ماجرای جنازه زن باردار پشت وانت در میدان ونک چه بود؟
سایر خبرها
از جزئیات قتل دانش آموز توسط راننده سرویس تا کشف جسد نوزاد در سطل زباله
شده و راننده روز بعد تنها به شهر بازگشته است. با کشف این سرنخ، راننده سرویس بازداشت شد و بعد از چند هفته اعتراف کرد و گفت پسرم را در نزدیک مدرسه دیده، او را ربوده و از شهر خارج کرده اما وقتی فهمیده خانواده به دنبال او هستند، ابراهیم را به داخل قنات قدیمی انداخته و به خانه بازگشته است. وقتی فهمیدیم او را به داخل قنات انداخته با آتش نشان ها، مقنی ها و مأموران به آنجا رفتیم به امید اینکه ...
قتل استاد دانشگاه به دست دوست پسر زنش!/ راز قتل در کافه شمال تهران بود!
مونا سفره دلش را برای مهران باز کرده و از مشکلات زندگی اش برای او گفته و همین باعث شده بود رابطه آنها به شدت صمیمی شود. شاهد ماجرا ادامه داد: یک شب مونا به خانه من آمده بود و چند ساعت بعد، مهران هم در حالی که هراسان و وحشت زده بود نزد ما آمد و گفت که آقای دکتر را به قتل رسانده و جسدش را داخل ماشینش گذاشته است. حسابی وحشت کرده بودم. آن شب همگی به سمت روستایی واقع در دماوند رفتیم؛ مونا و ...
مردی که برادرش را بخاطر زن داداش کشت!
مرد میانسال که برادرش را به قتل رسانده می گوید در دفاع از همسر مقتول دست به این کار زد. به گزارش وقت صبح به نقل از اعتمادآنلاین، مرد جوان که برادر خود را در دفاع از همسر و فرزندان او به قتل رسانده و جسد را دفن کرده بود دچار عذاب وجدان شد و اعتراف کرد که چطور مرتکب قتل شده است. متهم برای آرام کردن برادر عصبانی اش به خانه او رفته بود که دعوا بالا گرفت و مقتول که به سمت همسرش ...
سرنوشت قاتل پس از 13 سال با صلح و سازش مشخص می شود
. وقتی به خانه برگشتم دیدم همسرم از خانه فرار کرده است. من هم از ترس جسد آن مرد را داخل حیاط خانه دفن کردم و چند روز بعد هم خانه را تحویل صاحبخانه دادم و برای ادامه زندگی به یکی از شهر های شمال غربی کشور رفتم. پس از اعتراف متهم، مأموران همسر وی را به دادسرا احضار کردند، اما او گفت شب حادثه در خانه نبوده و از درگیری شوهرش با مقتول خبری ندارد. شناسایی مأموران پلیس در ...
صحنه ای دردناک از یک شرط بندی شیطانی / راننده تاکسی تهرانی قربانی نقشه شوم شد
زمستان سال 70 بود. گزارش شد که یک مرد به طرز مرموزی است، باید از تهران به آنجا می رفتیم، شنیدم مرد گمشده امیر نام دارد، به خانه شان رفتیم تا تحقیق کنیم، وقتی وارد خانه شدم، زن جوانی را با 4 بچه قد و نیم قد دیدم که نگران شوهرش بود. امیر مسافرکشی می کرد و آخرین بار مثل همیشه خانه اش را برای کار ترک کرده بود اما این بار دیگر برنگشت. با یکی از مأموران پلیس محلی همه جا را که اح ...
آزادی 27 زندانی غیرعمد با دیه مقتول
داخل خیابان دور دور می کردیم. ساعتی بعد در یکی از خیابان ها مقتول با خودرویش در حال عبور بود که به هم رسیدیم. من به او اعتراض کردم که چرا راه مرا سد کرده و او هم گفت من با خودرویم جلوی خودروی او پیچیده ام. به هرحال مشاجره لفظی ما شروع شد و من هم که همراه نامزدم بودم جوگیر شدم و به خاطر هیچ با چاقو ضربه ای به او زدم. مرد جوان خونین روی زمین افتاد و من هم از ترس فرار کردم. الان خیلی پشیمان هستم. ...
