سایر منابع:
سایر خبرها
9 رویداد جریان ساز اقتصادی سال 94
درصد کاهش داشته است. هرچند این آمار تنها مربوط به تهران است اما در آخرین آمار کشوری هم مرکز آمار ایران گزارش داده که تعداد معاملات فروش هر مترمربع زیربنای مسکونیمعامله شده از طریقبنگاه های معاملات ملکی در سطح کشور در شش ماهه اول سال 1394 نسبت به نیمه اول سال 1393 معادل 24.4 درصد و نسبت به نیمه دوم سال 1393 معادل 15.1 درصد کاهش یافته است. با این حال از نگاه برخی شاید باید به بازار مسکن فرصت بیشتری ...
هجوم هتل سازان و گردشگران خارجی به ایران
...: تا چند وقت پیش وزارت امور خارجه انگلیس گمان می کرد ریسک بزرگی توریست های انگلیسی را که به ایران سفر می کنند تهدید می کند، اما توافق اخیر ایران و قدرت های غربی این ذهنیت را تغییر داده است. مرداد 1394/05/10 روزنامه آمریکایی نیویورک پست، در مطلبی 10 مزیت پیست اسکی دیزین تهران به کوه های آلپ در اروپا را معرفی کرد. پیست اسکی دیزین که از تهران کمتر از 2 ساعت فاصله ...
هوشنگ ابتهاج: شک دارم تا صد سال دیگر زبان فارسی بماند
بین رفتن هستند و انگلیسی دارد جایشان را می گیرد. زبان عمومی اینترنت انگلیسی است و شما بخواهی یا نخواهی باید با آن زبان کار کنید. همین حالا نگاه کنید که در زبان فارسی چقدر کلمه غیرفارسی مربوط به تکنولوژی داریم. خب 100 سال دیگر خدا می داند چه می شود. چند نفر دیگر صد سال دیگر می توانند حافظ بخوانند؟ مرتضی کیوان، احمد شاملو، نیما یوشیج، سیاوش کسرایی و هوشنگ ابتهاج (ه.ا.سایه) ...
مجاهد سوریه ای در گفتگو با 598: آتش بس برای آمریکا افتضاح روانی و نظامی است/دشمن از وجود سردار سلیمانی ...
با حمایت تکفیری ها و سلفی ها که خودش هم جز همین حزب است می خواهد التهاب را در سوریه بیشتر کند. در آینده سوریه انتخاباتی مهم در پیش دارد با توجه به شرایط فعلی ارزیابی شما چگونه است؟ بله امیدواریم انتخابات خوبی داشته باشیم مردمی که دراین چند سال در کشورشان ماندند و با وجود همه مشقت ها و سختی ها مقاومت کردند در روز انتخابات هم برای تثبیت قدرت و موقعیت کشورشان پای صندوق های رای ...
ردصلاحیت حاج حسن آقا خمینی برای مردم توجیه پذیر نبود
فکر می کنم مجلس موفقی خواهد شد. رهبر انقلاب در سخنان اخیر خود در ایام پایانی سال 94، تأکید کرده اند که نقدی به شورای نگهبان وارد است باید از مسیر اصلاح قانون پیگیری شود. اصلاح قانون انتخابات موضوعی است که رئیس جمهوری و وزیر کشور هم قبل و بعد از انتخابات هفتم اسفند از آن سخن گفتند. به نظر شما چه بخش هایی از قانون انتخابات مجلس نیاز به اصلاح دارد؟ مجلس دهم و همچنین دوره پنجم مجلس خبرگان ...
کتک خوردن استقلالی مشهور از پدرش
...: تو بازیکن من هستی و دوست دارم بدون این که با باشگاه وارد مذاکره شوی به استقلال بیایی.من هم فقط گفتم چشم! * شما هنوز ازدواج نکرده اید؟ نه! *پس به کسی عیدی نمی دهید؟ چرا. به خانواده ام و برادرانم. البته این رسم است و معمولا در خانواده ها رعایت می شود. * به جز کلاس مربیگری کار دیگری انجام می دهید؟ سرمایه گذاری و تجارت می کنم. همین ...
یک بچه نگذاشت در استقلال محبوبم بمانم
درس خواندن هستی؟ بله. دانشجوی فوق لیسانس مدیریت ورزش دانشگاه علوم تحقیقات تهران هستم. البته قصد ادامه تحصیل هم دارم و علاقه مندم تا دکترا درسم را ادامه دهم. رفتنت از استقلال هم کلی سر و صدا داشت... چند نفر بودند که مانع ماندنم در استقلال شدند. کسی که از نظر من یک بچه است و باعث شد از استقلال بروم. بچه به همراه یک بازیکن استقلال. استقلال مثل یک کیک بزرگ است که برخی ...
وقتی یک ایرانی، برادران کوئن را سوال پیچ می کند!
گفت . چندماه بعد، یک شب موقع شام خوردن با ایتن متوجه شد دوست او مدام به پیش بند خود نگاه می کند. برولین می گوید. من نگاه کردم و دیدم مشغول خواندن کتابی است که زیر میز پنهان کرده است . پیش خودم گفتم: ای بابا! در این عصر توییتر و اینستاگرام کارگردان های فیلم های کلاسیک پرطرفداری همچون لبوفسکی بزرگ ، خون ساده و بزرگ کردن آریزونا هنوز در عرصه خصوصی راحت تر هستند و وقتی حرف مصاحبه مطبوعاتی به ...
