تخت های فلزی در انتهای سالن که بیشتر به یک دالان باریک و دراز می ماند پشت سر هم ردیف شده اند. روی هر کدام شان یک زن سالخورده مو حنایی دراز کشیده؛ یکی در سکوت به جای نامعلومی خیره شده، یکی با خودش حرف می زند و یکی از سر بی قراری دست ها و پاها را بی وقفه تکان می دهد. ... ادامه خبر