یکشنبه ۰۶ خردادساعت ۱۰:۲۸May 2024 26
جستجوی پیشرفته
میزان ۱۳۹۷/۰۳/۱۰ - ۰۳:۳۵

ماجرای نجات یک رزمنده در نزدیکی سنگر عراقی ها توسط ابراهیم هادی

خبرگزاری میزان- خون زیادی از پای من رفته بود، بی حس شده بودم، عراقی ها اما مطمئن بودند که زنده نیستیم. حالت عجیبی داشتم. زیر لب فقط می گفتم: یا صاحب الزمان (عج) ادرکنی. هوا تاریک شده بود. جوانی خوش سیما و نورانی بالای سرم آمد. ... ادامه خبر

برچسب‌ها

جستجوگر خبر فارسی، بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویری است (قانون تجارت الکترونیک). برای مشاهده متن خبری که جستجو کرده‌اید، "ادامه خبر" را زده، وارد سایت منتشر کننده شوید (بیشتر بدانید ...)

برچسب خبرهای مرتبط