در امتداد تاریکی.../عروس،مادر شوهر را کتک زد!
سایر منابع:
سایر خبرها
نازنین 12ساله عروس سیاه بخت / 3 ازدواج در 4 سال
عروس کردم. اما متاسفانه دامادم فردی معتاد از کار درآمد و زندگی آن ها تنها سه ماه طول کشید دخترم که هنوز راه و رسم شوهرداری را نیاموخته بود از همسرش طلاق گرفت ولی از آن به بعد دیگر نمی توانستیم او را کنترل کنیم چرا که پدرش غرق در منجلاب مواد مخدر بود و من هم باید برای تامین هزینه های زندگی و پرداخت اجاره منزل تلاش می کردم غفلت از وضعیت فرزندانم موجب شد دخترم در پی یک عشق خیابانی با پسر ...
نظر حقوقدانان درباره قوت و ضعف "آقای قاضی" / میزان مطابقت سریال با واقعیت جاری در دادگاه ها چقدر است؟
طبابت قصور کرده، می گوید اول که 6 ماه تا سه سال زندان داری! بعد متهم می گوید یعنی الان شما مرا به زندان معرفی می کنی؟ قاضی در پاسخ می گوید: من که حکم نمی دهم، حکم زندان را دادگاه انقلاب می دهد! دادگاه انقلاب آن هم برای جرم قصور پزشکی؟ یا در اپیزودی دیگر پیرمردی به اتفاق یک جوان بابت مسئله اجاره بها و هزینه انشعابات به همین قاضی مراجعه می کنند و آقای قاضی به پیرمرد می گوید: پدرجان شکایت شما چیست ...
همه چیز درباره اهالی خانه کابل در تهران | اینجا آدم یاد افغانستان می افتد
. زمانی که از خانواده ام جدا شدم، 20 سال داشتم. 20 روز طول کشید تا به ایران برسم. از راه پاکستان آمدم و به پیشاور رسیده بودیم که آقاموسی همان جا آمد دنبالم. در ایران عروسی مختصری گرفتیم. با عروس و داماد 13 نفر بودیم. آن زمان آقای اکبری دانشجو بود. رقیه افشاری که بعد از ازدواج به نام خانوادگی شوهرش خوانده می شود، می گوید زنان افغانستان وقتی ازدواج می کنند، نام خانوادگی شوهر می رود توی شناسنامه ...
اجاره آدمکش برای انتقام از شریک / متهم : شیشه می کشم و به همین دلیل توهم داشتم که شریکم مزاحم همسرم می ...
تومان ارزش داشت سرقت کردند و متواری شدند. در همان حال بودم که همسرم که برای زیارت به مشهد رفته و قرار بود همان روز برگردد، از راه رسید و مرا نجات داد و به بیمارستان برد. پس از این شکایت تحقیقات پلیسی به دستور بازپرس منافی از شعبه ششم دادسرای ویژه سرقت آغاز و در بررسی ها مشخص شد که شاکی یک شریک دارد که رفتارش پس از این ماجرا تا حدودی مشکوک است. در ادامه شاکی چند روز بعد از سرقت ...
اعترافات هولناک مردی که همسر و مادرزنش را سلاخی کرد؛ می خواهم آنها را در آن دنیا هم به قتل برسانم
رفاقت و صمیمیت به جایی رسید که پیشنهاد کرد با خواهرزاده اش ازدواج کنم! من هم هشت سال قبل به خواستگاری رفتم و خیلی زود پای سفره عقد نشستم. زندگی من و همسرم خوب بود و مشکلی با یکدیگر نداشتیم اما دخالت های مادرزنم در رفتار و گفتار همسرم تاثیر می گذاشت تا حدی که حتی در نوع پوشش مهدیه نیز دخالت می کرد و او لباس هایی را می پوشید که من دوست نداشتم. این رفتارها به اندازه ای پیش رفت که دیگر همسرم بدون چادر ...
شاه عروس امین حیایی کیست؟ | نامزدی دارا حیایی لو رفت
نیز با همسرم زندگی نکردم و به طلاق منجر شد. او بار دوم با نیلوفر خوش خلق بازیگر سینما و تلویزیون ازدواج کرده است. خانم خوش خلق متولد سال 1351 است و 2 سال از امین حیایی کوچکتر می باشد. نیلوفرخوش خلق با که در بیرون از کشور زندگی می کرد، بعد از ازدواج با امین حیایی به ایران بازگشت و با کمک او تبدیل به یک بازیگر شد، خانم خوش خلق در حال حاضر مدیریت یک کافه در لواسان را بر عهده دارد. ...
