سایر منابع:
سایر خبرها
تطور یک تهدید؛ از صورتی به صورت دیگر
رسانه ای در انظار و اذهان شبه نظامیان امارت قفقاز به داعش هستند. داعشی که در پی جذب نیروهای امارت قفقاز بود. از اواخر 2014 تا اوایل 2015 شش نفر از فرماندهان میدانی امارت قفقاز با داعش اعلام بیعت کردند. در 19 آوریل 2015، ابومحمد داغستانی به اتفاق همسرش و یکی از فرماندهان امارت قفقاز در حمله نیروهای امنیتی روسیه به خانه ای در محله گری آولاک در شهر بویناکسک داغستان کشته شد. در 2 ژوئیه 2015 محمد ...
مرز ترکیه باز شد؛ نیروهای جبهه النصره وارد سوریه شدند
به گزارش گروه بین الملل خبرگزاری آنا به نقل از اسپوتنیک، وزارت دفاع روسیه در این بیانیه آورده است: این شبه نظامیان وارد مناطقی در نزدیکی حلب در سوریه شده اند. شبه نظامیان جبهه النصره به تحرکات خود در شمال و غرب حلب ادامه می دهند و نیرو می گیرند. این گروه شبه نظامی تلاش کرده است تا حملاتی را علیه شبه نظامیان کُرد انجام دهد. بر اساس گزارش وزارت دفاع روسیه، 9 مورد نقض آتش بس در سوریه در 24 ساعت گذشته گزارش شده است. ...
درگیری داعش و النصره/کارشناسان روسی در تدمر
جبهه النصره به همراه محموله های مهمات از ترکیه به منطقه عندان در شمال شهر حلب وارد شده اند. این مرکز از رصد 9 مورد نقض آتش بس از سوی تروریست ها نیز خبر داد. اعزام کارشناسان و ربات های برای انهدام مین ها و مواد منفجره داعش از سوی دیگر منابع وابسته به ستاد نیروهای مسلح روسیه از اعزام کارشناسان و ربات هایی برای کمک به ارتش سوریه برای خنثی کردن مین ها و مواد منفجره کار گذاشته شده از سوی داعش در تدمر خبر دادند. ...
جهان تشیع در سالی که گذشت
.... بحرین: روز 2 اردیبهشت ماه دادگاه بحرین به تداوم بازداشت شیخ علی سلمان روحانی برجسته شیعه بحرین رای داد./ در روز 10 اردیبهشت دادگاه رژیم آل خلیفه تابعیت بحرینی 15 شهروند این کشور را سلب کرد./ پلیس قاتل نوجوان انقلابی بحرینی 29 اردیبهشت با عفو پادشاه بحرین آزاد شد. سوریه: گروه تروریستی تکفیری جبهه النصره در روز 12 اردیبهشت شهرک شیعه نشین فوعه در ریف ادلب را با 150 موشک و ...
20چهره خبرساز سال 94؛ از هاشمی تا زنجانی و احمدی نژاد و ...
دفاع از حریم اهل بیت (ع) در عراق و سوریه و مبارزه علیه نیروهای تکفیری داعش بود. سردار شهید؛ حسین همدانی سردار شهید حسین همدانی از سرداران برجسته مدافع حرم در سوریه و فرماندهان اثرگذار بر نیروهای مبارز سوری، در 16 مهر در نزدیکی حلب به شهادت رسیدند. سردار از سال 1390 در سوریه حضور داشت و نقش مهمی را در سازمان دهی مردمی علیه داعش و جبهه النصره بازی کرد. یکی از همرزمانش سردار ...
مقاصد گردشگری متفاوت برای تعطیلات نوروزی (3)
...> با ما همراه باشید تا شهر محبوب خود را در هر قاره( آسیا، جنوب شرقی آسیا، شبه قاره هند، آفریقا و خاورمیانه) پیدا کنید و با جاهای دیدنی و تفریحات رایج آن آشنا شوید. در فصل بهار اکثر کشورهای آسیایی دارای آب و هوای مناسبی برای سفر هستند در این بین در برخی از این شهرها آیین نوروز با رسم و رسومات متفاوتی برگزار می شود که بسیار دیدنی است. قبرس قبرس مدرن سفر به ...
گلوله باران شدید مناطق کردنشین حلب+عکس
...: درگیریها در مناطق کردنشین شهر حلب سوریه میان کمیته های دفاع مردمی و تروریستهای تکفیری القاعده و ارتش آزاد در حالی همچنان ادامه دارد که صبح امروز در گلوبه باران شدید محله شیخ مقصود دهها تن کشته و زخمی شده اند. بنابر این گزارش، طی 24 ساعت اخیر بیش از 70 گلوله خمپاره از سوی دو گروه تروریستی تکفیری ارتش آزاد و القاعده (جبهه النصره، احرارالشام، تروریستهای قفقازی) به منازل ساکنین شیخ ...
از معادله پوتین – مدودف تا تثبیت منافع در شامات/ بازخوانی تنش میان مسکو و آنکارا
مقام های این گروه تروریستی به تلافی از انجام عملیات های روسیه در سوریه انجام شده است. باید گفت در هر حالتی که این حادثه اتفاق افتاده است، حمله تروریستی تلقی می شود. چراکه این هواپیما یک هواپیمای مسافربری بوده نه یک هواپیمای نظامی و این محور، کلیت این حمله تروریستی و غیر انسانی را توجیه نمی کند. پس از سقوط هواپیمای مالزیایی که در منطقه شرق اوکراین صورت گرفت، سقوط هواپیمای روسی دومین ...
گروه های تروریستی در سوریه 313 بار آتش بس را نقض کردند
شهری آسیبی وارد نشود. کورالینکو گفت : براساس اطلاعات رسیده از ساکنان محلی حومه حلب، 50 تروریست عضو النصره و سه کامیون حامل اسلحه و مهمات در روزهای گذشته از ترکیه به شهرک عندان در شمال حلب منتقل شده است. آتش بس در سوریه از 27 فوریه و براساس توافق آمریکا و روسیه برقرار شد و ارتش و گروه های معارض سوریه باید آن را رعایت کنند. داعش، جبهه النصره و دیگر تروریست هایی که توسط سازمان ملل به عنوان گروه های تروریستی معرفی شده اند شامل این آتش بس نمی شوند و مبارزه با آن ها ادامه دارد. شبک**6116 / 1064 ∎ 0 0 ...