سنت زیبای روستای برزآباد در نوروز/ راه انداختن دسته ی دید و بازدید در نوروز
به گزارش شبکه اطلاع رسانی راه دانا ؛ به نقل از کاشان اول ، نوروز امسال مهمان فامیل و اقوام همسرم در روستای برزآباد از روستاهای شهرستان کاشان بودم. تصمیم دارم آنچه را که مشاهده کرده ام، از رسم و رسوم این روستا، چه در موقع تحویل سال و چه بعد از آن، گزارش دهم. چرا که واقعاً زیبا بود و این قابلیت را داشت، تا برای همه ی ما در سایر جاها نیز الگو قرار گیرد. البته این را بگویم که ما سال های ...
با همزاد شاه بیشتر آشنا شوید+تصاویر
به گزارش گروه تاریخ مشرق؛ خبر خیلی کوتاه بود؛ “اشرف پهلوی، خواهر دو قلوی محمدرضا پهلوی آخرین شاه ایران، روز پنجشنبه 17 دیماه[1394] در سن 96 سالگی در مونت کارلوی فرانسه درگذشته است.” این خبر بسیار سریع در همه خبرگزاری ها پخش شد و هر کسی از ظن خود یار آن شد و هر چه خواست [...] به گزارش گروه تاریخ مشرق ؛ خبر خیلی کوتاه بود؛ “اشرف پهلوی، خواهر دو قلوی محمدرضا پهلوی آخرین شاه ایران، روز پنجشنبه 17 دیماه[1394] در سن 96 سالگی در مونت کارلوی فرانسه درگذشته است.” این خبر بسیار سریع در همه خبرگزاری ها پخش شد و هر کسی از ظن خود یار آن شد و هر چه خواست نوشت و تحلیل کرد. یکی دست به توهین زد وی را هرزه و دزد و قاچاقچی نامید و دیگری وی را فردی طرفدار حقوق زنان خواند و آزادیخواه و وطن پرست نامید و دیگران در بین این دو سر تحلیل متضاد، مطالبی نگاشتند. ولی اشرف که بود؟ اشرف در واقع هم اینهایی که نوشته اند بود و هم نبود. شاید تعجب کنید یعنی چه؟ بله جای تعجب هم دارد. در جایی که خاندان پهلوی بنا به قانون حق دخالت در سیاست را نداشتند وی در سیاست دخالت می کرد و چه آشکار هم دخالت می کرد. وی مثل بقیه خاندان علاوه بر این ویژگی دست درازی هم در اقتصاد داشت. نه اقتصاد از نوع مشروعش، بلکه اقتصادی که به قول امروزیها ناشی از آقا زادگی و وابستگی به رانتهای قدرت و ثروت است. در این میان همزادی وی با شاه هم مزید بر علت بود که بتواند بیش از دیگر اعضای خاندان سلطنت در برخی از اموری که شاید در شأن آنان نبود دخالت نماید. زندگی آزاد و بنا به قولی بی بند و بار وی شاید علت اصلی نوع نگاه هرزه نگارنه برخی نویسندگان به نوع زندگی اوست. البته وی همیشه دوست داشت که در این جنجال خبری بماند و هیچگاه فراموش نشود. جنجالهای خبری ای که گاه مثبت بود و البته بیشتر منفی. بیست سال پیش روزنامه نگاران فرانسوی به من “پلنگ سیاه” لقب دادند و باید اعتراف کنم که تا اندازه ای از آن لقب خوشم می آمد، و از بعضی جهات اسم بامسمایی است. طبیعت من هم مانند پلنگ سرکش و یاغی و آکنده از اعتماد به نفس است. اغلب به سختی می توانم خوداری و متانتم را در میان جمع حفظ کنم. اما راستش را بگویم گاهی آرزو می کنم که به چنگ و دندان پلنگ مجهز بودم تا می توانستم به دشمنان سرزمینم یورش آورم. با این همه اشرف پهلوی نقشی گاه پر رنگ و گاه کم رنگ در کل دوره سلطنت برادرش داشت. اشرف همواره در همه جا خود را در درجات کمتری نسبت به برادر و خواهرش می دید و خود کاملاً بر این امر اذعان داشت. شمس و اشرف وقتی پنج ساعت بعد به دنیا آمدم، اصلاً از آن هیجان و جوش و خروشی که تولد برادرم به وجود آورده بود خبری نبود. گفتن اینکه من ناخواسته به دنیا آمدم شاید کمی تندروی باشد، اما خیلی هم دور از واقعیت نیست...هر چند خانواده من پرجمعیت بود، دوران کودکی ام اغلب در تنهایی گذشت. شمس به عنوان بچه اول، دختر محبوب و عزیز کرده بود. برادرم البته، به عنوان پسر اول و ولیعهد مورد محبت و احترام همه بود. خیلی زود متوجه شدم که من غریبه ای هستم که باید جایی برای خودم دست و پا کنم. در سالهای بعد خرده گیران و منتقدان من می توانستند بگویند که من در این راه افراط کرده ام، و حضور من در همه جا آشکار بوده است. اما به هر حال در بچگی کمتر مورد توجه قرار گرفتم. شاید همین کم توجهی کلی خانواده نسبت به او در دوره کودکی و نوجوانی موجب شد که در آینده تلاشهای زیادی نسبت به ورود به امور سیاسی و سپس اقتصادی گردید که نقش وی پر رنگ تر از سایر خواهران و برادرانش شد. شاید اولین نقش وی در امور سیاسی را در سفرش به شوروی بتوان دید. سفری که