سایر منابع:
سایر خبرها
ماجراهای طنزآمیزِ طلاب و علماء!
. تلفن منزل خراب بود و مجبور بودم از تلفن عمومی استفاده کنم. هوا تاریک تاریک بود. مشغول صحبت کردن بودم که متوجه شدم مردی از داخل ماشینش به من خیره شده است. مشکوک بود. تلفنم که تمام شد صدایم کرد. راستش از قیافه او هم کمی وحشت داشتم. با خودم گفتم بلایی سرم نیاورد. به سمتش رفتم گفت حاج آقا شرمنده من تا حالا با آخوند جماعت سر و کاری نداشتم اما حالا یک سوال دارم. گفتم: بفرمایید. گفت ماه محرم ...
آیت الله سیستانی گفت حتی اگر مرا کشتند دست به انتقام نزنید/پاسخ به پرسش همکاری ایران با القاعده ی ...
ی این خاطرات را پی می گیریم: *چه سالی برای اولین بار از عراق بیرون رفتی؟ -سیزده ساله بودم. البته یک دوره ی کوتاه در سال 1966 وقتی بیست و یک سالم بود به عراق برگشتم و چندماهی در عراق ماندم و باز برای تحصیل به خارج رفتم. بعد به عنوان مخالف حکومت مشغول فعالیت شدم و در سال 1969 یک مدت کوتاه به شمال عراق رفتم، همینطور یک بار هم یک مدت کوتاه در سال 1974 به عراق آمدم. یک بار دیگر ...
ریبری: دوران مصدومیت برایم سخت بود؛ رویای بازیکنان و رویای گواردیولا فتح لیگ قهرمانان است
بازی کردن تنگ شده بود. اگر مصدوم باشید معمولا به تنهایی تمرین می کنید. ریبری چگونه میادین بازگشت: این مسئله بسیار سختی بود. هر روز به این فکر می کنید که کی باز خواهید گشت و کی آماده اید. اما من از خودم، شخصیتم و افتخاراتی که می توانم به آن ها دست پیدا کنم آگاه هستم. این برای من بسیار مهم است که در زمین عالی باشم. حال دوباره خوشحال هستم. زمان بازنشسته شدن: ...
قصه هایی از نقاش شدن مجید/ وقتی کلاغ ها خبر شهادت پسرم را آوردند
.... بعد هم از آنجا به هنرستان قدوسی رفت و در این هنرستان رشته گرافیک را با موفقیت به پایان رساند. * ساعت کلاس زبان را به نگارخانه می رفت یک خاطره خنده دار از مجید دارم که شدت علاقه اش به هنر را نشان می داد. دوست داشتم مجید به کلاس زبان انگلیسی برود. او را ثبت نام کرده بودم تا در کلاس زبان شرکت کند؛ پایین ساختمان کلاس زبان، نگارخانه بود؛ او هر روز که به خانه می آمد، دقت می ...
صندلی داغ طرفداری: پویا نیّری وند، از والی زیزو در گلاسکو تا ضربه سر راموس در لیسبون
بابا خب من اون همه حرف زدم، تو بین اینا اصلاً نخوندی که چیزی بپرسی؟ مثلاً اون روز فوتبالی اصلاً یادم نبود. گفتی یادم افتاد و حرف هم زدیم. دارم وسط ترجمه خبر سوارز بات مصاحبه می کنم [ شکلک خنده]. همانطور که توضیح می دهد، یک بار دیدمش. همان بازی کذایی. فوتبالش که -با اینکه میثم بائو طور از فرصت های از دست رفته می گوید- تعریفی نداشت، بیایید دنیایش را ببینیم. بعد که پاراگراف را دید مقاومت کرد. فوتبالش ...
روایت عجیب زندگی یک نقاش نابینا + عکس
آن اتفاق همه اش در فکر بودم. در کارگاه نقاشی ام قدم می زدم و با خودم می گفتم که ادامه زندگی را چه کار کنم؟ هیچ حسی به آن نداشتم و مغزم از مناظر و سوژه های بی نظیر کاداکس داشت می ترکید. با خودم گفتم: خب... دیگه چی برای از دست دادن دارم؟ بوم نقاشی را برداشتم و یکی از سوژه های درون ذهنم را نیز انتخاب کردم. مرتب بوم نقاشی را لمس می کردم تا آن را حس کنم. فرچه را برداشتم و بر گوشه بالای راست ...