اختلاف عربستان و امارات و فرصت های پیش روی انصارالله مقاومت
گروه بین الملل مشرق – با گذشت یک سال از آغاز تهاجم ائتلاف عربی به یمن به منظور سرکوب و جلوگیری از قدرت یابی انصارالله و حامیان این جنبش در صنعا، معادلات و روابط میان امارات و عربستان سعودی به عنوان دو بازیگر تاثیرگذار در شبه جزیره عربستان بسیار پیچیده شده است. با آغاز حمله عربستان به یمن، می توان [...] گروه بین الملل مشرق – با گذشت یک سال از آغاز تهاجم ائتلاف عربی به یمن به منظور سرکوب و جلوگیری از قدرت یابی انصارالله و حامیان این جنبش در صنعا، معادلات و روابط میان امارات و عربستان سعودی به عنوان دو بازیگر تاثیرگذار در شبه جزیره عربستان بسیار پیچیده شده است. با آغاز حمله عربستان به یمن، می توان امارات را به عنوان مهمترین کشوری دانست که به صورت جدی و در قالب نظامی، درکنار سعودی ها، به معادلات یمن ورود نمود. اختلافات میان امارات و عربستان از همان شبِ آغاز تهاجم به یمن نمایان شد. احمد پسر علی عبدالله صالح تا قبل از حمله عربستان به یمن، سفیر یمن در ابوظبی بوده و روابط بسیار خوبی میان حکومت پدرش و امارات برقرار کرده بود. علی عبدالله صالح از طریق پسرش در امارات یک شب قبل از حمله، از قصد عربستان اطلاع یافت و منزل خود را ترک کرد تا قربانی این حملات نشود. سعودی ها امارات را مسئول این کار می دانند و آن ها را متهم به خیانت می کنند. احمد پسر علی عبدالله صالح، سه روز پس از آغاز عملیات عربستان، از سوی عبدربه منصورهادی که در عدن حکومت تشکیل داده بود، از سِمتش به عنوان سفیر برکنار شد.[1] علی عبدالله صالح که قدرت خود را از دست رفته می دید، پس از تهاجم عربستان و امارات، در جبهه انصارالله علیه این دو کشور قرار گرفت. همچنین اخیراً عبدالله بن زاید، وزیر امور خارجه امارات، یکی از توئیت های حسن فرحان المالکی معارض مطرح عربستانی را در توئیتر بازنشر داد که این اقدام وی، باعث تعجب و بهت طرفداران سعودی در فضای مجازی شده است. متن این توئیت جامعه سعودی را مبلّغ فرهنگ مردگی و تحقیر انسان و ترس از حضور زنان می داند و اعتقاد دارد که باید در جامعه ی عربستان اصالت بر بیان واقعیت ها و عدم سانسور باشد.[2] در این نوشتار ما به دنبال بررسی اختلافات پیشین این دو کشور، تأثیر اختلافات امروزی این دو بازیگر بر معادلات یمن و چالش ها و فرصت های پیش روی انصارالله و محور مقاومت از اختلافات این دو هستیم. 1- اختلافات امارات و سعودی پیش از جنگ یمن 1-1- حدود مرزی امارت: منطقه بوریمی را می توان اصلی ترین اختلاف مرزی میان عربستان و امارت دانست، هرچند در مرز عمان و امارات قرار داشته و از خاک سرزمینی عربستان دور است. بوریمی منطقه ای پرآب و دارای مخازن قابل توجه نفت است که در 16 کیلومتری ابوظبی است. اختلاف بر سر حاکمیت بوریمی به سال 1952 پس از تشکیل امارت بر می گردد. مسئله بوریمی به ظاهر در سال 1974 در جده با توافقنامه ای میان امارات و عمان دو کشور مدعی این منطقه با نقش آفرینی عربستان حل شد. سعودی ها در آن برهه تلاش نمودند این منطقه در اختیار اماراتی ها قرار نگیرد و منابع نفتی امارات به رقیبی برای عربستان تبدیل نشود؛ اما این اختلاف در مورد مرز در بوریمی همواره وجود داشته است و در سال 2005 بار دیگر بسیار جدی شد. امارات نقشه ی این کشور را بر روی کارت شناسایی شهروندان به گونه ای ترسیم نمود که توافق سال 1974 را در حدِ مرزهای امارات و عربستان نقض نمود. در این نقشه خاک امارات به قطر متصل می شد و بوریمی در خاک امارات قرار داشت. از دیگر مناطق مورد اختلاف سعودی ها و اماراتی ها، منطقه ی سبرخه مطی است. این منطقه هم از جمله مناطقی است که در توافق جده در سال 1974 به عربستان رسید. اماراتی ها این منطقه را از آن خود می دانند و معتقدند قرارداد 1974 در حالی بسته شد که امارات در حال پیمودن مسیر استقلال خویش بود و سعودی ها شرط پذیرش استقلال امارات را منوط به پذیرش این قرارداد نموده بودند. لذا امارات در شرایطِ تحت فشار این قرارداد را پذیرفته است و امروزه به آن پایبند نخواهد بود و مناطقی چون بوریمی، سبرخه مطی و خور العدید را از آن خود می داند.[3] 2-1- اختلافات در حوزه ی انرژی و نفت: در سال 2006 سعودی ها با طرح احداث خط لوله ی دلفین برای انتقال گاز قطر به امارات مخالفت نمودند و مدعی بودند این خط از مناطق خاک عربستان سعودی در خور العدید می گذرد. این منطقه هم در سال 1974 طبق قرارداد جده، جزئی از خاک عربستان محسوب شد. پذیرش این مناطق به حاکمیت سعودی ها، امارتی ها را نگران این موضوع می نماید که منابع نفتی زرکوه در محدوده 20 مایلی آب های سرزمینی سعودی ها قرار خواهد گرفت. هم چنین منطقه ی سبرخه مطی در امتداد خط ساحلی به طول 25 کیلومتر به سواحل خلیج فارس در حدفاصل مرزهای ابوظبی و قطر قرارگرفته و حدود 80 درصد ذخایر نفتی منطقه ی خیز الشیبه را به خود اختصاص داده است. این منطقه همواره مورد اختلاف سعودی ها و امارتی ها بوده است که جنگی برای کسب میدان های نفتی است.[4] اختلافات مرزی امارات و سعودی ها نشأت گرفته از رقابت نفتی و انرژی های زیرزمینی است که امارات در سال 1974 با پذیرش قطعنامه ای معروف به جده، بسیاری از منابع و سرزمین های با ارزش مورد ادعای خویش را از دست داد. 2- رقابت امارات و عربستان پس از آغاز تهاجم به یمن 1-2- عبدربه منصورهادی و خالد بحاح: پس از آنکه طبق طرح شورای همکاری خلیج فارس، علی عبدالله صالح از قدرت کناره گیری نمود، عبدربه منصورهادی که از سال 1994 معاون رئیس جمهور یمن بود به قدرت رسید. عبدربه منصورهادی چهره ای بسیار نزدیک به عربستان سعودی و برخی جریان های اخوان المسلمین یمن و حزب الاصلاح است. عبدربه منصورهادی، خالد بحاح را- که از شخصیت های جنوبی و نزدیک به امارات بود- به عنوان نخست وزیر خود انتخاب و مأمور تشکیل کابینه نمود. پس از موج دوم انقلاب یمن و رسیدن انصارالله به صنعا، این دو چهره هر دو ضمن استعفا، به عدن گریختند. اما با آغاز تهاجم ائتلاف عربی به یمن، عبدربه منصورهادی و خالد بحاح ضمن قانونی دانستن قدرت خویش، در عدن کابینه تشکیل دادند و با کمک ائتلاف سعودی ها و اماراتی ها، تا کنون در حال جنگ با انصارالله و ارتش یمن هستند. انصارالله باید به دنبال این باشد که در فرصتی مناسب و با کمترین ضرر، این ائتلاف ناخواسته را میان آن ها و دیکتاتور سابق یمن پایان دهد. به نظر می رسد یک راه حل سیاسی مناسب در قبال سعودی ها، راه حلی باشد مبنی بر کنار گذاشتن علی عبدالله صالح و همراه نمودن جنوبی ها و حراکی هایی که پس از قرار گرفتن علی عبدالله صالح در کنار انصارالله، از انصارالله فاصله گرفتند. اما با گذشت زمان، اختلاف میان خالد بحاح و عبدربه منصورهادی افزایش یافت، به طوری که عبدربه منصورهادیطی حکمی در آذرماه، در کابینه ای که خالد بحاح به عنوان نخست وزیر ریاستش را بر عهده دارد، اصلاحاتی انجام داد و 5 کرسی را تغییر داد. خالد بحاح در واکنش به این کار، در بیانیه ای به طور رسمی اعلام کرد که تغییرات اعمال شده در کابینه توسط عبدربه منصورهادی را ردّ می کند و آن را نامشروع و غیرقانونی نامید. هم چنین روزنامه ی سعودی الحیات خبر استعفای خالد بحاح را در اعتراض به اقدام عبدربه منصورهادی، رئیس جمهور مستعفی، منتشر کرد (وی بدون مشاوره با خالد بحاح در کابینه تغییراتی داده بود). این اختلاف را در شرایط فعلی، می توان کاملاً به سود انصارالله ذکر کرد.