سایر منابع:
سایر خبرها
روایت تلخ زندگی یک زن با مردی شیاد و حیله گر!
شهدای ایران :زن 33 ساله ای که به اتهام فریب در ازدواج و جعل امضاء از همسرش شکایت کرده بود درحالی که عنوان می کرد فریب ظاهرسازی و حرف های جذاب آرمین را خوردم به کارشناس اجتماعی کلانتری احمد آباد مشهد گفت: مدتی پس از آن که مقطع متوسطه را به پایان رساندم دوباره تصمیم به ادامه تحصیل گرفتم. آن روزها در یکی از شهرهای خراسان رضوی زندگی می کردم که در یکی از دانشگاه های مشهد پذیرفته شدم و برای ادامه تحصیل ب ...
فیلمبرداری از دختران در مخفیگاه شیطان
گرفته بود، به پایگاه دوم پلیس آگاهی تهران بزرگ مراجعه کرد . این شاکی هم به ماموران گفت: چندی پیش و از طریق شبکه های اجتماعی با جوانی حدود 30 ساله که خودش را پاشا معرفی کرد، آشنا شدم. ابتدا ارتباط ما اینترنتی بود اما بعد از مدتی روابط ما نزدیک تر شد. پاشا مدعی بود قصد دارد بامن ازدواج کند و حتی برای جلب رضایت من، گریه می کرد. یک روز به بهانه دیدن اعضای خانواده اش مرا به خانه ای در منطقه ...
جزییات تجاوز به دختر دانشجوی ترم اولی
دانشگاه های معتبر مشهد قبول شده بودم. وقتی مادرم را در آغوش کشیدم احساس کردم توانسته ام اندکی از زحمات شبانه روزی او را جبران کنم اشک شوق در چشمانش حلقه زده بود که پدرم را در جریان قبولی من گذاشت. پدرم که کارگری زحمت کش است با دستان پینه بسته اش برایم دعا کرد و بدین ترتیب چند روز بعد عازم مشهد شدم و در ترم اول دانشگاه ثبت نام کردم. هنوز یک هفته بیشتر از حضورم در مشهد نگذشته بود که ...
هرچه کنی کشت ...
دخترم معتاد است، پسرم از خانه فرار کرده و من و همسرم در وضعیت بدی زندگی می کنیم. پدرخدا بیامرزم همیشه می گفت: الهی هیچ عزیزی خوار و ذلیل نشود. 25 سال قبل ازدواج کردم. مدرک تحصیلی نداشتم، کارم سخت بود. با هزار و یک بدبختی ادامه تحصیل دادم . همسرم از گلوی خودش و بچه ها می زد و من درس می خواندم. خیلی خوشحال بودم . مدرک کارشناسی گرفتم . به خاطر نظم و جدیتی که داشتم از ...
مرد همسرکش در حبس می ماند
اکرم ازدواج کردم. چند روز از ازدوجمان گذشته بود که فهمیدم بین ایوب و اکرم از پنج سال قبل رابطه ای دوستی وجود داشته است. تصمیم به طلاق همسرم گرفتم و ماجرا را برایش شرح دادم. اکرم پذیرفت که بین او و ایوب رابطه دوستی وجود داشته، اما قول داد که دیگر رابطه ای بین آنها وجود ندارد. من از طلاق او منصرف شدم و به زندگی مان ادامه دادیم تا اینکه متوجه رابطه پنهانی آنها شدم. این بار راهی دادگاه شدم ...
اشتباه بزرگ زن 27 ساله، بعد از تولد ششمین فرزندش
می گفت: شیشه ها را در قنداق نوزاد یک ماهه پنهان می کنیم و هیچ ماموری نیز مشکوک نمی شود آن هم وقتی زنی فرزند یک ماهه اش را در آغوش گرفته است. من هم که بارها در انتقال مواد مخدر به همسرم کمک کرده بودم این بار نیز به راحتی پیشنهاد او را پذیرفتم و آماده سفر شدم. شنیده بودم حمل بیشتر از 30 گرم مواد مخدر صنعتی مجازات اعدام را در پی دارد اما هیچ گاه به عاقبت این کار فکر نمی کردم. زن جوان ...