در خصوص مسائل و مشکلات آذربایجان بود و شاه وی را بعد از سفر مهم قوام به آنجا فرستاد که شاید بتواند از ظرافتهای زنانه وی برای نرم کردن دل به ظاهر سنگ استالین استفاده نماید. بنا به گفته خود اشرف- که شاهدی هم به غیر از خودش نداریم- این سفر، سفر موفقی هم بود. تاج الملوک به همراه اشرف و شمس با تمام شور و هیجانی که در خود سراغ داشتم تقاضا کردم که به حمایت روسها از جمهوری آذربایجان خاتمه دهد و کوشیدم استالین را متقاعد کنم که این دولت پوشالی بر روابط میان دو ملت ما در سالهای آینده آسیب خواهد رساند. ملاقاتی که قرار بود ده دقیقه باشد دو ساعت و نیم طول کشیده بود، و وقتی که ملاقات به پایان رسید استالین با من دست داد و تا دم در بدرقه ام کرد. پیش از اینکه از او خداحافظی کنم دستش را روی شانه ام گذاشت، به چشمانم نگاه کرد، و گفت: مراتب احترام و سلام مرا به برادرتان، شاهنشاه ابلاغ کنید و به او بگویید اگر او ده نفر آدم مثل شما داشت، هیچ جای نگرانی نداشت. رو کرد به مترجم و در حالی که با دست به من اشاره می کرد گفت: آنا پراودا پاتریوت، ایشان یک وطن پرست واقعی اند...حال که کار سیاسی ما به پایان رسیده بود، استالین میزبانی مهربان و دقیق و مراقب شده بود. پیش از آنکه با یک شخصیت مشهور ملاقات کنم، همیشه تکلیفم را انجام می دهم و هر چه اطلاعات مربوط به زندگی و شرح حال او گیرم بیاید می خوانم. در مورد استالین، می دانستم که هرگز از شاهزاده خانمی پذیرایی نکرده است و حتی هیچ علاقه ای هم به حکومت سلطنتی ندارد. اما آن روز تشریفات بی اندازه دلواپس من بود، مکرر به من نگاه می کرد و می پرسید که راحت هستم یا نه، چای و کیک تعارف می کرد... پیش از آنکه روسیه را ترک گویم، استالین کت پوست سمور بسیار گرانبهایی برایم فرستاد. این هدیه چنان جلب توجه کرد که نام مرا در سرخط روزنامه ها و مجلات جا داد، اما من هنوز آن را به عنوان یادگاری از نخستین مأموریتم در سیاست خارجی گرامی می دارم. اشرف و شمس پهلوی در نوجوانی آخرین باری که اشرف در امور سیاسی به صورتی کاملاً آشکار شرکت کرد و خود بارها نسبت به آن افتخار می کرد به روزهای پیش از کودتای 28مرداد باز می گردد. این ایام درست مصادف با روزهایی بود که شاه در اوج ضعف و ناتوانی قرار داشت و اشرف نیز به عنوان کسی که در کارهای مختلف دخالت می کرد با درخواست دکتر مصدق از شاه به شکلی کاملاً جدی از ایران اخراج شده بود. در این ایام که زندگی وی با توجه به ریخت و پاشهای نامعمولش به سختی می گذشت از سوی سازمانهای جاسوسی امریکا و انگلیس مأمور شد که حامل پیامی از سوی آنان برای شاه ناامید باشد. وی در خصوص زندگی محنت بارش در پاریس پیش از کودتای 28مرداد می نویسد: در زندگی من این تنها باری بود که از نظر مالی شدیداً دست و بالم تنگ بود، و اصلاً به عقلم نمی رسید که در یک مملکت بیگانه، که دستم از تمام امکاناتم کوتاه شده بود، چطور این مشکل را حل کنم. نومید و سرگشته و بی قرار شدم. من همیشه، حتی وقتی که بچه بودم، مشکل خواب داشتم، اما حالا تمام شبها را با بیداری و کلافگی به صبح می رساندم. در این گیرودار بود که کم کم شبهایم را درکازینوها سپری کردم که وسیله ای برای لذت بردن نبود بلکه به همان دلایلی بود که گاهی مردم را وا می دارد برای فرار از واقعیت بیش از حد مشروب بخورند یا به مواد مخدر پناه ببرند ولو آن که تهیه آنها برایشان بسیار سخت باشد. به زودی تمام پولی را که برایم مانده بود باختم، و ضربه این کار چنان شدید بود که مدتهای مدید دور میز قمار نگشتم. اشرف در کنار محمودرضا پهلوی در سفر به شمال با تمام این احوال تنها چیزی که وی را نجات داد نه قمار و مشروب بود بلکه سرنگونی دولت ملی ایران بود. تابستان گرم پاریس سال 1332برایش با ملاقات با دو تن از عوامل سازمان جاسوسی غربی خوشیمن بود. نخستین پیشنهاد به وی رساندن پیامی دلگرم کننده به شخص شاه از طریقی مطمئن بود که آن شخص می توانست اشرف باشد. اشرف این کار را پذیرفت و این عملش را همیشه به عنوانی عملی قهرمانانه برای خود استفاده می کرد. و شاید پر بی راه هم نبود. زیرا زمینه ساز این شد که سالهای بعد دست بالا را نسبت به سایر اقوام در امور داشته باشد. سفر چند روزه و غیر قانونی وی به تهران که از چشم حکومت دور نبود در تهران سر و صدای فراوانی به پا کرد. هر چند که پس از چند روز وی مجبور به ترک تهران و بازگشت به اروپا شد ولی نامه دلگرم کننده به شاه رسید هر چند که چند روز بعد شاه و همسرش ثریا فرار را بر قرار ترجیح دادند ولی قرار کودتا به سرانجام رسید و اشرف هم پس از چند ماه به ایران بازگشت. هر چند در سالهای پس از کودتا شاه که تازه طعم قدرت را چشیده بود دیگر نمی خواست شریکی حتی در مسائل جزئی برای خود بپذیرد. چنین بود که پس از کودتای 28مرداد دیگر پای اشرف از این امور کوتاه شد.