[5] هرچند این استعفا هیچ گاه رخ نداد، اما اختلاف خالد بحاح و عبدربه منصورهادی همچنان پا برجاست. بارها در رسانه های اماراتی و سعودی، این اختلافات حول شخصیت های عبدربه منصورهادی و خالد بحاح فاش شده است. حمله گروه های نزدیک به عربستان به محل اقامت خالد بحاح را می توان نمونه ی بارز این اختلافات دانست. در بیانیه ی الاصلاح (حزب نزدیک به اخوان المسلمین) که ساعاتی پس از انتشار از سایت رسمی این حزب حذف شد، آمده بود: امروزه پی برده ایم که برخی طرف های داخل ائتلاف در راستای شکست عربستان کار می کنند و سعی دارند تا مملکت سعودی را در مسائل حاشیه ای فرو ببرند و از پرداختن به هدف اصلی بازدارند. پس از صدور این بیانیه که مملو از طعنه های شدید به امارات بود، پایگاه خبری امارات 24 در گزارشی حزب الاصلاح را به دروغ گویی متهم کرد.[6] 2-2- سناریوی مطلوب از منظر امارات و سعودی برای یمن: سناریوی مطلوب برای سعودی ها در یمن را می توان در طرح شش فدرالی شورای همکاری خلیج فارس که از سوی سعودی ها ارائه شد، مشاهده نمود. فدرالی شدن یمن، برونداد اصلی کنفرانس گفتگوی ملی یمن در اوایل سال 2014 میلادی نیز بود که تقسیم این کشور به شش منطقه ی فدرالی را پیشنهاد کرده بود. این شش منطقه ی فدرالی عبارت بودند از: 1٫ اقلیم حضرموت به مرکزیت المکلا؛ 2٫ اقلیم سبا به مرکزیت سبا؛ 3٫ اقلیم عدن به مرکزیت عدن؛ 4٫ اقلیم الجند به مرکزیت تعز؛ 5٫ اقلیم ازال به مرکزیت صنعاء؛ 6٫ اقلیم تهامه به مرکزیت حدیده. در واقع، از شش اقلیم یمن، دو اقلیم حضرموت و عدن در جنوب و چهار اقلیم سبا، الجند، ازال و تهامه در شمال هستند.[7] طرح تقسیم یمن به شش منطقه ی فدرالی، طرحی است که با حمایت دولت عبدربه منصورهادی در سال 2014 در کنفرانس گفتگوی ملی یمن مورد تصویب قرار گرفت. پس از اینکه کنفرانس گفتگوی ملی یمن طرح تقسیم این کشور به شش اقلیم را به عبدربه منصورهادی تقدیم کرد، عبدربه منصورهادی در توصیف این طرح عنوان کرد: چنین سیستمی می تواند باعث پایان دادن به انحصار ثروت و توزیع عادلانه ی منابع کشور شود.... سیستم فدرال، یمن را از کشوری فقیر به کشوری ثروتمند تبدیل خواهد کرد.... سیستم فدرال، درمان بحران انحصار قدرت و ثروت و نیز راه حل مشکلات اقتصادی این روز های یمن است. [8] اما امارت و خالد بحاح به دنبال تجزیه ی یمن به دو قسمت یمن شمالی و جنوبی همانند سال های دهه ی 80 میلادی پیش از وحدت دو یمن هستند؛ زیرا اماراتی ها معتقدند با تشکیل یمن جنوبی به دلیل وجود گروه های حراک جنوبی و نفوذ آنان در جنوب یمن، می توانند منافع خود را کسب نمایند. این درحالی است که تجزیه یمن به دو قسمت شمالی و جنوبی، به هیچ وجه سناریوی مطلوبی برای سعودی ها نیست. در صورت تجزیه ی دوگانه ی یمن، دشمنان فعلی عربستان سعودی و انصارالله، در شمال به قدرت خواهند رسید و سعودی ها همچنان تهدید را پیش روی خود خواهند دید. شبکه های اماراتی در مورد پرونده ی یمن معتقدند که طرح تجزیه جنوب در اولویت های منافع یمن قرار دارد. این شبکه ها در همین راستا مهمانان زیادی را از اعضای جنبش حراک جنوبی و حامیان پروژه ی تجزیه یمن به برنامه های خود دعوت می کنند. از جمله ی این افراد، عبدالرحمن الجفری، هیثم قاسم طاهر، قاسم عبدالرب، لطفی شطاره، جمیل مهدی، هادی المفقعی، علی أحمد حسن، فیصل الصمه، سالم جبران، دکتر أیمن الصوفی و علی منصور هستند که تحولات و حضور نظامی امارات در یمن هم نشان دهنده ی هدف اماراتی ها مبنی بر تجزیه ی دوگانه است. حضور پررنگ نیروهای آنان در عدن، المهره، حضرموت و شبه نسبت به استان های شمالی چون مأرب و تعز، نشان دهنده ی این سناریو است.[9] یکی از دلایل توجه امارات به یمن جنوبی، پروژه ی مشهور مدینه النور است. این پروژه در سال 2006 با حضور بیش از 150 شرکت بزرگ جهانی به تصویب رسید. هدف این طرح تبدیل نمودن عدن و منطقه الحره در این استان به یک گلوگاه اقتصادی میان افریقا و شبه جزیره عربستان است. این طرح با هزینه ی تقریبیِ 140 میلیارد دلار، چندین برابر دبی طراحی شده است. لذا امارات از زمان تصویب این طرح به عنوان رقیب دبی، برای جلوگیری از شکوفایی و اجرای این پروژه تلاش نمود.[10] این پروژه به حدی برای سعودی ها حائز اهمیت است که انور عشقی سرلشکر بازنشسته ی سعودی ها، تابستان سال گذشته در نشست شورای روابط خارجی آمریکا با حضور دوری گلد مدیر سرویس اطلاعات رژیم صهیونیستی، دو پروژه ی مهم مدینه النور و میدان نفتی واعد در استان جوف یمن را به عنوان دو پروژه ی مهم در آینده ی غرب آسیا معرفی می نماید که برای سعودی ها نیز حائز اهمیت است. همچنین برخی تحلیلگران معتقدند هدف از طرح شش فدرالی یمن، کنترل عربستان بر مناطق نفت خیز است. عربستان به دنبال حضرموت، مأرب و جوف است تا به این ترتیب تسلط خود بر میدان های نفتی را تضمین کرده و پروژه هایی را که این روزها زیاد از آن سخن می گوید، به ویژه پروژه گذرگاه های نفتی در حضرموت تا بحر العرب را به اجرا درآورد به گونه ای که ریاض را از تنگه ی هرمز بی نیاز کند.[11] 3- فرصت های پیش رویِ محور مقاومت از اختلاف امارات و سعودی 1-3- پذیرش خالد بحاح در طرح مسقط: تاکنون انصارالله با هوشمندی سعی کرده است از اختلاف میان خالد بحاح و عبدربه منصورهادی بهره برداری نماید. این اختلاف به دلیل حمایت امارات از اخوان المسلمین یمن و مخالفت عربستان با اخوانی ها در کنار رقابت پیشینه ی این دو کشور- که پیش تر اشاره شد- ایجاد شده است. انصارالله در اقدامی راهبردی در طرح مسقط- که در مهرماه نگاشته شد- خالد بحاح را به عنوان نخست وزیر دولت انتقالی پذیرفت. این اقدام در سایه ی اختلاف امارات و عربستان در شیوه ی عملکرد ائتلاف عربی، فاصله ی میان عبدربه منصورهادی و خالد بحاح را تشدید کرد. طرح هفت بندیِ مسقط، نتیجه ی مذاکرات ولد الشیخ، فرستاده ی ویژه ی سازمان ملل، انصارالله و علی عبدالله صالح در دو نوبت حضور در مسقط بوده است و نمایندگان هادی در این مذاکرات حضور نداشتند. تنها در نوبت اول مذاکرات مسقط، نمایندگان استخبارات سعودی با رتبه ی پایین حضور داشتند. طرح مسقط بااینکه ابتدا قطعنامه ی 2216 را می پذیرد، اما در ادامه هفت بندی را یادآور می شود که به نوعی نقض قطعنامه ی 2216 است.[12] این هفت بند به خوبی نشان می دهد که علی رغم چند ماه بمباران زیرساخت های یمن و حملات نیروهای دیگر کشورهای عربی یا استیجاری از کلمبیا، سودان و... ورق قدرت به سود انصارالله برگشته است. توافق مسقط نه تنها انصارالله را به رسمیت شناخته است، بلکه حضور او را در شمال یمن مشروعیت می بخشد و از انصارالله می خواهد که با واگذاری جنوب به جنبش و گروه های دیگر از جمله جنبش حراک- که به طورکلی با آل سعود اختلافاتی دارد- مقدمه راه حل سیاسی را هموار کند. طرح مسقط هم چنین تأکید می کند که همه ی بازیگران دولتِ انتقالی در سایه، خالد بحاح را به عنوان نخست وزیر بپذیرند و سپس ظرف 60 روز دولت ملی تشکیل شود. خالد بحاح هرچند در ائتلاف با انصارالله نیست، اما گزینه ای بهتر برای شروع دوران گفتگوی یمنی- یمنی نسبت به عبدربه منصورهادی است. هم چنین با اشاره به رفع محاصره ی زمینی، هوایی و دریایی یمن، تلویحاً از عربستان درخواست عقب نشینی و پایان جنگ می کند.