به آرزوهای مسخره خودم می خندم
جوان 27 ساله ای که با شگردی خاص به خانه برخی باغ ها دستبرد می زد، گفت: 3 سال بیشتر نداشتم که فرزند طلاق نام گرفتم. پدر و مادرم در حالی از یکدیگر جدا شدند که من فقط جمله تفاهم نداشتیم را بعدها از آن ها می شنیدم ولی هیچ وقت معنی آن را نفهمیدم. آن زمان پدربزرگم مرا نزد خودش برد و پدر و مادرم نیز با افراد دیگری ازدواج کردند و به دنبال سرنوشت خودشان رفتند من هم تا کلاس دوم راهنمایی درس خواندم اما بعد ...
جوان ترین مادر دهه هشتادی با 4 فرزند/ بله گفتن عروس و یک جنجال فامیلی+ عکس
توانستن است؛ همسرم طلبه قم بود و ما چند ماه بعد از ازدواج از زاهدان به قم رفتیم و فرزند اول من در 15 سالگی به دنیا آمد. در شهر قم تنهای تنها بودم اما همزمان با به دنیا آمدن فرزند اول درسم را شروع کردم. آن زمان امکان تحصیل در مدرسه شبانه برای متأهل ها نبود و مجبور شدم از متأهل بودنم به مدرسه حرفی نزنم و مثل دانش آموزان معمولی ثبت نام کنم. علاقه زیاد من به درس باعث شده بود تا با وجود زندگی مشترک و داشتن ...
شالی که محمد برای همه آورد/بدحجابان در مجلس من حضور نداشته باشند
به پدر شهید گفت چرا شما صحبت نمی کنید؟ همسرم گفت: من هرچه دارم دست حاج خانم است. بعد آقا لبخندی زدند و گفتند توی کتاب هم بود که کنترل همه کار های خانه دست ایشان بوده. بعد پسرم صحبت کرد و از آقا خواست انگشتری شان را به پدر شهید برای نماز شبشان بدهند. آقا هم فرمودند من به دلم افتاده بود که این انگشتر را به حاج آقا بدهم. همسرم جلو رفت و آقا انگشتر خودشان را هدیه دادند. خیلی از این زیارت خوشحال ...
نظر رهبر انقلاب و سید حسن نصرالله درباره وضعیت دیپلمات های ربوده شده/تناقض روایت ها و سناریوسازی دشمن
سال نگه می داشتند و بعد به اسرائیل انتقال می دادند. آن زندان در دل کوه بود. بعدها که پسرم بزرگ شده بود رفت و آن زندان را از نزدیک دید. پسرم می گفت: روی قسمتی از دیوار یک یازهرا نوشته شده بود، که معلوم بود لبنانی نوشته نشده است. در رسم الخط لبنانی ها یا زهرا را گرد می نویسند و نقطه هایی را که در متن می گذارند با ما متفاوت است. معلوم بود که یک ایرانی این عبارت را نوشته است عکس هم گرفتند. شما برای ...
دختر شهید بهشتی: سالی یک بار دوستان صدا و سیما یادشان می افتد برنامه ای برای شهید بهشتی بسازند!/ شهید ...
...؛ بر می گردیم به 41 سال پیش. چه حس و حالی داشتید اصلاً چه طور به خبر داده شد؟ می خواندم در صحبت های شما که گفته بودید تهدیدات ها برای شما زیاد شده بوده مثلاً گفته بودند که نزدیک خانه بمب گذاری کرده بودند و بعد شما مجبور شدید بروید سمت سرچشمه زندگی کنید. خانه ی ما کاملاً مشخص بود همه می دانستند که منزل شهید بهشتی کجا هست، در منزل خودمان که از قبل از انقلاب ساخته بودند آن جا سکونت ...
نظر شهید بهشتی درباره حجاب از زبان دخترش/ اجبار در کار نبود+فیلم
خواندم در صحبت های شما که گفته بودید تهدیدات ها برای شما زیاد شده بوده مثلاً گفته بودند که نزدیک خانه بمب گذاری کرده بودند و بعد شما مجبور شدید بروید سمت سرچشمه زندگی کنید. خانه ی ما کاملاً مشخص بود همه می دانستند که منزل شهید بهشتی کجا هست، در منزل خودمان که از قبل از انقلاب ساخته بودند آن جا سکونت داشتیم و منافقین هم کاملاً می دانستند اطلاع داشتند حتی زمانی بود که خود رجوی و اطرافیانش آمده ...