سایر منابع:
سایر خبرها
استخوان پیدا می کنم. چشمم به دست های قوی و رگه دار عدنان می خورد. چقدر دنیا پر از تکرار است. انگار قرار است بعضی اتفاقات چندبار تکرار شوند تا راه مواجهة بهتر با آن ها را یاد بگیریم. تازه بعد از یادگیری است که به مرحلة بعدی زندگی راه می یابیم. حالا من وعدنان در کنار هم در حال تکراریم. صدای تیر و ترکش و خمپاره از ذهنم دور نمی شود. از وقتی که آمده ام و پا در این راه گذاشته ام، خاطراتم مدام مرور ...