[13]سعودی ها همواره با طرح مسقط مخالفت نموده اند و خواستار اجرای طرح شورای همکاری خلیج فارس و شش فدرالی شدن یمن بوده اند. یکی از دلایل توجه امارات به یمن جنوبی، پروژه مشهور مدینه النور است. این پروژه در سال 2006 با حضور بیش از 150 شرکت بزرگ جهانی به تصویب رسید. هدف از این طرح، تبدیل نمودن عدن و منطقه الحره در این استان به یک گلوگاه اقتصادی میان افریقا و شبه جزیره عربستان است. 2-3- ترس سعودی ها از استقلال یا تشکیل فدرال جنوبی: همان گونه که گفته شد، یکی از اختلافات میان سعودی ها و امارات، سناریوی مطلوب این دو برای یمن است. اماراتی ها به دنبال نزدیک شدن به جنوبی ها و ایجاد ناآرامی و مقدمه سازی برای تشکیل یمن جنوبی هستند. برخی تحلیلگران معتقدند عربستان به منظور منصرف نمودن جنوبی ها و امارات از استقلال یمن، القاعده را وارد معادلات جنوبی نموده است تا ضمن ناامنی و ایجاد هزینه برای جنوبی ها، گروه های حامی استقلال بالاجبار از میان انصارالله و علی عبدالله صالح، عربستان را انتخاب نمایند؛ اما در واقعیت معادلات متفاوت تری رخ داد. منابع نظامی و محلی یمن اعلام کردند که امارات قصد دارد دو تیپ نظامی از افراد سلفی در شهر عدن تشکیل دهد. به گزارش خبرگزاری یمن ، یک مسئول در وزارت دفاع یمن که خواست نامش فاش نشود، گفت: امارات به تازگی تصمیم گرفته در منطقه المشاریع در دار سعد ، دو تیپ برای گروه های سلفی تشکیل دهد و شخصی به نام مهران القباطی برای فرماندهی یکی از این دو گروه تعیین شده است. امارات برای این دو تیپ، نام های تیپ زاید و تیپ خلیفه انتخاب کرده است. [14] این رفتار امارات موجب افزایش ناآرامی ها و تقویت سناریوی استقلال یا تشکیل فدرال جنوبی خواهد شد. این اتفاقات فرصتی جدید برای انصارالله و محور مقاومت ایجاد خواهد نمود؛ زیرا انصارالله و محور مقاومت در این شرایط می توانند با سوق دادن معادلات به عرصه ی سیاسی و دیپلماتیک، در مذاکرات، سعودی ها را مجبور به پذیرش آتش بس و آغاز گفتگوهای سیاسی نمایند. طی چند روز اخیر با نزدیک شدن به سالگرد آغاز حمله ی سعودی ها، اخباری مبنی بر مذاکرات میان انصارالله و سعودی ها به گوش می رسد. با به رسمیت شناختن انصارالله از سوی عربستان و سکوت امارات در قبال این مذاکرات، به نظر می رسد انصارالله به دنبال بهره برداری از فرصت ناآرامی های جنوب و معامله با سعودی هاست. عبدالباری عطوان تحلیل گر مطرح جهان عرب و سردبیر روزنامه ی رأی الیوم در تحلیلی در خصوص تن دادن عربستان به مذاکره با انصارالله، شش دلیل را نام می برد. یکی از دلایلی که او نام می برد، ناآرامی های جنوب و فعالیت گروه های سلفی است؛ زیرا نیروهای عبدربه منصورهادی بنا به گفته ی فرمانده ی پلیس استان عدن بیش از چند هفته دیگر نمی توانند این استان را نگه دارند و ترورها و عملیات انتحاری هر روز اتفاق می افتد. از سوی دیگر آمریکا از به قدرت رسیدن نیروهای القاعده و داعش در نزدیکی باب المندب که می تواند خطوط کشتیرانی تجاری و نظامی را تهدید کند، هراس دارد.[15] حراک جنوبی در دوران علی عبدالله صالح روابط بسیار خوبی با ایران داشت. امروزه هم حراک جنوبی به بخش های مختلفی تبدیل شده است. بخشی از آنان با انصارالله و بخشی با امارات و طیفی هم با عبدربه منصورهادی همکاری می نمایند. امارات بسیار به دنبال نزدیکی به این گروه بوده و همان طور که گفته شد، در رسانه های اماراتی شخصیت های جدایی طلب یمن جنوبی نقش پررنگی دارند.فعالیت اماراتی ها در جنوب ترس عربستانی ها را بیشتر نموده است. لذا انصارالله باید با استفاده از فرصت پیش آمده خصوصاً در صورت جدی تر شدن اقدام اماراتی ها و تشکیل فدرال جنوبی، از سعودی ها امتیازگیری نماید. 3-3- پایان بخشیدن ائتلاف ناخواسته با علی عبدالله صالح علی عبدالله صالح پس از حمله ی سعودی ها به یمن و حمایت آنان از عبدربه منصورهادی که مدتی معاونش بود، تصمیم گرفت در کنار انصارالله و کمیته های مردمی برای بازگشت خود به قدرت فعالیت نماید. علی عبدالله صالح پس از حمله ی سعودی ها، اظهارات شدیدی را علیه عربستان به کار برده است، اما بسیاری تحلیلگران معتقدند آخرین گزینه ی پیش روی عربستان، بازگشت به سوی علی عبدالله صالح و تشویق او به کودتا علیه انصارالله است. این سناریو از دید انصارالله هم دور نبوده است به گونه ای که محمد البخیتی عضو شورای سیاسی انصارالله در گفتگو با رویترز می گوید: عربستان در نهایت تلاش می کند به ائتلاف این جنبش با صالح پایان دهد و صالح را به کودتا بر ضد حوثی ها تشویق کند. وی هشدار داد رئیس جمهور سابق در صورتی که دست به چنین کاری بزند، به پایان خط خواهد رسید. سعودی ها به مدت 35 سال از صالح حمایت کردند و اکنون صالح حاضر نشده است با ما بجنگد... نجنگیدن صالح با ما به علت علاقه به ما نیست بلکه به علت ترس از ما است .[16] این عبارات به خوبی نشان می دهد که خطر سوق پیدا کردن علی عبدالله صالح و قسمتی از ارتش وفادار او به سوی عربستان و خیانت به انصارالله و کمیته های مردمی وجود دارد. لذا انصارالله باید به دنبال این باشد که در فرصتی مناسب و با کمترین ضرر، این ائتلاف ناخواسته را میان آن ها و دیکتاتور سابق یمن پایان دهد. به نظر می رسد یک راه حل سیاسی مناسب در قبال سعودی ها، راه حلی باشد مبنی بر کنار گذاشتن علی عبدالله صالح و همراه نمودن جنوبی ها و حراکی هایی که پس از قرار گرفتن علی عبدالله صالح در کنار انصارالله، از انصارالله فاصله گرفتند. با توجه به نزدیکی پسر علی عبدالله صالح به اماراتی ها و دشمنی میان علی عبدالله صالح و سعودی ها در این برهه و چرخش امارات به سمت جنوبی ها به منظور نفوذ در جنوب و استقلال این منطقه، فرصت مناسبی برای رها شدن انصارالله از ائتلاف ناخواسته با علی عبدالله صالح فرا رسیده است. نتیجه گیری امارات و عربستان سعودی به دلیل اختلافات مرزی با یکدیگر و رقابت های گازی طی چند دهه اخیر، تنش هایی را تجربه نموده اند. پس از حضور امارات در ائتلاف سعودی ها برای حمله به یمن، اختلاف این دو کشور در یمن از روز نخست تا کنون افزایش یافته است. امارات در یمن، به دنبال افزایش نقش و نفوذ خود در شبه جزیره عربستان، استقلال یا ایجاد فدرال جنوبی به منظور افزایش نقش خود در آنجا و نیز جلوگیری از تبدیل شدن بندر عدن به عنوان رقیبی برای دبی است. این در حالی است که عربستانی ها تجزیه دوگانه ی شمالی- جنوبی یمن را به عنوان یک تهدید می نگرند، اتفاقی که موجب می شود ضمن حفظ تهدید انصارالله در شمال و دسترسی این جنبش به باب المندب، یمن جنوبی و بنادر آن تحت نفوذ اماراتی ها قرار بگیرد. این اختلافات، فرصتی برای انصارالله و محور مقاومت به منظور امتیازگیری از سعودی خواهد بود. *محمدمحسن فایضی/ کارشناس اندیشکده راهبردی تبیین Let’s block ads! (Why?) منبع: مشرق کد مطلب : سایر اخبار ...
رهبر داعش از خلافت خودخوانده تا ستاره فوتبال بودن
اینجا مروری داریم بر زندگی مخوف ترین رهبر یک گروه تروریستی در جهان. ابوبکر بغدادی ابراهیم عواد ابراهیم البدری درسال1971در شهر سامرا به دنیا آمد. او کودکی بسیار گوشه گیر و کم حرف بود. همسایگانی که ابراهیم را می شناسند او را فردی منزوی به یاد می آورند که با جمع مشکل داشت. کودکی که وقتی در فوتبال، ورزش مورد علاقه اش از سوی بازیکنان رقیب دچار آسیب می شد براحتی از درگیرشدن با آنان پرهیز ...