شهرزاد و آدم های درگیر در مربع عاشقانه!
من نزدیک بود و دوست داشتم نگارش فیلم نامه را آغاز کنم؛ بنابراین به این دعوت پاسخ مثبت دادم و شروع به نوشتن کردم و هرچه جلوتر رفت متوجه شدم طرح همان چیزی است که من دوست دارم بنویسم. بعد به مرحله ای رسیدم که اولین قسمت را نوشتم. حس آن لحظه را درست به خاطر دارم و با خودم گفتم چقدر خوش گذشت و انگار فیلم نامه ای نوشتم که زندگی اش کردم یا به نوعی سال ها با آن همراه بودم و این برای یک نویسنده ...
همیشه دعا می کنم من و دخترم در یک روز از دنیا برویم!/ به انیس 30 ساله ام زندگی کردن را یاد دادم/ در سه ...
ابتدا مشکل دخترم معلوم نبود و هم زمان با فوت پدرش این مشکل بروز کرد و فهمیدیم که دخترم فرد عادی نیست و یادگیری آن بسیار سخت خواهد بود من از آن زمان خاطره ای دارم که به قدری در منجلاب گیر کرده بودم که واقعا به مرحله انتحار رسیده بودم ؛مصیبتی که بر سر راه ام بود مصیبتی بزرگ به شمار می رفت. خاطره ام این بود که یک روز در خیابان شریعتی یک آن از خود بی خود شده و خودم را گم کردم ، همش سوال می کردم من کی ...
60 سال زندگی بدون دعوا
حاج آقا می گوید: ما در این همه سال زندگی مشترک که حدود 60 سال با هم زندگی کرده ایم تا به حال یک بار دعوا نکرده ایم چون توقعی از هم نداریم. سر سفره پدرمان روزی حلال خوردیم و آداب و معاشرت و چگونه زیستن را به خوبی فراگرفتیم. درست است مثل امروزی ها آنچنان روابط اجتماعی نداریم اما افتخار می کنیم خانواده ای را تشکیل داده ایم که در آن دعوا معنا ندارد. ...
روایت صالحی از مذاکرات محرمانه با آمریکا
مسئولیتی را راغبا نگرفتم. این را فقط خدا می داند و احتمالا مردم می گویند از این حرف ها زیاد شنیده ایم ولی خدا شاهد است که رغبتی نداشتم برای پذیرش مسئولیت ولی به هر حال خداوند توفیق داد. با آقای احمدی نژاد من از قبل هیچ آشنایی یا دوستی نداشتم، اولین بار که ایشان انتخاب شد در سال 84 من جده و در سازمان کنفرانس اسلامی بودم. آن زمان از من خواستند به ایران بیایم و بنده را برای وزارت علوم و خارجه در ...
هنرمند دروغگو نداریم/ دینم را یکی دو روزه به دست نیاورده ام که یکی دو روزه رهایش کنم
حسام الدین سراج در گفتگو با جام جم: به گزارش "ناصرون " ، در این گفت وگو با سراج درباره همه چیز حرف زده ایم. بیشتر درباره زندگی و کمتر درباره موسیقی. او در حرف زدن و استفاده از کلمه ها بسیار دقیق و حساس است و تاکنون در مصاحبه هایش کمتر از خودش و زندگی اش حرف زده است. در این گفت وگو هم صحبت درباره چیزی جز موسیقی برایش دشوار است. با این حال اجازه می دهد ب ...
جدایی های شگفت انگیز و بهانه های عجیب سال 94
از شوهرش جدا شود. مرد میانسال در مقابل قاضی چنین گفت: من از روز اول خجالت می کشیدم که موضوع دندان هایم را به همسرم بگویم برای همین تمام سعی ام را کردم که او متوجه این موضوع نشود. هیچ وقت به او نگفتم دندان هایم مصنوعی است و دوست نداشتم این راز فاش شود. اما تنها توانستم سه ماه این موضوع را مخفی کنم. یک شب همسرم همه چیز را فهمید و شوکه شد. بعد از آن گفت که دیگر نمی خواهد در کنار من زندگی کند و من می ...
