سایر خبرها
هیچ وقت با رفتنش مخالفت نکردم/ از 12 سالگی آرزوی شهادت داشت
فرزندانمان با دیدن رفتار و گفتارمان خودشان مقید به انجام فرایض دینی باشند و همین طور هم شد، رسول خودش موازین دینی را درک و رعایت می کرد. قبل از اینکه بچه ها مدرسه بروند موقع خواب قبل از اینکه برایشان قصه بگویم، سوره های کوچک قرآن را می خواندم و می گفتم تکرار کنند و بعد داستان می گفتم، این روش باعث شد تا قبل از رفتن به مدرسه تمام سوره های کوچک قرآن را از حفظ باشند. البته هردو فرزندم چند جزء از ...
نحوه ورود به داوری مسابقات قرآن/ ماجرای شگفتی تلویزیون قزاقستان از تلاوت ایرانیان
قرآن را نداشتم و وقتی متوجه ناتوانی من شد به من گفت: یک صلوات بفرست و همراه با من قرآن را تلاوت کن ، من همراه با تمام اشتباهاتی که داشتم قرآن می خواندم ولی با این وجود آقای توکلی دائم مرا تشویق می کرد تا حدی که حتی وقتی بعد از جلسه به قنادی پدرم رفتم دو نفر از اعضای همان هیأت به مغازه آمدند و در حضور پدرم از من تعریف کردند و به پدرم گفتند: حاج آقا، پسرت خیلی خوب قرآن می خواند ؛ این تشویق های مکرر ...
پدر و پسری که هیچ وقت یکدیگر را ندیدند+عکس
ازدواج کردم * چطور وارد سپاه شدید؟ من سال 61 وارد سپاه شدم و آموزشی را در تهران -پادگان امام حسین(ع)- گذراندم و طی 2 مرحله هم به مدت 27 ماه به جبهه غرب در کردستان رفتم. * از همان سپاه رشت؟ نه. دفعه اول از تهران اعزام شدم و بار دوم از رشت. * با حاج خانوم فامیل بودید یا کسی شما را معرفی کرد برای ازدواج؟ یک همکاری داشتیم که خانومش با حاج ...
10 برابر کردن درآمد در دوران رکود!
و متن مناسب تهیه می کردند. چطور ممکن است مدیر برای چنین کارهای مهمی وقت نداشته باشد؟ چون وقتش با کارهای بسیار پیش پا افتاده تر پر شده است. استفان کاوی نویسنده کتاب هفت عادت مردان موثر فعالیت ها را از نظر اهمیت و فوریت به چهار دسته تقسیم می کند. نکته مهم آن است که اغلب مدیران برای کارهای مهم و غیرفوری وقت اختصاص نمی دهند. 10 برابر شدن درآمد فقط زمانی امکان پذیر است که برای کارهای مهمی که ...
گفتگو با پرویز پرستویی، مردی از جنسِ مردم (2)
پیاده تا ببینیم کی زودتر می رسد؟ من در راه آهن پنج دقیقه می ایستادم تازه اتوبوس آنها می رسید. اولین بار که توسط پدر و مادرتان برای بازیگری تحسین شدید چه زمانی بود؟ – بهترینش همان موقع بود. همان روز بود، منتها باز هنوز در شش و بش بودند ولی چشم انداز خانواده ها این بود که مثلا پسر فلان شخص رفته و گروهبان شده یا در نظام و ارتش و نیروی هوایی رفته است. اینطور بود که بعد از سیکل ...
نویسنده ای که زبانش را ترک کرد
درباره نقل مکان خانوادگی اش به شهر رم می نویسد: من رم را انتخاب کردم. شهری که از کودکی مرا مسحور خود کرده و در لحظه مرا فتح کرده بود. سال 2003 اولین بار به رم رفتم و احساس خلسه و نزدیکی کردم. انگار از قبل آن جا را می شناختم. تنها بعد از چند روز مطمئن شدم که سرنوشت من زندگی در این شهر است. برای آماده شدن، از شش ماه پیش از ترک آمریکا، تصمیم گرفتم دیگر هیچ متن انگلیسی زبانی نخوانم. از آن ...
