سایر منابع:
سایر خبرها
نهادهای فرهنگی مسئول یکه تازی موسیقی غربی هستند/ راه برای پیشرفت موسیقی هموار نسیت/ اهل فوتبال نیستم
این حال باید بگویم تمام آنچه یک خواننده می خواند، مورد علاقه خود اوست چون اگر نبود هرگز نمی توانست آن را بخواند و اگر مورد پسند خودش باشد مردم هم آن را خواهند پذیرفت. آناج: به چه زبان هایی می خوانید؟ من فقط ترکی می خوانم و علیرغم خیلی ها دوست دارم در آذربایجان بمانم و به زبان ترکی بخوانم و بنوازم. برای همین معمولا به شهرستان های استان نیز آلبوم هایی را هدیه می برم. ...
گاهی زندگی برای من دشوار می شود
رفتم به پارکی که پشت خانه ما است آنجا قدم زدم. چند نفر مرا شناختند، آن ها به من سلام کردند، یا برخی همین طوری از کنارم گذشتند. چون اگر به جاهای پرجمعیت بروم مردم ازدحام خواهند کرد، یا به جهات تامینی بیرون رفتن من کمی دشوار است ولی یک بار میل داشتم که از یکی از نقاط مرکزی شهر که از لحاظ مسکونی در وضع خوبی نبود دیدن کنم، ما اتومبیل هایمان را برداشتیم. هیچ کس نمی دانست من به کجا می روم. این بهترین راه ...
کفاشیان: تحت فشار وزارت و چند نهاد دیگر بودم
بودم و فوتبال را مثل بچه ام بزرگ کردم و به اینجا رساندم. با این حال دیدم باید به نفع فوتبال کار کنم. بنابراین به این تشخیص رسیدم که رفتن من به نفع فوتبال است. البته نه اینکه شاید در آینده بهتر شود اما در این مقطع گفتم بروم تا شاید هجمه های روی فوتبال فروکش کند و ماموریت هایی که برای برگزاری انتخابات و مسائل دیگر داریم با آرامش انجام شود. پرسش مهم بعد از ثبت نام نکردن شما این بود که شما ...
روایتی واقعی از علی دایی که نشنیده اید
این به بعد باید لقب وحید خالی بند را با خودم یدک بکشم. 10 دقیقه به هفت چند تا پنج زاری برداشتم و رفتم دم تلفن عمومی که زنگ بزنم به علی دایی جهت یادآوری. 10. بوق ششم، هفت خورد که یکی گوشی را برداشت، نفس نفس می زد. همین که گفت الو بفرمایید، فهمیدم، خودشه، گفتم من وحید سعیدی هستم و ماجرا را تعریف کردم، گوش داد و گفت: من اون روز حواسم نبود که مراسم شما جمعه است و قول دادم. وگرنه قول نمی دادم ...
در جشن ازدواج فرزند آقا مولودی خواندم
امیرالمؤمنین مداحی کرد و من خواسته بودم روز مداح در روز شهادت میثم قرار بدهند، چون میثم وقتی خون از دست و پای او بالای دار ریخته می شد- آن زمان مانند الان نبود که طناب به دور گردن طرف بیندازند- دست و پایش را به طناب می بستند و سه، چهار روز بالای دار به سختی جان می داد تا از دنیا برود. خیلی سخت بود، میثم وقتی آخرین نفس را آن بالا می کشید، عبیدالله آمد و با نیزه به پهلویش زد و میثم جان به جان آفرین تسلیم ...
تمام قلبم تو را صدا می زند
... از این جهت او را مستحق تمجید می دانم و گرنه، نخوردن مال حرام، خواندن نماز، دین داری و مردم داری، حفظ بیت المال، احترام به بزرگان و موضوعات دیگری از این دست، نمی تواند تنها بهانه برای تکریم از او باشد. *آخرین عاشقانه ها... صبح روز آخر مشغول کارهای خانه بودم که دیدم حاج آقا گوشه ای از اتاق نشسته و مرا نگاه می کند... به من گفت بیا کنارم بنشین. گفتم حاج آقا الآن وقت این حرف ها ...