تدمر چگونه آزاد شد؟
مسیرهای مواصلاتی تروریست ها در شمال سوریه بوده است. اخیرا با توجه به ترک مخاصمه و آتش بس در جبهه های مختلف بین گروه مسلح و دولت سوریه، ارتش این کشور همه توان خود را برای مقابله با داعش در جبهه های مختلف قرار داده و عملیات آزادسازی "تدمر" یکی از اقدامات مهم نظامیان سوری است. **توپولوژی و مشخصات جغرافیایی "تدمر" "تدمر" یا "پالمیرا" یکی از شهرهای مهم و باستانی استان ...
ارسال 60 تن کمک های بشردوستانه از روسیه به سوریه
) میان طرف های درگیر برقرار شده است. اما داعش و جبهه النصره که از سوی شورای امنیت سازمان ملل متحد به عنوان گروه های تروریستی اعلام شده اند، در این آتش بس قرار ندارند. ارتش سوریه روز گذشته اعلام کرد که تدمر و شهر تاریخی پالمیرا را از دست شبه نظامیان داعش خارج کرده است.
پیشروی ارتش سوریه در اطراف شهرک القریتین و غوطه شرقی دمشق
حومه شرقی لاذقیه و روستاهای حومه جسر الشغور غربی را هدف قرار داد. در این بین تروریستها بار دیگر آتش بس در شهرک محاصره شده الفوعه در حومه ادلب را با حملات خمپاره ای به این شهرک نقض کردند که در پی این حملات، پنج شهروند سوری به شدت زخمی شدند. اهالی کفریا والفوعه سکوت مجامع بین المللی در قبال نقض آتش بس در این دو شهرک از سوی گروههای تروریستی و هدف قرار دادن آشکار غیر نظامیان را ...
داعش وتروریسم در اروپا
: در یادداشت پیش رو که به قلم حبیب ساسانی* به رشته تحریر در آمده، نگارنده معتقد است که سلسله انفجارهایی که اخیرا برخی از کشورهای اروپایی مانند فرانسه و بلژیک را در برگرفته توجه افکارعمومی جهان را به خود جلب کرده است. به گزارش بولتن نیوز در ادامه این یادداشت که به صورت اختصاصی در اختیار خبرنگار ما قرار گرفته، آمده است: گروه داعش مسوولیت این انفجارها را قبول کرده است. برخی بر ...
یمنی ها در صنعا تظاهرات کردند
به گزارش جبهه جهانی مستضعفین به نقل از خبرگزاری تسنیم، مشارکت میلیونی یمنی ها در تظاهرات شنبه گذشته به مثابه سونامی سیاسی بود که بسیاری از مفاهیم را دستخوش تغییر کرده و مفاهیمی را که در پنج سال گذشته شکل گرفته بود، با خود برد و در این میان از آغاز انقلاب معکوس حکایت کرد. مشارکت میلیونی یمنی ها در همه پرسی روز شنبه به نوشته رای الیوم، مشارکت میلیون ها یمنی در تظاهرات روز شنبه ...
روایتی تکان دهنده از مشکلات اهالی ادلب+ تصاویر
... به طور کلی گروه تروریستی جبهه النصره، گروه تروریستی احرار الشام، گروه تروریستی جند الاقصی و گروه تروریستی جیش الفتح، دو شهرک الفوعه و کفریا را به محاصره خود در آورده اند. از چند روز پیش آتش بس در کفریا و الفوعه رای سه ماه دیگر تمدید شد. تمدید آتش بس در این دو شهرک با مخالفت شهروندان روبرو شد. این شهروندان گفتند که تجدید آتش به معنای سالهای دیگری از محاصره و ادامه حملات خمپاره ای و شلیک بیشتر موشکها است. آنها تاکید کردند که بازشدن راه و حداقل خروج زنان، کودکان و بیماران را خواستار هستند. منبع: تسنیم ...
اهمیت آزاد سازی الماس صحرا چیست؟
خواهد شد که بخش عمده نیروهای داعش و متصرفات آن در استان حماه در نزدیکی شهر السلمیه، از دسترس خارج شده و به شکلی شبه محاصره شود. به همین دلیل داعش همه توان خودش را در این منطقه به کار گرفته است. اگر این روزها داعش در دیرالزور عقب نشینی می کند، دلیل عمده ای دارد، چند جبهه ای شدن نبردها و گسترش میدان های درگیری باعث شده تا دچار نوعی کمبود نیرو شود. 9) در حمله چند روز اخیر، داعش در دیرالزور ...
آتش بس برای آمریکا افتضاح روانی و نظامی است/دشمن از وجود سردار سلیمانی می ترسد
است ولی به شخصه موافق نیستم، زیرا آتش بس است درحالی که گروههای تروریستی داعش و جبهه النصره از آن جدا هستند این چه آتش بسی است که آنها را مقید نکرده است تا پایش را امضا کنند؛ از سویی هر بار نقض آتش بس می شود بلافاصله گردن آنها می اندازند. امروز بخش بزرگی از سوریه در اختیار داعش و النصره است که قرارداد آتش بس را امضا نکرده اند و آزاد هستند این آتش بس به نظر من معنایی ندارد؛ البته از طرفی هم می ...
رویدادهای شام و عراق و روایات آخر الزمانی
...، انبوهی از روایاتی که در باره مهدی و مهدویت در منابع اسلامی وجود دارد، همچنین نشانه های بیشماری که در این نقلها برای آخر الزمان آمده، و به طور عمده اشاره به وقوع هرج و مرج و ظلم و ستم که در جوامع عقب افتاده امری عادی و روزمره است، زمینه را برای این قبیل ظهورها فراهم می کند. انقلابهای مهدیانه می تواند نام مدلی از تحول باشد که با سوژه ای چون مهدویت که مورد قبول جامعه قرار گرفته، و ضمنا همراه ...
جهان در اولین هفته فروردین 95
های ارسالی آمریکا به گروه های مسلح در سوریه از انبارهای جبهه النصره سر در آورده است، این سؤال مطرح است: چرا مقامات آمریکایی چشم خود را به روی این موضوع بسته اند؟ روزنامه السفیر نوشت با فاش شدن اطلاعات مربوط به اینکه بیش از 50 درصد از سلاح های ارسالی آمریکا به گروه های مسلح به اصطلاح میانه روی سوریه از انبارهای جبهه النصره سر در آورد، این سؤال مطرح است: چرا آمریکا چشم خود را به روی این ...
روسیه: گروه های تروریستی آتش بس سوریه را نقض کردند
موسوم به لواء الحق، روستاهای کرا جابز و سمیرا را با خمپاره گلوله باران کردند. در این حملات گروهه ای تروریستی دست کم 4 غیرنظامی کشته و 19نفر دیگر مجروح شدند. بر اساس گزارش وزارت دفاع روسیه، فعالیت های تروریستی در مناطق استان حلب به شدت افزایش است و در شبانه روز اخیر گروهی متشکل از بیش از 100 تروریست از گروه جبهه النصره برای انجام اعمال تروریستی به منطقه انادان استان حلب وارد شده ...
ناکامی جبهه النصره در حمله به تله العیس در حومه جنوبی حلب
به گزارش سرویس بین الملل خبرگزاری صداوسیما به نقل از تلویزیون المیادین، ارتش سوریه حمله جبهه النصره به تله العیس را در حومه جنوبی حلب دفع کرد.
