سایر منابع:
سایر خبرها
طنز/ سحر قریشی: احمدی نژاد اینقدر اس ام اس فرستاد، بلاکش کردم!
نژاد هستم، رییس جمهور کشور. منم شماره شو سیو کردم، هر زمان زنگ میزد، رد میدادم که الان در جلسه م! خیلی خوش می گذشت البته یکی دو ماهی خیلی اذیت شدم ولی الان برام خاطره خوش مزه ای شده. *مریم کاویانی به خاطر احمدی نژاد ایمیل م رو عوض کردم... روزی دو تا ایمیل داشتم که من احمدی نژاد هستم و برای میزبانی از شما در نهاد ریاست جمهوری در خدمتیم. من باورم نمی شد که...دیلیت می کردم ...
طرحی از یک زندگی عاشقانه /شرط ازدواجمان تقید به نماز و حجاب بود
خاطر بیاورم. دو شب بعد از خاکسپاری که همه از منزل ما رفتند من ماندم و چهار بچه قد و نیم قد و تنهایی و تاریکی؛ دو رکعت نماز برای ناصر خواندم و کلی گریه کردم که خوابم برد: ناصر را دیدم با همان لباس هایی که رفته بود. می خندید؛ گفتم به چه می خندی؟ تو مرا به دست کی سپردی؟ گفت: به دست کسی سپردم که روز به روز به صبر تو اضافه می کند و زندگی ات را از این رو به آن رو می کند؛ دست زینب کبری(س). از خواب بیدار شدم ...
لاغری با دریل نیم متری!
خیابونا لَه لَه زنای چاقی رو می زنن که یک در میلیارد زناشون محاله به اینا به چشم رقیب نگاه کنن، یا بهش می گفتم اصلا مردی که هر روز یه راست از سرکار بیاد خونه حتما مشکل سخت افزاری داره، بعدم مردایی که می پرن خیلی جذاب ترن مثلا همین بتمن ببین چه باحاله... اما خب من از دوستی با زن ها حتی از اون میله نیم متریه هم بیشتر می ترسم، برای همین نمیشد اینارو بهش بگم... بعد فکر کردم شاید اصلا زنِ ...
بازیگر شهرزاد : عاشقانه کار کردیم
.... شیرین کاراکتری بود که وقتی فیلم نامه را می خواندم، می گفتم چه خوب که می توانم روی این کاراکتر مانور دهم ولی خب در کارهای قبلی ام این فرصت وجود نداشت. او ادامه می دهد: اولویتم حالا سینماست. کلا بعد از سریال زمانه تصمیم گرفتم جور دیگری کار کنم و هنوز هم بر این تصمیم استوارم. امسال چندین پیشنهاد داشتم اما از بین آنها تصمیم گرفتم در فیلم ابد و یک روز بازی کنم و خیلی از انتخابم راضی هستم. در حال حاضر هم یک قرارداد سینمایی بسته ام و فکر می کنم سال خوبی پیش رو داشته باشم. ...
محمد قائد: میرزاده عشقی شهید راه سوءتفاهم شد
نمی گویم چیزهایی فهمیده ام که حالا به شما ابلاغ می کنم. حتی زمانی که رمان و فیکشن خیلی بیش از امروز می خواندم به ژانر وحشت علاقه نداشتم، آن هم وحشت از نوع فراواقعی که موجودی با قیافه ترسناک و کریه از کانال کولر یا لوله بخاری یا از داخل کمد و پشت پرده بپرد وسط اتاق. هراس در احساس ناامنی است. آدم هایی حتی وقتی می خوابند در تمام اتاق های خانه چراغی روشن نگه می دارند چون برایشان تاریکی حاوی ...
تونی موریسون : خوردن غذای خوب و دیدن دوستان خوب انگیزه نوشتن شد
موضوع چه تأثیری روی شما گذاشت؟ مردم شما را در چه جایگاهی دیدند؟ موریسون : نمی دانم. واقعاً نمی دانم. به نظر همه چیز مانند نمایش بود و واقعی به نظر نمی آمد. من در رشته زبان انگلیسی درس می خواندم. دانشگاه را ترک کردم و به دو دلیل وارد رشته تئاتر شدم. اولاً تئاتری ها ادبیات را متفاوت از آنچه در کلاس وجود دارد می خواندند و ثانیاً اینکه سفیدپوست بودن در پیشرفت شما تأثیری نداشت. فقط استعداد فرد ...