این زن جوان در انتظار چوبه دار است
همان روزهای نخست قول داد که به زن جوان کمک کند تا او از شوهرش جدا شود و به آرامش برسد. داستان سرایی زن جوان به قتل شوهرش یک روز صبح محمد با خاطره تماس گرفت و از او خواست همدیگر را ملاقات کنند. زن جوان پذیرفت اما بعد از هماهنگی قرار ملاقات شوهرش با او تماس گرفت که با هم به خانه مادربزرگش بروند. خاطره سر دوراهی گیر کرده بود و از یک طرف دوست داشت با محمد باشد و از طرفی دیگر مجبور بود ...
سناریوی پدر کشی به نویسندگی مادر
مقتول احضار شد. زن 44ساله که به اتهام معاونت در قتل شوهرش هم اکنون در زندان است، بعد از دستگیری در اعترافاتش چنین گفت " چند سال بود که با همسرم که پسرعمویم بود اختلاف داشتم. او بارها مرا بشدت کتک زده بود. حتی دختر و پسرم از این موضوع ناراحت بودند حاضر بودم شوهرم را به هر طریقی از سر راه بردارم. با منصور آشنا شدم ، این پسر جوان دوست پسرم بود ، همیشه با خواهر و مادر او در مورد ...
روایت شهیدی که می خواست با لباس پاسداری وارد محشر شود/ هرچقدر می خواهی به مرخصی برو اما حرفت را پس بگیر
...> محمدرضا حدودا 4 ساله بود که اتفاقات زیادی برای او می افتاد؛ مادرش در آن روزها زیاد به حضرت زهرا(س) متوسل می شد و در میان یکی از همین توسل ها بود که با خدای خود گفته بود دوست دارم پسرم سرباز امام زمان(عج) بشود و از همان روز بود که مشکلات قبلی به سراغ محمدرضا نیامد. با وجود ضربه باتوم ها دست از کار خود برنداشت سال 1357 بود که محمدرضا با چند جوان انقلابی از هم محله ای هایش دوست شد و ...
داستان قاتلی که قربیان خود را از میان دختران چشم آبی انتخاب می کرد! / نفرت از چشم آبی ها به دلیل خیانت ...
علامتداری برخورد که انگار قاتل دنبال یک بازی دزد و پلیس است. در صحنه قتل سحر 18 ساله این علائم را جدی نگرفت 15 روز بعد با دختری جوان با چشمان آبی و موهای بلوند در یکی از جنگلهای تفریحی پیدا شد این بار نیز علائمی به چشم میخورد که مشابه قتل سحر بود. 6 قتل مشابه در مدت سه ماه و این بار نیز گزارشی از مرکز پیام جایی مخابره شده بود که نشان میداد دختر دیگری به قتل رسیده است و جسدش در پارک چیتگر رها شده ...
خاطرات و عکس های کمتر دیده شده از حجت الاسلام قرائتی
روز گفت: چرا من کبوترها را در قفس نگه داشته ام، باید آزادشان کنم. او کبوترهای خود را آزاد کرد و پس از چند روز در بسیج ثبت نام کرد و راهی جبهه شد. مدتی گذشت، روزی یکی از کبوترها وارد خانه ما شد، داخل اتاق شد و کنار قاب عکس پسرم نشست و بال های خود را به عکس او می مالید. همان ساعت به دل من گذشت که فرزندم شهید شده است، پس از چند روز خبر شهادت او را آوردند و بعد از پرس وجو معلوم شد که در همان روز و همان ساعت، پسرم به شهادت رسیده است. آیا این خبر مفید بود؟ نتیجه بر اساس رای موافق و رای مخالف ...