همصحبتی با پرویز پرستویی، مردی از جنسِ مردم (1)
همدیگر را دوست نداریم و با هم بداخلاق شده ایم... - مقدمه حرف من هم همین بود که چون اتفاقا همدیگر را دوست نداریم و آن حسن نیت و حسن خلق وجود ندارد، آن وقت است که احساس می کنیم سکوت بهترین کار است. فکر می کنم این همان حلقه گمشده ای است که چندین و چند سال است که پیدا نمی شود. شاید خیلی مسائل باشد که در این قضایا دخیل است. عده ای فکر کردند الان که مملکت ما در تحریم و تورم و رکود ...
نویسنده ای که به هیچ زبانی تعلق ندارد
مال خودم نیست احساس تبعید کنم؟ شاید به خاطر این است که من نویسنده ای هستم که به هیچ زبانی کاملا تعلق ندارد. یک کتاب درسی به نام به خودتان ایتالیایی یاد بدهید خریدم. با توجه به اینکه سال ها زبان لاتین مطالعه کردم، بخش های اولش برایم آسان بود، اما این نوع یادگیری منفصل به نظر می رسید، انگار داشتم بدون اینکه سازی را نواخته باشم، به مطالعه آن می پرداختم. کلاس زبان رفتم. اولین معلمم زنی اهل میلان بود که ...
یک حامی جدید برای کی روش از دل فدراسیون فوتبال
که امروز صبح درباره این سه بازیکن دوپینگی پرسپولیس منتشر شد و بعد تکذیب شد باید بگویم یک مقدار نگاه ما به همه چیز در فوتبال نگاه حذفی و تخریبی است. من دیشب بازی نفت با الجیش قطر را می دیدم. علیرضا منصوریان را ما چندین و چند سال است کارش را می شناسیم تیمش را با تیم الجیش مقایسه می کرد و این سوال که چرا آنها می آیند و در کشور ما نتیجه می گیرند. بازی که تمام شد چند لحظه نشستم فکر کردم چند سال است ما ...
سر 3 رئیس جمهور را من زده ام!
. حتی در مواردی اگر به کتابی علاقه مند می شدند آن را برای مطالعه به خانه می بردند. خوابیدن کنار آرایشگاه حاج عباس درباره راه اندازی کتابخانه می گوید: اغلب علما و بزرگانی که به این مغازه رفت و آمد داشتند گاهی کتاب هدیه می دادند. حالا تعداد کتاب ها بیشتر شده است. خدایش بیامرزد. آیت الله مستجابی و سایر افراد متدین خیابان ایران به این مغازه رفت و آمد داشتند. معمولاً هوای جیب مردم را ...
تمام دلخوشی ام این است که حرم امن است
برنمیگرده ! " من با صدای اذان از خواب بیدار شدم و شروع کردم به قرآن خواندن تا دلم آرام شود . به خودم می گفتم : دیشب تماس گرفت و گفت برمیگرده ، حتما میاد ! بعدها متوجه شدم ، پنجشنبه صبح که من خواب دیدم ، ایشان چند ساعت بعد مجروح شدند . مجروحیت ایشان هم از ناحیه پهلو و بازو بوده است . وارث : این 15 روز که در کما بودند شما از ایشان خبر داشتید ؟ خیر ، چند روز از ایشان خبر نداشتم ، و ...
منافقین مبارزه مسلحانه و انقلابیون مبارزه فرهنگی را قبول داشتند/ ماجرای مقابله مردم با مهندس بازرگان در ...