بازیگر نقش شیرین از سریال شهرزاد می گوید/ پریناز ایزدیار: اولویتم حالا سینماست
نامه نغمه ثمینی و چنین تیم بازیگری ای مطرح می شود، اصلا مدیوم مهم نیست یعنی از روز اول همه ما می دانستیم از این کار استقبال می شود و موفق خواهد بود. فیلم نامه تکلیفش روشن بود همه چیز آماده بود، جذابیت داشت و وقتی قصه را می خواندیم واقعا مثل کتابی بود که نمی توانستی آن را زمین بگذاری، چون فیلم نامه خیلی خوب و هیجان انگیزی بود. او درباره فیلمنامه نیز می گوید: اول برای من یک قصه را تعریف ...
سفری از میان عکس
واقعا این زن جسارت این رو داشته که به عکس های قدیمش که حالا هر کدوم براش یه رقیبن نگاه کنه؟ یا مثل من از آیینه وحشت داره؟ و یا تو بانو از چال گونه ها و خنده های ریسه ایت اون سر دنیا تو رم خبری هست؟ چشم هام رو می بندم و شبی رو به یادم می آرم که سوار لوفت هانزا شدی و گفتی با این که کلی اذیتم کرد و هر روز به بهانه اجاق کوری یه زن تو این خونه آورد اما بعد مرگش دیگه طاقته موندن ندارم. همه چیزو سپردم روحی ...
ملاقات با پرچمدار لیفان در ایران
صوتی از روی فرمان قابل کنترل است و مانیتور بزرگی که از نور آفتاب در امان نیست ، وظیفه مدیریت بخش مولتی مدیا را بر عهده دارد.پس از آشنایی با ارگونومی و طراحی کابین با فشردن کلید استارت ، پیشرانه 158 اسب بخاری 820 را برای آشنایی با عملکرد فنی این سدان 1.5 تنی روشن کردیم. عایق بندی داخل کابین ارتقا ی چشمگیری نسبت به دیگر محصولات لیفان دارد و آرامش اتاق و میزان صداهای ورودی کاملا قابل قبول است. با قرار ...
گشتی در شهر اصفهان پیش از انتخابات دهم
... اوادامه می دهد: "ما دو تا نامه درباره از کار افتادگی برای احمدی نژاد دادیم! انگار نامه من رو به مجلس فرستاده بودند!؛ آخرش هم بهم گفتن باید بری زیر پوشش کمیته امداد؛ بهشون گفتم من 70 سالمه؛ منم و همین زن و وانت! اما آبرو دارم خوش ندارم عروس و دامادم بفهمن من زیر پوشش کمیته امدادم؛ آخرش ناچار شدم مخفیونه برم زیر پوشش کمیته امداد؛ زندگی نمی چرخه؛ این جا هم خدا وکیلی می بینی یه دفعه سه روز هیچی ...
شوخی های جالب شبکه های اجتماعی (220)
میبینی روحانی هم همون احمدی نژاده فقط اون تو لیگ آفریقا بود این تو لیگ اروپاس. 23. نزدیک ولنتاین که میشه دیگه هیچ پسر زشتی وجود نداره، همه ایده آلن. 24. بابام با جدیت از داداشم پرسید میدونی چرا ستایش سه رو نساختن!؟ داداشم گفت نه چرا!؟ بابام گفت چون عینک ستایش دست کیمیاست. بعد دوتایی ایح ایح خندیدن. فقط دومی از سمت راست! 25. خالم با 65 سال سن تو گروه تلگرام ...
بازی های من گفتم اون گفت
روش یه بازی باشه که آرومت کنه، از این بازی هایی که بشینی راحت تر فکر کنی به موضوع (از نظر خودت منطقی تر) که بگی :" آره درسته من اینو گفتمو اون اینو گفت ولی من اینم گفتم دفعه بعد اینو می گم که اون اینو بگه بعدم منم اینو می گم اونم اینو میگه حتی! اگه اینو نگه نمیتونه اینو بگه انوقته که من اینو می گمو تمام... حالش گرفته می شه... ولی اگه اینو بگه چی؟ اون وقت من باید اینو بگم...". هی بازی می کنی هی بازی ...
مهندس گمنام لشکر 25 کربلا چه کسی بود؟
واری عیال واری، خاستی چه کنی انده وچه ره؟! (ای بابا، تو هم که مثل من عیال واری، می خواستی چیکار کنی، این همه بچه رو؟!) بعد گفتم: نگران نباش، من باهات کاری ندارم، تو اسیر هستی، نمی کشمت ، وقتی خیالش راحت شد، سریع لاستیک را عوض کرد و بعد رفت بالای تریلی و پشت فرمون نشست، با تعجب بهش گفتم: زود پسرخاله نشو! بیا این طرف بشین و به من یاد بده، باید چطوری برانم؟ استارت زد و دنده گذاشت و به کمک او تریلی را به عقب بردم. وقتی نزدیک بچه ها شدم، مدام بوق می زدم و چراغ می دادم، بچه ها از سنگرهای شان بیرون آمده بودند و با تعجب نگاه می کردند و وقتی فهمیدند من هستم، زده بودند زیر خنده. ...