دختری که با اسب، رخ و وزیر و شاه دنیا را فتح کرد
کسب درجه استاد بزرگ بانوان, در سن 18 سالگی و در هشتاد و چهارمین کنگرهٔ شطرنج جهان توانست عنوان استاد بین المللی شطرنج را به دست آورد. عنوانی که پیش از آن, تنها توسط شطرنج بازان مرد ایران کسب شده بود. شما خودتان را ورزشکار می دانید؟ (باخنده) همیشه بعد از مسابقات شطرنج این بحث را با دوستانم دارم. اینکه می گویند مگر تو ورزشکاری؟! یک شطرنج باز در حین بازی کالری زیادی می سوزاند و فکر ...
نقطه ضعف عجیب رحمتی
مسابقه با دیگر تیم آبی پوش جنوبی، یعنی استقلال اهواز بود. آبی ها آن بازی را مساوی کردند و حالا با یک مساوی احتمالی دیگر حسابی کار برای شان سخت می شود. رحمتی که انگار از این اتفاق خیلی شاکی شده بود، بعد از پایان مسابقه مصاحبه تندی انجام داد و گفت: آخر سال است و حرف هایی دارم که دوست ندارم به خاطر تعطیلات به گوش مردم نرسد. بعد از تعطیلات عید، حرف هایی می زنم که ذهن مردم نسبت به برخی آدم های این فوتبال ...
روزی برای مقابله با شیعه هراسی دور دنیا را رکاب می زنم
کار را انجام بدهم. اولین بار که موفق شدم این حرکت را انجام بدهم نوروز سال 1387 بود. با شعار بنی آدم اعضای یکدیگرند از تهران به مقصد بندرعباس حرکت کردم و تا بندرعباس رکاب زدم. تیم پشتیبانی هم داشتید؟ خیر. تک وتنها در مسیر بودم؛ خودم و یک دوچرخه. همه وسایلی هم که لازم داشتم سوار دوچرخه بود. در حقیقت کسی همراه نمی شد. من این حرکت را برای خودم زکات دانشم می دانستم. وظیفه خودم می ...
بیژن پاکزاد فرد موفق ایرانی
قدردانی از زنانی که همواره حامی من بوده اند به ایشان تقدیم نمودم موفقیت : در یک جمله بگو برای پول کارمی کنی یا عشق ؟ البته عشق به کار; من ازاینکه تولیداتی منحصر به فرد دارم لذت می برم من به کار کردن هفت روز هفته نیاز ندارم ، اما این کار را انجام می دهم چون به کارم عشق می ورزم . موفقیت : بیژن ! تو برای آدم های معمولی ، محصول تولید نمی کنی ؟ خریداران تو قشر خاصی از جامعه هستند که ...
وقتی جمشید مشایخی با آتش سیگار تنبیه شد / آرزوی شنیدن خبر پایان جنگ در جهان
را به آب روان بسپاریم. من سیزده به در را هم خیلی دوست داشتم، اما هیچ وقت با این حرف موافق نبوده ام که روز سیزده نحس است. به سبزه گره زدن اعتقاد داشتید؟ این کار جزو سنن ماست و من تمام سنت ها را دوست داشتم، اما راستش چون سبزه گره زدن کار دخترخانم ها بود، من هیچ وقت گره نزدم. (با خنده) برای سفره هفت سین تخم مرغ هم رنگ می کردید؟ بله، البته. وقتی کمی بزرگ ...
رپ خوانی بازیگر سینما و تلویزیون!! میخواهم یک رپر باشم! (+عکس)
درصد کل کار است. بیش از نود درصد این بخش را رضایا سرود و فقط چند واژه را با همفکری هم تغییر دادیم. کاور آهنگ محسن افشانی وی ادامه داد: مدتی است که در فکر کارهای رپ هستم و حتما این سبک را دنبال می کنم. روحیه من با موسیقی رپ عجین است و این سبک را بیشتر دوست دارم. من صدای خواندن پاپ را ندارم و از سوی دیگر هم احساس می کنم جوانان ما این نوع موسیقی را بیشتر می پسندند. همین دلایل ...
