سایر منابع:
سایر خبرها
خانم بازیگر درباره سینمای ایران می گوید
این بی اهمیت جلوه دادن سینما بردارد و سعی کند هر وقت فیلمی در حال اکران است، خبرش را به مردم برساند، من مطمئنم که سینما مثل گذشته رونق می گیرد و مردم بیشتری به سینما می روند. ما شاهد حضور جمعیت زیادی از اقشار مختلف جامعه در روزهای جشنواره بودیم که به سالن های سینما آمده بودند. این نشان می دهد جایگاه سینما در میان مردم به عنوان یک تفریح سالم حفظ شده است. باید این آشتی بین تلویزیون، ارشاد و فارابی ...
متن کامل اظهارات اوباما پس از پایان نشست امنیت هسته ای در واشنگتن
شدن قرار می دهد، خارج شود. این اتفاق افتاد. من همیشه گفته ام که نمی توانم قول بدهم ایران از این فرصت برای ورود به جامعه جهانی استفاده کند. ایران تاکنون متن توافق را دنبال کرده است اما روح توافق می طلبد که ایران همچنین این سیگنال را به جامعه جهانی و شرکت ها بدهد که از برخی اقدامات تحریک آمیز که تاجران و سرمایه گذاران را فراری می دهد، پرهیز می کند. وقتی آنها موشک هایی پرتاب می کنند که روی آنها شعار ...
افق پیش روی بازارهای سهام جهان دوباره تیره شد
حالیکه سه ماه پیش تحلیلگران پیش بینی کرده بودند همه شاخصهای بزرگ صعود خواهند کرد. بازارهای مالی از اوت سال گذشته دستخوش نوسان گسترده ای بوده اند. چین با کاهش ارزش یوان، بازارهای مبادلات ارزی را شوکه کرده و نگرانیها نسبت به کندی رشد اقتصاد جهانی را تشدید کرد. جانت یلن، رئیس بانک مرکزی آمریکا اخیرا به این نگرانیها به عنوان عامل موثری اشاره کرده که باعث شد این بانک تصمیم بگیرد ...
پندها و بندها در تحلیل ماجرای انتخابات
اصولگرایان و هر جناح سیاسی دیگر، اگر خواهان باقی ماندن و دوام یافتن در عرصه سیاسی کشور هستند، باید از خوی تحمیل گری و دیکته کردن دست بردارند و به مردم احترام بگذارند. میدان 72 / حجت الاسلام بهمن شریف زاده: پس از روشن شدن نتیجه آراء در انتخابات اخیر، تحلیل های گوناگونی از سوی افراد و جناح های سیاسی ارائه شد. البته همه تحلیل ها را با وجود تفاوت هایی که دارند، می توان واجد سهمی از حقیقت دانست؛ زیرا هر تحلیلگری از زاویه نگاه خود به دنبال کشف حقیقت است و هم از این رو به بخشی از حقیقت، دست می یابد. لکن برای دست یافتن به بهره بیشتر از حقیقت، می توان مشترکات تحلیل های متفاوت را احصاء و مختصات هر یک را تبیین کرد. برای آنکه بتوانیم این تحلیل ها را درست بررسی کرده و به تحلیلی دقیق تر برسیم، لازم است ابتدا برخی از مسلمات کنونی جامعه خود را شماره کنیم تا در ارائه تحلیل بر خلاف امور مسلم حرکت نکنیم، چراکه حرکت بر خلاف مسلمات، آغاز خطا در تحلیل است. یکی از مسلمات اکثرمردم، کاهش سطح رفاه در جامعه است. مردم از وضعیت معیشت خود راضی و خشنود نیستند. هیچ فرد یا جناحی مدعی بهبود وضعیت معیشت در دولت یازدهم نیست، حتی هیچ یک از اصلاح طلبان هم تا کنون مدعی بهبود وضعیت معیشت مردم نشده است. فقر در بین مردم گسترش و افزایش یافته است و مردم از تهیه بخش قابل توجهی از نیازهای خویش، ناتوان یا کم توان شده اند. دومین امر مسلم این است که مردم، سهم قابل توجهی از وضعیت بَد زندگی خود را معلول ناتوانی دولت می دانند و در حالت خوش بینانه می گویند: دولت نتوانسته در این زمینه موفق عمل کرده و کاری برای مردم انجام دهد. اگرچه برخی امید به بهبود وضعیت اقتصادی پس از تصویب برجام داشتند؛ اما این امید هم با ندیدن تغییری محسوس در کشور، رو به کاهش گذاشته است. سومین امر مسلّم این است که در مدت دو سال و نیمی که از دولت یازدهم می گذرد، محبوبیت دکتراحمدی نژاد پیوسته رو به افزایش بوده است. برای اثبات این مدعا نیازی به اقامه دلیل و برهان نیست، تصریح آقای هاشمی بر اینکه “خطر بازگشت احمدی نژاد را نباید نادیده گرفت” ، اذعان به وجود رأی ده تا پانزده میلیونی احمدی نژاد از سوی صادق زیباکلام و تصریح برخی اصلاح طلبان بر خطر بازگشت احمدی نژاد به سبب عمل نکردن دولت به وعده های اقتصادیش، قسمتی از شواهد من بر این مدعا است، اگرچه این تصریح از سوی اصلاح طلبان، اعترافی بر دومین امر مسلم؛ یعنی تقصیر دولت در وضعیت بد معیشتی مردم نیز هست. تخریب بی وقفه احمدی نژاد از سوی روزنامه ها و رسانه های اصلاح طلب در این مدت نیز گویای همین معنا است که احمدی نژاد چیزی دارد که نباید از او غافل شد و باید پیوسته از او ترسید و احساس خطر کرد و این در حالی است که آقای احمدی نژاد در دو سال و نیم گذشته از هرگونه موضع گیری اجتناب کرده و چیزی نگفته که کسی بخواهد در برابر حرف او موضع بگیرد. اتخاذ این مواضع برعلیه آقای احمدی نژاد نشان دهنده افزایش محبوبیت او است؛ چراکه در غیراین صورت، نیازی به تقابل با احمدی نژاد نبود و کافی بود او را رها کنند تا به مرور فراموش شود. اما آنچه مشهود است، این است که هرگاه آقای احمدی نژاد به جایی رفته و در بین مردم حضور پیدا کرده، توپخانه رسانه ها به شدت بر علیه او فعال شده و بر احتمال بازگشت او تأکید کرده اند. با در نظر گرفتن مسلمات پیشگفته، اصولگرایان پیش از انتخابات به این تحلیل رسیدند که نارضایتی مردم از دولت آقای روحانی، اقتضا می کند که مردم به حامیان او، یعنی اصلاح طلبان و اعتدال گرایان، رأی ندهند، اما آنها با این پرسش روبه رو بودند که آیا مردم با وجود این مقتضا، به نقطه مقابل آنها یعنی اصولگرایان رأی خواهند داد؟ آنها طعم شکست را در انتخابات ریاست جمهوری 92 چشیده بودند و احتمال عدم اقبال مردم به خود را می دادند، اما در همین حال، از محبوبیت رو به افزایش احمدی نژاد آگاه بودند، پس بخش قابل توجهی از آنها طرحی در افکندند و تصمیم گرفتند آقای احمدی نژاد را مصادره کنند. در این راستا به صورت سلسله وار برنامه های تلویزیونی ساخته شد که در آن آقای احمدی نژاد به عنوان رییس جمهور اصولگرا در کنار مجلس اصولگرا معرفی می شد. البته این کافی نبود، کار دیگری که کردند این بود که به سراغ برخی احمدی نژادی ها رفتند و از ابزارهایی چون نگرانی آنها نسبت به انقلاب و نفوذ دشمن بهره جستند، تا بخشی از سایت ها و رسانه های طرفدار آقای احمدی نژاد را در پازل اصولگرایان وارد سازند. این تلاش تا آنجا ادامه یافت که برخی از هواداران دکتر به ارائه لیست هایی اقدام نمودند که نزدیک به 70 در صد آن با لیست ائتلاف بزرگ اصولگرایان مشترک بود در حالیکه دفتر دکتر احمدی نژاد بارها اعلام کرده بود که دکتر از هیچ جناح و لیستی حمایت نمی کند . این اقدام یک کار هدفمند و برنامه ریزی شده با این تحلیل بود که نارضایتی مردم از تیم آقای روحانی به دلیل وضعیت سخت معیشتی، رشد کرده و مردم دل خوشی از این جریان ندارند، پس به آنها “نه” خواهند گفت. اما از آنجا که نسبت به “آری” گفتن مردم به اصولگرایان تردیدهای جدی وجود داشت، باید از موضوع مسلم سوم، یعنی محبوبیت آقای احمدی نژاد بهره می جستند، پس رسماً از نام دکتراحمدی نژاد بهره برداری کردند و متأسفانه برخی از حامیان رسانه ای آقای احمدی نژاد هم با این برنامه همسو شدند و آقای احمدی نژاد را یک اصولگرا معرفی کردند، درحالی که همین اصولگرایان پیوسته از دکتر، اعلام برائت می کردند و او را منحرف از اصولگرایی معرفی کرده و مطرود می خواندند و در بهترین حالت می گفتند: احمدی نژاد یک زمانی از اصولگرایان بود، اما پس از مدتی از جمع اصولگرایان طرد شد و بیرون رفت. رسانه ملی هم که مدت ها حاضر نبود یاد نیکی از آقای احمدی نژاد بکند، در روزهای قبل از انتخابات، مکرراً اسم او را به عنوان “رییس جمهور اصولگرا” مطرح می ساخت و از آنجا که یک برنامه ریزی بزرگ رسانه ای برای این کار صورت گرفته بود، تکذیب های مکرر دفتر دکتراحمدی نژاد هم چندان شنیده نمی شد، تا با این ترفند آقای احمدی نژاد یک اصولگرا شمرده شده و رأی دوستدارانش به سَبَد اصولگرایان ریخته شود. اما پس از انتخابات و در تحلیل عِلل شکست اصولگرایان در تهران، بازی دیگری آغاز شد. برخی کوشیدند احمدی نژاد را به عنوان عامل باخت اصولگرایان معرفی کنند. در اردوگاه اصلاح طلبان، آقای عباس عبدی اصولگرایان را افراد محترمی معرفی کرد که به خاطر ارتباط با احمدی نژادی ها شکست خوردند و آنگاه نتیجه گرفت که اصولگرایان باید احمدی نژادی ها را از خود بِرانَند تا مقبولیت پیدا کنند. برخی رسانه های اصولگرا هم همین موضوع را مورد تأکید قرار داده و مدعی شدند که علت شکست اصولگرایان، احمدی نژاد و خاطرات مردم ازعملکرد بَدِ او بوده است. همانگونه که در انتخابات ریاست جمهوری نیز اصلاح طلبان خواستند پیروزی آقای روحانی را شکست احمدی نژاد وانمود کنند، حال آنکه دکتراحمدی نژاد در انتخابات ریاست جمهوری نماینده ای نداشت. اصولگرایان نیز مانند بیشتر اوقات، بازی اصلاح طلبان را خوردند و در موضعی منفعلانه به فرافکنی پرداخته و باخت خود را به گردن احمدی نژاد انداختند. البته دراین بین، عده ای کوشیدند که با انتشار لیستی تلفیقی، ترفند “جناحی نشان دادن” احمدی نژاد را خنثی سازند. اگرچه لیست مذکور، ارتباطی به دکتراحمدی نژاد نداشت؛ اما مانعی دربرابرجنگ روانی اصلاح طلبان ایجاد کرد. اصلاح طلبان پس از انتخابات ریاست جمهوری یازدهم، با تمام توان کوشیدند، شکست اصولگرایان را، شکست احمدی نژاد معرفی کنند و چنانکه اشاره شد(درتحلیل آقای عباس عبدی) تا کنون از این تحلیل(که آن را مبارزه با احمدی نژاد می دانند) دست نکشیده اند. آنها بارها با گزاره ها و تحلیل های گوناگون کوشیده اند این معنا را به جامعه تلقین کنند که مردم، پشت به احمدی نژاد کرده و از او بیزار شده اند. بدون شک معرفی احمدی نژاد به عنوان یک چهره اصولگرا، می توانست، خوراک تبلیغاتی خوبی برای اصلاح طلبان بسازد تا احمدی نژاد را به عنوان یک چهره شکست خورده معرفی کنند و با این ترفند، اصولگرایان را منفعل ساخته و همصدا سازند؛ چنانکه پس از انتخابات ریاست جمهوری نیز شاهد همین اتفاق بودیم؛ لکن با انتشاراین لیست، قدرت مانور آنها کاهش یافت. البته فارغ از این نکته، لیست مذکور حکایت از آن داشت که احمدی نژاد، شخصیتی فراجناحی است. موضوع عدم اعتقاد آقای احمدی نژاد به رویکردهای انحصاری حزبی و جناحی، مسأله ای است که از مدتها قبل، مکرراً به آن پرداخته ام و این موضوع را تبیین کرده ام که آقای احمدی نژاد جناحی فکر نمی کند و به دنبال سرکوب هیچ جریانی نیست بلکه معتقد است همه جناح ها باید به صحنه بیایند و البته تصریح کردم که این رویکرد با نگاه اعتدالی آقای روحانی که با افراطی و تفریطی خواندن جریان های سیاسی، آنها را به سمت اضمحلال می بَرَد، متفاوت است. احمدی نژادی که من شناختم معتقد است که همه افکار باید در صحنه سیاسی کشور حضور داشته باشند. آنچه از نظر او نباید باشد ستم، اجحاف، استکبار و خودبرتربینی است. جالب آنکه نتیجه انتخابات به نحوی رقم خورد که به دیدگاه آقای احمدی نژاد نزدیک است و یک ترکیب بدون اکثریت مطلق از همه افکار راهی مجلس شدند. یک جبهه قوی از اصولگرایان در کنار یک جبهه قوی از اصلاح طلبان و جبهه دیگری از مستقل ها در مجلس شکل گرفت و در واقع تئوری آقای احمدی نژاد در این مجلس محقق شد. انتشار لیست جبهه توحید وعدالت ازآن جهت مهم بود که در هیاهویی که رسانه ملی وجریان اصولگرا و حتی برخی رسانه های هوادار احمدی نژاد برای اصولگرا نشان دادن احمدی نژاد به راه انداختند، دکتر را از جهت گیری جناحی تبرئه کرد و به دیدگاه آقای احمدی نژاد که بارها اعلام کرده بود که من نه اصولگرا هستم و نه اصلاح طلب، نزدیک تربود. با ذکر این مقدمه اکنون به بررسی و تحلیل آراء بعد از انتخابات می پردازم. در هر انتخاباتی با دو گونه تحلیل روبه رو می شویم: نخست، تحلیلی است که “آری” گفتن و خواستن را اصالت داده و نخواستن را فرع آن می نامد. و دوم “نه” گفتن و نخواستن را اصل، و خواستن را تابع آن می خواند. در انتخابات این دوره مجلس، همه اصولگرایان و اصلاح طلبان، آراء مردم را به شکل نخست تحلیل کردند و نخستین تحلیل را برگزیدند. هر دو جریان سیاسی کشور، انتخاب مردم را