قتل شوهرم کار من نیست اما رابطه پنهانی با ماهان را قبول دارم!+جزییات
بازداشت شد. پس از اعتراف دو متهم، همسر مقتول بار دیگر مورد تحقیق قرار گرفت. او گفت: متهم دروغ می گوید. او خودش طراح نقشه بوده است. با درخواست قصاص از سوی اولیای دم، ماهان و سیاوش به اتهام مشارکت در قتل و زن جوان نیز به اتهام معاونت در قتل راهی زندان شدند و پرونده با صدور کیفرخواست به شعبه 10 دادگاه کیفری استان تهران فرستاده شد. در جلسه رسیدگی به این پرونده، ابتدا نماینده دادستان در ...
نوزاد زنده ای که سر از سردخانه ی بیمارستان شهریار در آورد!
صدا کنم؛ به همین خاطر به سمت سردخانه رفتم و از مسئول سردخانه خواستم که پسرم را ببینم که با حراست هماهنگ کرد و به داخل رفتیم و وقتی در یخچال باز کرد، نوزاد را در کارتن قرار داده بودند و خواستم درش را باز کنم، اول اجازه ندادند و وقتی باز کردم بچه نفس می کشید و نگهبان فکر کرد توهم زده ام و وقتی بچه تکان خورد قبول کرد که زنده است. وی تأکید کرد: نگهبان موضوع را به سوپروایزر اطلاع داد، اما ...
حادثه تلخ در بیمارستان شهریار | نوزاد زنده ای که به اشتباه به سردخانه منتقل شد؛ حرف های دردناک پدر نوزاد ...
رفتم و از مسئول سردخانه خواستم که پسرم را ببینم که با حراست هماهنگ کرد و به داخل رفتیم و وقتی در یخچال باز کرد، نوزاد در کارتن قرار داده بودند و خواستم درش را بازکنم، اول اجازه ندادند و وقتی باز کردم بچه نفس می کشید و نگهبان فکر کرد توهم زده ام و وقتی بچه تکان خورد قبول کرد که زنده است. وی تأکید کرد: نگهبان موضوع را به سوپروایزر اطلاع داد اما گفتند امکان ندارد و بچه سه روزه مرده تا ...
سرنوشت تلخ نوزاد زنده در سردخانه مردگان
خانه می رود. این درحالی بود که زن جوان تا ساعت 4صبح دچار درد بوده و حدود ساعت 4صبح بیمار با همان علائم درد به بیمارستان امام سجاد مراجعه می کند و با توجه به پارگی کیسه آب حدود ساعت 5 صبح خیلی زود بیمار ویزیت شده است. دکتر ناصح ادامه داد: در حالی که صدای ضربان قلب نوزاد شنیده نمی شد مادر بلافاصله به اتاق زایمان منتقل شده و پس از زایمان هیچ علائم حیاتی در نوزاد دیده نمی شود و این نوزاد 6 ماهه ...
جان بنویل با قفل کردن آمد
کشف جسد یک زن جوان در گاراژی در دوبلین شروع می شود. دکتر کویرک در این رمان در غم مرگ همسرش عزادار است و یک بار دیگر با کارآگاه استرافورد، افسر پروتستان همراه می شود. این شخصیت در برخی از کتاب های قبلی بنویل هم حضور داشت. آیا وی از تجربه خودش در سوگ همسرش در صفحات کتاب استفاده کرده است؟ این نویسنده در پاسخ می گوید: احتمالاً این کار را کردم. مطمئناً اکنون تجربه دست اولی از غم و اندوه دارم ...
ماجرای توسل مادر یک سرباز شهید به سردار سلیمانی برای بخشش قاتل/ قلب محمدسعیدم راضی به یتیمی دخترک نبود
دوست داشتنی ای که خرج بدهی ها شد مهربانی و دست به خیری محمدسعید زبانزد دوستان و خانواده اوست، مادر شهید با یادآوری خاطرات مهربانی های محمدسعید می گوید دوستان مدرسه ای محمدسعید که در درس شان مشکل داشتند، موقع امتحانات به خانه ما می آمدند و پسرم به آنها درس می داد، اگر می فهمید کسی در خانواده مشکلی دارد، هر کاری در توانش بود انجام می داد. از نظر مالی وضعیت مرفهی نداشتیم، در حد متوسط ...
