سایر منابع:
سایر خبرها
جزئیاتش در خاطرم نیست. از این اسناد خیلی زیاد است همین الان بعد از صد و اندی سال که از مرگ ناصرالدین شاه گذشته، بسیاری از اسناد او اصلا مورد بازخوانی قرار نگرفته است حتی دست نوشته هایش در این چند سال با یک سری غلط ها و با یک سری بدخوانی ها منتشر می شود. مهمترین منبع کار در مورد یک فرد این است که خاطراتش را بخوانید، مکتوبات بی واسطه از خود او و اینها هنوز خوانده نشده است. ما در این صد و اندی سال ...
شنیدم که بهم می گفتند/ سحر می داند، سحر! [74] سپهری می گوید مردم، مرا که برگ درختی را آیتی از خدا می دانستم، مسخره می کردند و ساحر می خواندند، چرا که از درک کلام من عاجز بودند. در شعر دیگری می پرسد: چرا مردم نمی دانند لادن اتفاقی نیست؟ [75] سپهری در سرودۀ دیگری فاصلۀ جهان بینی خود و مادرش را با زبانی طنز به تصویر کشیده است. حکایت آن شعر اینگونه است که مادر، سهراب را برای خریدن ...
...> کتاب راه های نفوذ فارسی در فرهنگ و زبان عرب جاهلی یکی از تألیفات مرحوم آذرنوش است که برای اولین بار در سال 1354 منتشر شد و چاپ دوم همراه با ویرایش هایی در سال 1374 به همت انتشارات توس روانه بازار نشر شد. بخش اصلی کتاب عبارتست از بررسی آخرین دولت هایی که پیش از اسلام در اطراف عربستان وجود داشته اند که در شمال به دولت های تدمر و بطرا پرداخته شده است. در شرق به تفصیل تمام پادشاهی نیمه مستقل حیره را ...
با فروش بیست وچهار هزار نسخه در کمتر از دو ماه، به عنوان پدیده فروش کتاب در سال 1398 شناخته شد.کتاب عارف 12 ساله که خاطرات شهید رضا پناهی از زبان مادر گرامی و گرانقدرشان است، از سوی انتشارات شهید کاظمی منتشر شده است.کتاب عارف 12 ساله روایتی از مادرانه های مادر شهیدی است که برای شهادت فرزندش دعا کرد تا او به آرزویش برسد. خانواده شهید ساکن کرج هستند و رضا در کرج بزرگ شد و پرورش یافت ...
به گزارش خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) ، کتاب به اتفاق فرمانده ، تألیف محمد کاظمی نیا، رمانی اطلاعاتی - امنیتی از متن تاریخ صدر اسلام با محوریت واقعه کربلاست که از سوی انتشارات شهید کاظمی منتشر شده است. شخصیت اول داستان که از جایگاه اجتماعی و سیاسی خاصی برخوردار است، نسبت به اوضاع منطقه انتقاداتی دارد، همزمان با افزایش تحرکات دشمن و فشارهای شدید سیاسی و تهدیدهای نظامی بر علیه او و متحدانش، ابتکار ...
شعار سال: پس از آنکه پدر آرتور شوپنهاور خودکشی کرد، مادرش تصمیم به مهاجرت گرفت. چندی بعد که آرتور تصمیم گرفت هامبورگ را ترک کند، مادرش موافقت کرد، اما شرطی گذاشت: اینکه فکرِ آمدن به خانۀ او را از سرش بیرون کند و بی پرده به او گفت: خیلی آزاردهنده ای . او نچسب و بدقلق بود، چون زندگی را سیاه و رنج آلود می دید. در نظر او، زندگی کردن کسب وکاری بود که دخلش به خرجش نمی ارزید . اما آیا آموزه های شوپنهاور ...