سایر منابع:
سایر خبرها
5 روش برای ایجاد توازن بیشتر بین کار و زندگی
.... بعد از اتمام کار روزانه خود سعی کند زمانی را به استراحت و تمرکز روی جنبه های دیگر زندگی اختصاص دهید. بعد از چندین ساعت کار بی وقفه لازم است که استراحت کرد. من برای خودم قاعده ای دارم: اگر کسی گوشی را برداشت و پس از سال ها خواست سراغ مرا بگیرد، ایرادی ندارد؛ در غیر این صورت می تواند تا شروع روز کاری بعد صبر کند. وقتی دور از محل کار هستید؛ به مانیتور، ایمیل یا سایر وسایل ارتباطی نگاه ...
نفوذ بهائیان تا قلب رئیس دولت اصلاحات/رئیس جنبش سبز،”علی محمدباب”است و نه میرحسین و کروبی!
نوشته است: ”امروز فائزه خانم اعلان کرد که مایل است ھمراه ما روزه بگیرد [یازدهم تا 29 اسفند دوران روزه بهاییان است]. با او افطار کردیم. محبت او فوق العاده است.” *این فرد در 28 اسفند می نویسد: امشب افطار مھمان فائزه خانم بودیم. ھمه را دعوت کرده بودند به فسنجان با پسته رفسنجان، سالاد الویه و سوپ عالی. بعد ھم چند دقیقه ای صحبت کرد. قرار است سی ام اسفند بعد از سال تحویل آزاد شود اما ...
محاکمه زن خیانتکاری که باهمدستی یک جوان22ساله همسرش را کشت/دخترمقتول نتوانست جلسه دادگاه را تحمل کند
فاطمه است، گفت که بهرام دیشب یک لیوان چای به صورتش پرت کرده همان لحظه عصبی شدم به او گفتم بیا بیرون تکلیف مرا روشن کن چرا که از کار و زندگی ام افتاده بودم.ظهر روز حادثه با فاطمه و دخترش بیرون رفتیم. پس از بازگشت تصمیم به درگیری با بهرام گرفتم و به برادرم بهزاد و دوستانش سعید و سهراب زنگ زدم و از آنان کمک خواستم.شب دوستانم ر اسوار خودرویم کردم و به در خانه فاطمه رفتیم. همزمان یکی از همسایه بیرون آمده و ...
قتل با شلوار ، فرجام یک خیانت
از یک سال جلوی در مدرسه دختر بهناز متوجه شدم که شوهر دارد و با او زندگی می کند اما پس از آن بهناز و دخترش مرتب گریه می کردند و از آزارهای محسن می گفتند تا اینکه من عصبانی شدم و شب حادثه به همراه دوستانم به آن خانه رفتیم. در خانه باز بود که وارد شدیم. من قصد قتل نداشتم، برای همین هیچ وسیله ای برای قتل با خودم برنداشتم. در آنجا هم وقتی با مقتول درگیر شدیم، برادرم سهیل که مست بود و مجید و نادر، شلوار ...
پای صحبت های مجری برنامه کودک دهه 60
شود که آنها دچار رفتار دوگانه شوند، این اتفاق در مدرسه هم رخ می دهد. واقعیت این است که کار پدر و مادرها، مدارس، مسئولان و مدیران جامعه، این روزها خیلی دشوارتر از گذشته است. آنها باید تلاش کنند که از نسل امروز عقب نمانند. پدر و مادرها با همه مشغله ای که دارند، باید حواسشان به بچه ها باشد. دوستان فرزندانشان را بشناسند و بدانند که آنها با چه کسانی رفت و آمد می کنند و... اگر بخواهید الان ...
درد و دل های عروس خانواده ارجمند: بخاطر شهرت ازدواج نکردم!
آقا و خانم سنگی که برای تست نزد آقای احمدلو رفته بودم ایشان اصلا راضی نبودند که من آن نقش را بازی کنم. فکر کنم بیش از 10 بار رفتم و تست دادم؛ تا اینکه به آن ایده آلی که آقای احمدلو مدنظرشان بود رسیدم. منظورم این است حضور من در این سریال صرفا به خاطر این نبود که آقای مسعودی و آقای رحیمی مرا معرفی کرده باشند. نصیحت بزرگ داریوش ارجمند از همان روز اول که سر کلاس های بازیگری آقای ...