رنج مضاعف کودکان مبتلا به سرطان، دارو نیست
سختی روی صندلی ولو می شوم، تنم گُر گرفته، به یخ های آب شده ای که برای بردن دارو آورده بودم زل می زنم و نسخه را توی دستم مچاله می کنم و اسم بردیا و وین بلاستین پشت پرده ای از آب محو می شود. هر ویال وین بلاستین آلمانی15 میلیون تومان شکست خورده و ناامید به خانه برمی گردم، پسرم خودش را به آغوشم می اندازد و می گوید: مامان پاهام درد می کنه. به هشتاد توده توی پاهایش فکر می ...
پسرمان معلم اخلاق بود
می دهد. گفت وگوی ما با پدر و مادر شهید خلیلی بعد از 2 هفته پیگیری مستمر همزمان با چهلمین روز شهادت او به نتیجه رسید. قصه های خواندنی تهران را اینجا دنبال کنید منزلشان ساده و بی آلایش است؛ بی زرق و برق. گوشه خانه تخت فلزی قرار دارد که روی آن عکس هایی از علی قرار گذاشتند. این تخت علی است که 40 روزی است خالی گوشه ای افتاده است. مشتاق فر مادر شهید حال و روز خوبی ندارد. صدایش ...
رنج مضاعف کودکان مبتلا به سرطان؛ دارو نیست!
زل می زنم و نسخه را توی دستم مچاله می کنم و اسم بردیا و وین بلاستین پشت پرده ای از آب محو می شود. هر ویال وین بلاستین آلمانی15 میلیون تومان شکست خورده و ناامید به خانه برمی گردم، پسرم خودش را به آغوشم می اندازد و می گوید: مامان پاهام درد می کنه. به هشتاد توده توی پاهایش فکر می کنم و چیزی در قلبم شروع به سوختن می کند. به چهارشنبه فکر می کنم به دارویی که نتوانسته ام ...
این کودکان و نوجوانان قتل عام های دسته جمعی انجام داده اند | گرگ هایی در پوست بره
شده بود. مایکل پسر کم حرفی بود ولی آندرو رفتاری قلدرانه داشت. در هر حال، این دو نفر در سرویس مدرسه با هم آشنا شدند چون مسیر خانه هایشان یکی بود. کمی بعد همه جا با هم بودند. به همه زور می گفتند و بقیه را تهدید می کردند. آندرو عاشق اسلحه بود و یکی از همکلاسی هایش شهادت داده بود که او یک بار گربه ای را با شلیک تیر کشته بود اگرچه مایکل بلافاصله به هواخواهی رفیق شرورش درآمد و ادعا کرد شهادت قتل ...
روایت دختری که می خواهد مثل هانیه باشد!/ با معجزه ابراهیم یک دل نه،صد دل عاشق شدم
عاشقی به دست مادر بزرگوار شهید محمد حسین حدادیان. حسن ختام این ضیافت صمیمی هم نماز جماعت و افطار در جوار خانواده شهدا بود. مینا سادات از دیدن تمام میهمانان این ضیافت که راهی مثل او رفتند احساس غرور می کند. دلش می خواهد در مثل هانیه بماند خدمت کند و با همه وجود دلش می خواهد یک روز مادرش هم حمایل بیاندازد،کنار او بایستد و به مسافرانی دیگر از ایستگاه عاشقی خوش آمد بگوید. پایان پیام/ ...
با هم بخندیم، به هم نخندیم
برای تقلید یک صدا لازم باشد که 50 بار صدا را بشنویم و تمرین کنیم و من در اینجا باید از همسرم تشکر کنم که شرایط خانه را به گونه ای برای من امن و آرام مهیا کرده تا من با آرامش و بی دغدغه به کارهایم و تمریناتم را انجام دهم. بله. یادم هست دوران مدرسه صدای پدرم را به خوبی تقلید می کردم. روزی به جای پدرم تلفنی به معلمم گفتم که به مدرسه نمی روم یا یک بار هم تلفنی با مادر و عمه ام به جای پدرم حرف ...