بنیاد در آینه مطبوعات
جبهه شد. خیلی نگذشته بود که خبر شهادتش را برایمان آوردند به هر حال خواست خدا این بود و ما باید تسلیم تقدیر الهی می شدیم. آن صبح آذرماه و یک خبر یکی از روزهای آذر ماه 1361و صبح هنگام بود که زنگ در خانه مان به صدا درآمد. حاج آقا رفت در را باز کرد و بعد از دقایقی گفت وگو دیدم دست هایش را رو به آسمان گرفت و درحالی که چشم هایش خیس شده بود، گفت: خدا را شکر. مضطرب و هراسان آمدم و پرسیدم چه ...
مهندس گمنام لشکر 25 کربلا چه کسی بود؟/ ماجرای تریلی 18 چرخ در عملیات والفجر 10
، خاستی چه کنی انده وچه ره؟! (ای بابا، تو هم که مثل من عیال واری، می خواستی چیکار کنی، این همه بچه رو؟!) بعد گفتم: نگران نباش، من باهات کاری ندارم، تو اسیر هستی، نمی کشمت ، وقتی خیالش راحت شد، سریع لاستیک را عوض کرد و بعد رفت بالای تریلی و پشت فرمون نشست، با تعجب بهش گفتم: زود پسرخاله نشو! بیا این طرف بشین و به من یاد بده، باید چطوری برانم؟ استارت زد و دنده گذاشت و به کمک او تریلی را به عقب بردم. وقتی نزدیک بچه ها شدم، مدام بوق می زدم و چراغ می دادم، بچه ها از سنگرهای شان بیرون آمده بودند و با تعجب نگاه می کردند و وقتی فهمیدند من هستم، زده بودند زیر خنده.// فارس ...
مهندس گمنام لشکر 25 کربلا
مثل من عیال واری، می خواستی چیکار کنی، این همه بچه رو؟!) بعد گفتم: نگران نباش، من باهات کاری ندارم، تو اسیر هستی، نمی کشمت ، وقتی خیالش راحت شد، سریع لاستیک را عوض کرد و بعد رفت بالای تریلی و پشت فرمون نشست، با تعجب بهش گفتم: زود پسرخاله نشو! بیا این طرف بشین و به من یاد بده، باید چطوری برانم؟ استارت زد و دنده گذاشت و به کمک او تریلی را به عقب بردم. وقتی نزدیک بچه ها شدم، مدام بوق می زدم و چراغ می دادم، بچه ها از سنگرهای شان بیرون آمده بودند و با تعجب نگاه می کردند و وقتی فهمیدند من هستم، زده بودند زیر خنده. ...
هزینه تحصیل شهید مطهری را چه کسی تقبل کرد/ خاطره سفر امام(ره) به فریمان/ چه کسی بین شریعتی و استاد شهید ...
دارید؟ چون همان گونه که شواهد نشان می دهد، این دو با یکدیگر رابطه صمیمی داشتند؟ مرحوم پدرمان به واسطه آشنایی شهید با امام، با ایشان آشنا بودند. در سال 27، شهید به فریمان آمدند و گفتند: حاج آقا روح الله در مشهد هستند و خوب است ایشان را به فریمان دعوت کنیم. پدرمان گفتند: خیلی خوب است. آقا مرتضی به مشهد رفتند و روز بعد با هفت هشت نفر برگشتند. تابستان بود. یادم هست روی پشت بام فرش پهن کردند ...
پرونده شماره 33 ؛ 113 سالگی خالق بوف کور
آرمیده اند، به خاک سپرده شده است، با خود می گفتم اگر پایم به پاریس برسد باید سری به این دو مکان بزنم و بعدها، یعنی چندسال پیش از انقلاب که راهی فرانسه شدم و ساکن پاریس، چندبار به تنهایی و بارها وقتی مهمان داشتیم به عنوان راهنمای توریستی ! !، به خیابانی که می زیست و همچنین سر خاک صادق هدایت رفتم و رفتیم . نویسنده بزرگ ایران زمین که در خارج از کشور، بیش از داخل ارج و قرب دیده و می بیند، در یکی از ...
سفر به باکو آذربایجان در یک نگاه
ایران هم به ازای هر نفر 11000 تومان بود و مقادیری هم جهت عوارض شهرداری و هلال احمر به صورت جداگانه دریافت میشه زمان انجام فرآیند خروج از کشور بستگی به روز هفته داره معمولا در جمعه ها بدلیل تردد ساکنین مرزی بسیار شلوغ تره پیشنهاد میشه عوارض خروج از کشور رو در شهر خودتون پرداخت کنید چون بیشترین معطلی رو باید در باجه بانک مستقر در گمرک متحمل بشید چون یه کارمند پاسخگوی همه مسافرین خروجی هست و ...
