سایر خبرها
سوغاتی از قصه های ژول ورن را داشت! بازنویسی کاتالیزور به عنوان اثری که مقید به قید زمان نیست در حد تغییر چند کلمه بود و درست می گویید که چنین نشانه ای در چنانت دوست می دارم وجود ندارد چرا که تاریخ مند و دارای زمان وقوع مشخص است. عموعروسکی در صفحه 37 کاتالیزور می پرسد: خاطره هام... گذشته ام... اونا چی می شن؟! و دکتر جواب می دهد: اون ها برات باقی می مونن؛ اون طور که باید! و در صفحه 39 مجددا ...
. ناگهان لحظه ای با ترس خود را عقب می کشد انگار روح دیده باشد. نفس در سینه ام حبس می شود. می خواهم فریاد بزنم : حنانه! نمی توانم. حنانه به خود می آید. چشمانش پر از اشک می شود. با پشت دست اشک هایش را که بی امان سرازیر می شوند و گونه های غباری اش را می شویند، پاک می کند. صورتش هنوز خاکی است. انگشتر بی بی نجوا را در انگشتش می بینم. به اندازه ی همه ی این سال ها سؤال دارم برای پرسیدن. به زحمت و بریده ...