زخم عمیق چهارشنبه سوری برکالبد یک زندگی
.... از همه جا صدای انفجار مواد محترقه به گوش می رسید. آن شب کار ما چند برابر شده بود و باید علاوه بر جمع آوری زباله ها باقی مانده بوته هایی را که آتش گرفته بودند جمع می کردیم تا صبح روز بعد به خودروهایی که در این بلوار حرکت می کردند آسیب وارد نشود. نگاهی به ساعت انداختم. دو و نیم نیمه شب بود و هنوز کار ما تمام نشده بود. کنار خودرو حرکت می کردم و کیسه های زباله را داخل آن می انداختم. یک لحظه ...
دروغ سال خلعتبری:کی روش سال 95 مهدی رحمتی را به تیم ملی دعوت می کند!
... قبل از اینکه به صورت حرفه ای وارد فوتبال شوم درسم خوب بود. در رشته تجربی دیپلم گرفتم. بچه ها می گفتند که امتحان بدهم برای دکتر شدن ولی می گفتم مغز من کشش دکتر شدن ندارد نهایتا پرستار شوم. *وضعیت خانوادگی ات چطور بود دوست داری صحبت کنی؟ بچه پولدار نبودیم ولی فقیر هم نبودیم. خدا را شکر دست مان به دهن ما می رسید. *کمی از نحوه وارد شدنت به فوتبال خاطره بازی کن. ...
ملاقلی پور: به تک تک مخاطبانم فکر می کنم
آمده است. برایم خیلی مهم بود فیلم سالمی بسازم که خانواده ها بتوانند با همه اعضای خود آن را ببینند و لذت ببرند. به نظرم فیلم سفر به چزابه پدر، زیباترین اثر سینمای دفاع مقدس است و با توجه به شناختی که از تو دارم حیفم می آید در این سینما کار نمی کنی؟ والله سخت است، هر چند دوست دارم در حوزه انقلاب اسلامی کار کنم. می دانی به چه دلیل رسول ملاقلی پور در سینمای دفاع مقدس موفق بود و من واهمه ...
خلق شخصیت ها با مژه چشم روی لوبیا +رونمایی از سومین اثر قرآنی هنرمند تبریزی+عکس
... صید سخن از آسمان اشک مرا کرده روان این سان که شد رقص قلم شوری مهیا می کند باور نداری قافیه با پای خود سر می رسد صدها غزل در شعر من خود را هویدا می کند اخر که شد زیر ورق نام خودم حک می کنم ظاهر منم باطن علی این گونه غوغا می کند رهبر معظم انقلاب بعد از شنیدن این ابیات گفت کار شما خیلی سخت است دقیقا کار فرهاد را انجام دادی و من با ...
گفت وگو با محمدرضا گلزار در بمبئی
خوشحالم و امیدوارم با سهمی که در این پروژه دارم پرچم ایران را در دیگر کشورهای دنیا به اهتزاز درآوریم. همکاری ایران و هند در سلام بمبئی اتفاق بزرگی است چون شرکت موشن پیکچرز کارهای سینمایی بسیار بزرگی انجام داده و قرارداد با این شرکت بزرگ فیلمسازی به نفع سینمای ایران خواهد بود. پزشک سلام بمبئی درباره نقش خودم در این فیلم باید فقط بگویم من در این فیلم نقش یک دانشجوی سال آخر رشته ...
فاطمه معتمد آریا از حواشی زندگی اش می گوید (2)
. از هر تغییر کوچکی لذت می برم. مدام در حال کنکاش هستم. دور و بر خودم، خانه ام، محیط اطرافم، همسرم و خانواده و دوستانم را عاشقانه دوست دارم. چیزهای عادی مثل خریدن سبزی و پاک کردنش آن قدر به من لذت می دهد که بازی کردن در یک درام شکسپیر. این ها همه چیزهایی است که مرا خوشبخت می کند و من آدم خوشبختی هستم. خیلی خوشبختم که می توانم جلوی یک فاجعه انسانی را بگیرم، کمک کنم برای نجات یک نفر از ...
