لعنت به این زندگی که به خاطر بدهی مجبور شدم زن صیغه ای بشوم!/ شب ها خواب ...
سایر منابع:
سایر خبرها
رابطه نامشروع مرد شیطان صفت با دختر خواهر زنش/ خیلی ساده بودم که دختر خواهرم فریبم داد و...!+جزییات
او پس از ازدواج با یکی از بستگانم، مرا همانند کارگر یک منزل تحقیر کرده است و هوویم در قصری که من ساخته ام امروز پادشاهی می کند و ... زن 38ساله با بیان این که همسرم مرا بلاتکلیف رها کرده است، درباره قصه زندگی اش به کارشناس اجتماعی کلانتری قاسم آباد مشهد گفت: 18ساله بودم که با طاهر ازدواج کردم. پدرم وضعیت مالی مناسبی داشت، به طوری که همه خواهران و برادرانم را حمایت می کرد. هر کدام آن ها ...
صدای زنم که قربون صدقه مرد غریبه از پشت تلفن می رفتم رو که شنیدم دیوانه شدم و...
که سال گذشته روزی که به آرامی وارد منزل شدم صدای همسرم را شنیدم که تلفنی با فردی در آن سوی خط صحبت می کرد اما سخنان او نشان از یک ارتباط نامتعارف مخفیانه داشت. من که از مدت ها قبل به او سوءظن داشتم به همان شماره ای که روی آن نام مهین ثبت شده بود زنگ زدم که مردی تماسم را پاسخ داد ولی بلافاصله تماس را قطع کرد به همین دلیل فرشته را تحت فشار قرار دادم تا حقیقت ماجرا را بگوید. او هم که دیگر چاره ای ...
آخرین نگاه
هم قبول کرد. روز خواستگاری علی اکبر خیلی خوشحال بود حتی چشم هایش هم می خندید و من هم از شادی او خوشحال بودم. بعد از ازدواجشان من و حاجی راهی خانه خدا شدیم و زیارت خانه خدا کام دلمان را سیراب کرد. چند ماه بعد هم که آمد مرخصی؛ از نوع رفتارش متوجه شدم اتفاقی افتاده است. علی اکبر، همسرش و دخترم زهرا گوشه ای نشسته بودند و پنهانی صحبت می کردند. انگار نمی خواستند من متوجه حرف هایشان شوم تا اینکه علی ...
مداحی که قرار بود در خارج خواننده شود
که روضه های قدیم به گونه ای بودند که در پایان روضه خوانی یک شبهه تعزیه هم وجود داشت از همان موقع بود که بنده وارد عرصه مداحی شدم و در سن 17 سالگی رسماً ملبس به لباس نوکری شدم. البته قبل از رسیدن به سن 17 سالگی در مکتب آیت الله مجتهدی نزد آن بزرگوار زانوی شاگردی زدم چرا که مداحان قدیم مقید بودند که هر مداحی باید دروس حوزوی را سپری کند و تاکید داشتند که حداقل جامع المقدمات را حتماً به اتمام برسانند ...
شلیک تکفیر بر پیکر وحدت
به گفتگو نشستیم. آنچه در پی می آید، ماحصل همراهی ما با وجیهه کریم کشته، همسر شهید سجاد شهرکی است. شیعه یا سنی! وجیهه کریم کشته، همسر شهید از آشنایی و ازدواجش با سجاد شهرکی می گوید: من متولد زاهدان هستم. من و سجاد سال 1392 عقد و سال 1394 ازدواج کردیم. او دوست و رفیق صمیمی برادرم بود. سجاد طلبه بود و من از طریق برادرم با ایشان و خانواده شان آشنا شدم و این وصلت سر گرفت. ما 9 سال باهم ...
پسر جوان خواستگار مادرش را کشت و جسدش را آتش زد + جزییات
جوانی که تازه به عنوان مهندس در یک شرکت مشغول به کار شده بود. کامران را به اداره آگاهی منتقل کردیم و قبل از اینکه روی صندلی ام که در میز مقابل او بود بنشینم، شروع به صحبت کرد: پدرم که مرد، مادرم برایم همه چیز شد. در این مدت هرگز تصور نمی کردم مادرم را از دست بدهم، اما وقتی شنیدم او بعد از سال ها قصد ازدواج دارد، دیوانه شدم. چطور ممکن بود زنی که تمام زندگی ام بود را از دست بدهم. وقتی با ...
احسان با شهادتش گوی سعادت را از من ربود
.... همیشه می گفت اگر من شهید شدم و خبر شهادت مرا آوردند بی تابی نکنی، حواست باشد. خواست خدا بر این بود که او به آرزویش برسد. به فرموده سردار حاج قاسم سلیمانی، باید شهید بود تا به شهادت رسید. رزم با اشرار همرزمان پسرم نحوه شهادت او را اینگونه برایم روایت کردند: او در مأموریت خود متوجه فعالیت گروهی از اشرار شد که قصد حمل سلاح و مواد مخدر به مرکز کشور را داشتند، بعد از درگیری با ...