گفت و گو با یک زور گیر 13 ساله
نخواندم چون خانواده پر جمعیتی بودم و باید کار می کردم.دو سال درس خواندم و بعد به سمت دست فروشی رفتم. چند سالی دست فروشی می کردم تا اینکه یک حادثه مسیر زندگی من را عوض کرد و دزد شدم. چه حادثه ای؟ یک روز 20 هزار تومان پول در جیبم بود یکی از زورگیران محله به سراغم آمد و با تهدید چاقو آن پول را از من گرفت. دوست نداشتم کسی به زور پول مرا بگیرد به همین خاطر تصمیم گرفتم من هم زورگیری ...
روایت خانواده معظم شهدای لشکر فاطمیون از ساعتی که با رهبر انقلاب دیدار کردند
صدا می زنند مات و مبهوت شدم . فرزندان کوچک شهید ابوسجاد (مطهره، محسن و فاطمه عالمی) نیز از این دیدار چنین می گویند: ما خبر نداشتیم که قرار است آقا را ببینیم غافلگیر و خیلی خوشحال شدیم. بعد اذان و نماز آقا سخنرانی کردند. مطهره می گوید: من خیلی خوشحال بودم و ذوق کرده بودم. بابا آرزویش بود که رهبر را ببیند و انگشتر و چفیه شان را بگیرد ولی حیف که او حضور نداشت. محسن ادامه می دهد و می گوید: من همیشه آرزوی دیدن رهبر را داشتم، از زمانی که رهبر خودم را شناختم همیشه این آرزو را داشتم که ایشان را ببینم. اصلاً فکرش را هم نمی کردم که این اتفاق بیفتد. ...
مهناز افشار: ناراحتم که سهمی از "ابد و یک روز" نداشتم
آمدم تا امروز که 41 فیلم در کارنامه دارم. گاهی فکر می کنم اگر با یک فیلم مطرح و کارگردانی بسیار خوب، کرام را شروع می کردم، انتخاب های بعدی سخت تر می شد. من زمان ورود به سینما یک دختر 18 ساله با پشتوانه ای در رشته تدوین بودم که خودم انتخاب نکردم در کدام یک از فضا یا ژانرهای سینمایی کار کنم. همه این نقش ها به من پیشنهاد شد و من هم به واسطه میزان دانش و آگاهی که در آن سن داشتم، قبول کردم ...
بهروز افخمی: در مجلس ششم حوصله ام سر رفت
...> - من خودم تا یک سال یعنی تا آخر شهریورماه برنامه داشتم اما با توجه به اینکه برنامه به طور زنده روی آنتن می رود و این اتفاق زودتر از آنچه من تصور می کردم رخ داده است، شاید اگر لازم باشد بتوانم بیشتر هم ادامه بدهم؛ چرا که بیشتر از یک روز در هفته وقت من را نمی گیرد. من فکر می کردم که برنامه تا پایان تابستان به صورت تولیدی پیش می رود اما حالا تصور می کنم که متنوع تر می شود. پخش برنامه در ...
مجموعه ای برترین پیامها و کارت پستالهای تبریک برای روز مادر + عکس
...، شب که می رسد، مثل ستاره، گوئیا مهتابی مادر خوبم، روزت مبارک . اس ام اس روز زن . کوچولو که بودم همیشه به مامانم غر میزدم که چرا منو سر وقتی که دوس دارم از خواب بیدار نمیکرده،بعد فهمیدم دلش نمی اومده... روز مادر مبارک . اس ام اس روز مادر مادر است چشم و چراغ زندگی ...
زندگی شخصی گلاره عباسی: چرا گلاره عباسی جراحی زیبایی نمی کند؟
نگرفتم و برای من مهم، دیده شدن کار بود؛ مثل همین شهرزاد و کیمیا که انگیزه های مالی چندانی برای انجام دادن کارها نداشتم. دوست دارم همیشه کار کنم و توانایی هایم را نشان دهم. کلیدواژه های زندگی من امین تارخ؛ همیشه استادم بوده و هست چون خیلی برای شاگردانش ارزش قائل است. نرگس آبیار؛ یکی از افراد تاثیر گذار در زندگی من، فصل جدیدی در زندگی من ایجاد کرد و با فیلم اشیا کارمان ...