مصاحبه با شکارچی دختران تهرانی/ به دخترها می گفتم پدرم در تعقیب ماست؛ آنها هم با عجله پیاده می شدند و ..
مرتکب نشده است. چقدر درس خوانده ای؟ سیکل دارم. ازدواج کرده ای؟ نه مجردم. با خانواده ات زندگی می کنی؟ نه بی کس و کارم. پدر و مادر؟ مادرم 8 سال پیش درگذشت بعد از آن نیز از پدرم خبری ندارم. چند تا خواهر و برادر هستید؟ 6 تا برادر که یکی از برادرانم نیز درگذشته است. چرا؟ دایی ام را کشته و اعدامش کرده اند. چرا؟ به خاطر اینکه این اواخر اعتیاد داشت، درگیر شد و ...
از مبادله پایاپای تا تلاش برای ساخت بیمارستان
... لشگری زرینی گفت: به وزیر قول دادم از همه توانم برای تقویت انقلاب اسلامی استفاده کنم، پس از حضور در ساری به سمت ساختمان استانداری نرفتم، راهی فرمانداری ساری شدم، مرکز مازندران بعد از انقلاب از ابتدای سال 58 تا سال 60 فرماندار نداشت، فردی به نام سعادت فرماندار این شهر بود که با شروع انقلاب اسلامی فرمانداری را رها کرد و رفت. * ورود به فرمانداری وی ادامه داد: بالاخره وارد ...
ماجرای مجروحیت شیمیایی در عملیات والفجر8
به گزارش سرویس راهیان نور خبرگزاری بسیج ، کرامت الله نظری با ارائه بیوگرافی خود گفت: سال 1348 در شهرستان کهنوج استان کرمان به دنیا آمدم و در سال 1364 در سن 16 سالگی از طرف بسیج عازم جبهه های جنگ شدم و هم اکنون کارشناس علوم تربیت بدنی هستم و همسرم نیز مهندس زراعت است که برای کارشناسی ارشد درس می خواند. این جانباز شیمیایی درباره اولین مصدومیتش در فاو گفت: ملوان نیروی دریایی بودم، دشمن در ...
ماسک هایمان جوابگوی اثرات شیمیایی در عملیات والفجر8 نبود
ها باعث شد که نتوانم به کارم ادامه بدهم. چه سالی ازدواج کردید؟ سال 67 به اصرار خانواده ام تصمیم به ازدواج گرفتم. همسرم در خانواده ای مذهبی بزرگ شده بود و به همین دلیل افتخار می کرد با یک جانباز ازدواج کند و ایشان نقش مهمی در زندگی و سلامت من دارد. خاطره ای از دوران جبهه برایمان بگویید؟ دو موضوع بیاد ماندنی را نقل می کنم؛ یکی اینکه در عملیات والفجر 8 ...
تراژدی عاشقانه یک زن
از قرار گرفتن در جایگاه گفت: من لیسانس اقتصاد و دانشجوی فوق لیسانس همین رشته در دانشگاه تهران بودم. عقد موقت محسن همسر مقتوله بودم و به هیچ عنوان اتهاماتم را قبول ندارم. متهم به قتل ادامه داد: من و محسن با هم نسبت فامیلی داریم و خیلی به هم علاقه داشتیم اما نتوانستیم با هم ازدواج کنیم و هر کدام زندگی جداگانه ای تشکیل دادیم. سال 91 به خاطر اختلافاتی که با همسرم داشتم از او جدا شده و ...
روایتی از سرنوشت تاریک یک نوجوان لاغراندام!
شهدای ایران :نوجوان لاغراندام در حالی که اشک می ریخت، وارد اتاق مشاوره شد و به کارشناس اجتماعی کلانتری شهرک ناجای مشهد گفت: اینجا را تنها پناهگاه خود دیدم؛ به این جا آمده ام تا مرا راهنمایی کنند.نوجوان 15 ساله در حالی که عنوان می کرد گرسنه است و از روز قبل به دلیل بداخلاقی های پدر بزرگش نتوانسته است غذایی بخورد, به تشریح ماجرای تلخ زندگی اش پرداخت و گفت: 5 سال بیشتر نداشتم که پدر و مادرم از ...