برخی جاها مواد مخدر و سلاح را می شد مثل نان خرید
چون بمباران و موشک باران و خمپاره باران، راه ها را چند قرنی به عقب برگردانده بود، شاید بتوانم بگویم راه های مواصلاتی افغانستان به دوره ماقبل عصر نقل و انتقال برگشته است! راه ها حالا تبدیل شده است به مجموعه ای از حفره های عمیق که بین هر دو حفره، یک حفره ی سوم وجود دارد! گروه بین الملل [...] چون بمباران و موشک باران و خمپاره باران، راه ها را چند قرنی به عقب برگردانده بود، شاید بتوانم بگویم راه های مواصلاتی افغانستان به دوره ماقبل عصر نقل و انتقال برگشته است! راه ها حالا تبدیل شده است به مجموعه ای از حفره های عمیق که بین هر دو حفره، یک حفره ی سوم وجود دارد! گروه بین الملل مشرق – در قسمت قبل این نوشتار (که ترجمه ای است از سفرنامه ی فهمی هویدی به افغانستان طالبان در سال 1377 شمی با عنوان طالبان، سپاهیان خدا در نبردی اشتباهی! ) ماجرای چگونگی آغاز سفر نویسنده به افغانستان را خواندیم و ایراداتی که به او گرفته می شد تا از این سفر منصرف شود را مرور کردیم. همچنین دیدیم که نویسنده چطور خود را به پاکستان رساند و از آنجا چطور برای وارد شدن به افغانستان به سمت مرز حرکت کرد. ماجرای مواجه با اولین نیروی طالبان و آخرین نیروی طالبان هم ذکر شد. بخش دوم این خاطرات را با هم می خوانیم: حالا ما داخل یک دولت، در دلِ دولت پاکستان هستیم. روی نقشه اگر بخواهی حساب کنی، هنوز از پاکستان بیرون نرفته ایم، و هنوز داخل مرزهای آن هستیم. اما در حقیقت امر، داستان طور دیگری است. این نقطه که حدودا 55 کیلومتر را در بر می گیرد، در اصل تحت سلطه ی حقیقی حکومت پاکستان قرار ندارد. یک جورهایی می توانی بگویی یک منطقه آزاد است. مسئولین این منطقه و اداره کنندگان امورش، شیوخ مشهور قبایل باتان هستند که در دوطرف مرز (یعنی هم در پاکستان و هم در افغانستان) پراکنده اند و حضور دارند. از آنجا که این منطقه، منطقه ی آزاد است، به همین دلیل هرچه در پاکستان ممنوع است، در اینجا مجاز است. از تجارت سلاح گرفته تا تجارت مواد مخدر. از این بگذریم که اینجا، ایستگاه اصلی قاچاق به هر دو کشور است. این اطلاعات برای من تازه نبود، بیست سال پیش هم که در سفرم به افغانستان از اینجا دیدن کردم، مواد مخدر در پیاده رو هم فروخته می شد. سلاح هم –که بخشی از آن در همان منطقه تولید می شد- مثل نان در کنار جاده ها در دسترس بود! از همان جهت که این منطقه منطقه ای آزاد است، در طول سال های گذشته جریان برق را به صورت مجانی از حکومت پاکستان دریافت می کرد، آبش را هم از چاه های همان منطقه به دست می آورد. به دلیل فشار بحران اقتصادی ای که کشور به آن دچار بود، حکومت اسلام آباد تصمیم گرفت برای برقی که به این منطقه می داد، مبلغی را تعیین کند. این چیزی بود که موجب تحریک شیوخ قبائل بر علیه حکومت و اعلام شورش آنها شد. و بستن و حمله به راه های تجاری این منطقه یکی از نشانه های این شورش است و همین، چیزی بود که موجب شد نیروهای حکومتی در پیشاور، دیروز به ما اجازه عبور به طورخان را ندهند. در آن ساعات اولیه صبح، با وجود هیبت و هراس انگیز بودن کوه ها[ی سر به فلک کشیده]، جاده، آباد و آرامش بخش به نظر می رسید. شدت حرکت در آن زیاد بود و کاروان ماشین های پر از کالا، با سرعت کم و احتیاط از لبه های کوه در حرکت بودند. البته می ترسم کلمه پر ، نتواند منظور مرا برساند، چون ماشین های باری ای که من می دیدم در اصل در حکم یک سری تپه و کوه متحرک بودند، از بس که جنس در آن گذاشته بودند و ابعاد ماشین را (طولی و عرضی و ارتفاعی) بزرگ کرده بودند! دلیل مسئله این بود که هر کالای صنعتی و تولیدی ای که افغانستان چند میلیون نفری (که حالا بیش از بیست میلیون نفر جمعیت داشت) لازم داشت از طریق پاکستان وارد می شد، حالا یا خود پاکستان هم از خارج وارد کرده بود یا ساخت پاکستان بود. این مطلب نشانگر میزان سودی بود که اقتصاد پاکستان از ادامه ی به هم ریختگی اوضاع در افغانستان و توقف ماشین تولید (در همه ی زمینه ها) در آن کشور می برد. این مطلب تقریبا می توانست تأییدی باشد بر حرف برخی آدم های خبیث که می گویند سودی که پاکستان از جنگ در افغانستان می برد کمتر از استفاده ای که می خواهد در سایه ی صلح به آن برسد، نیست. این نکته هم از چشم آدم مخفی نمی ماند که وانت هایی که به افغانستان می رفتند جنس های صنعتی یا کنسرو بود، اما ماشین هایی که داشت از افغانستان برمی گشت یا آدم سوار کرده بود یا مواد خام بار زده بودند (یا چوب یا تولیدات کشاورزی، از قبیل انگور و سیب و انار) یا آنکه خالی بودند و آمده بودند تا از نو جنس بار زده و به افغانستان ببرند. *** وقتی چشم مان افتاد به لشگری از مگس ها که در هوا می چرخیدند، و سر و صدا و هیاهوی بلندی به گوشمان رسید، و حجم انبوهی از افراد پیاده را دیدیم، و پلیس لاغری را که داشت با عصایی بلند دختربچه ای را به جلو می راند، و دستفروش هایی که در دو طرف راه هرچه خوردنی و نوشیدنی که ممکن بود می فروختند، و ارزفروش هایی که برای جلب نظر، پشت میزهای چوبی بلندی نشسته بودند، دیگر آن موقع لازم نبود کسی خبرمان کند که حاجت روا شده و به طورخان رسیده ایم، دروازه ی ما برای ورود به امارت اسلامی افغانستان . در بین این چیزها، هیچ کدام برای من جدید به نظر نمی رسید. من خودم اهل کشوری بودم که با این قبیل تصاویر مأنوس بود، از مگس ها گرفته تا سر و صدای مردم و جمعیت عظیم آدم های پیاده، و حتی چوب پلیس و فحش هایش. چیزی که بیش از همه ی اینها در آن صحنه نظرم را جلب کرد، چیز دیگری بود که برای اولین بار در زندگی ام می دیدم: صف طولانی ای از بچه های کوچک به چشم می خورد که از پنجره ی ماشین، شبیه صف مورچه هایی بود که در سکوت روی زمین راه می رفتند و اول صف، که داخل خاک افغانستان بود (پشت پست بازرسی ای که چیزی نبود جز یک سری آهن که راه را قطع کرده بود) دیده نمی شد. آخر صف هم با حرکتی یکنواخت و آرام، جلوی چشم همه به سمت عمق اراضی پاکستان پیش می رفت. هر بچه ای روی دوشش یک تکه آهن گرفته بود. برخی آهن ها بزرگ تر یا بلندتر بودند و آنها را دو بچه، هن هن کنان و عرق ریزان، حمل می کردند. پرسیدم داستان چیست، گفتند این بچه ها برای برخی تاجران اجناس اسقاطی و قراضه کار می کنند. می گفتند این تاجرها توانسته بودند از طریق تجارت با بقایای سلاح های روسی خراب که بی صاحب در تمام افغانستان ریخته شده بود، ثروت های هنگفتی به جیب بزنند. چون جا به جایی صدها تانک و توپ سنگین سخت بود، این تجار تصمیم گرفته بودند آنها را به تکه های کوچک تقسیم کرده و بعد به داخل پاکستان قاچاق کنند و بعد آنها را بفروشند. این تکه ها در پاکستان ذوب، و برای مصارف دیگر به کار گرفته می شد. تعجبم وقتی بیشتر شد که فهمیدم این صف ها، از اوایل دهه ی نود میلادی به صورت منظم و مستمر ادامه دارد، چون حجم عظیمی از سلاح های شوروی خراب شده در خاک افغانستان وجود دارد. ممکن نبود به ذهن کسی خطور کند که آخر کار سلاح های شوروی که برای به زانو درآوردن و سرکوب افغان ها به آن کشور فرستاده شده بود به اینجا بکشد، هر چند این سرنوشت، بعد از