سایر منابع:
سایر خبرها
مرا می شکند . 1 از حضرت رضا (ع) نقل شده است که کسی نزد ایشان عرض کرد: آقا راجع به شما از طرف دستگاه حکومت، شایعه ای در شهر پخش کرده اند که شما و پدرانتان، مردم را بنده و برده ی خود می دانید، حضرت رضا (سلام اللّه علیه) رو به آسمان نمودند و عرض کردند: خدایا، تو شاهد باش این اولین ستمی نیست که بر ما می رود. به خدا سوگند، چنین کلمه ای نه از دهان من و نه از دهان پدران من هرگز خارج ...
.... این نیروی شناسایی و اطلاعات عملیات با بیان اینکه ایمان و تعهد به انسان می گوید باید جلو بروی، ادامه داد: من به خدا گفتم من برای شهادت، اسارت و برگشتن آماده نیستم تو خدای منی و من را از این دشت عبور بده. خلاصه آن دشت را تا حدودی رد کردیم. بعد از چهار ساعت به جاده رسیدم که یک خودروی عراقی درست در راستای پیدایش شد، با آن دوست عرب داخل گودال رفتیم، من گفتم یا خدا قرار است چه کار کنیم ...
: دیگه تکرار نمی شه. پدرم خسته از انتقاد و حق و حقوق و تربیت نوجوان گفت: بریم تو اون یکی پیاده رو که موتور نباشه و من در حالی که به موتوری بعدی تذکر می دادم، گفتم: این همون خواسته موتوری هاس که مردم برن از این پیاده رو و اونا راحت ویراژشونو بدن. کنارمون یک خانواده دیگر قدم می زدند؛ اما همراهی نمی کردند و هیچی نمی گفتند. اگر آن ها هم چیزی می گفتند، مسلما تأثیر بیشتری می گذاشت ...