شدت مجروحیت شیمیایی به حدی بود که خانواده ام مرا نشناختند
شدم و مدتی بعد به لشگر 19 فجر در جنوب کشور پیوستم و در گردان امام علی (ع) تک تیرانداز بودم. آن روزها 18 سال داشتم و سعی می کردم وظایفم را به نحو احسن انجام بدهم. وی در مورد اولین مجروحیتش خاطرنشان کرد: بهمن ماه 1364 در عملیات والفجر 8 جزیره فاو مورد حملات گسترده شیمیایی قرار گرفتیم. گردان ما برای عملیات تکمیلی آماده می شد. بعد از نماز مغرب وعشاء، بمباران شیمیایی دشمن آغاز شد. معاون ...
تشریح نزاع مرگبار در پارک
به گزارش جام جم ، روز گذشته با انتقال متهم به نام رضا به دادسرای امور جنایی او با انکار قتل گفت: سه سال قبل با دختر یکی از همسایه ها عقد کردم، اما به خاطر بیکاری نتوانستم ازدواج کنم. سال 90 با مرگ برادر کوچکم دچار بیماری روانی شدم و از آن زمان تحت نظر روانپزشک هستم و روزی هشت قرص می خورم. چندماهی در کار جوشکاری بودم و با پس انداز اندک توانستم ابتدای مهر ازدواج کنم. پسر جوان در مورد ...
آرزوی ازدواج برای سودابه بیضایی!
سال ها پیشنهاد بازیگری زیاد داشتم. سودابه بیضایی: همیشه به فرزانه گفته بودم که از جای درست شروع کن. مثلا وقتی به او پیشنهاد شد، گفتم اول دانشگاه برو و از طریق اصولی وارد شو. اینکه صرفا پیشنهادی بشود و یکی دو کار بازی کنی و بعد هم فید شوی اصلا فایده ای ندارد. اگر آدم به آن رشته کاری عمیق فکر می کند و برایش مهم است باید برود دانش آن را نیز پیدا کند. بعد می توانید با دانش وارد شوید. ...
احیای اسلام مهمترین هدف شهید محمد مهدی احمدی از شهدای انقلاب بود
ماموران شهربانی مواجه شد و در حالیکه در منزل را بازکرد،هدف گلوله قرار گرفت. وی گفت: از این که همسرم برای اسلام، استقلال و عزت این کشور به شهادت رسید ناراحت نیستم چرا که می دانم درخت تنومند نظام اسلامی با خون این عزیزان آبیاری و بیمه شد. فرزند شهید احمدی نیز گفت: زمانی که پدرم به شهادت رسید من 9 ساله بودم و فعالیت های انقلابی پدرم را به یاد دارم. علیرضا احمدی افزود: محافل شبانه در منزل ...
نمی توانم از پرسپولیس که خانه پدرم هست شکایت کنم
آن سال ها که مربی نوجوانان پرسپولیس بود از خانه برای بازیکنان شهرستانی این تیم افطاری و غذا تهیه می کرد و همه جوره مراقب آنها بود. فرزند پیشکسوت فقید پرسپولیس در ادامه گفت: بنده به عنوان مربی و با دلسوزی های اصغر حاجیلو که از بستگان ما هستند در تیم پایه استقلال مربیگری کردم و بعد به پرسپولیس آمدم و دو سال پیش مربی تیم امید پرسپولیس بودم و دستیار حمید مطهری بودم. ولی در هر دو تیم ...
با لواشک دختران را خام می کردم!