سرنوشتی که خود اتحاد شوروی به آن دچار شد و ممکن نبود به ذهن بشری خطور کند، دیگر چندان عجیب به نظر نمی رسید. با نیشگون همراهم به خودم آمدم، تذکر داد نیامده ایم اینجا که بمانیم، آمده ایم که از اینجا رد شویم و داخل افغانستان برویم. حرفش را پذیرفتم. جلو راه افتاد و رفتیم به ساختمانی که در آن چند پلیس پاکستانی با هیکل های قشنگ و قامت های بلندشان نشسته بودند. کاری که باید می کردیم را انجام دادیم و بعد از پله پایین رفتیم و وارد اتاق دیگری شدیم. در آن اتاق خلایقی را دیدم که انگار ریش را با ترازو به مساوات بینشان تقسیم کرده بودند، و از چهره شان سرسختی و تندی پیدا بود. نمی توانستم در بینشان رئیس را از مرئوس تشخیص دهم، کما اینکه نمی توانستم کارمند را از ارباب رجوع تشخیص دهم. همراهم که متوجه حیرتم شده بود در گوشم گفت: اینها جماعت طالبان اند! آمدن از یک طبقه به طبقه ی دیگر، شبیه رفتن از عصری و زمانی به عصر و زمان دیگری بود. سریعا به کسانی که نشسته بودند سلام کرد، با تعجب نظرشان به سمتم جلب شد. خطوط چهره شان وقتی گذرنامه ام را دیدند و فهمیدند عرب و مسلمانم باز شد. سریعا آمدند به سمتم و با خوشحالی آشکاری شروع کردند به خوشامدگویی و دست دادن، انگار دوستانی باشیم که بعد از مدت ها دوری باز همدیگر را ببینیم. ناگهان با جوان های طالبان رو در رو شده بودم و این، باعث شوک و حیرتم شده بود، جوان هایی که از وقتی در افق افغانستان ظاهر شدند همه ی دنیا را به خود مشغول و مردم را حیران کرده اند. البته تعجب و شوکم خیلی طولانی شد، چون بعد از آنکه گذرنامه ی مرا مهر کردند یکی شان گذرنامه را به دستم داد و به فارسی گفت: خداحافظ حالا باید سریع می رفتیم سوار ماشین مان می شدیم تا به کابل برویم. انسان کلی عذاب می کشد تا به کابل برسد. وقتی هم به آنجا می رسد، شوکه می شود. و خیلی خوش شانس خواهد بود اگر بعد از مدتی ماندن در آنجا افسردگی نگیرد! به دلیل اینکه فرودگاه کابل تعطیل، و در تیررس سلاح های احمد شاه مسعود –فرمانده مخالف طالبان که در پایگاهی در 25 کیلومتری پایتخت مستقر است- قرار دارد، کسانی که می خواهند به کابل بیایند راهی ندارند جز آنکه از ماشین و راه های زمینی استفاده کنند. مشکل اینجاست که ماشین در دسترس است ولی آنچه راه خوانده می شود، اصلا اینطور نیست! اینکه یک راهی روی نقشه ترسیم شده باشد، لزوما به این معنی نیست که الان در عالم واقع هم بر روی زمین وجود داشته باشد! بله، در افغانستان، راه هایی قبل از سالهای جنگ داخلی وجود داشت، اما به طول انجامیدن 20 ساله ی جنگ موجب شد که دو طرف درگیر یعنی هم کمونیست ها و هم مجاهدین [1]، راه ها را اهدافی نظامی در نظر بگیرند که می شد با نابود کردن آنها جلوی حرکت دشمن را گرفت یا محاصره اش کرد. هیچ کدام از طرف های درگیری هم در انجام این کار کوتاهی نکردند! من گواهی می دهم که در این مأموریتشان پیروزی بزرگی به دست آوردند، شاید اصلا این نابود کردن راه های مواصلاتی، بزرگترین پیروزی طرف های درگیر بوده باشد! ضمنا به این دلیل که جریان بمباران و موشک باران و خمپاره باران، راه ها را چند قرنی به عقب برگردانده بود، شاید بتوانم بگویم راه های مواصلاتی افغانستان به دوره ماقبل عصر نقل و انتقال برگشته است! راه ها حالا تبدیل شده است به مجموعه ای از حفره های عمیق که بین هر دو حفره، یک حفره ی سوم وجود دارد! مسئله به همین جا ختم نمی شود، چرا که قسمت هایی از راه ها که از سر تصادف از آسیب خمپاره باران جسته، باران ها و سیل ها به سروقتش آمده و این هم همراه شده با اهمال و عدم صیانت از راه ها، از همین رو آنجا ها هم خود به خود و در سکوت، به سریال حفره های خمپاره باران ها پیوسته است! با توجه به مجموعه این دلایل، حالا راه ها هیچ نقشی ندارند جز آنکه به ماشین ها نشان دهند که در صحراهای وسیع افغانستان باید به کدام سمت برانند. در این وضعیت، عاقل کسی است که به جای حرکت بر روی این جاده، از کنارش حرکت کند و حرکت بر روی کوه و تپه ها را بر حرکت بر روی این جاده ترجیح دهد. بدشانس کسی که باور کند که این جاده است و از روی آن حرکت کند یا اینکه در برخی اوقات مجبور بشود از روی آن حرکت کند. البته در هر حال، هر دویشان قربانی این وضعیت اند. چون سفری که قاعدتا باید دو ساعت یا سه ساعت طول بکشد، حالا هشت یا حتی نُه ساعت به طول می انجامد. چون ماشین ها در این مسیر با سرعت متوسط بیست کیلومتر یا حتی احیانا ده یا حتی پنج کیلومتر در ساعت می رانند. حالا اگر این ماشین، یک وانت یا کامیون حامل اجناس باشد که دیگر باید با نهایت آهستگی و احتیاط و لاک پشتی حرکت کند! روی همین حساب، رسیدن از یک شهر به شهر دیگر، با مسافتی که بینشان هست سنجیده نمی شود [مثلا گفته نمی شود بین این شهر تا آن شهر 50 کیلومتر فاصله است] بلکه با ساعت هایی که مسافر باید بین این دو شهر در راه باشد سنجیده می شود. [مثلا گفته می شود از این شهر تا آن شهر 5 ساعت راه است!] مثلا فاصله بین طورخان (در مرز با پاکستان) تا کابل 300 کیلومتر است و در شرایط عادی، می تواند حداکثر طی سه ساعت طی شود، ولی در آن اوضاع که ما می خواستیم مسیر را طی کنیم، 12 ساعت طول کشید! و مجبور شدیم در بین راه، شب را در جلال آباد توقف کنیم و فردا صبحش باز به مسیرمان ادامه دهیم. عذاب راه فقط در سختی هایش و ساعت های طولانی که آدم باید در جاده باشد خلاصه نمی شود، بلکه خستگی و کوفتگی ای که آدم (از کثرت بالا و پایین رفتن ماشین و گیر کردنش و تکان های شدیدش در طول مسیر) به آن دچار می شود هم هست. مسئله ای که باعث می شود آدم وقتی به مقصد مورد نظرش می رسد بیشتر شبیه جسدی بی جان باشد! ممکن نیست بتوانی سختی راه و رنج هایش را بفهمی مگر اینکه اوضاع جغرافیایی افغانستان را بشناسی. شمال افغانستان منطقه ای دشتی است که عبارت است از دامنه ی کوه های پامیر و هندوکش. در جنوب غربی افغانستان هم منطقه ای دشتی که البته رود هلمند که از کوه های هندوکش جاری است به آن نفوذ می کند. اما وسط این دو، منطقه ای پر از بلندی هاست که دوسوم وسعت کشور را در بر می گیرد و امتداد بلندی های پامیر محسوب می شود که جغرافی دانان، آن را سقف دنیا نامیده اند و کوه های مشهور هیمالیا از آن منشعب می شود. شاخصه ی اساسی آن هم کوه های سر به فلک کشیده ی هندوکش است و شاخه های آن. ممکن نیست کسی بتواند این کوه ها را تخیل و تصور کند مگر وقتی که خودش با چشم آنها را ببیند و شدت هیبت و سرسختی ای که دارد را درک کند، کوه هایی که در برخی موارد ارتفاعشان به 7620 متر می رسد! تقدیرمان این بود که همین منطقه ی مرکزی کشور محل مورد نظر ما و هدف اولمان باشد. پایتخت کشور و مقر حکومت، کابل، در قلب همین منطقه واقع شده است، اگرچه قندهار (محل استقرار رهبر طالبان که به او امیرالمومنین می گویند) در ارتفاعات جنوبی واقع شده است. چیزی که در راه مابین پیشاور و طورخان دیده بودیم را باز در مسیرمان در فاصله ی طورخان و جلال آباد و حتی کابل مشاهده کردیم. ماشین های باری پُر و ماشین های سواری [اتوبوس یا مینی بوس های] رنگارنگ با پرچم های سیاهشان که خیال می کردند با آنها چشم زخم