برای سنگ قبرم یک جمله طنز در نظر می گیرم/ می خواهم زنده بمانم!
.... *دوست دارید چگونه بمیرید؟ - وقتی تا پای مرگ رفتم فکر می کردم کارم تمام شده ولی خوشحال بودم که حداقل بخاطر سینما بوده چون در اوج بازنویسی ها و مشکلات پروانه ساخت ندادن به فیلم جدیدم بود ولی بعد پشیمان شدم و دلم می خواست بمانم و حداقل فیلم سومم را بسازم البته الان دوست دارم همچنان باشم و فیلم چهارمم را هم بسازم! من... واقعاً فکر نکردم! به چگونه مردنم فکر نکرده ام چون مهم ...
ناگفته های صالحی از مذاکره محرمانه با آمریکا و توافق
کسی هم نبودم (با خنده) در نتیجه من هیچ مسئولیتی را راغبا نگرفتم. این را فقط خدا می داند و احتمالا مردم می گویند از این حرف ها زیاد شنیده ایم ولی خدا شاهد است که رغبتی نداشتم برای پذیرش مسئولیت ولی به هر حال خداوند توفیق داد. با آقای احمدی نژاد من از قبل هیچ آشنایی یا دوستی نداشتم، اولین بار که ایشان انتخاب شد در سال 84 من جده و در سازمان کنفرانس اسلامی بودم. آن زمان از من خواستند به ...
فیلم های نوروزی
فیلم مثلث پیمان معادی (مرتضی)، نوید محمدزاده (محسن) و پریناز ایزدیار (سمیه) به یک اندازه در این فیلم ستاره اند. آنها هر کدام در بدویک روز بخشی از بازیگری خود را رو کرده اند که تا به حال توسط کارگردان دیگری مورد استفاده قرار نگرفته بود یا حداقل با این دقت نه. با توجه به اینکه در فیلم هر سه شخصیت در کانون اتفاقات قرار گرفته اند و از قضا خواهر و برادرهایی هستند که بیشترین تنش و چالش را با هم دارند ...
متن تبریک روز مادر
رو اگه هر روزم قدرشونو بدونی بازم خسته نمیشی بعضی چیزا تکرار نشدنی و بینهایتن مثل مادر... روزت مبارک "مادر" مهربانم متن تبریک روز مادر من فقط سه نفرو تو دنیا دوست دارم مادرم عکس مادرم سایه مادرم متن تبریک روز مادر مادر... نه تکرار می شود، و نه تکراری.... مادرم روزت مبارک متن تبریک روز مادر در میان این همه دغدغه تو تنها دلیل آرامش منی مادرم روزت مبارک ...
گزارشی از یک تنهایی / سه روز زندگی با مرد تنها و سگش/ من از اول بوده ام
که اجازه بیان به آنها داده نمی شود. او از انسان ها دور شده؛ انسان ها را دوست ندارد اما از انسانیت دور نشده است. در سومین و آخرین روز من هم نمی خواستم مرد تنهای قصه را ترک کنم.اما برای من که از سکون و ایستایی گریخته بودم تنهایی و ماندن در دامنه کوه هر چند تجربه متفاوتی بود اما کمی سخت بود.من تنها بودم اما تنهایی را وقتی دوست داشتم که خودم آن را انتخاب کرده باشم نه اینکه تنهایی من را همدم خود ...
روشن تر از خاموشی چراغی نیست
: - از سال 46 به دنبال این کار (ثبت ترانه های بومی تهران) بودم. من به ترانه های بومی تهران خیلی علاقه داشتم و هنوز هم دارم. یک سری از ترانه ها را شنیده بودم، یک سری از آنها را ناقص حفظ کرده بودم. با خودم گفتم که بهترین راه این است که از همین جا حرکت کنم. با تمام هنرمندای آن حوزه مصاحبه کردم. خیلی زحمت کشیدم. چند بار شهرستان رفتم و برگشتم تا آنجا که توانستم زحمت کشیدم، جمع کردم و فکر نمی ...
