سایر منابع:
سایر خبرها
جزئیات پرونده بهاره که یکی یکی کنار هم ثبت شد، اسم بهاره هم رفت کنار اسم بقیه مددجوهای مرکز اورژانس اجتماعی دولت آباد. کنار بقیه آدم هایی که قصه زندگی شان هر روز به دست مددکارها می رسد، پرونده هایی که هرقدر هم ورق بخورند، بین شان آدم خوشبخت، آدم بی درد پیدا نمی شود. درد نداری، درد اعتیاد، درد خشونت و... درد مثل بختک چسبیده به زندگی آدم های توی این پرونده ها و سخت راهش را کج می کند تا برود. مددکارها اما برای ...
...، حبیب نریمانی و مریم موحدیان کار می کردم. هیچ وقت با گروه هایی که در اصفهان کار کمدی کار می کردند، از جمله حسن اکلیلی و جهانبخش سلطانی، کار نکردید؟ مژگان خالقی: خیر. البته یک بار آقای اکلیلی به خانه ما تشریف آوردند و از پدرم خواستند که برای شان یک فیلمنامه کمدی بنویسند که پدر قبول نکردند. آقای اکلیلی به من گفتند که تو هم اگر دوست داری یک روز بیا دفترم. اتفاقاً رفتم ولی خب ...
ناخوشایند یا مخدوش از فروغ به کامیار ارائه دهد. بیشتر بدانید : بیوگرافی فروغ فرخزاد : از ازدواج و رابطه عاشقانه تا مرگی پیش بینی شده فروغ فرخزاد و پسرش کامیار شاپور فروغ در شعر دیو شب از دفتر شعر اسیر, از تلخی دوری از پسرش, سروده: شعر فروغ برای پسرش کامیار شاپور: لای لای، ای پسر کوچک من دیده بربند، که شب آمده است دیده بربند، که ...
نت می رفتم و بازی می کردم. چند روز قبل اشکان به سراغم آمد، او از بچه محل هایمان است و می شناسمش. می دانست که بهرام پسرخاله من است. اشکان از من خواست پسرخاله ام را به محلی بکشانم. وقتی علت را پرسیدم گفت بهرام قرار است با سپیده ازدواج کند و ما می خواهیم او را سورپرایز کنیم و برایش هدیه ازدواج خریده ایم. من هم قبول کردم که با پسر خاله ام قرار بگذارم. اشکان هم در ازای این کار برایم یک دستگاه پلی ...
پسرخاله ام با آنها همدست بوده است. با شکایت مرد جوان، پسرخاله اش دستگیر شد و به افسر تحقیق گفت: من از بلایی که سر پسر خاله ام آمده خبر نداشتم. من شیفته بازی های رایانه ای بویژه فوتبال بودم. یک روز رقیب عشقی پسرخاله ام که همسایه مان بود به دیدنم آمد و گفت کاری با او دارد، اما به دلیل سوءتفاهم پیش آمده پسرخاله ام تلفن او را پاسخ نمی دهد. او از من خواست وی را به گیم نت بکشانم . قرار بود برای این ...
جوانی به نام امیر با مراجعه به پلیس از ضرب وشتم خود خبر داد و گفت: پسرخاله ام به من زنگ زد که بازی های جام جهانی است، بیا به خانه یکی از دوستان من برویم و بازی را تماشا کنیم؛ اما وقتی سر قرار با پسر خاله ام رفتم، چند نفر آنجا منتظرم بودند و من را حسابی کتک زدند و از من خواستند از زندگی مهشید، دختری که با هم قرار ازدواج داریم، بیرون بروم. ...
پسر جوان وقتی متوجه شد یکی از اعضای گروه تلگرامی بچه محل باوفا قصد ازدواج با دختر مورد علاقه اش را دارد با دو نفر از دوستانش او ربود و مورد ضرب و جرح قرار داد. به گزارش جوان، چندی قبل پسر جوانی به اداره پلیس رفت و از سه پسر به اتهام ضرب و جرح و آدم ربایی شکایت کرد. شاکی در توضیح ماجرا گفت: چند ماه قبل یکی از دوستانم مرا عضو گروه تلگرامی به نام بچه محل با وفا کرد. علاوه بر من ...
هیچ وقت قلبا از گفته هایش ابراز پشیمانی نکرد. خودش می گوید: [من با هدف این کار را می کنم]چه طور است که خیلی راحت می شود ملت های محروم ستم دیده ی دنیا را مسخره کرد و حرف های نادرست درباره شان زد، اما وقتی کار به آمریکایی ها و آلمانی ها می رسد همان کار می شود نژادپرستی و توهین به ملت ها! جرمی کلارکسون دو بار ازدواج کرده؛ بار اول در 1989 با الکساندرا جیمز که چند ماه بیشتر دوام نیاورد. دومین ...