حقوق بشر به سبک آمریکایی!
دادیم و می گفتیم اگر حالا چیزی بخوریم معلوم نیست تا چند سال ما را اینجا نگه دارند. بالاخره همان شد که فکر کرده بودیم. اعتصاب غذا جواب داد و ما را آزاد و از آمریکا اخراج کردند. چند روزی که زندانی بودیم به خانواده هایمان خیلی سخت گذشت. مادرم در یکی از مسجدهای تهران تحصن کرده بود تا من آزاد شوم. وقتی از آمریکا اخراج و به ایران منتقل شدیم، مرا مستقیم از فرودگاه به همان مسجدی بردند که مادرم آنجا بود. هم ...
"حاج جلال جبهه ها"، مردی از تبار سلیمانی ها
اشاره کرد و لحظات سخت تنهایی و نبودن در کنار همسرش که با فرزندانش در جبهه های دفاع مقدس مشغول دفاع از کشور بود و مسؤلیت سخت خانه و خانواده بر دوش این شیر زن بود. رابطه او با ولایت ناگسستنی است، سال 1383 رهبر معظم انقلاب در سفر به همدان در بدو ورود به فرزند وی دکتر حاجی بابایی می گویند: می خواهم پدر و مادرت را ببینم و در ملاقات با پدر و مادر و خانواده وقتی پدر و مادر و همسران شهدا و ...
شکنجه های مرگبار دختر خردسال / تشریح سرنوشت تلخ بهارکوچولو در دادگاه
دارد به او ازدواج کند .چند وقت قبل سلمان با من تماس گرفت و از من خواست تا بهار را پیش خودم ببرم .او تهدید کرد در غیر این صورت دخترم را به بهزیستی می سپارد. من گمان می کنم او در قتل دخترم دست داشته باشد. با اطلاعاتی که این مرد به پلیس داده بود سلمان در قلعه حسن خان ردیابی و بازداشت شد و به قتل دختر خردسال اعتراف کرد. مرد 27ساله در بازجویی ها گفت: از مدتی قبل با بهناز آشنا شدم ...
روایتی از ساخت انگشت هوشمند توسط یک نخبه تبریزی
با نرم افزار اتوکد را شروع کرده و وارد طراحی صنعتی شدم، برادرم مرا به تهران برد و با افراد صنعتی کار بسیار ماهر و مجرب آشنا کرد تا از آنها کار صنعتی را یاد بگیرم. پدرم به خاطر شغلش که بازنشسته ارتش است خیلی با اراده و پشتکار است و به صورت دقیق و منظم پیگیر کارم بود. پدرم طوری رفتار می کرد تا من نقص خودم را باور کنم تا راحت تر بتوانم با آن کنار بیایم. با تمرین های شبانه روزی یک ...
دوست صمیمی شوهرم اینقدر برای من زبان ریخت تا وسوسه شیطانی شدم و...
زن جوان در مورد قصه زندگیش گفت: به طور سنتی با “جلال” ازدواج کردم او کارمند بود و به من عشق می ورزید من هم به امور خانه داری مشغول شدم و با به دنیا آمدن دخترم روزگار شیرینی را سپری می کردم تا این که پای “همت” به زندگی ما باز شد. او از دوستان صمیمی همسرم بود و یک سال قبل از ما ازدواج کرده بود روزی که تولد دو سالگی دخترم را جشن گرفتیم او نیز به همراه همسر و فرزند خردسالش به جشن تولد آمد و این گونه ...
بهترین وکیل طلاق در تهران
200 عدد آن را بذل میکند و زوج قبول بذل می کند تعداد 200 عدد آن را به صورت هر دو ماه یک سکه تا تمام شدن آن بعد از ثبت شدن طلاق به زوجه پرداخت کند. همچنین زوجه نسبت به نفقه و اجرت المثل ادعایی ندارد و حضانت فرزند مشترک 6 ساله دختر با مادر است و پدر 48 ساعت در ماه حق ملاقات داد و نفقه فرزند به مبلغ پنج میلیون تومان از سوی پدر به مادر پرداخت می شود. در این روزها، در جامعه، نشریات ...
روایت عضو جدا شده منافقین از شگردهای تامین مالی این سازمان
برق از دانشگاه نیوکاسل فوق لیسانس گرفتم. قبل از انقلاب عضو انجمن اسلامی بودم و بعد از انقلاب با اتحادیه انجمن های اسلامی در خارج از کشور همکاری کردم. سال 59 جذب سازمان مجاهدین خلق شدم. 23 سال در این سازمان به طور شبانه روزی فعالیت کردم. در بیش از 20 کشور ماموریت های مختلف مالی انجام دادم. در سال 59 که جذب سازمان شدم، بیشتر صحبت از مبارزه ضدامپریالیستی بود. اسلام انقلابی بود؛ کمک به فلسطین بود ...
چندین سال شوهرم را فریب دادم اما آخرش لو رفتم/ شاهین حاضر به ادامه زندگی با من نیست!