چرا خراب کردی تا دختران فرار نکنند؟ می ترسیدم آنها سر و صدا کنند و آبرویم برود، برای همین قفل را از داخل خراب کردم تا نتوانند فرار کنند. سرنوشت دختران برایت مهم نبود؟ پدرم بعد از فوت مادرم، من و پنج برادرم را تنها گذاشت و ازدواج کرد. من هیچ گاه دست نوازش پدرم را حس نکردم. من بیماری صرع دارم و در این مدت خیلی سختی کشیدم. ماه ها کارتن خواب بودم و چند ماهی به مشهد رفتم و کارگر کبابی بودم. طعمه هایم پولدار بودند و گوشی ها را کادو گرفته بودند و برای همین تاکنون کسی شکایت نکرده است. ...
جنایت زنانه؛ جنجال هووی قاتل در دادگاه
خیلی زود از سوی کارآگاهان پلیس بازداشت شد. اعتراف به حسادت مرگبار این زن تحت بازجویی قرار گرفت و درحالی که ابتدا سعی در انکار جنایت داشت، درنهایت به یک حسادت مرگبار اعتراف کرد و گفت: مدتی بود که به عقد موقت شوهرم درآمده بودم. من به شدت عاشق شوهرم بودم و تقریبا 15 سالی می شد که این علاقه وجود داشت. اما به دلایلی مجبور به ازدواج اجباری شدم و بعد از طلاقم، با شوهرم به صورت موقت ...
کشتن اعضای خانواده برای جلوگیری از فساد
مبارزه با فساد تلاش می کند. متاهلی؟ بودم. چند سال قبل از همسرم جدا شدم. دو پسر دارم اما چند سال است آنها را ندیده ام. چرا دوستت و پدرت را کشتی؟ برای مقابله با فساد. یک صدایی از ماورا از من خواست تا آنها را بکشم. اما شواهد نشان می دهد با دوستت اختلاف حساب داشتی و برای پول او را کشتی. این ادعا صحت ندارد. من با او مشکل مالی نداشتم. ...
آزاردر پراید سفید
.... ازدواج نکرده ای؟ نه. ماشین متعلق به خودت بود؟ دو سال قبل آن را خریده بودم و بعضی وقت ها با آن مسافرکشی می کردم. وضع مالی پدرت چطور است؟ بد نیست. پدرم کارمند اداره برق و مادرم فرهنگی بازنشسته است. خانواده ات هرگز به تو پیشنهاد ازدواج ندادند؟ هیچ وقت. چند خواهر و برادر داری؟ دو خواهر ...
توصیه های علامه امینی به دختر خود پیش از ازدواج/ علامه و دست بوسی همسر
در شب ازدواجشان، وقتی عموی مادرم دست عروس و داماد را در دست همدیگر گذاشتند و مادرم را به پدرم سپردند، علامه امینی که دیگر علامه شده بودند، خم شدند و دست مادرم را جلوی همه بوسید. ایشان تا آخر عمرش همین احساس را داشت و جز محبت و احترام از پدر و مادرمان نسبت به همدیگر چیزی ندیدیم
تصاویر شهدای انقلاب در مشهد اکران شود/جای خالی تندیس شهید منفرد
خانواده شهید منفرد و وقایع آن روز داشته که در ادامه می خوانید. مرضیه اخوان نیان، همسر شهید منفرد در ابتدا اشاره ای به شخصیت شهید منفرد دارد و می گوید: سه سال با هم زندگی کردیم که ماحصل این زندگی کوتاه مدت فرزندی به نام محسن است که در زمان شهادت شهید منفرد یک سال و هشت ماه داشت. من تا قبل ازدواج هیچ آشنایی با خانواده شهید منفرد نداشتم اما بعد از شهادت محمد، همیشه مادرش می گفت ...
شهادت آخرین هنرش بود
. همیشه می گفت از کاروان شهدا عقب مانده است و لحظه شماری می کرد تا در باغ شهادت باز شود و عاشقانه به سوی همرزمان شهیدش پر بکشد. سرانجام بعد از گذشت 27سال از پایان جنگ به آرزویش رسید. هدیه غبیشی از 34سال زندگی مشترک با شهید سیاح طاهری اینگونه می گوید: سال 1360در بحبوحه جنگ با هم ازدواج کردیم. او تا آخرین روز جنگ در جبهه حضور داشت و در 8سال دفاع مقدس 2 پسرم به دنیا آمدند. در زمان به دنیا آمدن ...
