تعجب یک فرمانده از سفره صبحانه رزمندگان
سایر منابع:
سایر خبرها
فرمانده نترس گردان عمار که وابسته صدام را کُشت
شهید علی اکبر حاجی پور یکی از فرماندهان شجاع، خوشنام و مظلوم لشکر 27 محمدرسول الله (ص) است که در جریان ناآرامی های کردستان در غرب کشور حضور پیدا کرد و پس از شروع دفاع مقدس نیز جبهه را تا روز شهادتش که در 14 آبان 1362 در جریان عملیات والفجر 4 رقم خورد، ترک نکرد. شهید حاجی پور در زمان فرماندهی حاج احمد متوسلیان به عنوان فرمانده گردان عمار یاسر فعالیت می کرد و در زمان فرهاندهی حاج ابراهیم همت به ...
حتی جوشکار مجموعه را هم می شناخت/ کار 9 ساله آمریکا را در دو ماه انجام داد/ صحبت خصوصی رهبرانقلاب درباره ...
دوماه به آن رسید. البته خیلی از بچه ها با حاجی همکاری کردند تا قطر این نازل را افزایش دادند. در خصوص روز شهادت شهید تهرانی مقدم بفرمایید. روز شهادت شهید تهرانی مقدم و همراهانشان روز شنبه بود. روز پنجشنبه با من تماس گرفتند که باید سرکار باشیم. ما هم روز جمعه در محل کار حاضر شدیم، حاج حسن هم بعد از نماز آمد. یکی از خصوصیات حاج حسن این بود که در هر شرایطی در نماز جمعه شرکت می کردند ...
گفت و گوی خواندنی خبرگزاری حوزه با خانواده شهید زاهدلویی: شهید زاهدلویی، طلبه بیست ساله ای با یک آرزو/ ...
و نذری می دادند نذری ها را می گرفت و به مناطقی ممحروم قم می رفت و غذا را بین مردم و کودکان تقسیم می کرد. همیشه می گفت که شما خبر ندارید که چه افرادی با نداری خود می سازند و باید به آنها برسیم. به پیشواز محرم می رفت و پیراهن مشکی می پوشید و سعی می کرد همه زندگی اش رنگ امام حسین(ع) بگیرد. علاقه خاصی به حاج قاسم داشت و به یاد دارم روز تشییع پیکر حاج قاسم با بنده به مراسم رفت و تمام تلاش خ ...
شهید طهرانی مقدم دستورالعمل ساخت موشک را برای فلسطینی ها فرستاد/ نقش کلیدی حاج قاسم در نقطه زن شدن فاتح| ...
ی را ارائه دهم. ایشان گفتند امروز سوختریزی داریم، بعد از ظهر بیا. به همین خاطر من برای ناهار به منزل رفتم. منزل ما در غرب تهران است. زمانی که در حال صرف ناهار بودم به ناگاه صدای مهیبی آمد. هرچه با شهید طهرانی مقدم و همراهان ایشان تماس گرفتم کسی جواب نداد. راهی پادگان شهید مدرّس شدم و آنجا بود که فهمیدم دیگر کار از کار گذشته است. درآن روز ایشان در حال کار بر روی موتورهای با قطر زیاد بو ...
21 آبان سالروز شهادت پدر موشکی ایران
رزمندگان تیپ 14 امام حسین(ع) اصفهان به غنیمت گرفته شد که این گردان به دستور حسین خرازی(فرمانده تیپ) سازماندهی شده و در عملیات فتح المبین در پشتیبانی از گردان های مانوری بسیجی مبادرت به اجرای آتش کرد. حسن تهرانی مقدم این دو اتفاق، مبدا شکل گیری توپخانه سپاه پاسداران انقلاب اسلامی است. شهادت برادر؛ عاشورای 59 علی تهرانی مقدم، ظهر عاشورای سال 59 در اوایل جنگ ...
کتک کاری هاش هم قشنگ بود!
، تمام سختی ها، غم ها، کت کاری و دعواها نیز قشنگ می شود و انسان دلتنگ گذشته می شود و اشک می ریزد. سال 73 بود... به گزارش بولتن نیوز ، حقوقِ دریافتی از... (یک نهاد نظامی)، کفافِ هیچ گوشه ای از مخارج زندگی را نمی داد و چند سالی بود که دوباره عصرها و جمعه هایَم صرف همان کارهای قبل از جنگ می شد؛ از جمله خریدن و تعمیرِ خودروهای درب وداغون و فروش آنها. مزایده ای عمومی در اخ ...
اگر بچه دار نشدیم چه کنیم؟ / بدون داشتن فرزند شاد باشید!
روش اول: بدون داشتن فرزند، فردی کامل باشید روش دوم: ارتباط با همسرتان روش سوم: با فرزندان دیگران وقت بگذارنید به گزارش اقتصاد آنلاین؛ صرف نظر از علت نداشتن فرزند، می توانید خوشحال باشید؛ زیرا زندگی بدون بچه هم می تواند بسیار ارزشمند و رضایت بخش باشد. چگونه می توانید بدون داشتن فرزند ، شاد باشید؟ روش اول: بدون داشتن فرزند، فردی کامل باشید 1- روی شغل تان تمرکز کنید ...
دختر خانم! به کمتر از ماه راضی نشو/ امروز برای نوجوانان هزینه نکنیم، فردا برایمان هزینه سازی می کنند+فیلم
کنیم بچه ها گوشی یادشان می رود. یعنی جوریمی شود که می گویند: اینجا داریم غش غش می خندیم و تفریح می کنیم. دارد خوش می گذرد. برویم سر گوشی که چه کنیم؟ چند وقت قبل هم، اردوی یک روز بدون گوشی داشتیم. در این اردو، بچه ها قبل از هر چیز، گوشی هایشان را در یک سبد خوشگل می اندازند. بعد می روند سراغ صرف صبحانه دسته جمعی و بازی و تفریح و کلاس و... البته آن اوایل، جدا کردن بچه ها از گوشی، سخت بود ...
نگاهی به سبک زندگی مدیرعاملی که شهید شد/ واکنش شهید معصومی به اغتشاشات اخیر
لحاظ سنی از او بالاتر بود هنگام دادن دستور یا صحبت کردن، رعایت ادب را می کرد. نمی گفت من مدیر عاملم پس الویت با من است. بسیار مودب بود. اگر هم کارمندان اشتباهی می کردند حتما با حفظ حرمت گوشزد می کرد. من 40 سالم شده، اما هیچ کاری برای خدا نکردم هفته قبل روز پنجشنبه رفتم اتاق شهید معصومی. دیدم گوشه ای از اتاق خیلی ناراحت نشسته. با تعجب پرسیدم: چه شده آقای دکتر خیلی ناراحتید؟ گفت ...