از نوع آری گفتن به وضعیت موجود جامعه دانستند. البته اصولگرایانازانتخاب مردم، ابراز تأسف کرده و اهالی تهران را به باد انتقاد و اهانت گرفتند، در حالی که اصلاح طلبان از این انتخاب خرسند شده و به تحسین تهرانی ها پرداختند. اصولگرایان گاه از کاهش سطح دیانت مردم پایتخت گفتند و تهرانی ها را علاقه مند به سبک زندگی غربی خواندند و گاه اهل کوفه و بی وفا به ولایت. البته اصلاح طلب ها هم برخلاف تحسینی که از تهرانی ها کردند، مردم شهرستان ها را به خاطر رأی کمتری که به آنها دادند، فاقد بلوغ سیاسی نامیدند. به هر حال هر دو جریان، تحلیلی یکسان از انتخابات داشتند که عبارت از رضایت به وضعیت موجود بود. این همان تحلیل آری گفتن است که “نه” گفتن به اصولگرایان، فرع بر آن و تابعی از آن دانسته شد. باید توجه داشت که در این تحلیل، آری گفتن اصالت دارد؛ به این معنا که هدف مردم، ابراز رضایت از وضعیت موجود تلقی شده است؛ یعنی مردم به آری گفتن فکر می کردند که لازمه اش رأی نیاوردن اصولگرایان بوده است؛ چنانکه آقای روحانی هم این انتخابات را مهر تأییدی از سوی مردم بر عملکرد دولت خود تلقی کرد. اما درباره این انتخابات، تحلیل دیگری می توان داشت که متفاوت با تحلیل دو جریان اصولگرا و اصلاح طلب است. این تحلیل، تحلیلی از نوع دوم است که بر طبق آن، رأی مردم از نوع “نه” گفتن و نخواستن است و ارتباطی به رضایت آنها از وضعیت موجود ندارد. البته طبیعی است که “نه” گفتن آنها به اصولگرایان، منجر به رأی آوردن اصلاح طلبان شد. به نظر من مردم در این انتخابات به اصلاح طلبان، آری نگفتند و از وضعیت موجود، ابراز رضایت نکردند؛ بلکه به اصولگرایان “نه” گفتند و آنها را نخواستند، همچنانکه در انتخابات ریاست جمهوری سال 92 نیز به اصولگرایان “نه” گفتند و نتیجه آن، رأی آوردن آقای روحانی شد. البته منظورمن از این تحلیل، نفی کلی رأی “آری” به اصلاح طلبان نیست؛ زیرا به هر حال، جریان اصلاح طلب، حامیانی دارد که همیشه به گزینه های این جریان رأی آری می دهند؛ همچنانکه اصولگرایان هم حامیانی دارند که همیشه به گزینه های جریان اصولگرایی رأی آری می دهند. مقصود من از مردم، آن بخش گسترده ای است که در ذیل هیچ جریان سیاسی قرارنگرفته و با عنوان هوادار دو جریان اصولگرا و اصلاح طلب، شناخته نمی شوند. “آری گفتن” آنها به اصلاح طلبان، برای آن نبوده که از وضعیت زندگی خویش راضی باشند و عملکرد دولت یازدهم را مثبت ارزیابی کنند یا آنگونه که برخی پنداشته اند: وضعیت معاش، برایشان مهم نباشد و به فرهنگ غربی بیندیشند؛ بلکه “آری” گفتن آنها به تبع “نه” گفتن به اصولگرایان پدید آمده است. اکنون پرسش این است که چرا مردم به اصولگرایان “نه” گفتند؟ مگر مردم ازاصولگرایان چه دیدند و به آنها چه احساسی داشتند که ایشان را وکیل خویش نکردند؟ بی شک مردم اشکالاتی دراصولگرایان می دیدند که به آنها “نه” گفتند. یکی از اشکالاتی که مردم سال ها و به ویژه در ماه های اخیر از اصولگرایان مشاهده کردند، تحمیل، اجبار و الزامی است که در قالب دفاع از اسلامیت و آرمانهای انقلاب از ایشان دیدند و می بینند. بسیاری ازاصولگرایان به تحمیل و دیکته کردن افکار و خواسته های خود، که آن را مساوی با دینداری وآرمانهای انقلاب می دانند، عادت کرده اند. فشاری که مردم از این تحمیل احساس می کردند درچند هفته پیش از انتخابات شدت گرفت؛ زیرا اصولگرایان، انقلابی بودن و ولایی بودن را فقط در رأی دادن به لیست اصولگرایان تعریف کردند و لیست جناح دیگر، سازشکار و غربزده و... معرفی شد. اصولگرایان باید می فهمیدند احساس بَدی که از اتهام دور شدن از اسلام، ولایت و آرمانهای امام و انقلاب به مردم دست می دهد، همیشه آنها را وادار به تبعیت از اصولگرایان نمی کند، بلکه چه بسا فاصله مردم از اصولگرایان را بیشتر می کند. آنها باید این حقیقت را باور کنند که “آزادی” و “اختیار” از اصلی ترین فطریات مردم است که نادیده گرفتن آن، سبب نفرت مردم وانزوای اصولگرایان خواهد شد، پس به هیچ بهانه ای نباید نادیده گرفته شود حتی اگر پای آرمانهای انقلاب در میان باشد. “آزادی” و “اختیار” ازنخستین گرایش های فطری و اساسی ترین و مهم ترین خواسته های انسان است. انسان، با اختیار و اراده، انسان تعریف می شود و رشد او نیز وابسته به داشتن اختیار است. اگر جلوی اراده انسان گرفته شود، رشد نمی کند و کوچک می ماند، از این رو وقتی آزادی از فردی سلب شود به لحاظ روانی خود را در تنگنایی احساس می کند که حتی نفس کشیدن برای او سخت خواهد شد. این اصل فطری از نخستین و مهم ترین آرمان های انقلاب ما نیز بوده است تا آنجا که می توان گفت که مقدم بودن “استقلال” بر “آز ادی” در اساسی ترین شعارانقلاب یعنی “استقلال، آزادی، جمهوری اسلامی” فقط برای رعایت وزن و قافیه شعار بوده است وگرنه “آزادی” تقدم رُتبی بر دو بخش دیگر شعار دارد. مردم ایران برای آزاد شدن از استبداد قیام کردند و انقلاب اسلامی تا زمانی که در حال حرکت به سمت آزاد کردن و توسعه اختیار انسان ها است، پایدار و باقی می ماند. اصولگرایان باید هرچه زودتر به این دَرک برسند که با دیکته کردن نمی توان مردم را مطیع و تابع ساخت. البته این توصیه شامل حال دیگر جریان های سیاسی کشور همچون اصلاح طلبان و اعتدال گرایان نیز می شود. اصلاح طلبان با وجود شعارهایی که حکایت از توجه ویژه به حق آزادی و اختیار دارد، کارنامه درخشانی از خود در رعایت این حق، برجا نگذاشته اند. قلع و قمع اساسی و گسترده اصولگرایان از مناصب گوناگون (مناصب قوه مجریه) در دوره اصلاحات، و به کارگیری فرهنگ “داس” به جای فرهنگ “کلید” نسبت به هواداران محمود احمدی نژاد در دولت یازدهم، فشار روانی شدیدی بر جامعه وارد ساخت که از جریان اصلاح طلب و جریان اعتدال، چهره خشنی ترسیم کرد، اگرچه اصلاح طلبان به سبب دور بودن یازده ساله از قدرت در ساحت سیاسی و اجرایی کشور، قادر به دیکته کردن به مردم نبودند در حالی که جریان اصولگرا همیشه واجد قدرت بوده و مع الاسف تحمیل و