کنون هنوز براثر کابل هایی که خورده ام کف پاهایم می سوزد. بنده هنوز همان هادی غفاری سابق ...