روی بلندترین شاخه (ماندانا قدمنان)
فرار کنم .همان جا می ایستم روی شاخه ی درخت توت.آواز می خوانم.داد و بیداد پرنده ها بیشتر می شود.باغدار همه این هیاهو برایش اجرای یک آواز دسته جمعی است.نوک ها برسرم شدیدتر می شود.اما صدای باغدار خوشحالم می کند. - نه این درخت را قطع نمی کنم.دیگر بس است .می بینی هنوز پرنده ها هستن.. هجوم دوستانم که الان مرا دشمن خود می دانند .بیشتر می شود.جیغ و دادهایشان نمی گذارد صدای باغدار را بشنوم. ...
بگذارید خودم را معرفی کنم1
احساس می کنم این جا خانه خودم است. احساس می کنم این مکان و هوایی که آن ها تنفس می کنند، از آنِ من است؛ این را فقط کسانی می توانند درک کنند که به محیطی کاملا خو گرفته اند و با آن در هم آمیخته اند. شبحی زبان آور و پرتوش و توان؛ این شبح به قدری سمج و چنان فراگیرنده است که حضورش بر هر چیز سنگینی می کند 2. نام هر مؤلف شاید همان شبحی است که هرقدر هم نادیده گرفته شود، یا پشت صحنه و میان تماشاگران نشانده ...
چه کسی اجتهاد سید حسن خمینی را تایید کرد؟/سوت بلبلی زدن اژه ای در بین دانشجویان/ پیش بینی احمدی نژادی ها ...
تحولات در گذر است و خبر هیچ گاه متوقف نخواهد شد. خبرهایی رسمی و گاه غیر رسمی؛ خبرهایی که مورد توجه قرار می گیرد یا ممکن است همه به راحتی از کنار آن بگذرند. رسانه های خبری هر یک به فراخور وابستگی جناحی خود، خبرهایی را برجسته می کنند و در مواردی هم از کنار آن می گذرند. اگر خبر به ما هو خبر موضوعیت داشته باشد، وابستگی جناحی نباید در کم رنگ و پر رنگ منتقل کردن آن تأثیری داشته باشد. رصد ...
مرد جوان؛ همسرم را در کنار مرد غریبه دیدم
منزل پدرم رفتم. اما باز هم برای دیدن فرزندانم دلتنگ شدم و با نصیحت های مادرم به منزل بازگشتم تا شاید بتوانم با گفت وگو و نصیحت همسرم را قانع کنم که دست از شبکه های اجتماعی بردارد و زندگی خود را حفظ کند، ولی وقتی در منزلم را گشودم، همسرم را در کنار مرد غریبه ای دیدم که هیچ آشنایی با او نداشتم. لحظاتی بعد وقتی فهمیدم این مرد 55 ساله همان کسی است که همسرم در شبکه های اجتماعی با او آشنا شده بود، ...
برای دفاع از اعتقاداتم فیلم ساختم/ آقازاده ها وارد سینما شده اند /شریفی نیا مافیای سینمای ایران نیست
گفت وگوی زندة شهر فرنگ رو تقدیم حضورتان می کنیم. گفت و گوی ما دست اندرکاران سینمای ایران دربارة حال و روز سینمای کشور است و این هفته هم میزبان یکی دیگر از سینماگران کشورمان، جناب آقای مسعود ده نمکی، کارگردان سینما هستیم که ما ایشان را با مجموعه کارهایشان؛ سه گانه اخراجی ها، رسوایی و معراجی ها می شناسیم که همة آنها در ردیف پرفروش ترین فیلم های تاریخ سینما قرار دارند و تازه ترین ساخت ایشان هم با نام ...
سعید اسماعیلپور : آقای عابدینی گفتند که نگران قراردات نباش
شاد کنیم . دلت برای زمین چمن تنگ نشده است ؟ شاید باورتان نشود در این چند هفته اخیر شب ها خواب فوتبال را می بینم و دل م برای بازی در زمین عضدی و جلوی دیدگان هواداران مان تنگ شده است . صحبت پایانی اگر داری بگو ! می خواهم از این فرصت استفاده کنم و از پدر و مادرم تشکر کنم که در این مدت به معنای واقعی پشتیبان م بوده اند و هرگز تنها نگذاشتند مرا . از دکتر مهرزاد خیراندیش ...