ولی وی با تأسیس سازمانهایی مانند شاهنشاهی خدمات اجتماعی و یا در سالهای پایانی سلطنت برادرش با تأسیس بنیاد اشرف همچنان به صورتی کامل در سایه، با نام سازمانهای خیریه و غیره ردپایش در سیاست اجتماعی کشور دیده می شود. اشرف و شمس در دو طرف عروس و داماد از خانواده راسخ بعد دیگر زندگی اشرف زندگی خصوصی وی است. زندگی ای که با سه ازدواج-مانند برادرش- عجیب و غریب توأم بود که دو تای آن به طلاق انجامید و آخرینش هم زندگی ای بود که هر چند گرم آغاز شد ولی با توجه به روحیات هر دو – اشرف و بوشهری- به شکلی غیر طبیعی ادامه یافت. ازدواج اول اشرف، ازدواجی به شکل کاملاً سنتی و بر خلاف ظاهر حکومت غربی ماب رضاشاه اجباری بود. یعنی دو جوان از دو خانواده مطرح و صاحب نام برای شمس و اشرف انتخاب شد. علی قوام برای شمس و فریدون جم برای اشرف. و البته جالب ترین این بخش هم مبادله این دو همسر به دستور رضاشاه و بنا به درخواست شمس دختر دردانه شاه بود! تغییر همسری که همواره مورد نکوهش و ناراحتی همه دوران زندگی اشرف بود. بدین لحاظ اشغال ایران به دست متفقین اگر برای همه ضرر داشت برای اشرف سودی فراوان داشت و آن خلاص شدن از این ازدواج اجباری بود. ازدواج دوم وی با فردی مصری به نام احمدشفیق بود که به یکباره و سریع انجام شد. ثمره آن دو فرزند علاوه بر فرزندش از علی قوام بود. اشرف خود همیشه از اینگونه ازدواجهای نامتعارفش یاد کرده و خود را چندان پای بند این گونه تعهدات سخت نمی بیند. چنانکه به هنگام جدایی از شفیق و پیوستنش به بوشهری به آن اشاره می کند: پس از تبعید و بیماری طولانیم به نظرم از اینکه دوباره در ایران پیش برادرم بودم چنان خوشحال بودم که خانه جدیدم همانطور که بود به نظرم خیلی عالی می آمد... پیش از ترک فرانسه، با مهدی[بوشهری] به تفاهم رسیدم: من از شفیق درخواست طلاق می کردم و هر چه زودتر با هم ازدواج می کردیم. علی ایزدی و اشرف پهلوی در بازید از یک مرکز اجتماعی وقتی با شفیق سخن از طلاق به میان آوردم او با طلاقی آرام و بی جنجال موافقت کرد به شرط آنکه چند سالی صبر کنیم تا بچه هایمان بزرگتر شوند. من هم قبول کردم. هیچ وقت مادر متعارفی نبوده ام، درست همانطور که هرگز همسر متعارفی هم نبوده ام. اما با این همه رابطه بسیار بسیار نزدیک و مهر آمیزی با بچه هایم داشته ام. چون احساس می کردم که همسری بوده ام که نتوانسته ام به ازدواج آن چنان توجه و مراقبتی را مبذول بدارم که هر ازدواجی برای پرو بال گرفتن و موفق بودن به آن نیاز دارد، وقتی شفیق گفت که اگر طلاق را به تعویق بیندازیم بچه ها کمتر صدمه می خورند، قبول کردم که حق با اوست. تأخیر در طلاق برایم دشوار بود، اما به نظرم کم کم داشتم درک می کردم که به خاطر انتخاب زندگی اجتماعی باید بهای آن را هم بپردازم...هرگز از خودم در آینه خوشم نیامده بود، حتی به رغم اینکه مردانی به من گفته بودند که جذاب هستم. همیشه در آرزوی چهره کسی دیگر بودم(دقیقاً نمی دانم چهره چه کسی)، پوست روشن تر و هیکلی بلندتر. همیشه خیال می کردم معدود آدمهایی دراین دنیا از نظر قد از من کوتاهتراند طوری که وقتی کسی را می دیدم که ریز نقش و کوتاهتر از من است کمی احساس رضایت می کردم. مهدی[بوشهری] به من گفت که من نقص ندارم، و چون او بهترین دوستم بود، مرا بر آن داشت که خودم را آدمی کم نقص ببینم...به عنوان زنی که همیشه درگیر و گرفتار کار است، در زندگی خصوصی ام سعی کرده ام آزاد باشم و راه خود را بروم. واضح است که چنین نگرشی با ازدواجهای بسیار موفق سازگار است. من جفتهایم را عوض کرده ام، پیر شده ام-اما عوض نشده ام. سومین ازدواج من نیز، پس از آغاز شبهه انگیز خود، کم کم نشانه هایی از تنگنا و دست انداز از خود بروز داد. در چند سال اول شوهرم سخت کوشید که زندگی اش را با برنامه پرتقلا و پر جنب و جوش من سازگار کند...