لیلا مقیمی خشکید... دیگر فایده ای ندارد. پیرزن پَر چادر سیاهش را محکم می گیرد و خودش را از شر سوز و سرمای دی ماه، لای آن مچاله می کند. عکس فرزند شهیدش را بالای سر می گیرد و سخن می گوید و با صدای لرزانش جمعیت را همراهی می کند: کشاورز می میرد ذلت نمی پذیرد ... ... ادامه خبر