. صبح بعد از نماز صبح که می خواستیم بخوابیم، برای دادن صبحانه بر درهای آهنی می کوبیدند. صبحانه را یک جا نمی آوردند. یک بار پنیر. یک بار نان. یک بار چای. با ضربه ای که به در وارد می کردند صدای وحشتناکی در فضا می پیچید. در بازجویی هم جنگ روانی ایجاد می کردند. بازجو چند برگه را پیش رویمان می گذاشت و می گفت فعالیت ها و کسانی را که می شناسی بنویس. ما هم می نوشتیم. بازجو پس از خواندن، برگه را ...
عکسی که امام بوسید و به جیب گذاشت
سعی می کند مجروحان را به داخل آمبولانس ببرد، چند لحظه بعد به شهادت می رسد و خودش جزو شهدایی می شود که در حیاط بیمارستان قطار می کنند و روی سینه اش گل می گذارند. شهید فریدون نوری، نخستین شهید محله جوادیه، همان جوان است و این بار به بهانه سی و هفتیمن سالگرد این شهید عزیز سراغ خانواده اش رفتیم و دلتنگی هایشان را شنیدیم. خانه، مثل خودمان قدیمی است در که باز می شود، خانه ما را به ...
بازرس باکت در شهر
در جوانی شیفته چه نوع ادبیاتی بودید؟ در مدرسه در نمایش نامه های زیادی بازی می کردم و به شکسپیر علاقه مند شدم، همین طور به شاعران متافیزیکی (اندرو مارول، جان دان) و تی اس الیوت (چهار کوارتت که تا همین امروز به نظرم حقیقتا زیباست). عادت داشتم وقتی سوار قطار 6:30 صبح (سرویس ویژه کارگران) به سمت لندن می شدم و در صف اجراهای شکسپیر می ایستادم ادبیات می خواندم؛ اجراهایی مثل الیویه، ویوین لی، جان ...
فرهنگ در رسانه
...، اما متاسفانه چند ماه پیش شهید شد. در ادامه برنامه سیمرغ بهترین فیلم با نگاه ملی به نرگس آبیار برای فیلم نفس اهدا شد و این کارگردان هنگام دریافت جایزه اش گفت: می خواستم مثل بسیاری دیگر از همکارانم از گروه سازنده فیلم تشکر کنم. نفس فیلمی درباره معصومیت و رویاها و آرزوهای از دست رفته است. شاید دیدن آن نیازمند کمی آرامش باشد تا مردم در فضایی آرام تر و در مقطعی بعد از جشنواره فجر آن را ببینند و درک ...
اشعار آیینی ویژه ولادت حضرت زینب کبری سلام الله علیها
کرب و بلا شدن ما را برای راز و نیاز آفریده اند "این کعبه را برای نماز آفریده اند" این کیست که فرشته گلیم آورش شده بال و پر فرشته نخِ معجرش شده دیگر نیاز نیست به گهواره بردنش دست حسین بالش زیر سرش شده از این به بعد خانه ی مولا چه دیدنی است با زینبی که فاطمه ی دیگرش شده زهرا همان که ام ابیهاش گفته اند ...
اگرحب خدا در دل انسان افتاد، حب دنیا هیچ می شود
، البته ما اسم نمی بریم، امّا بیان شده: العاقل یکفی بالاشارة ، اوایل زندگی هایشان چطور بود و الآن چطور است. امام راحل عظیم الشّأنمان با آن ناراحتی قلبی که داشتند، بنا به پیشنهاد آقای دکتر عارف که پزشک جراح قلب ایشان بودند، چند روزی در خانه ای در نیاوران سکونت داشتند، امّا باز دیدند که تجمّلاتی است، به حاج سیّد احمد آقا(اعلی اللّه مقامه الشّریف) فرمودند: سریع اگر جایی جور کردی، کردی و ...