باری، آن نوع سازگاری که مهدی در ابتدای ازدواجمان از خود نشان داده بود نتوانست به طور نامحدود ادامه یابد ومن بیشتر از آن به او احترام می گذاشتم که چنین کاری را از او بخواهم. لذا هر چندعمیقاً هر کدام زندگی جداگانه ای را برای خود در پیش گرفتیم. در عوض دوستان بسیار خوبی برای هم شده ایم. هر وقت امکان داشته باشد وقتمان را با هم می گذرانیم، و می دانیم که وقتی مشکلی پیش بیاید می توانیم به هم پناه بیاوریم. البته همسران اشرف، خصوصاً دو همسر آخرش از مزایای این ازدواج بهره کامل را بردند و در مشاغل حساس و پر آب و نانی مشغول کار شدند که می توانستند از همه معایب این شازده خودسر چشم پوشی کنند. همانطور که گفته شد اشرف که دستش را در سیاست کوتاه می دید در یک سری کارهای خیریه و اجتماعی از قبیل سازمانهای زنان و سازمان شاهنشاهی خدمات اجتماعی و نهایتاً تأسیس بنیاد اشرف پهلوی متمرکز کرد. سازمانها و اعمالی عوام پسندی که هیچگاه از چشم شاه دور نبود و در بسیاری از مواقع شاه در تنهایی خود همراه وزیر دربارش از آن به تمسخر و کنایه یاد می کرد. هر چند که بنا به نوشته های علم هیچگاه کار جدی ای در خصوص جلوگیری از این اعمال از سوی شاه انجام نگرفت. یک بار که شاه از دست اشرف شکار شده بود، اسدالله علم وادار به اینگونه نوشتن شد: “نسبت به امور والاحضرت شاهدخت اشرف دستور سختگیری شدید صادر فرمودند. یقین دارم والاحضرت سخت برخواهند آشفت. اگر خودکشی نکند خوب است. چون اخیراً هم کسالت عصبی پیدا کرده اند وحشت دارم ولی چاره نیست. بیچاره شاه می فرمودند، این خواهر و برادران من همه هر کدام یک نقص دارند. عرض کردم، خدا به آنها نقص داده که شما را کامل کند و درست می گفتم، تعارف نبود.” کیش، اشرف و محمدجعفر بهبهانیان وی حتی پای فراتر نهاد و با کمک برادر تاجدارش به سازمان ملل رفت و رئیس کمیته ایرانی حقوق بشر شد و همواره از سوی یکی از دیکتاتورترین حکومتهای خاورمیانه به دفاع از آزادیهای سیاسی و حقوق اولیه انسانها زد. کار کمیک و خنده آور که مورد تمسخر بسیاری از روزنامه ها و مجلات غیر وابسته غربی را فراهم می کرد. هر چند شاه با بسیاری از این ادا بازیهای اشرف به ظاهر مخالفت می کرد ولی به نظر می رسد از اینکه فردی از خاندان پهلوی که نامشان به بدنامی در حقوق اولیه انسانها شهره اند بتواند در سازمانهای مختلف بین المللی به دفاع از آنان بپردازد و شاه به کمک این راه برای خود کسب وجهه ای نماید تا حفظ ظاهر نماید، ولی چه سود که اشرف با بلند پروازیهایش که گاه به شوخی می ماند پای از گلیم حد و حدود خود بیرون می کرد و حتی شاه را هم وادار به عصبانیت می نمود. به عنوان مثال زمانی که اشرف داعیه ریاست بر مجمع عمومی سازمان ملل را داشت و در این راه شکست خورد خواستار نمایندگی دائمی ایران در این سازمان شد، بحثی چنین بین شاه و علم درگرفت: از آنجا که والاحضرت اشرف شانس انتخاب شدن برای ریاست مجمع عمومی سازمان ملل را ندارد، حالا در کله اش فرو رفته که به عنوان نماینده دائم ایران در سازمان ملل انتخاب بشود. شاه گفت:این خواهر دوقلوی من روز به روز دیوانه تر می شود...حرص و آزش برای مال اندوزی ارضا شده حالا در پی افکار احمقانه و جاه طلبانه است... اگر یک سر سوزن قابلیت مدیریت داشت با کمال میل پیشنهادش را بررسی می کردم، ولی چون خواهر من است خیال می کند می تواند از بالای سر وزارت خارجه کارهایش را انجام دهد. جاه طلبیهای او حقیقتاً نامعقول است. دستور داد تا فوری او را از نیویورک به تهران فرا بخوانم. زنان دربار؛ از راست: فاطمه، اشرف، فرح دیبا، فریده دیبا، شمس و شهناز پهلوی ولی به هر روی اشرف با همه این به ظاهر ناملایمتی برادر کارهای خود را به پیش می راند و برادر با همه غرولندش در حضور علم مجبور به اجابت بسیاری از خواسته های وی می شد. اعمال و رفتار اشرف در اروپا و در محافل داخلی بین مردم وسیاستمداران چنان آشکار بود که گاه این اخبار با درج شدنشان در مطبوعات غربی جنجالی برای حکومت ایران به پا می کرد که دود آن هم مسلماً بیشتر به چشم شاه می رفت.