اعتراف پسر جوان به قتل پدرش با 27 ضربه چاقو
با 27 ضربه چاقو به قتل رسیده است. در ابتدای تحقیقات، پسر 25 ساله ای که فرزند مقتول بود و آثار بریدگی و خونریزی روی دستش مشهود بود، به بازپرس جنایی تهران گفت: من و دو خواهر دوقلویم جدا از پدرمان در این خانه زندگی می کنیم و پدرمان هر از چند گاهی به ما سر می زد، پدرم راننده شرکت واحد بود و آخرین بار پدرم را دیشب دیدم، امروز صبح از خانه بیرون رفتم، حدود ساعت 2 بعدازظهر زمانی که وارد ...
قلیان عزیز ریه های رسول را گرفت!/ وقتی به بهانه لذت کاذب اشک های مادر را باید به جان خرید + تصاویر
پیشنهاد یکی از دوستانم برای کشیدن قلیان به یک قهوه خانه رفتیم، مصرف قلیانم کم کم از سه روز در ماه یک دفعه به سی بار در ماه رسید. او که بسکتبالیست بود، میگفت: وسط تمریناتم سرفه ام می گرفت و اذیت می شدم که همه می گفتند دود قلیان است و اشکال ندارد و برایت عادی می شود، یک شب مقدار زیادی خون سیاه بالا آوردم که بلافاصله به دکتر مراجعه کردم و به ناچار یک سال و هشت ماه در بیمارستان بستری شدم و منتظر ...
روایت تفکرات راهبردی سرلشکر محسن رضایی از پذیرش فرماندهی سپاه تا پیروزی تاکتیکی و عملیاتی
مهمی برای اداره اوضاع ندارند. این موضوع یکی از عواملی بود که سبب شد احساس کنم منافقین در سراشیبی قرار گرفته اند. غلامعلی رشید: آقای رضایی، احتمالاً اینجا یک اشتباه زمانی وجود دارد. در این زمان هنوز خیابانی را دستگیر نکرده بودیم شما به این نتیجه رسیدید. محمد درودیان: زمستان سال 1360 فرار کردند. غلامعلی رشید: قبل از عملیات طریق القدس یا چند روز بعد بود که گفتید این قضیه تمام شده است ...
شهید مفتح به روایت نزدیکترین دوستش
، روی شهید طرخانی حساب می کردند. ایشان در خارج از تهران باغ کوچکی داشت و همه را به آنجا می برد. *بد نیست به نحوه شهادت این بزرگوار هم اشاره ای کنید؟ اتفاقاً فردی هم که ایشان را به طرز ناجوانمردانه ای شهید کرد، یکی از همین افرادی بود که شهید طرخانی به او کمک مالی می کرد! او به در خانه حاج طرخانی می رود و دختر کوچک حاجی در را باز می کند. آن ناجوانمرد جلوی روی این دختر که بسیار هم ...
همه اتفاقات خوب حضور حاج آقا /روایتی زیبا از زندگی طلبه طبسی
تحصیلکرده ای داشتم. پدرم آدم مذهبی و مقیدی بود ولی اصولا در خاندان و اطرافیان ما روحانی وجود نداشت. یادم می آید بچه که بودم تابستان ها، سوار کامیون پدر می شدم و با هم از این شهرستان به آن شهرستان بار می بردیم. یک روز پدرم در مسیر نایین به خوربیابانک، یک روحانی را سوار کرد. آن مرد در راه همه حواسش به من بود و با مهربانی دائم سؤال می پرسید. از وضعیت درسی ام و چیزهای دیگری که درست خاطرم نیست. آخرش به ...
فرهنگ در رسانه
مخصوص کودکان ساخته شد با مجموعه های موفقی مثل زیر آسمان شهر ، کوچه اقاقیا ، خانه به دوش ، و متهم گریخت که در برخی از آن ها نقش کارگردان را هم داشته به رونق گرفتن تلویزیون کمک کرده است. آخرین کار تلویزیونی او بزنگاه حدود 7 سال قبل پخش شد و از آن روز تا حالا عطاران فقط یکی دو بار به دوستانش مثل مجید صالحی و سعید آقاخانی در نقش مشاور کمک کرده است. مهتاب کرامتی؛ فقط یک بار به خاطر ابراهیم ...