فیلم سازی انرژی زیادی می برد
واقعاً می گفت: "ما می توانیم این کار بزرگ و هوشمندانه را هوشمندانه تر انجام بدهیم." ریدلی می تواند سرگرم کار روی صحنه ای واقعاً پیچیده شود، می تواند ظرف چند ثانیه برای اجرای آن نقشه ای طراحی کند، می تواند بلافاصله به همه بگوید قرار است چه کار کنند و بعد می تواند همه را به جلو هدایت کند و ظرف سه ساعت آن صحنه را بگیرد، در صورتی که کارگردان دیگری برای همین صحنه دو روز وقت نیاز خواهد داشت. حین کار با ...
سطح علمی ایرانی ها را از آمریکایی ها هم بالاتر دیدم/ فکر مهاجرت استعماری است/ به ایران آمدم تا کشورم را ...
ایرانی الاصل بودن شما پی برد زیرا بسیاری از مردم ایران که به دانشگاه می روند، فقط دنبال مدرک هستند تا بعدها بتوانند پُز آن را به دیگران بدهند؛ پس شما هم کلاً مدرک دوست داشتید؟ اصلاً این طور نیست و نبود زیرا اگر دنبال پز دادن بودم به دانشجویی پیش از موعدم در دوره دکتری می بالیدم و می توانستم این کار را با مدرک دکترای خودم انجام دهم. این موضوعی که به ظرافت به آن پرداختید، چالش ...
یادی از ستارگان دانشگاه شهید چمران
داشته و خواهد داشت، زیرا بیناست. من که چیزی از خود ندارم و هرچه دارم از اوست و تأسفم از این است که خیلی دیر این مطالب را دریافتم. امیدوارم که خداوند این دیرفهمی مرا ببخشاید. شهید ناصر علوانی؛ دانشجوی تعلیم وتربیت پیام شهید: بدانید که به خدا قسم این جهاد راهی بس شیرین است و اگر بخواهید خدای خود را خوشحال کنید و خدا نیز شما را دوست بدارد، در راهش به جهاد برخیزید. ...
حمید سپیدنام متولد منچستر انگلیس
روی داد و چه رشته ای خواندید و چه کردید؟ من در اولین سال بعد از دیپلم دانشگاه قبول نشدم. اولین بار در فوق دیپلم دانشگاه لار قبول شدم. که البته پدرم اجازه نداد که بروم. من خودم البته دوست داشتم در دانشگاه شیراز به تحصیل ادامه دهم که البته نشد. به هرحال یک سال پشت کنکور ماندم و در نهایت در سال 1376 در رشته کارشناسی کامپیوتر میبد قبول شدم که از همین دانشگاه موفق به دریافت لیسانس در این ...
از نبرد بیسیمی تا پیکر شهیدی که بوی گلاب می داد
نیز بوده را تقدیم به مخاطبان گرامی می کند تا این گل واژه ها در عصر یخ زدگی معنویات، باز هم شور و شعور را در دل ها زنده کنند. * مرد کوتاه قدی که دشمن از او می ترسید ولی الله عباسی از رزمندگان لشکر ویژه 25 کربلا، بیان می کند: اولین بار که می خواستم به جبهه بروم من زیادی نداشتم، برای همین پدرم سخت مخالف بود، آن وقت ها محل سکونت ما شهر زیراب سوادکوه بود. حدوداً 20 روز ...
برانکوتیم دیگربود پیشنهادش رارد نمی کردم/ماندم تاثابت کنم درباند نیستم
همان داستان اعتصاب نمود پیدا کرد. من خودم چون در این تیم بزرگ شدم از بازیکنان بزرگی چون آقای فکری، آقای منصوریان، آقای سامره، آقای نوازی، آقای خرمگاه و خود آقای فرهاد مجیدی این مسائل را دیدم. آنها هم برای ما بزرگتری می کردند. مکتب استقلال می گوید نظم و اخلاق اهمیت بالایی دارد. بعضی مواقع به دلیل فاصله سنی کادر فنی و بازیکنان جوان ما بزرگترهای تیم باید به مسائل ورود کنیم. شاید برایتان جالب باشد ...