درباره وضعیت اجتماعی و اخلاقی خواستگارم مرا پای سفره عقد نشاندند تا دیر نشده ازدواج کنم. اما هنوز چند ماه بیشتر از مراسم عقدکنان نگذشته بود که متوجه رفتارهای غیرعادی اصغر شدم و تازه فهمیدم او از نوعی اختلالات روانی رنج می برد و بیماری اش را از من پنهان کرده است. با این حال خانواده ام معتقد بودند اگر زندگی مشترک مان را آغاز کنیم رفتارهای همسرم نیز تغییر می کند. به همین دلیل ...
زن تهرانی به دلیل نفرت از مردان از آنها فیلم و عکس تهیه می کرد
گشته ام که کلی شگرد و شیوه سرقت یاد گرفته ام. به افرادی که در دام من گرفتار شده بودند آموزش سرقت می دادم و آن ها هم به خاطر حفظ آبرویشان و از طرفی تهیه مواد مخدر سرقت ها را اجرا می کردند. ضمن اینکه از ترس آبرویشان مطمئن بودم مرا لو نمی دهند. باشگاه خبرنگاران جوان در حال ارسال... یکی از فیلدها را پر نکرده اید یا چند نظر با سرعت ارسال کرده اید با تشکر، نظر شما پس از بررسی منتشر می شود لطفا قبل از ارسال نظر بعدی کمی صبر کنید ...
عهدی عاشقانه در شب زفاف
دختر گفت: ‘حالا ما زن و شوهر هستیم، تو با کی عهد و پیمان بسته بودی؟’ دختر گفت: ‘یک پسر سبزی فروش بود که تو مکتب با هم درس می خواندیم. عاشق من شده بود. و چون می دانست که پدرم مرا به یک پسر سبزی فروش نمی دهد، به من گفت خودم را به لال شدن بزنم تا او بیاد مثلاً زبان مرا باز کند تا پادشاه مرا به او بدهد من چند سالی حرف نزدم، اما از اعلان شاه بی خبر بودم. تا اینکه تو آمدی . با قصه ات کاری کردی که من به ...
خواسته های غیر متعارف مرد بی غیرت از زن جوانش
نقطه شهر اجاره کرد و همه اسباب و اثاثیه ام را یک جا خرید تا پدرم مجبور به تهیه جهیزیه نشود. من هم که از این ازدواج در پوست خودم نمی گنجیدم، سعی کردم زندگی عاشقانه ای را برایش فراهم کنم. خلاصه یک سال بعد از آغاز زندگی مشترکمان صاحب یک فرزند پسر شدم و تصور می کردم با تولد آراد، زندگی ما زیباتر خواهد شد اما نمی دانم چه حادثه ای رخ داد که این زندگی عاشقانه رنگ باخت و روابط من و انوش سرد و ...
همسرم مدام به من شک داشت، اما زنم خیانت خودش لو رفت و...
همسرم هیچ گاه برای خرید لوازم منزل یا فروش لوازم قدیمی از من اجازه نمی گرفت تا این که حدود چهار سال قبل یک گوشی هوشمند خرید و با ورود به شبکه های اجتماعی روزگار مرا سیاه کرد از آن روز به بعد با حجاب و آرایش نامناسب پشت فرمان می نشست و برای تغییر دکوراسیون منزل پول های زیادی را هزینه می کرد. دیگر به رفتارهایش مشکوک شده بودم تا این که سال گذشته روزی که به آرامی وارد منزل شدم صدای همسرم را ...
از همان شب عروسی عاشق عروس شدم/ اعترفات تلخ حمید و نقشه های پلید برای همسر دوست صمیمی اش+جزییات
سال 96 بود که معصومه 28 ساله همراه دوستانش در یک مهمانی شبانه شرکت کرد و در آن با پسر شیک پوش و جوانی به نام حسین آشنا شد. مدتی از دوستی معصومه و حسین گذشت و علاقه آن ها روز به روز بیشتر شد تا این که حسین پس از شش ماه تصمیم به ازدواج با معصومه گرفت و ماجرای خواستگاری را برای دختر مورد علاقه اش مطرح کرد. حسین همراه خانواده اش به خواستگاری معصومه رفت و با توجه به شرایط کاری و جایگاه ...
پژوهشگران و مستندسازان با مسیر سختی مواجهند/ مشکل هنر فاخر درک سخت آن برای مردم عادی است
باقی مانده هنرمندان نروم، هیچ وقت به هدفم نمی رسم، چون یکی پس از دیگری از دنیا می روند. هدف من ثبت تاریخ شفاهی درست و بدون واسطه بود، چون شاهد بودم افرادی پس از یک برخورد یک ساعته، صدها صفحه کتاب در موردشان می نویسند. در آن سال و به مدت 13 ماه، خودم را خانه نشین کردم و فقط از پس اندازم، هزینه خوراک، تلفن، رفت و آمد و کرایه خانه را تامین کردم و هیچ هزینه اضافی انجام نمی دادم، چون درآمدی نداشتم. کار به ...