الزام، همیشه در گفتار و کردار ایشان، مشهود بوده است. این تفاوت (نبودن اصلاح طلبان در عرصه قدرت) چهره معتدل تری از اصلاح طلبان نسبت به اصولگرایان در ذهن مردم، ترسیم کرده است که عاملی برای ترجیح اصلاح طلبان شد. فشاروالزام اصولگرایان زمانی که با عدم پایبندی بخشی از آنها به آرمان ها همراه شد، فاصله مردم را آز آنها بیشتر کرد. مردم از سویی الزامات اصولگرایان را احساس می کردند و از سوی دیگر عدم صداقت آنها در پایبندی به آرمان های انقلاب را مشاهده می کردند. برای مثال، تجمل گرایی، آفتی بود که سال ها به زندگی مسؤولان نظام راه یافته بود تا جایی که فریاد رهبر انقلاب را از پانزده سال پیش درآورده و هر سه قوه کشور را مأمور مبارزه با آن کرده بودند و این در حالی بود که رسیدگی به مستضعفان از مهم ترین آرمان های انقلاب بود. مردم شاهد بودند که این آفت نه تنها از بین نرفت که در زندگی بسیاری از مسؤولان، توسعه هم پیدا کرد. فاصله طبقاتی پدید آمد و به صورت زشت و زننده ای شدت گرفت و جلوه هایی از آن برای همه مردم عیان شد تا جایی که فضایی از بی اعتمادی به مسؤولان نظام پدید آمد و رو به گسترش گذارد. این بدبینی به اندازه ای رشد کرد که اگر نبود ساده زیستی تعدادی از رادمردان دولت احمدی نژاد، قطار انقلاب به پرتگاه سقوط نزدیک شده بود. اینکه رهبر انقلاب، بارها و بارها از احیای آرمان های انقلاب در دولت احمدی نژاد سخن گفتند، کنایه ای تلخ از رسوخ آفات گوناگون به زندگی مسؤولان نظام داشت که مع الاسف بخش قابل توجهی از آنها اصولگرا بوده و هستند. البته باید توجه داشت که احمدی نژاد و یاران واقعی او، بخش کوچکی از مسؤولیت های کشور را در اختیار داشتند و تلاش بی وقفه آنها در هشت سال پرفراز و نشیب، اگرچه باب بسیاری از کانال های ثروت را بر اشخاص خاص بست و رو به مردم گشود، اما با مقاومت و توطئه ثروت اندوزان اجحافگر، ادامه پیدا نکرد. اکنون شاهدیم که بارها با بهانه های مختلف تلاش شده که این کانال ها بر مردم بسته شود. بارها از قطع یارانه ها سخن به میان آمد، خانه های ارزان قیمت در طرح مسکن مهر، هنوز تحویل نمی شود یا با مشقتی مثل جان دادن، تحویل می شود. سود وام های بانکی که روزی به دوازده درصد رسید و بنابر آن بود که تک رقمی شود، با مخالفت مجلس به اصطلاح و در ادعا اصولگرا پله های ارتقاء را طی کرد و به جای پیشین خود بازگشت و در آرزوی ترقی به مراتب بالاتر است. این ها همه از دوگانگی بین مدعیان آرمان های انقلاب و عملکرد آنها حکایت دارد. بنابراین مردم از مدعیان اصول و آرمان های انقلاب، هم تحمیل و اجبار بسیار دیدند و هم شاهد بی صداقتی بسیاری از آنها در پایبندی به همان آرمان ها بودند. بدیهی است که این دو عامل برای “نه گفتن” به مدعیان کافی بود. در اینجا توجه به چند نکته لازم به نظر می رسد: نکته اول آنکه “نه گفتن” مردم به اصولگرایان، نه تنها “نه گفتن” به اصول و آرمان های انقلاب نبود، بلکه این آرمان گرایی و ایمان مردم به اسلام و انقلاب بود که آنها را به این نتیجه رساند که به مدعیان بی عمل اصول و آرمان ها، “نه” بگویند. به نظر بنده مردم به اصولگرایی “نه” نگفتند، بلکه به مدعیان اصولگرایی؛ یعنی اصولگرایان موجود، نه گفتند.نکته دوم اینکه آنها که به اصولگرایان، رأی “آری” دادند، درحقیقت به اصولگرایی و نه اصولگرایان، رأی دادند. بسیاری از کسانی که به لیست اصولگرایان رأی دادند، ابراز می کردند که رضایتی از افراد لیست ندارند، بلکه برای رأی نیاوردن اصلاح طلبان به لیست اصولگرایان، رأی می دهند. بنابراین اصولگرایان نباید همه آرایی که برای آنها به صندوق ریخته شده را حاکی از باورمندی مردم به خودشان بدانند، بلکه بسیاری از این آراء در حقیقت، تابع رأی “نه” به اصلاح طلبان است که این مؤید تحلیل ما نسبت به آراء مردم در این انتخابات است. در حقیقت، بسیاری از مردم به اصولگرایان “نه” گفتند و بسیاری به اصلاح طلبان. رأی “آری” به هیچیک از دو جریان، اصالت نداشت. آنها که از دیکته کردن اصولگرایان و بی صداقتی اغلب آنها به تنگ آمده بودند، به آنها “نه” گفتند و آنها که به اصولگرایان “آری” گفتند نیز در حقیقت به اصلاح طلبان (به هر دلیلی) “نه” گفتند. پس رأی “آری” اغلب مردم به اصلاح طلبان به خاطر رضایت از وضعیت موجود نبود و رأی “آری” بقیه مردم به اصولگرایان نیز، حاکی از باور ایشان به اصولگرایان نبود، بلکه این دو “آری” تابعی از رأی “نه” بوده است. به نظرمی رسد این واقعیتی است که سزاوار است هر دو جریان اصلاح طلب و اصولگرا پذیرای آن باشند، اگرچه موجب ناخرسندی آنها باشد. مردم ما پایبند به ارزش های انسانی- الاهی اسلام و آرمان های فطرت پسند همان انقلابی هستند که خود برپا کرده اند، پس بیگانگان نپندارند که نه گفتن به اصولگرایان، نتیجه سُست شدن ایمان آنها به اصول و ارزش های خود است. اصولگرایان هم سزاوار نیست که همین نغمه را ساز کنند و مردم تهران را به سُست ایمانی متهم سازند. آنها باید به جای ایراد اتهام بر مردم، به ایراد اتهام به خود بپردازند. البته تنها از اهل انصاف می توان توقع داشت که به جای متهم کردن مردم به سُست ایمانی، جناح خویش را به بی صداقتی و تحمیل گری نسبت به مردم، متهم سازند. اهل انصاف کسانی هستند که اسلام و انقلاب را مساوی خویش نمی پندارند. آنها که اسلام و انقلاب را محدود و منحصر به خود می دانند، خود را معیار سنجش درست از نادرست می پندارند و همیشه مواضع حق به جانب دارند، پس اگر مردم به آنها بِگِرَوند، انقلابی و مؤمن هستند و اگر از آنها روی بگردانند، به سُست ایمانی و غربزدگی متهم می شوند. نکته سوماین است که تغییر پیام انتخابات به وسیله هر جناح سیاسی، مانع از رشد سیاسی جناح های سیاسی کشور می شود و حرکت آنها را در بالندگی با اختلال روبه رو می سازد. اگر حقیقت پیام مردم در انتخابات اخیر، “نه” به بی صداقتی و تحمیل و دیکته کردن باشد، تحلیل نادرست آن به “رضایت از وضعیت موجود” حال چه با تحسین اصلاح طلبان همراه باشد و