اخراج استاد ساواکی از دانشگاه!(پاورقی)
گرفت . حرکتی که اصلاً انتظارش را نداشتم . این مرد که اغلب اوقات جدی و کم حرف بود و کمتر شادمانی اش را نشان می داد، آن روز به قدری خوشحال شد که انگار دنیا را برنده شده بودم . محبت پدر به همگی ما، حتی دخترها محبتی سختگیرانه بود، برخلاف مادر که همگی را با مهربانی و تفقد می نواخت . از سردر دانشگاه که وارد شدم ، سینه ام از نفسی پرغرور بالا آمد: من در دانشگاه قبول شده ام . *** - می دانید بچه ...
نراقی منت دار فرانسوی ها(پاورقی)
پُرنویسی نبود و شرکت در جلسات و عضویت در هیئت مدیره ها و حرف زدن را بیشتر ترجیح می داد. به همین علت است که مطالبی که پس از پیروزی انقلاب اسلامی به نامِ او منتشر شد، بیشتر، پیاده شده گفتگوهای دوجانبه و مصاحبه های ژورنالیستی است برخی دیگر از آثاری که توسط احسان نراقی، در دوران قبل از انقلاب اسلامی، به صورت مقاله و کتاب منتشر شد، به شرح زیر است: 1 . فرار مغزها 1966 م . 1345ش 2 . علوم ...
ساعاتی در منزل دلدادگی / در کوچه های مدافعان چه می گذرد؟
بود هر چند مدت یکبار به خانه بیایند و باز به سرکار بازگردند. در یکی از همین روزهایی که مشغول به کار بودن،اره برقی از دست حاجی ابوحامد در رفته و ران پای او را می برد. رضا حاجی را به بیمارستان می رساند و وقتی دکتر در اتاق عمل مشغول بخیه زدن پای شهید ابوحامد بوده، متوجه چیزی داخل زخم پای او می شود، وقتی بررسی می کند، می بیند ترکش های دوران جنگ است که در پای حاجی به یادگار مانده و همه رو ...
علی ضیا پس از رفع ممنوع التصویری اش(+عکس)
، پارسا ، دوستی ، و حضرت خواهر جان واقعا ازتون ممنونم که هستید. بدون هیچ چشم داشت مالی بدون اینکه حتی حرف پول بزنید از شب یلدا کنار خانواده گذشتید و با هم بودیم ما ها و همه شما، یه خانواده ایم کنار شما و این رفیقام بهترینم نه به خاطر خودم، به خاطر انرژی شما. و در اخر از همه کسایی که این مدت منو حمایت کردن، ممنونم، خیلی متشکر ، بدون شما هیچم، با هم بهترین دنیایم، یلداتون مبارک، بازم ...
ماجرای سوت بلبلی اژه ای در بین دانشجویان دوم خردادی
شما مرا دعوت کردید و من خودم اینجا نیامدم. ثانیاً اگر نمی خواهید بشنوید، خوب حرفی نیست و کف و سوت ندارد. می توانید بگویید "آقا برو و ما نمی خواهیم حرف هایت را بشنویم" ولی بدانید اگر بنا به کف و سوت باشد، من هم بَلَدم سوت بزنم؛ کف نمی زنم اما می توانم سوت بزنم. محسنی اژه ای ادامه داد: همین جا از پشت همین تریبون چند سوت بلبلی زدم که سوتم یک مقدار قوی تر از بقیه و بدون استفاده از دست بود ...
شخصیت پولی شما چیست؟
را به سرعت خریداری می کنید. به همین دلیل اغلب موارد با مشکلاتی از قبیل کوچک شدن لباس یا کفش کودک مواجه می شوید. ه- پس از مقایسه قیمت و یافتن مکان های مناسب خرید می کنید. اما همیشه کالاهای مناسب و نو را برای کودکتان تهیه می کنید. در این کار آینده را نیز مورد توجه قرار می دهید. 7 -فرزند شما 3 ساله شده است، جشن تولد او را توصیف کنید. الف- همه را دعوت کرده اید. غذای زیادی ...