را از خود دور می کند، در برخی موارد هم راننده، یک میمون کوچک (که به آن نسناس میگویند) بالای ماشینش بسته است، شاید معتقد است خوش شانسی می آورد. البته تصویری که در این موضوع در افغانستان دیدیم از سه جهت با تصویری که در پاکستان دیدیم فرق دارد: جهت اول اوضاع بسیار وحشتناک و بد جاده هاست که به آن اشاره کردیم. دوم اینکه جاده های افغانستان هنوز در بین صحنه های نبرد قرار دارد و تانک ها و توپ های سوخته، بالای صخره ها و شن ها دیده می شوند و اتاقک ماشین ها در جای جای مسیر افتاده است. البته ساکنین و مسافران هم با این مسئله سازگاری پیدا کرده اند و مثلا اتاقک ماشین ها تبدیل شده به سایه بان هایی که در پناه آن در سایه بنشینند و گاهی هم این اتاقک ها تبدیل شده به مغازه های کوچکی که به ساکنین چادرها[ی آوارگان] جنس می فروشد. در مورد بقایای تانک ها و توپ ها هم بچه ها را می دیدم که رویش می پرند یا پشتش مخفی می شوند، آن هم در بین گله های بز و گوسفند که آنها هم در حرکت و پریدن روی این وسایل با بچه ها همراهی می کنند! سومین تفاوت بین مسیر در افغانستان و پاکستان هم خود را در شکل محل های استقرار آوارگان نشان می دهد. در طول سال های جنگ اوضاع شهرهای اصلی افغانستان به کلی بهم ریخت و برخی از ساکنین آنها ترجیح دادند برای پناه جویی به جنوب کشور بروند و سازمان های بین المللی در آغاز برای سرپناه یافتن آنها چادرهایی برپا کردند که در ادامه تبدیل شدند به خانه های فقیرانه ی آنها که بیشتر شبیه جعبه های گلی چیده شده کنار هم به نظر می رسند. این خانه ها بعد از آنکه ساکنینش به دیار خود برگشتند همچنان باقی ماند و تا الان هم برجاست و شاهدی است از آن دوره. تا وقتی به ورودی کابل نرسیده بودیم برخوردی با نیروهای طالبان نداشتیم. آنها، پنج تایشان برای استراحت کنار جاده نشسته بودند و چای سبز می نوشیدند و پشتشان یک وانت دوکابینه بود که پشتش مسلسل سبک کارگذاشته بودند. چون ماشین گرد و خاک گرفته بود و به جای اینکه پلاک داشته باشد، سلاح داشت، راننده سریعا فهمید که ماشین، ماشین حکومت است، فلذا به محض دیدنش ضبط ماشین را خاموش کرد و نوار کاست را به آرامی در جیبش گذاشت. آن موقع داشتیم به آوازهای زیبایی از یکی از مشهورترین خوانندگان زن افغان به نام نغمه گوش می کردیم که بعد از وارد شدن طالبان به کابل و ممنوع شدن آواز و موسیقی توسط آنان به پاکستان رفته بود. برایم تعریف کردند که صدای شیرین او و خواننده ی محبوب پشتون عبدالله مقری با نوار کاست هنوز در همه ی خانه ها پخش می شود، نوارهای کاست این دو هم در حجم عظیم از پاکستان به افغانستان قاچاق می شود. آواز نغمه که گوش می کردیم می گفت: آقای ملای من، به دادم برس. معشوقم تب کرده و منتظر دعایی است که تو برایش بنویسی، شاید جان را به تنش برگرداند! صحنه خالی از پارادوکس هم نبود، نغمه داشت با آواز مخاطب خودش ملا را صدا می کرد، و کمی بعد چند نفر از ملاهای طالبان در جاده پیدا شدند! [در زبان افغان ها، به نیروهای طالبان ملا هم گفته می شود.] ادامه دارد ... پی نوشت ها: 1- مجاهدین ، به نیروهای اسلام گرایی گفته می شد که با گرایش های سیاسی و بینشی مختلف، در دوران حکومت کمونیستی و حضور شبه اشغالگرانه ی ارتش سرخ شوروی در خاک افغانستان (از اواخر دهه ی 50 شمسی)، به عنوان جهاد ، شروع به جنگ با آنان کردند. در بین این نیروها، هم نیروهای دارای گرایش های بازترسیاسی دیده می شد و هم نیروهای اسلام گرای سنتی و هم برخی نیروهای سلفی. مجاهدین از احزاب و گروه های مختلفی تشکیل شده بود که پس از پیروزی بر کمونیست ها و اخراج شوروی از افغانستان در سال 92 نتوانستند بین خود به توافق برسند و جنگ داخلی بین خود آنان آغاز شد که در نهایت موجب به وجود آمدن حرکت طالبان و شکست همه ی مجاهدین از این حرکت تازه تأسیس گردید. از سران مجاهدین می توان به احمد شاه مسعود، برهان الدین ربانی، گلبدین حکمتیار، عبدرب الرسول سیاف و شهید عبدالعلی مزاری نام برد. قسمت های قبل: مقدمه قسمت 1 Let’s block ads! (Why?) منبع: مشرق کد مطلب : سایر اخبار ...
آغاز عملیات آزادسازی ریف شمالی حلب نزدیک است
...: شبکه خبری المیادین در خبری کوتاه اعلام کرد که عملیات آزادسازی شمال حلب نزدیک شده است. المیادین نوشت: اطلاعات ویژه ای که به ما رسیده نشان می دهد که اعلام آغاز عملیات برای آزادسازی ریف شمالی حلب خیلی نزدیک است. ریف شمالی حلب هم اکنون بخشی از آن در اشغال داعش و بخش دیگر آن در اشغال گروه های تروریستی جبهة النصره (شاخه نظامی القاعده در سوریه) و احرار الشام و گروهکهای متحد ...
مروری بر پرونده تهاجم نظامی عربستان به یمن + آمار تلفات
... نکته مهمی که باید در تحلیل ها آن را مد نظر داشت این است که در این حمله یک اجماع معنی دار و اتحاد طبیعی بین آمریکا، اروپا، رژیم صهیونیستی و حتی گروه های تروریستی وابسته به القاعده شکل گرفت.حمله به یمن با چراغ سبز جناح غربی شورای امنیت انجام شد و این تجاوز نظامی تنها دو روز بعد از پایان سفر فیلیپ هامون وزیر امور خارجه انگلیس به ریاض آغاز شد. وی آخرین مقام غربی بود که با مسؤلان سعودی پیش از ...
حمله انتحاری داعش علیه مقر القاعده+عکس
گروههای زیرمجموعه القاعده (احرارالشام و جبهه النصره) را در روستای "طوقلی" واقع در حاشیه شمالی استان حلب سوریه هدف حمله انتحاری قرار دادند که به کشته و زخمی شدن ده ها تن از اعضای گروه رقیب منجر شد. این روستا طی درگیریهای سه روز گذشته به تصرف عناصر القاعده درآمده بود.
عبدالملک الحوثی؛ فارغ التحصیل سیاست در آکادمی آتش و خون + تصاویر و فیلم
مهمات خود را در اختیار انصارالله گذاشت. جبهه ای که حزب اصلاح در برابر انصارالله تشکیل داده بود تقریبا از هم پاشید. محسن الاحمر در نهایت، در سپتامبر سال گذشته کنترل صنعا به دست انصارالله افتاد و آن ها که تقریبا جایگزین دولت ضعیف و لرزان عبد ربه منصور هادی شدند، کمیته های مردمی را برای اداره و تامین امنیت شهر تشکیل دادند. در 23 ژانویه 2015، در واکنش به کارشکنی های منصور هادی در ...
کلید طلایی آزاد سازی تدمر در دستان تایگر فورس و لشکر فاطمیون + نقشه و جزئیات
... منابع میدانی گزارش می دهند که در حال حاضر بیش از 70 درصد شهر پاکسازی شده و عملیات در داخل مثلث "تدمر" و اطراف "کاخ قطری" ادامه دارد و همچنین گزارش هایی از پاکسازی "ارگ تاریخی پالمیرا" وجود دارد. همچنین درگیری ها بین نیروهای ارتش سوریه با عناصر گروه تروریستی داعش در محله الاوسط داخل شهر تاریخی "تدمر" واقع در حومه شرقی حمص ادامه دارد. البته ماشین تبلیغاتی تروریست های تکفیری داعش در ...
هشدار رهبر انقلاب به عربستان/ فرجام برجام
رسمی از ورود نخستین گروه پیکرهای مطهر جانباختگان فاجعه منا، 11 مهرماه با حضور رؤسای سه قوه، رئیس دفتر رهبر معظم انقلاب اسلامی و مقامات لشگری و کشوری در فرودگاه مهرآباد تهران برگزار شد. قرائت گزارش کمیسیون ویژه بررسی برجام در صحن علنی مجلس گزارش ویژه برجام در جلسه علنی 12 مهر مجلس شورای اسلامی که سیدعباس عراقچی عضو ارشد تیم مذاکره کننده و حسن قشقاوی معاون پارلمانی وزارت خارجه ...