چنانکه چندین بار جنجالهای مختلف در اروپا نام ایران و اشرف را بارها بر سر زبانها و تیتر اول مطبوعات کرد. اخباری که به ندرت با سانسور داخلی ایران به گوش مردم می رسید ولی همه سردمداران از این گونه وقایع اطلاعات کاملی داشتند. در سال 57که مجدد موج اعتراضات مردمی در کشور شدت گرفت برای بار دوم اشرف به نوک تیز تبلیغ مخالفان نظام پهلوی تبدیل شد. نوک تیزی که به هدف اصابت کرد و همه می دانستند این هدف پاشنه آشیل شاه است. شاه هم این را خوب می دانست و حفظ نظامش از اوجب واجباتش بود، چنانکه اشرف خود می نویسد:”آخرین باری که ایران را دیدم اوت 1978[مرداد57]بود. از کنفرانس سازمان بهداشت جهانی در روسیه برگشته بودم و کشور را در اوج بی نظمی فزاینده دیدم. برادرم اصرار کرد که کشور را ترک کنم و من چنین کردم.” این بار نه یک مخالف شاه دستور به خروج وی از ایران داد- چنانکه مصدق این کار را در دهه سی کرده بود- بلکه به دستور نزدیک ترین فرد به خود مجبور به این کار شد. وی آخرین منظره ای که در ایران دید اینگونه بود: وقتی از بالای بنای یادبود شهیاد پرواز می کردم، دیدم که یک گوشه ای آن پایین کاملاً سیاه است، لحظه ای بعد متوجه شدم که این توده سیاه توده ای از زنان ایران است، زنانی که به یکی از بالاترین سطوح آزادی در خاورمیانه دست یافته بودند. در اینجا همان چادر مشکی هایی را سر کرده بودند که مادر بزرگهاشان در مراسم عزاداریها به سر می کردند. فکر کردم، خدایا، کار به اینجا رسیده است؟ برای من این صحنه به دیدن کودکی می مانست که بزرگش کرده بودم و اکنون ناگهان بیمار شده و رو به مرگ است. نصب نشان بر سینه برادر سال 57 نیویورک میزبان تتمه زندگی اشرف بود و او در 37 سالی که در این شهر زندگی کرد شاهد مرگ آخرین فرزندان رضاشاه-البته بجز غلامرضا- بود. منابع 1-پهلوی، اشرف. چهره هایی در یک آئینه. تهران، فرزان روز، 1377٫ 2-حدیدی، مختار. پهلویها. تهران، موسسه مطالعات تاریخ معاصر ایران.1391٫ ج2٫ 3٫علم، اسدالله. یادداشتهای علم. تهران، مازیار، 1387٫ج6و7٫ Let’s block ads! (Why?) منبع: مشرق کد مطلب : سایر اخبار ...
انتخابات ریاست جمهوری آمریکا چگونه برگزار می شود؟
کنند حتی با زدن حرف های همه پسند نظر همه رای دهندگان (حتی سمپات های حزب مقابل را نیز) به خود جلب کنند.در این هنگام این معاونان هستند که وظیفه حملات مستقیم علیه نامزد رقیب را بر عهده می گیرند. نتیجه نهایی شمارش آرا پس از ارسال آراء به کنگره، مرحله نهایی انتخابات انجام می پذیرد. دو مجلس سنا و نمایندگان در نشست مشترک خود(که در 6 ژانویه آن سال و در ساعت 1 بامداد برگزار می شود) آرا ...
بچه گول زنی ملی با طعم سبزی پلو ماهی + تصاویر
فتنه و اغتشاش در سال های 88 و 78، کمک به ترور دانشمندان هسته ای ایران، حملات متعدد سایبری مانند ویروس استاکس نت به تاسیسات هسته ای و تاسیسات زیربنایی کشور، حمایت از گروهک منافقین و خارج کردن نام این گروه از لیست گروه های تروریستی، جلوگیری از پیشرفت ایران با فشار و تحریم فراوان، قانون ضدایرانی محدودیت سفر بدون ویزا به آمریکا در صورت سفر به ایران و عمل نکردن به تعهدات خود در برجام در بعد از انقلاب ...
چند سکانس از زندگی صادق طباطبایی
، چون قرار نیست برای همیشه در خارج بمانند. میدان مبارزه ایران است. برخلاف شعار کنفدراسیون دانشجویان ایرانی که درس خواندن را خیانت به انقلاب می دانست. پرده سوم؛ 25روز تا رفراندوم در سال 1344 وقتی 22ساله بود با دختر خاله خود فاطمه صدرعاملی ازدواج کرد. 4سال بعد، یعنی در سال 1348 ازدواج خواهرش با احمد خمینی، زندگی شخصی او را بیش از گذشته در سیاست تنید. سال 57 که به ایران آمدم از ...
آذرخش فراهانی: بدترین اتفاق زندگی ام شکست عشقی بود
.... من در جشنواره فیلم فجرامسال چند کار خوب از کارگردان های جوان دیدم که مرا تحت تأثیر قرار داد؛ هر کدام از آنها از من بخواهند در اثرشان بازی کنم، قبول می کنم. *پس از تصمیم به بازیگری، خانواده چقدر شما را کمک و حمایت کرد؟ من 12 سال پیش در منزل خواهرم شقایق، با آقای شهبازی آشنا شدم ولی نمی توان گفت که به واسطه شقایق در کار آقای شهبازی وارد شدم چون آشنایی متعلق به 12 سال پیش است ...