گلوله های گرانقیمت برادرم را شهید کرد!
؟ سال 56 من مدتی در قم درس طلبگی می خواندم. در همان جا و خود شهر اراک تظاهرات می رفتم و چند باری مفصل کتک خوردم. یکبارش به خاطر کتاب اصول کافی بود که عباس به من داده بود. پشت جلد این کتاب عکس حضرت امام را چسبانده بود. کتاب توی دستم بود که توسط مأمورها دستگیر شدم و با اینکه منکر اطلاع از عکس امام شدم، حسابی کتکم زدند. پدرمان خودش به نوعی مشوق ما بود. منتها چون برادرم حسن ارتشی بود، کمی ...
جوانی که به خاطر کبوتر آدم کشت
در اثر اصابت ضربات چاقو به گردن و بازویش جان خود را از دست داده است. درحالی که مأموران تحقیقات خود را برای دستگیری متهم آغاز کرده بودند، متوجه شدند او بلافاصله بعد از قتل، از محل متواری شده است ردیابی های مأموران در آن زمان به جایی نرسید تا اینکه سه سال بعد متهم در یک قهوه خانه ش ناسا یی و بازداشت شد. او به قتل اعتراف کرد و گفت: درگیری ما بر سر کبوترهای روی پشت بام بود. من آن روز با ...
خوب می دانم که خوشبختم
عباس زائری یکی از این جوانان با غیرت کشورماست که امروز در آستانه پایان تحصیلات کارشناسی ارشد خود، در کسوت مدرسی دانشگاه فعالیت دارد. بزرگمردی با اراده از خطه جنوب که به گفته محمد درویش، مدیرکل دفتر آموزش و مشارکت مردمی سازمان حفاظت محیط زیست، روزی تندیس او در شهر میناب به نشانه بلندهمتی اش نصب می شود. زیر سایه مهربانی ها عباس زائری، جوان پرتلاشی که 25 سال دارد، به روزهای کودکی خود اشاره کرده و می گوید: من در آذر سال 69 در خانواده پرجمعیتی متولد شد ...
دست های بسته منصور سند افتخار ماست
در دوران جنگ تحمیلی حماسه ها آفریدند و دو تن از برادرهایم به فیض شهادت نائل آمدند. بنده و برادرانم از دوران انقلاب فعالیت هایمان را آغاز کردیم. یک سال بعد از انقلاب با همت یکی از دوستان کتابخانه ای را راه اندازی کردیم که مقدمه ای بر فعالیت های فرهنگی و بعدها رزمی مان شد. اولین اعزامی خانواده نیاکی ها به جبهه های جنگ چه کسی بود؟ اولین نفر من بودم. سرباز بودم و با شوق و ذوق ...
هزینه های درمان با پیشرفت علم پزشکی افزایش می یابد
مراقبت های بعد از عمل در خدمت حضرت امام بودم و درس هایی که آن موقع گرفتم و همچنین زمانی که در جبهه های جنگ بودم و احساس می کردم نتیجه کارم را همان زمان با نجات دادن جان مجروحان می گیرم. آقای دکتر! از خاطراتتان از حضرت امام (ره) برایمان بگویید. یک روز که برای استفتای پیوند قرنیه (درخواست فتوا و کسب نظر مجتهد درباره حکم شرعی یک مسأله) همراه دکتر منافی خدمت حضرت امام رسیدیم و من از ...
بیماران مصروع نباید مطرود شوند
سنین جوانی خواستگارهای بسیاری داشتم و تنها به فردی که مورد پسندم بود درباره بیمار ام صحبت کردم و از او خواستم همیشه همراه و کنارم باشد. همسرم در ابتدا هیچ اطلاعی از صرع نداشت و بعد از کمی مطالعه و تحقیق درباره علائم و عوارض بیماری من آشنا شد و ما توانستیم ازدواج کنیم اما همسرم از من خواست به هیچ عنوان درباره بیماری ام با اعضای خانواده اش صحبت نکنم اما پس از 15 سال که متوجه شدند برخوردار به شدت ...