گپ صریح با حاتمی کیا درباره خودش و بادیگارد
بین امید و ناامیدی ببینیم شما ناامیدید. بهتر است بگوییم خوف و رجاء. توامان و البته بعضی وقت ها به نسبت احوالم یکی قوی تر شده است. کجاها می ترسیدید؟ حدودش را نمی دانم. اصراری و ابرامی که می کنم براساس یک لوح محفوظ واضحی نیست که بگوییم اول تا آخرش وجود دارد و من دارم براساس آن پیش می روم. نه، در مسیر تعریف می شود. این خوف و رجاء و اینکه در این احوال حرکت می کنیم، خودش ...
خداحافظ، چرخی های زمستانی هوس انگیز!
، چرخی دیگری در غرب شهر هست که بساطش را جلوی ایستگاه مترو علم کرده، متولد 53 است و لهجه خراسانی دارد، بیست و پنج سال است که لبو می فروشم، نه که خیال کنی هیچ کار ندارم ها ، دوست دارم لبو بفروشم، وگرنه پدر زنم در مشهد سه تا مسافرخانه دارد، هیچ پسر هم ندارد، هزار دفعه می گوید بیا این جا پهلوی دست خودم، من دوست ندارم بروم. آدرس خانه شان را می دهد که جایی در وسط شهر است، می گوید خوبی لبو ...
آقا مهدی دلگیر از ناهماهنگی ها به شهادت رسید
در بیمارستان فاطمه زهرا هستم. با گریه التماس کردم و گفتم آقا مهدی منتظر من است و من باید برگردم؛ اما گفتند تو با پای تیر خورده نمی توانی راه بروی. دوباره بی هوش شدم تا زمانیکه چشم باز کردم و دیدیم که در فرودگاه اهواز هستم و دارند مرا به تبریز برمی گردانند. تا چند روز که در بیمارستان بستری بودم از شهادت آقا مهدی خبر نداشتم. او بیست و پنجم اسفند شهید شده بود اما من خبر شهادتش را روز سی ...
رحمتی اصرار داشت استقلالی شوم/از برانکو دلخور نیستم/نفت اصلا تیم نیست!
کنار گذاشتن فوتبال فکر می کند یا خیر، عنوان کرد: بعضی وقتها که به وضعیت مربیان نگاه می کنم، می بینم که کار آنها خیلی سخت است. الان هم شرایط در فوتبال بسیار سخت است و شاید طوری باشد که دوست دارم بروم و دیگر برنگردم چون حداقل امکانات هم وجود ندارد. وقتی هیچ چیزی در این فوتبال نداریم، نمی شود به مربیگری فکر کرد. وقتی توپ و لباس که امکانات اولیه است را نداریم، چطور من می خواهم مربی شوم؟ مربیگری در ...
صالحی: دکتراحمدی نژاد گفتند که من موافق مذاکره با آمریکا نیستم به شما هم نصیحت می کنم موضوع را دنبال ...
هکتور تیمرمن آدم شناخته شده ای از خانواده یهودیان آرژانتین و مورد احترام آنها بود. پدر او چند سالی در سرزمینهای اشغالی زندگی می کند ولی بعدها از سرِ نارضایتی دوباره به آرژانتین بازمی گردد. او قدرت ورود به مسائل را داشت چون می گفت من خودم یهودی هستم. یعنی لابی صهیونیستی را هم مطلع کرده بود؟ بله! با آنها صحبت کرده بود. حتی با صاحب شرکت استی لودر از تولیدکنندگان بزرگ محصولات آرایشی ...
خبر، کوتاه است؛ مادری گریخت!
اسفند هزار و سیصد و هشتاد، ساعت هشت بعد ازظهر" و به یکباره همه وجودم یخ کرد و ستون فقراتم تیرکشید... آیا او سال ها از زمان عقب بود و خود نمی دانست؟!...آیا او، امروزش را با چهارده سال قبل اشتباه گرفته بود؟!... آیا... ... صدای سوت ممتد، از نزدیک شدن قطارمترو به ایستگاه خبر داد. زبانم بند آمده بود و نمی دانستم چگونه حقیقت را به او بگویم... مانده بودم به چه شیوه ای به او بگویم که ...