پروانه معصومی: عشق های امروزی مثل قدیم واقعی نیستند
دعوا نمی کردند. حتما اختلافات و بگو مگوهایی با هم داشتند اما هیچ وقت در حضور ما جر و بحث نمی کردند. مادرم حامی پدرم بود. پدرم همیشه می گفت: مادرتان به من قدرت ریسک می دهد و همه موفقیتم به دلیل حضور اوست. حامی خوبی برای پدرتان بودند... بله، آنها به شدت از یکدیگر حمایت می کردند. اما زن و شوهرهای امروزی طاقت ندارند. با اولین بگو مگو، زن به خانه پدر می رود و مهریه را به اجرا می گذارد و ...
گفتگوی جالب با یاسمینا باهر عروس داریوش ارجمند
هستم (باخنده) واقعا خانه داری کار سختی است. هیچ وقت فکر نمی کردم تا این حد سخت باشد. وقتی خانه مادرم بودم همیشه خانه تمیز و غذا آماده بود و. . . با خودم می گفتم کاری ندارد که همه مادرها و خانم ها این کار را می کنند ولی وقتی وارد زندگی خودم شدم با سختی خانه داری و مدیریت خانه مواجه شدم. امیریل از در که وارد می شود، لباس یک سمت، کیف یک سمت و حسابی ریخت و پاش می کند ولی به محض اینکه خستگی اش درمی رود ...
نروژ برخورد با هواداران داعش را سخت تر می کند
...> دختر 17 ساله سوئدی هنگام خروج از منزل (در مسیر پیوستن به داعش) پاسپورت خود را همراه نبرده و نخواسته است نام کشور سوریه در پاسپورت وی ثبت شود. وی بدون پاسپورت و به راحتی به کشور اتریش سفر می کند ( براساس پیمان شنگن) و در ایستگاه قطار شهر وین توسط پلیس اتریش دستگیر می شود. خانواده این دختر پلیس را در جریان فرار وی از خانه و انگزه احتمالی او مبنی بر پیوستن به گروههای تروریستی در سوریه گذاشته بودند ...
داریوش مودبیان شوالیه شد
هنوز هم به نیمه راه رسیده باشم ! در تهران به دنیا آمده ام ، به سال 1328 . با همه سختی های که خانواده ام با آن دست به گریبان بودند ، من کودکی خوش و سرشاری را سپری کردم . پدرم شوخ طبع بود و مردمدار. خانه کوچک ما همیشه پذیرای خویشان و دوستانی بود که از این سو و آن سو به تهران سفر می کردند. من در میان آیین ها و گویش های گوناگون بزرگ شدم . مادرم می گفت : هنوز به درستی زبان باز نکرده بودی که ادای دیگران ...
ماجرای تکان دهنده زن جوانی که به زور شوهرش تن فروشی می کرد !
...> آن ها می گفتند تو بتنهایی نمی توانستی شوهرت را بکشی. می گفتند کسی همدستت بوده و می خواهی نام او را پنهان کنی، این تصور آن ها به خاطر گفته های همسایه ها و حرف های اولیه خودم بود. وقتی شوهرم را کشتم همسایه ها را صدا زدم و گفتم شوهرم را کشتند و فرار کردند. بعد با ماشین به خانه مادر شوهرم رفتم. در راه با راننده صحبت کردم و همین موضوع را گفتم؛ چون من زن ریزنقشی هستم کسی حرفم را باور نمی کرد ...
پایان دوئل عشقی با قتل
ساعتی بعد به همراه تعدادی از دوستناش به خانه حامد آمد تا تسویه حساب کند. وی اظهاراتش را به مأموران اینگونه ادامه داد: من و دوستانم که اوضاع را بهم ریخته دیدیم برای جلوگیری از دعوا پا درمیان شدیم اما آن ها با حامد در مکان دیگری قرار گذاشتند، زمانی که سر قرار حاضر شدیم فکر نمی کردیم که بحث دعوا جدی باشد، اما متوجه شدیم فریبرز با تعداد زیادی از دوستانش در آنجا حاضر شده و واقعا قصد درگیری ...