آمریکایی ها را وحشی کردم/ درتیم ملی بسکتبال ایران باند وجود دارد
من در سه بازی آن تورنمنت، در دو مسابقه شروع کننده ی بازی بودم و در هر سه بازی بین 25 تا30دقیقه بازی کردم اما خودم هم دوست دارم بدانم چه اتفاقی افتاد که یک هفته بعد در اسپانیا، یکدفعه من ناهماهنگ شدم، توانایی بازی در پست چهار را نداشتم و کنارم گذاشتند. *ارسلان، در تیم ملی بسکتبال ایران الان باند وجود دارد؟ صددرصد. اصلا شکی در این نیست. *تو در این باند نیستی؟ ...
اراده کردم بعد از پایان لیگ از استقلال بروم / مجیدی سرمربی استقلال نشود، چه کسی بشود؟
سرانجام در سال 61 به تهران آمدم. البته من در کنار پست های مدیریتی مدتی هم به عنوان مربی ژیمناستیک هم در تیم ملی و هم در تیم باشگاهی خودم کار کردم. سرپرست باشگاه استقلال در پاسخ به این سوال که فعالیت در این تیم سخت تر است یا شغل دبیری کمیته ملی المپیک، گفت: این دو مقوله کاملا با هم متفاوت است در کمیته ملی المپیک همه کارها روی روال و برنامه است. من چهار دوره دبیر کمیته ملی المپیک بودم در هیات ...
برگ برنده دولت از نگاه نوه امام
دوست دارم، انجام دهم و شادی ها، رفت و آمدهای خودم را داشته باشم. مثلا من رفتن کلاس عکاسی و تئاتر ثبت نام کردم اما وقتی روز دوم فهمیدند که چه کسی هستم، روز سوم نرفتم چون هم برای خودم سخت است و هم برای دیگران و همین ها تو را به سمت خانه سوق می دهد و این قسمت واقعا سخت است. این که همیشه زیر ذره بین هستید و نمی توانید راحت باشید. مثلا من می خواهم بروم فروشگاه یا کافی شاپ، همیشه باید مراقب ...
اتفاق جالبی که سامان گلریز را به تلویزیون آورد
نام کردم. من آدم شکمویی هستم عشق به آشپزی و درس مورد علاقه باعث شد سامان گلریز تمام شب و روزش را با علاقه درس بخواند و همه فکر و ذکرش را در اختیار این هنر خوشمزه قرار دهد، به طوریکه اساتیدش او را نسبت به دیگر شاگردان متمایز بدانند: من واقعا عاشق آشپزی بودم. همه جا همیشه کتاب آشپزی همراهم بود. از قبل هم آشپزی را دوست داشتم اما هیچ وقت فکر نمی کردم، آکادمیک باشد. فکر می کردم یک ...
ابتکار: یک عده در مجلس نهم از محیط زیست خیلی انرژی گرفتند
. - 70 درصد از نمایندگان مخالف این لایحه بودند. البته آسیب و دود این تیپ مسائل به چشم همه می رود و اول از همه هم به چشم آنهایی که چنین تصمیمی گرفتند خواهد رفت. - آیا می توانید این لایحه را برای مجلس دهم دوباره مطرح کنید یا باید یکی دو سال دیگر از روی آن بگذرد؟ نه، می شود دوباره آن را مطرح کرد و هیچ مشکلی وجود ندارد چون لایحه بوده و دولت دوباره باید آن را ...
رپ خوانی بازیگر سینما و تلویزیون!! + عکس
به گزارش 9صبح به نقل از موسیقی ما، قطعه بارون دیوونگی با صدای محمدحسام و حضور محسن افشانی به تازگی در فضای مجازی منتشر شده است. این بازیگر سینما و تلویزیون در جدیدترین تجربه هنری خود بخش های رپ این قطعه را با تکست رضایا که خود از رپرهای معروف است اجرا کرده است. ترانه بخش پاپ این قطعه توسط حمید فریزند سروده شده و ملودی هم اثری از مهدی آذر است. مسعود جهانی تنظیم، میکس و مسترینگ قطعه بارون دیوونگی ...