نظر مالک رضوانی موتورز درباره بازار خودروی ایران +گزارش تصویری
هیبریدی تولید کنیم، اما به دنبال عرضه خودرویی در کلاس دیگر هستیم. آیا شما اخبار خودروها ایرانی را دنبال می کنید؟ من اخبار خودروهای سراسر جهان را دنبال می کنم. دوست دارید به ایران برگردید و پروژه هایتان را این جا ادامه بدهید؟ مثلا با ایران خودرو یا سایپا... بله من دوست دارم به صنعت ایرانی کمک کنم و اگر بتوانم گسترش اش بدهم. پس با این حساب فکر ...
اقتصاد مهمترین مطالبه ملی/ ارکان اقتصاد مقاومتی
مقاومتی است؛ یعنی مصرف متعادل و پرهیز از اسراف و تبذیر. هم دستگاه های دولتی، هم دستگاه های غیر دولتی، هم آحاد مردم و خانواده ها باید به این مسئله توجه کنند؛ که این واقعاً جهاد است. امروز پرهیز از اسراف و ملاحظه ی تعادل در مصرف، بلاشک در مقابل دشمن یک حرکت جهادی است؛ انسان میتواند ادعا کند که این اجر جهاد فی سبیل اللّه را دارد. یک بُعد دیگرِ مسئله ی تعادل در مصرف و مدیریت مصرف این است که ما از ...
کری به مثابه معاون لاوروف
سال گذشته میلادی یک بار گفت: 20 دقیقه با شما می خواهم از فضای سوریه خارج شویم از حالا به بعد می خواهم درباره مسائل دیگر صحبت کنم! این نشان می دهد که او اصلا علاقه ای به پرداختن به اوضاع سوریه ندارد. چه کسی کنفرانس ژنو یک را که در آن بند مربوط به فرایند انتقال سیاسی به عنوان دریچه ای برای خروج از بحران سوریه مطرح شده بود، ناکام گذاشت، آیا این کری نبود که سیاست های اوباما را پیش برد تا ...
شمال و کیش را در عید دوست دارم/ من و پدرم سال 94 را ویژه تر دوست داریم
برای تحویل سال نو همه را انجام دادیم اما نکته مهم برای ما این است که به همراه خانواده مان همه هنگام تحویل سال جدید در کنار هم باشیم. البته از سبزی پلو با ماهی نیز که جزو غذاهای مرسوم شب عید است باید یاد کنم و بگویم که ما هم این غذا را در اولین روز عید درست می کنیم. شاید باورتان نشود اما خودم برای خانه تکانی دست به کار می شوم و آنقدر حساسیت به خرج می دهم که در برخی از روزها به دلیل کار زیاد بدن درد ...
پایان تراژدی تهران
آتلیه ی نقاشی بهرام دبیری جای خوبی است برای نشستن، گپ زدن و گفت وگو، حتی اگر موضوع گفت وگو ربطی به هنر و نقاشی نداشته باشد که البته این گفتگو داشت. اگر چه محور گفتگو شهر بی هویت شده ای تهران بود و این که در این به اصطلاح کلان شهر (که من دنگال شهر می خوانمش) هیچ حسی از زیبایی لطافتی که در فرهنگ و هنر ایران نهفته است وجود ندارد. شهری که درجایی از گذشته گم شده و به جای آن هیولایی از آهن و سیمان و شیشه برآمده است بی هیچ چشم اندازی از هنر و زیبایی و مهر. ...
ما سه نفر بودیم
را طی کرده و به رشدش ادامه خواهد داد. به تازگی موسسه کارآفرینی گوگل از بین 200 شهر در سراسر دنیا به معرفی بالغ بر 50 شرکت منتخب نوپای سال 2015 پرداخته است که در بین آنها نام سایت ایرانی آپارات که بهتر بگوییم شرکت صباایده به عنوان توسعه دهنده و صاحب سایت اشتراک گذاری ویدئویی آپارات از ایران قرار دارد. این موضوع بهانه ای شد که تا با محمدجواد شکوری مقدم مدیرعامل صباایده که البته او را ...
مشکلم با مرحوم حمداد به خاطر عدم انتقالم به تراکتور بود/ کاش زودتر ازدواج می کردم/ سال 95 از فوتسال ...
های هفت سین: همیشه طبیعت با بهار زنده می شود و بخاطر همین سبزی را بیشتر دوست دارم. آناج: بیشتر ورزشکاران در ایام نوروز مسافرت را برای استراحت ترجیح می دهند، برنامه شما برای نوروز چیست؟ به مسافرت خیلی علاقه دارم اما چون امسال از شهر تهران مهمان داریم و یک کار خیر (عروسی خواهر زنم) نیز در پیش داریم به همین دلیل امسال در تبریز می مانم. آناج: اتومبیل دارید ...
خاطره بازی با سرپرست تیم های خارجی در لیگ جهانی والیبال/ وقتی همه دنبال پسته و زعفران بودند
می خورد که به او گفتم برادر زیاد نخور،خواب آور است.او نگاهی به پارچ و لیوانش کردو به مزاح گفت،برادر دیر گفتی ...و لیوانش را سر کشید. *از تهران خرید نکردند؟ چرا صنایع دستی ایران را دوست داشتند و مقداری خرید کردند. *تا به حال شده که تیم ها با شما برخورد بدی داشته باشند.مثلا بگویند شما ایرانی هستند و اطلاعات تیم ما را به تیم خودتان می دهید؟ خوشبختانه خیر.. ...