روایتی از اولین شهید قیام 29 بهمن تبریز / گلوله ای که جواب یک سیلی شد/ عاشورایی که بر محمد گذشت
... چندبار جمعی از دانشگاه تبریز آمده اند؛ یعنی وقتی بهمن ماه می رسد عده ای برای انجام دیدار نمایشی به خاطر دوربین ها و رسانه ها به خانه ما می آیند و درد کهنه مان را تازه تر می کنند. چندسال پیش که رییس دانشگاه سابق تبریز با چند نفر از همکاران خود به خانه ما آمده بودند، من درخواستی از ایشان کردم و نامه ای دادم؛ او نامه را امضا کرد و با خوشرویی از ما پذیرفت و قرار شد فردای آن روز به دفترش برویم. من ...
کتابی که 15 سال مسکوت ماند
گودینی را می شناختم و با قلم وی آشنا بودم و از خواندن این کتاب بسیار لذت بردم. محمد علی گودینی در ابتدای مراسم نقد کتابش ضمن ابراز خرسندی از حضور در جمع منتقدان گفت: نویسندگی علاقه من است و من از تجربه های خودم می نویسم و همیشه آنچه را که در پیرامونم اتفاق افتاده روی کاغذ آورده ام. وی در ادامه افزود: من از 15 سالگی به شعر و شاعری علاقه مند بودم و در همان زمان ها هم با اسامی مستعار برای ...
سوداگر عشق
مطالعه کردن بود. اما در این باره هم هرگز ما را اجبار نمی کرد. خودش که با همه دردها و زخم ها درس می خواند یعنی درس مهم است پسرم! از سوی دیگر پدر یک لحظه آرام و قرار نداشت، وقتی بیرون از خانه بود که هیچ، اما همان چند ساعت خانه بودنش هم به بطالت نمی گذشت. مدام مطالعه می کرد و به کارهایش می رسید. حتی روزهایی که در بیمارستان بستری می شد لب تاپ همراهش بود تا از کارهایش عقب نماند. وقتی این روحیه را از پدر می ...
خوانندگانِ شعر را فراری دادند
. مجموعه شعری نیز در دست چاپ دارد که نامش را میان 24 و 30 گذاشته است. همچنین شعرهایی از او به کوشش سیدعلی صالحی، علی باباچاهی، رضا تقوی، محمدعلی سپانلو و فیروزه میزانی در گلچین های شعری درج شده اند. رضا حامی پور مثل شعرش در اعماق است. با این که نشانی خانه اش در حدود همین حوالی بود به اندازه یک عصر زمستانی که خیلی به بهار نزدیک بود ما را به دور خودمان چرخاند. با این همه، وقتی پیدایش کردیم ...
در پیرامون منابع فردوسی
داستانهای مستقل که با داستانهای پس و پیش آنها ارتباطی ندارند، می تواند دلیل استفاده ی فردوسی از چند مأخذ حماسی مکتوب باشد که بعد فردوسی آنها را - مثل داستان بیژن و منیژه و رستم و سهراب - در جایی در کتاب خود که مناسب دیده است وارد کرده است. 6- تفاوت میان رفتار اشخاص شاهنامه مانند سودابه و گشتاسپ باز دلیل وجود این تفاوت در مأخذ مکتوب است و اگر مأخذ شفاهی بود، شاعر آزادانه آنها را با یکدیگر ...
ماجرای انتخاب آیت الله خامنه ای به رهبری انقلاب
انقلاب در مشهد خیلی فراز پیدا کرد و اطلاعات ساواک بین ما جدایی انداخت و مانع شد از ارتباط سابق ما شد. ساواک مرا به علی آباد گرگان تبعید کرد . البته در آنجا هم به نفع امام (ره) تبلیغ می کردم، به همین دلیل هم ساواکی ها مرا به شکل طاقت فرسایی اذیت می کردند، حتی در چند مورد به خانه ما ریختند و شیشه ها را شکستند. خاطرم هست یک شب مرحوم شهید هاشمی نژاد به خانه ما آمده بود و همان شب شیشه ها را ...