چه با تقبیح اصولگرایان، تغییر پیام انتخابات از حقیقت خویش است و این کار، اگر آگاهانه انجام شود، سِرقت پیام مردم است. اصلاح طلبان اگر واقعا به آزادی های اجتماعی و حقوق انسانی اهمیت می دهند، نباید با تحلیل نادرست از نتیجه انتخابات به “رضایت از وضعیت موجود” پیام مهم مردم در “نه” گفتن به تحمیل و سلب اختیار را پنهان ساخته و نادیده بگیرند؛ چرا که با این کار، مانع از رشد خود و دیگر جریان های سیاسی کشور خواهند شد. آیا اصلاح طلبان، خود را محتاج پیام آزادی خواهی و صداقت طلبی مردم نمی دانند؟! آیا آنها می خواهند که پس از گذشت دوره جدید مجلس، با “نه گفتن” اغلب مردم روبه رو شوند. انتشار و ترویج پیام واقعی انتخابات، سبب رشد همه جریان های سیاسی کشور می شود؛ چرا که همه می آموزند که اولا هیچ وقت، نظر خویش را بر مردم به هیچ شکلی تحمیل نکنند و ثانیا به نظر مردم، هرگونه که باشد، احترام بگذارند، نه آنکه مثل برخی اصولگرایان، مردم تهران را سُست ایمان و غربزده بخوانند یا همچون برخی اصلاح طلبان، مردم دیگر استان ها را، فاقد بلوغ سیاسی بنامند. نکته چهارم اینکه با تحلیل درست از انتخابات، دیگر جایی برای ابراز خوشحالی از شکست هیچ جریان و جناحی باقی نمی ماند. آنچه جای خشنودی دارد، حق طلبی مردم و شکست ظلم به حقوق آنها است. ما باید از پیروزی مردم سالاری یا همان دموکراسی خشنود باشیم نه از پیروزی فلان جریان و جناح. مردم ایران، هیچگاه از آرمان های انقلاب فاصله نگرفتند که اصولگرایی(نه اصولگرایان) شکست خورده باشد؛ بلکه از بی صداقتی و تحمیل و دیکته کردن متنفر شده اند و مدعیان اصولگرایی را به عقب رانده اند و این پیروزی آرمانگرایی و اصولگرایی است؛ زیرا آزادی از آرمان های اساسی انقلاب است. همچنین به اصلاح طلبان، آری نگفته اند که پیروزی اصلاح طلبان باشد؛ بلکه در “نه گفتن” به بی صداقتی و تحمیل، از صداقت و حق انتخاب خود، دفاع کرده اند که این پیروزی اصلاح طلبی(نه اصلاح طلبان) است. پس مردم اصولگرایانی هستند که پیوسته به اصلاح آفات پدید آمده درجامعه گرایش نشان می دهند و این، معنایی به جز پیروزی مردم ندارد. شاید بارها از زبان افراد گوناگون شنیده ایم که پیروز انتخابات، مردم هستند، ولی تبیین شفافی از این جمله نداشتیم. برخی نیز این جمله را تنها یک شعار برای از دست ندادن قافیه می دانند؛ اما اکنون می توان تحلیل واضحی از این جمله داشت که مردم ضمن پایبندی به باورهای الاهی و انقلابی خویش، به تحمیل و بی صداقتی مدعیان همان باورها، “نه” می گویند تا وضعیت موجود و مسؤولان و مدیران نظام را اصلاح کنند و به حقوق خویش دست یابند، پس سنگر به سنگر برای احقاق حقوق خویش، پیش می روند و همیشه فاتح هستند، اگرچه از بد عهدی ها لطمه ها خورده باشند. نکته پنجم اینکه مردم با هیچ جناح و جریان فکری و سیاسی در کشور دشمنی و مخالفت ندارند. مردم برخلاف برخی افراد جناحی، آنقدر بزرگوار و آزاداندیش هستند که هیچ جناحی را به خاطر نوع اندیشه اش، متهم و محکوم نسازند. مردم، معیارهای ویژه خود را برای داوری و انتخاب دارند. آرمان های انسانی و گرایش های فطری، یگانه معیار سنجش مردم است. صداقت، آزادی، شجاعت، تواضع، مردانگی، عدالت خواهی، حق جویی، کِبرستیزی و... معیارهایی هستند که مردم ما، “اصولگرا” “اصلاح طلب” “اعتدالگرا” و “عدالتخواه” را با آن می سنجند. از همین رو است که نتیجه آراء آنها در نسبت با جریان ها و جناح ها، گوناگون و متفاوت است تا آنجا که این تفاوت، تحلیل نادرستی را در ذهن برخی بزرگان به وجود آورده بود که می گفتند “مردم ایران، قابل پیش بینی نیستند”. در حالی که اگر ما معیار وضابطه مردم را به درستی بشناسیم، خواهیم دید که مردم ما همیشه بر معیارهای انسانی و فطری خویش، ثبات داشته و دگرگون نشده اند وهم از این رو، انتخاب آنها همیشه بهترین انتخاب بوده است. تفاوتی که در نتیجه انتخاب دیده می شود، ناشی از تغییرات دائمی جناح ها و جریان های سیاسی در عملکرد خویش است که اگر پیام مردم را به درستی دریافت کنند، بی تردید رشد خواهند کرد. ساده تر بگویم اگر می بینیم که در طول تاریخ انقلاب، آراء مردم گاه به این جناح و گاه به آن جناح، متمایل شده است، باید توجه داشته باشیم که این تمایل، نه به موجب تغییر معیارهای مردم است و نه به سبب بازیگری جناح ها و فریب خوردن مردم از بازیگری آنها است، بلکه این تغییر، معلول میزان منفی یا مثبت بودن عملکرد جناح ها است. البته باید توجه داشت که عملکرد ضعیف جریان های سیاسی و منازعه آنها با یکدیگر، کار را به آنجا رسانده است که تغییرات، بیشتر بر اساس اندازه نگاه منفی به جریان ها انجام می شود نه بر پایه اندازه نگاه مثبت به آنها؛ یعنی مردم به هر جریان سیاسی که امتیاز منفی بیشتری دهند، مسیر برای جریان سیاسی دیگر باز می شود که این، حکایت تلخی از اصالت رأی منفی، و تابعیت رأی مثبت مردم به جریان ها است. این زنگ خطری است که چند سالی می شود که برای دو جریان اصولگرا و اصلاح طلب به صدا درآمده است. در اینجا لازم می بینم به اشکالی که بر این تحلیل از انتخابات وارد کرده اند، بپردازم. در مصاحبه ای که با روزنامه فرهیختگان داشتم پس از ارائه فشرده این تحلیل، با پرسشی از سوی مصاحبه کننده روبه رو شدم که مهم و قابل تأمل است. پرسش این بود که اگر انتخاب مردم را از سنخ “نه گفتن” تحلیل کنیم، چرا مردم این “نه” را با شرکت نکردن در انتخابات، اعلام نکردند؟ مردم می توانستند احساس خویش را با عدم مشارکت در انتخابات ابراز کنند. آیا لزومی داشت که بیایند و “نه” بگویند؟ اگرچه روزنامه مذکور در تنظیم مصاحبه، این پرسش را درعبارات گوناگون بعدی، تفصیل داد تا تحلیل مذکور را ناتوان از حل این اشکال نشان داده و جانب “آری گفتن به وضعیت موجود” را تقویت کند، لکن باید توجه داشت که تحلیل ما بر مسلمات پیشگفته استوار است و با هیچ حقیقت مسلمی ناسازگار نیست در حالیکه “رضایت از وضعیت موجود” با وجود تعطیل بسیاری از کارگاهها و بیکار شدن بسیاری از کارگران و کارمندان و رشد قیمت ها و ده ها معضل پیش آمده در دولت یازدهم، شباهت بسیار به مزاح دارد یا اهانت به شعور مردم است. اما پاسخ به پرسش مذکور با توجه به نکات پیشگفته، آسان و سهل است. همانطور که در نکته دوم گفته شد: مردم ما پایبند به ارزش های انسانی- الاهی اسلام و آرمان های فطرت پسند همان انقلابی هستند که خود برپا کرده اند ونه گفتن آنها به اصولگرایان، نتیجه سُست شدن ایمان آنها به اصول و ارزش هایشان نیست. هم از این رو است که در انتخابات، مشارکت می کنند و با انقلاب، قهر نمی کنند. مردم اگر بخواهند به جریان های سیاسی کشور پیامی بدهند، از باورهای خود فاصله نمی گیرند. به عبارت دیگر به گونه ای عمل نمی کنند که دشمنان انقلاب از آن سوء استفاده کنند. مردم ایران به اندازه ای فهیم و هوشیارند که بهانه ای به دست دشمنان انقلاب نمی دهند. همچنین چنانکه در نکته پنجم گفته شد: مردم با هیچ جناح و جریان فکری و سیاسی در کشور دشمنی و مخالفت ندارند. آنها با بی صداقتی و تحمیل و بی اعتنایی به مردم مخالفند و با خوی بزرگوارانهخود، بارها فرصت خدمتگزاری به جناح های سیاسی کشور داده اند. اما آیا جناح های سیاسی، قدر نعمت دانسته اند یا با برخی رفتارهای خویش، از اعتماد مردم به خود کاسته اند؟ اما پندهایی که با تکیه کردن برتحلیل مورد نظر می توان گرفت، از این قرار است: نخست آن که اصولگرایان و هر جناح سی اسی دیگر، اگرخواهان باقی ماندن و دوام یافتن در عرصه سیاسی کشور هستند، باید از خوی تحمیل گری و دیکته کردن دست بردارند و به مردم احترام بگذارند. با آنها صادق باشند و از شعار بی عمل بپرهیزند و این تنها با دریافت صحیح پیام انتخابات، ممکن است. اصولگرایان نباید مثل اصلاح طلبان بپندارند که با اتصال به این یا آن شخصیت، دوام می یابند. اگر اصلاح طلبان برای بقای سیاسی خویش، متمسک به آقای هاشمی رفسنجانی شدند و ماکیاول مآبانه در زیر چتر کسی قرارگرفتند که هیچ تناسبی با مَنِش سیاسی او نداشتند و آنگاه برای توجیه هواداران خویش، مدعی دگرگونی آقای رفسنجانی شدند، اما اصولگرایان نباید به ارائه چهره ای دگرگون شده از دکتر احمدی نژاد بپردازند و بپندارند که با مصادره دکتر احمدی نژاد، می توانند به حیات سیاسی خویش ادامه دهند. احمدی نژاد کسی نیست که برای بازگشت به قدرت با کسی معامله کند و از آنچه که هست و باور دارد، فاصله بگیرد. آنها اگر احمدی نژاد را باور دارند، باید از کوتاهی ها و ستم هایی که در حق او و همراهانش روا داشتند، پوزش بخواهند و با این بازگشت، تحول را آغاز کنند. دوم آن که اصلاح طلبان نیزاگر واقعا به اصلاح، اعتقاد دارند، باید از سیاست ماکیاولی دست بکشند و همان جلوه کنند که هستند. مردم از بوی معامله بر سر قدرت و ثروت، متنفر و بیزارند، پس اگر چنین بویی به مَشامِشان برسد، از آنها بیزار خواهند شد. سوم آنکه هواداران دکتر احمدی نژاد هوشیار باشند که هیچ جریان و جناحی برای احمدی نژاد شناسنامه جناحی صادر نکند که عظمت و محبوبیت دکتر به فراجناحی بودن او بستگی دارد. اما با دقت به این نکته هم توجه کنند که معنای فراجناحی بودن دکتر، مقابله او با جریان های سیاسی کشور نیست؛ چرا که در اینصورت، او خود تبدیل به جریانی شبیه دیگر جریان های سیاسی کشور می شود که هر کدام خود را مساوی درستی و حقیقت، تعریف می کنند؛ هم از این رو احمدی نژاد دست ردّ به سینه هیچ جناحی نمی زند؛ اما به رنگ آن جناح هم درنمی آید. او حاضر نخواهد شد که هیچ جناحی برای او شناسنامه جناحی جعل کند؛ اما با روی گشاده از هم پیمانی جریان های سیاسی برای خدمت به مردم و مقابله با ستم و اجحاف و استکبار، استقبال می کند. پس اگر اصولگرایان یا هر جناح دیگری به سوی او رفتند، این نباید به معنای جناحی شدن احمدی نژاد تفسیر شود. امید که بندها را بگسلیم و از پندها بهره مند شویم. کد مطلب : سایر اخبار ...
پولدار ها 14.3 برابر فقرا هزینه می کنند/ وقتی با کاهش نرخ تورم، فقر و فاصله طبقاتی زیاد می شود!
سرماخوردگی و تصادف به درمانگاه و بیمارستان کشاند در حالی که هتل های 5 ستاره کشور در شهرهای پرگردشگر همه اشغال بود. البته در همه جوامع عده ای ثروتمند و عده ای فقیر وجود دارند و ثروت و دارایی داشتن هیچ گاه عیب و موجب نکوهش نیست اما نکته اینجاست که وقتی فاصله طبقایاتی تا حدی زیاد شود که به طور محسوسی چشم مردم جامعه را بنوازد، باید به دنبال ریشه های این ماجرا گشت چرا که به زودی به معضلی جدی ...
چشم انداز 6 روند در سال 95
افراد مربوط می شود. تا آنجا که به آینده مربوط است احتیاط حکم می کند که از خوش بینی دوری جسته شود و با عینک تیره تر شرایط مورد موشکافی قرار گیرد. 1. شرایط سیاسی بین المللی: شاید مهم ترین جریان تاثیرگذار بر وضعیت عمومی جهان در سال 1395 حوادث سیاسی است که در صحنه بین المللی در حال تکوین است و تاثیر آن در زیر پوست اقتصاد بین الملل و در نتیجه بر روزگار بسیاری از ملت ها قابل مشاهده خواهد بود ...
ستیزه جویی اشو با همه چیز
تعابیری عجیب، علم، تکنولوژی و دانش تجربی را طرد و نفی می کند و آن را به گونه های مختلف به تمسخر می گیرد. پیشرفت های علمی که محصول و دستاورد ارزشمند انسان معاصر است از سوی وی به باد مسخره گرفته شده امری موهوم تلقی می شود. این در حالی است که اشو لااقل چهار سال در پیشرفته ترین کشورها به لحاظ علمی، تکنولوژی و فناوری یعنی امریکا زندگی کرده و از تمامی مواهب علوم نوین بهره برده است. معلوم نیست چگونه می ...
بازی خوان ها در بورس سود می کنند!
برای تولید و فروش 201 هزار صندوق فروشگاهی است. اما شاخص خودرو نیز با تخته گاز تمام نشدنی در دو ماه آخر سال توانست رشد 3 رقمی را به ثبت رسانده و در رده دوم قرار بگیرد، خودرویی ها در این سال بیش از 115 درصد بازدهی داشته اند،بماند که رشد برخی از سهم ها در این گروه از مرز 300 درصد هم عبور کرده است.همچنین گروه رایانه نیز به مدد رشد قیمتی لیدر گروه یعنی خدمات انفورماتیک سومین پله بیشترین ...