آموزش تمام روش های ویرایش فایل های پی دی اف به صورت آنلاین
امروزه فرمت پی دی اف (PDF) یکی از رایج ترین و البته امن ترین فرمت های انتقال متون و تصاویر است. این فرمت از آن جهت امن است که نحوه ی قرارگیری متون، اندازه، فونت، رنگ، قالب تصاویر و ... را تغییر نمی دهد و شما خیال تان راحت است که مخاطب تان هم، فایل مورد نظر را همان گونه که شما آنرا طراحی کرده اید، مشاهده می کند. گاهی اوقات و مثلا در محیطی مانند کافی نت پیش می آید که شما نیاز به ویرایش یک فایل پی ...
تن تان شکوفا شود به مبارکی باد بهاری
گروه فرهنگ و هنر: مهران رجبی در ابتدا معلم بود و رضا میرکریمی، همکلاس دوران دانشگاهش، او را کشف کرد. اولین حضور در جلوی دوربین را در سال 1376 در مجموعه تلویزیونی بچه های مدرسه همت تجربه کرد و به گفته خودش این روزها به قدری سرش شلوغ است که حتی نمی تواند برای نوروز برنامه ریزی خاصی داشته باشد. به گفتگو با این بازیگر پرکار نشسته ایم که متن آن را در ادامه می خوانید. - شما بازیگر ...
حضور در لیست انتخاباتی امید انتخاب خودم نبود/برای نمایندگی در مجلس دهم با برادرم مشورت کردم
خبرنگاران جوان: فرزندان شما نیز در عرصه پزشکی فعال هستند؟ نوبخت: بله. *باشگاه خبرنگاران جوان: آیا دوست ندارید که آنها نیز وارد عرصه سیاست شوند؟ نوبخت: خیلی توصیه نمی کنم مگر اینکه از قبل مانند بنده درگیر این امر شده باشند که البته فرزندانم این مقدار وارد حوزه و فعالیت های سیاسی نشده اند. *باشگاه خبرنگاران جوان: قبل از ورود به عرصه نمایندگی و سیاست در کدام ...
سیمرغ ها به ایران آمدند +تصاویر
مقابله با شرکت های خصوصی کافی به نظر می رسد. همزمان با برگزاری پانزدهمین نمایشگاه خودرو مشهد، ایرانخودرویی ها خط تولید دومین شاسی بلند خود را افتتاح کردند. هایما S7 که از دو سال پیش زیرساخت های تولیدش در ایران در حال راه اندازی بود، در خط تولیدی مشترک با سوزوکی گرندویتارا حضورش در بازار ایران را اعلام کرد. در حاشیه همین مراسم فرصتی هر چند کوتاه دست داد تا این تازه وارد را مورد بررسی قرار ...
تاج آبادی:کاربرد اقتصاد مقاومتی در مدیریت کلان شهری اراک در دستور کار است
الله احمد محسنی گرکانی نماینده مردم استان مرکزی در مجلس خبرگان رهبری نیز به صورت تلفنی میهمان این میزگرد بود و در تماس خبرگزاری تسنیم استان مرکزی دیدگاه های خود را درباره شعار سال و راه های تحقق اقتصاد مقاومتی بیان کرد. مشروح سخنان اسمعیل تاج آباد رئیس شورای شهر اراک در زیر می آید: تسنیم: مهمترین ضرورت توجه به اقتصاد مقاومتی چیست و از نظر شما این سیاست ها چه نتایجی را به دنبال ...
نوروز پیش از اسلام و پس از اسلام
نیستید؟ می گویند: بچه های ما از کریسمس بیشتر از عید نوروز خوششان می آید! خوب بچه های شما غلط می کنند! وقتی در آن خانه و خانواده زندگی کنند، معلوم است که این طور می شوند! عید نوروز، مناسبت بدی است؟ کریسمس، اول زمستان است؛ در یخ و برف و سرما؛ آیا بهتر از اول بهار و اول فروردین است؟ آخر این چه سلیقه ای است؟ چرا انسان این قدر دچار کوری چشم و عناد حتی نسبت به اوّلیات شود؟ برای من عجیب است وقتی چنین ...
برجام و انتساب اصولگرایان به احمدی نژاد ازعوامل موفقیت اصلاح طلبان بود
دیگر برای جلب نظر رای عنوان کرد و افزود: افراد زیادی حاضر شدند و ثبت نام کردند و منتسب به اصلاح طلبان شدند؛البته رد صلاحیت حق شان بود اما مظلوم نمایی شدید شد و در کشور ما هم مظلوم طرفدار دارد و این نیز اثر گذار بود. وی تصریح کرد: مردم گفتند اینها ثبت نام کرده اند و از آن طرف روضه هم می خواندند و برخی مردم گریه هم می کردند که کسی ته اینها نمانده است؛در صورتی که خبر دارم کاملا افراد در ...
دانستی های جذاب از کشورهای میزبان نوروز
باستان بازمی گردد. البته در شاهنامه، از نشستن جم (یما) روی تخت ارگ جمشید و پخش شدن نور از تاج زرین او که باعث شادمانی مردم شد، به عنوان آغاز شکل گیری جشن های نوروزی نام برده شده است. در سال های نه چندان دور تنها ایران و کشورهایی مانند افغانستان، پاکستان، مصر و ... بصورت رسمی عید نوروز را جشن می گرفتند اما با فروپاشی شوروی سابق و پایان یافتن سلطه بعضی از دیکتاتورها در منطقه، امروز شاهد ...