از رده خارج های پرطرفدار
خودروهای اتوماتیک مدت ها است که مورد توجه قرار گرفته اند، از اینرو خیلی عجیب نیست که مردم به دنبال خرید این خودروها باشند، اما از آنجایی که قیمت این خودروها در سال های اخیر با افزایش زیادی رو به رو شده است دست همه به آنها نمی رسید از این رو بسیاری از افراد به دنبال خرید خودروهای اتوماتیک کار کرده هستند. به گزارش دنیای اقتصاد، این در حالی است که حتی قیمت کارکرده ها هم ارزان نیست پس به ...
زندگی خصوصی محافظ خوش تیپ رییس جمهور +تصاویر
.... *می توانم بگویم واقعا وابسته اش شدم در مراسم خواستگاری که رفتیم با هم صحبت کنیم من روی همان اخلاق و ایمان تاکید کردم و اصلا در مورد مسائل مالی چیزی نپرسیدم. عبدالله هم از کارش گفت که ماموریت باید برود و خطر هم دارد. حرف هایش را که زد، پرسید: قبول می کنید؟ گفتم: بله. چون پدر خودم هم پاسدار بود این مسائل برایم تازگی نداشت. جلسه اول مهر او به دلم نشست اما بعد از عقد می ...
روایت یاران شهید سعید سیاح طاهری
می بردیم که دیدم یک نفر به سرعت جلو آمد و گفت: آقا شما چرا؟! منم سینه ای صاف کردم که بگویم ما اصولاً فیلمساز متواضعی هستیم! که دیدم روی صحبت طرف با اون آقای سپید مو بوده و من سنگ روی یخ شدم! خلاصه کار تمام شد و من هم با آقای سپید مو شروع به صحبت کردم و سؤالاتی مثل شغلتون چیه؟ وضع آبادان چرا این طوریه؟ و... پرسیدم و گرم صحبت بودیم که حبیب احمدزاده آمد و من بهش گفتم حبیب این دوستمون دست ...
فرهنگ در رسانه
شدم همه فکر می کردند این سمتی تشریفاتی است اما بعدها و با عملکرد مثبت من متوجه شدند می توان در عرصه های مختلف حضوری جدی داشت و کارهای فرهنگی مثبت انجام داد. وی ادامه داد: من جزو آن دسته افرادی هستم که همیشه آستین همت بالا می زنم و زمانی که یک مسئولیت را قبول می کنم تمامی تلاش خود را به کار می برم تا برای ایجاد یک فضای مثبت و حرکت رو به رشد حضوری فعال و جدی داشته باشم. به همین دلیل هم از زمانی که ...
گفت و گویی تکان دهنده از علیرضا افتخاری : طناب خریدم که از دست احمدی نژاد خودکشی کنم
اگر روزی قرار باشد آهنگی بسازم و از آن آهنگ خوشم بیاید، حتماً آن آهنگ را باید آقای افتخاری بخوانند. همه آن آثار تولید و پخش می شد و ما حواسمان نبود که قرار نیست تا همیشه اوضاع بدان گونه باشد. الان هم همیشه به جوانانی که در حوزه موسیقی خوب کار می کنند می گویم که به آینده تان فکر کنید و سعی کنید جوری پیش بروید که بتوانید آینده خود را تأمین و بعد در پی آرزوهایتان در حوزه کاری خود بروید. ...
نشانه های جدید ورود خریداران به بازار
تا از این دوستان به هر کشور صاحب اقتصاد عالی صادر شوند سریعا با ایجاد شوک همه بازار های آنها را نابود خواهند کرد . حالا چرا اینقدر به مسکن گیر میدین !!!؟؟؟؟ به دلار گیر بدین چون اگر دلار پایین بیاد اتوماتیک مسکن پایین خواهد آمد. دلارم مثل اینکه نمیخواد بیاد پایین سیتروئن آوردن 200 میلیون تومان ایران خودرو!!! آنموقع مسکن ارزان میشه؟ هر کسی اون ماشین رو می خره مسکن رو ...
به جز انتخابات درباره چه حرف بزنیم؟
اینترنت سرچ کنید) حالا چرا اینقدر گران؟ چون آآآقای تاکسی متر فرموده اند... و جای چونه زدن هم ندارد و راننده می گوید: ایناها رو کاغذش نوشته الان چاپ کرد. کاغذی که از دهان کثیف تاکسی متر بیرون می آید. در مقابل، شیفته این راننده های داغان هستم که می گویی گلوبندک دربست چند؟ می گوید یازده تومن. بعد می گویی نرخش این نیست، هشت تومن میروی؟ می گوید بیا بالا حالا، الان افسره می نویسه. چقدر منعطف! انگار ...