"نو" روزِ بورس
شرکتها نیز افزایشی قابل توجهی پیدا کرد؛ اما این اتفاق خوش برای اقتصاد و بورس کشور دوام چندانی نداشت و از نیمه دیماه سال 92، بازار سرمایه در سراشیبی سقوط قرار گرفت و این ریزش تا نیمه دیماه سال 94 و با کاهش شاخص بورس به ارتفاع 61 هزار واحدی ادامه داشت، البته رفته رفته با رسیدن مذاکرات هسته ای به ایستگاه توافق، وضعیت بورس و سهامدارانش در ماههای پایانی سال گذشته بهبود پیدا کرد و شاخص بازار سهام در ...
هاشمی: باران مردم همه چیز داشت!
، بلکه چون انتخابات را برای خود فرصت مال اندوزی و شهرت می دانستند و مردم از دست آنها گرفتند، به جامعه و شعور اجتماعی توهین می کنند. مهم این است که میدان داری های سیاسی را از دست این افراد گرفته شد تا با استفاده از تریبون های نظام، بیشتر از این به مردمی که صاحب اصلی نظام هستند، توهین نکنند. در میان دو جناح، انسان های فهیم و باشعور زیادند که می توانند مجوز همکاری ها باشند. در میان ...
سندرم ایمپاستر, مشکلی که جودی فاستر از آن رنج می برد!
،باعث می شود که دانش آموزان ، نسبت به گروه های دیگر در آزمون های ایمپاستر، نمرات بالاتری به دست بیاورند. در واقع،در مورد این افراد،افزایش سطوح موفقیت ،موجب تشدید احساس ایمپاستر در آنها می گردد . توجه:اشخاصی که احساس ایمپاستر دارند،هرگز ایمپاستر نیستند ، بلکه فقط فکر می کنند که این طور هستند. اشخاصی که از سندرم ایمپاستر رنج می برند، افرادی واقعا باهوش، متفکر و توانمند هستند .آنها ...
درماه های آینده شرکت ها درک خواهند کرد مبادلات باایران ریسک ندارد
تصریح کرد، ایران تا به امروزطبق متن توافقنامه عمل کرده است، ولی پایبندی به روح توافقنامه نیازمند ارسال سیگنال به جامعه بین المللی وتجارت جهانی است که ایران به دنبال رفتار تحرک برانگیز نباشد. وی مدعی شد، وقتی ایران موشک های بالستیک با شعارهایی همچون نابودی اسراییل پرتاب می کند، باعث بوجود آمدن وحشت بازار وبوجود آمدن ریسک ژئوپلتیک خواهد شد. اوباما اظهارامیدواری کرد با انجام تعهدات خود مبنی برروشن گری درمورد نحوه تعاملات اقتصادی شرکت ها، ایران درپی این توافقنامه با فراهم آوردن شرایط امن تجارت وسرمایه گذاری، بهبود شرایط اقتصادی مردم ایران را فراهم آورد. ...
انتظارات از نمایندگان مجلس جدید در حوزه فرهنگ
، شعاری رفتار نشود حجت الاسلام والمسلمین محمدصابر جعفری قائم مقام بنیاد فرهنگی مهدی موعود(عج) در گفت وگو با ایسنا، با بیان این که فرهنگ در تمام کشورها جزء ضرورت های زندگی محسوب می شود اظهار کرد: فرهنگ در هر جامعه ای شاخص ها و معیارهای خاص خود را دارد. حفظ فرهنگ و دین برای هر جامعه ای در اولویت قرار دارد و این یک امر طبیعی است که تمام افراد تاثیرگذار باید برای حفظ فرهنگ برنامه ریزی لازم ...
یک بار دیگر با مفهوم علم در میان مسلمانان
...: بعید است مساله علم و دین تا صدها سال دیگر هم حل و فصل شود. نه فقط در شرق که حتی الان در غرب نیز همچنان این مساله محل بحث بوده و هست و دایما ذهن عده ای را به خود مشغول کرده است. در ارتباط با بحث ما که مربوط به قرن سوم است باید یک تذکر بدهیم، و آن این که معیار ما در این باره، زمانی که تاریخی بحث می کنیم تا تا آن زمان که بحثی نظری در باره چگونگی ارتباط این دو از نظر مبانی طرح شده در دین به زعم خودمان داریم، متفاوت است. به این معنا، که مثلا در قرن نوزدهم، از نظر تاریخی، بحث رابطه علم و دین، مسائل خاص خود را دارد، به طوری که وقتی برای نخستین بار بحث اصلاح ...
در سال 95 کدام بازار سودآورتر است؟
به گزارش ماد، برخی پیش بینی ها حکایت از رشد 5 درصدی اقتصاد در سال 95 دارد. همچنین وزیر اقتصاد عنوان کرده نرخ تورم در سال 95 حدود 11 درصد خواهد بود. با این شرایط کدام بازار برای سرمایه های خُرد مردم سودآورتر است؟ مردم در کدام بازار سرمایه گذاری کنند سود بیشتری می برند؟ دکتر محمود جام ساز اقتصاددان گفت: انتظارات آثار مثبت پسابرجام در بسیاری از سطوح اقتصادی کشور قوت گرفته و از هم اکنون در ...
فراز و فرود صنعت خودرو در سال 94
94 در حالی به پایان رسید که قیمت خودرو به عنوان یکی از ابهامات و پرسش های بزرگ دومین صنعت کشور باقی بماند. حال آنکه قیمت خودرو همواره طی سال های گذشته مورد انتقاد مشتریان و برخی کارشناسان بوده است. با وجود آنکه تعیین سقف قیمت خودرو براساس تورم نهاده های تولید، قیمت ارز، بهبود کیفیت و شاخص های بهره وری تعیین می شود، اما مشتریان با توجه به کیفیت خودروها، قیمت ها را منصفانه نمی دانند و ...
جایگزینی طرح سطح بندی قاریان رقابت های کاذب را به کیفیت تلاوت تبدیل می کند
داشته و تسلط بیشتری در اجرا پیدا کرده اند، استرس شان نیز کمتر شده و از لحاظ دانش فنی نسبت به مسائل مربوط به صوت و لحن و تجوید و... مجهزتر شده اند. وی ادامه داد: اما آنچه که به عنوان آفت این رشته محسوب می شود، وارد شدن بیش از اندازه برخی قاریان به جزئیات است؛ به گونه ای که آن حس و در واقع معنویتی که باید در تلاوت وجود داشته و قرائت قاری تأثیر معنوی خود را در روح و روان انسان ها برجای بگذارد ...
گزیده بیانات رهبر انقلاب درباره اقتصاد مقاومتی
مقوله ی همین اقتصاد مقاومتی است که مطرح شده و درباره ی آن بحث شده است و مورد تأیید و تصدیق همه ی اطراف مسائل کشور قرار گرفته است. 17 /دی/ 1393 بیانات در دیدار مردم قم به مناسبت سالروز قیام نوزدهم دی پس شما بیایید کاری کنید که کشور در مقابل تحریمها مصونیّت پیدا کند؛ اقتصاد مقاومتی یعنی این. فرض را بر این بگذارید که دشمن، برداشتن تحریم را متوقّف به چیزی می کند که شما حاضر نیستید ...
روزگار، روزگار همه چیز است؛ هم مذاکره هم موشک
حضرت آیت الله خامنه ای رهبر معظم انقلاب اسلامی، در سالروز میلاد حضرت فاطمه زهرا (س) در دیدار جمعی از مداحان و ذاکران، بیان مباحث کاربردی از زندگی اهل بیت (علیهم السلام) را موجب عمق یابی و تأثیرگذاری بیشتر مداحی ها خواندند و با اشاره به استفاده مستمر دشمنان از همه ابزارها برای مقابله با ملت ایران و نظام اسلامی تأکید کردند: در روزگار پیچیده امروز و فردا، باید از همه ابزارهای سیاسی، اقتصادی، اجتماعی ...