یک گوشی ساده و تحول سریع زندگی
کردیم و یک کیسه قند 75 تومانی برایمان 75 تومان تمام می شد؛آن زمان خوشی برای جوان زیاد بود و خود جوان و خانواده اش قانع بودند. اسب سواری تفریح آن زمان بود و شب نشینی را با جوراب بازی می گذارندیم و مردم صمیمی تر از الان بودند ولی الان این گوشی هر چه زن و مرد است را مشغول خود کرده است، این را گفت و ادامه داد: آن زمان اگر دختر و پسری از هم خوششان می آمد، باید با اجازه پدر و مادر همدیگر را ...
همسرم را کشتم چون خیانت می کرد/ هر وقت نبودم یک مرد غریبه را خانه می آورد!
مرد 37ساله ای به نام آرمین با حضور در کلانتری 12 شهرقدس از قتل همسر 33ساله اش به نام عاطفه خبر داد.وی گفت همسرم را بخاطر خیانت کشتم. با اظهارات مرد جوان پلیس به همراه پدر آرمین به خانه وی رفت و با جسد زن جوان روبه رو شد که درسرش داخل یک کاسه آب قرار داشت و گلویش با پارچه صورتی بسته شده بود . بیشتر بخوانید: خیانت موجب قتل زن جوان در تهران جسد با دستور قضایی به ...
مرد جوان جسد دوستش را در بیابان دفن کرد؛ هر دو وسوسه شدیم!
امروز فوت کرد که من نیز جسد آن را داخل پتو قرار دادم و در بیابان های پردیس دفن کردم! همین اظهارات کافی بود تا کارآگاهان اداره دهم پلیس آگاهی، متخصصان پزشکی قانونی و کارشناسان تیم تشخیص هویت با دستور قاضی جنایی راهی بیابان های فردیس شدند و جسد مرد جوان را کشف کردند؛ پس از پایان تحقیقات میدانی نیز متهم پرونده توسط کارآگاهان جنایی بازداشت شد. گفت وگو با متهم با متوفی ...
اجیر کردن آدمکش برای قتل پدر
به گزارش شیعه نیوز ، 2 برادر در دسیسه ای شوم آدمکش اجیر کردند که پدرشان را به قتل برساند اما خونسردی عجیب آنها و مادرشان بعد از جنایت دستشان را رو کرد. رسیدگی به این پرونده از 26 مهرماه سال 1400 به دنبال پیدا شدن جسد یک مرد میانسال در راه پله آپارتمانش در شهرستان بهارستان آغاز شد. شواهد نشان می داد این مرد که اکبر نام دارد از سوی مردی ناشناس در راه پله مورد حمله قرار گرفته و با ضربه ...
مصرف متادون باعث مرگ مرد جوان شد
به گزارش تازه نیوز، ساعت 11 روز بیست و هفتم بهمن ماه سال گذشته، مرگ مشکوک مرد جوانی در خانه ای در محله نعمت آباد از سوی پدرش به مرکز فوریت های پلیسی 110 گزارش داده شد. با اعلام این خبر، ماموران کلانتری 155 نعمت آباد، تیمی از کارآگاهان اداره پلیس آگاهی، متخصصان پزشکی قانونی و کارشناسان تیم تشخیص هویت با دستور قاضی وحید ناصری؛ بازپرس ویژه قتل عمد شعبه چهارم دادسرای امور جنایی، راهی محل حادثه شدند و ...
ناگفته های مادر شهیدی که در خانه 18 متری زندگی می کند/ عیدفطر و تکرار هرساله یک تولد مبارک!
انگار به دنیای دیگری سفر می کند. خاطرات پشت هم برایش زنده می شوند و همه را با جزییات برایمان تعریف می کند. از خوابی که در دوران بارداری حسین آقا دیده تا خوابش بعد از بازگشت پیکر او. افسرخانم با همان حس مادرانه ای که نشان از سال ها فراغ و دلتنگی دارد، صحبت هایش را این چنین شروع می کند: حسین من، روز عیدفطر به دنیا آمد که به همین دلیل هم، رمضان ها حال و هوای خاصی دارم و هرسال با آمدن رمضان و عیدفطر ...