پیش بینی ادامه رونق بورس با حاکم بودن شرایط رکودی بر سایر بازارها
یک کارشناس بازار سرمایه با بیان این که کاهش نرخ سود بانکی به نفع بازار سرمایه است گفت: با توجه به شرایط رکودی سایر بازارها و نیز رکود اقتصادی پیش بینی می شود بورس یکی از گزینه های مورد توجه ورود نقدینگی برای سرمایه گذاری باشد. رضا کریمی فر در گفتگو با خبرنگار اقتصادی خبرگزاری تسنیم گفت: خوش بینی به بهبود وضعیت اقتصادی در سال 95 به دلیل رسیدن به توافق هسته ای یکی از دلایل اصلی رشد شاخص ...
نقش فرهنگ در شکل گیری اقتصاد مقاومتی
جهاد در میان مسؤولان به عنوان یک ارزش شناخته شود. این جهاد، جهاد علمی، جهاد عدالتخواهی و جهاد مدیریتی و اقتصادی است. مدیران کشور، مسؤولان، و پشت سر آنها مردم وقتی این شعارها را مد نظر قرار دهند، حرکت کشور به سمت هدفها و آرمانهای خود پُرشتاب و موفق خواهد شد." ارزیابی وضعیت موجود نیز از حیث این شاخص بسیار راهگشاست.بر اساس تحقیقات صورت گرفته نرخ بهره وری کار در ایران 20 الی 25 دقیقه در روز ...
عصر هنر و فرهنگ انقلاب اسلامی
نزدیک شدن به روز هنر انقلاب اسلامی ضرورت نگاه جامع تر همه مسئولان فرهنگی کشور به مقوله کاربرد روح انقلاب اسلامی در تارک هنر و فرهنگ را طلب می کند. امروز و پس از گذشت 37 سال از انقلاب اسلامی دیگر نمی توان توقع داشت که هنر و فرهنگ ضد اسلامی و ضد انقلاب اسلامی در جامعه امروز ایرانی رواج داشته باشد و از آن حمایت نیز شود. عصر تازه عصر هنر و فرهنگ انقلاب اسلامی است و این دقیقا همان خواسته ای است که مقام معظم رهبری از دستگاه های دولتی مطرح کرده اند. ...
لزوم احیاء و ترمیم بافت های فرسوده در استان مرکزی
سال از ساخت ، اما آثار فرسودگی در ساختمان های تازه ساز مشاهده شود که به رغم هزینه کرد بالا در این بخش ، آسیب های زیادی به دولت و مردم وارد کرده است. به گفته حمیدرضا نوازنی، بطور کلی چند معیار شاخص برای سنجش بافت های فرسوده ازجمله نفوذپذیری کم و قدمت بناها وجود دارد و با اینکه در سایر بافت ها قابلیت شبکه معابر حدود 25 درصد است در بافت های فرسوده ؛ پرپیچ و خم و تنگ تر است. وی ، عمرمفید ...
تحلیل اوضاع بورس در سال94
بازار قرار گرفتند و شرکتهای خودرویی به دلیل انتشار خبرهایی مبنی بر عقد قراردادهای جدید شرکتهای خارجی و همچنین شرکتهای پتروشیمی به دلیل کاهش نرخ خوراک مورد اقبال اهالی تالار شیشه ای قرار گرفتند و موجب رشد شاخص بورس و رکوردشکنی های جدید این متغیر شدند . با این حال ورود نقدینگی جدید به بورس و افزایش خوش بینی ها از بهبود وضعیت اقتصادی با گشایش های بین المللی و آزاد شدن دارایی های بلوکه شده ...
آیا اقتصاد مقاومتی دست یافتنی است؟
یا غیرمستقیم بهبود معیشت و اقتصاد اقتصادی مد نظر بوده است. با این وصف، مرور شاخص های اقتصادی اجتماعی موجود نشان می دهد که در نیل به این هدف یعنی تأمین معیشت و رفاه و رفع دغدغه های اساسی همه مردم، اغلب، ناکام بوده ایم. این ناکامی می تواند دو دلیل داشته باشد: اول، شعارهای تعیین شده جدی گرفته نشده اند و هر سال با گذراندن سمینارها و سخنرانی ها و شعارها پیرامون نام تعیین شده، سال را سپری ...
یک تیتر و چند نشان با اقدام و عمل شایسته مسئولان/ حل مشکل با اجرای پروژه جاده ای
اقتصادی و برتری در همه زمینه ها از جمله عرصه های فرهنگی، اجتماعی و سیاسی است، خواهیم رسید. همچنین اقتدار و عظمت واقعی حکومت اسلامی را به رخ جهانیان خواهیم کشید و همه مدعیان ابرقدرتی را در برابر عظمت ملت ایران اسلامی به کرنش وا خواهیم داشت. لازمه تحقق این موضوع بعد از تقویت اعتقادات دینی؛ اعتماد به نفس و ایمان به خواستن توانستن و اقدام و عمل به معنای واقعی در بین مسوولان و مردم ...
گفتگوی جنجالی فرج اله مومنی در مورد انتخابات و اصلاح طلبان کوهدشت
انتخابات هفتم اسفند ماه در بُعد کشوری را جویا شوم. پیش از هر چیز حلول سال نو و رستاخیز طبیعت را به شما و تمامی همشهریان عزیز تبریک عرض نموده و امیدوارم سال جدید سالی سرشار از موفقیت و بهروزی برای تمامی هم میهنان مان باشد. هم چنین با توجه به نامگذاری امسال با عنوان “اقتصاد مقاومتی؛ اقدام و عمل” توسط مقام معظم رهبری، امیدوارم بهبود وضعیت معیشت مردم به عنوان یک اولویت فوری بیش و پیش از گذشته ...
معادن ، دروازه ورود به اقتصاد مقاومتی ...
اعلام شده برای بخش معدن وصنایع معدنی در قالب برنامه ششم توسعه قرار است ظرفیت تولید فولاد تا پایان این برنامه به 50 میلیون ، مس کاتدی به 400 هزار تن و تولید آلومنیم به 700 هزار تن برسد. در شرایط کنونی یکی از دغدغه های مسوولان و کارشناسان صنعت و معدن کشور توسعه سرمایه گذاری در این بخش است. طبق گزارش سازمان بین المللی کار به ازای هر شغل در بخش معدن 17 شغل در صنایع پایین دستی ایجاد ...
ازهمسرم کنده ای سوخته برگشت
درمان قرار گرفتم، هرچند داروها و عوارض آن را دوست نداشتم و درمان را ادامه ندادم. هر لحظه منتظر بازگشت آقای عموشاهی بودم. باورم نمی شد دیگر او را ندارم... تا 2 سال این انتظار ادامه داشت. به پیشنهاد مادرم برای وارد شدن به بازار کار وارد آموزش و پرورش شدم. از نظر مادر و پدرم سرگرم شدن می توانست حال و هوای مرا عوض کند. اتفاقاً همینطور هم شد و وضعیتم رو به بهبود رفت و البته ادامه تحصیل ...
راه درمان سندرم افسردگی بعد از تعطیلات
"پایگاه دانشجویی صدای آزاد"(sedayeazad.com): زندگی کردن با این همه حس ناخوشایند اما آسان نیست، گرفتاران این سندرم مدام غر می زنند و گله می کنند از این که چرا روزهای تعطیل تمام شد و چرا زمان استراحت، خواب های کش دار و تفریح آنقدر زود به سرآمد. اینها شاکی اند، دوست ندارند به محل کار برگردند، دلشان نمی خواهد پشت میز و نیمکت های مدرسه بنشینند و میلی برای بازگشت به دانشگاه ندارند . این احساسات اما زیاد عمر نمی کند و به رسم هرسال ...