سایر منابع:
سایر خبرها
یادداشت رسایی علیه هاشمی
بیرون نیامد. سال 88 باز به همین دلیل که نام کاندیدای محبوب هاشمی از صندوق بیرون نیامد، بر همان طبل کوبید. سال 92 هم مثل دوره های قبل همواره از ضرورت برگزاری انتخاباتی سالم و دل نگرانی هایش از احتمال تغییر آرای مردم سخن گفت، سخنانی که همواره دست آویز رسانه های بیگانه برای اتهام زنی به انقلاب اسلامی شده بود. این ادعاهای تکراری هاشمی درباره سلامت انتخابات کار را رساند به آنجا که رهبری انقلاب با ...
ظهور رقیبان روحانی در تعطیلات نوروز
آفتاب یزد- گروه سیاسی :در چشم برهم زدنی گذشت. دیگر چیزی تا سه ساله شدن دولت یازدهم باقی نمانده و این سه سالگی معانی زیادی می تواند در خود داشته باشد . معانی مثل آنکه رفته رفته کاندیداهای احتمالی ریاست جمهوری دوازدهم، رخت رقابت با حسن روحانی بر تن کنند و عزم شان را جزم تا دولت تدبیر و امید را برای سال 96 بر زمین بزنند و خود جامه ریاست بپوشند. حالا هرچه قدر هم که حسن روحانی پشت تریبون ها از ...
از کشف جسد در فرودگاه امام خمینی(ره) تا یک قتل خانوادگی
نخستین جنایات سال جدید در پایتخت یک قتل خانوادگی بود که در آن مردی همسرش را از پای درآورد. آخرین روزهای سال 94 با 3 جنایت خونین در پایتخت پایان گرفت. نخستین جنایت ساعت یک بامداد پنجشنبه 27 اسفند ماه به مأموران کلانتری 158 انقلاب مخابره شد که ابتدا ناپدید شدن مادر خانواده ای همه را نگران کرد. دختر خانواده به مأموران گفت: روز دوشنبه مادرم در خانه ما میهمان بود و از وی شنیدیم که برادرمان یک ...
شرمند ه ام که همّت آهو ند اشتم...
به ما گفتند ساعت 3 نیمه شب زمان مناسبی است و خلوت تر است، ما هم ساعت 3 بامد اد از هتل به سمت حرم حرکت کرد یم. وقتی رسید یم، د اخل صحن خلوت بود و من فکر کرد م د اخل حرم هم همین طور است. همان جا از همسرم جد ا شد م و برای آنکه پس از زیارت، همد یگر را گم نکنیم، د ر همان صحن، زیر یک چراغ برق قرارگذاشتیم که بعد هرد و به همان جا برگرد یم. امّا وقتی د اخل حرم شد م، د ید م خیلی شلوغ است. عد ۀ زیاد ی د ر ...
گفتگو با محسن مقدس مدیر صفحه آمل در شب
(ص) هم در کشور اول شدم. از یک فستیوال در ترکیه هم در بخش نگاه مخاطبان تقدیرنامه دارم. عکاسی را حرفه ای دنبال می کنید؟ ابتدا خودم فقط علاقه شخصی داشتم اما بعد آن از سایت های تخصصی عکاسی خیلی چیزها یاد گرفتم و بنظرم مطالب این سایت از خیلی از کلاس های این رشته بهتر جواب می دهد مخصوصا برای معرفی تکنیک های روز جهان. این را هم بگویم من اصلا عکاسی سبک ایرانی را قبول ندارم چون بشدت کلیشه ای است ...
حضور پررنگ رامبدجوان در نمایش های سال 95
خبرگزاری تسنیم: پس از گذشت تعطیلات نوروزی فضای تئاتری شهر تهران بار دیگر چرخه خود را آغاز کرده است. البته سال 1395 تفاوت هایی با سال های گذشته داشته است. در حالی که در سال گذشته تنها تماشاخانه باران در ایام عید نوروز میزبان مخاطبان تئاتر بود؛ این بار دیگر سالن ها، حتی سالن های دولتی نیز محیط های خود را در اختیار گروه های تئاتر قرار دادند. در تماشاخانه باران همانند سال گذشته نمایش لیلی ...
منصوریان: از مربی رائول و زیدان ایراد می گیرند
به گزارش بولتن نیوز؛ علیرضا منصوریان در نشست خبری پیش از دیدار تیمش مقابل راه آهن اظهار داشت: مهمترین تجربه من در سال 94 این بود که برای همه آرزوی سلامتی کنم چون وقتی همه در سلامت باشند هر کاری را ممکن است انجام داد اما در صورت نداشتن سلامتی امکان پذیر نیست و در غیر این صورت فقط یاد و خاطره از ما به جا می ماند. سال 94 با تمام پستی و بلندی ها و ناهمواری هایی که داشت گذشت و ما در اواخر سال علی اکبر ...
امروزه جمهوری اسلامی در آستانه 40 سالگی خود در بهترین سطح بلوغ و پختگی خود قرار دارد
هم فقط آری و نه بود شمارش راحت بود بنابراین بعد اتمام همه پرسی در همان بعد از ظهر شمارش انجام شد و 12 فروردین نتایج اعلام شد که 98.2 درصد شرکت کنندگان به جمهوری اسلامی آری گفته بودند. امام خمینی (ره) در آن روز بزرگ کجا پای صندوق رای حاضر شدند؟ امام خمینی (ره) بعد از حضور در ایران در منطقه صفاییه قم و در منزل آیت الله محمد یزدی ساکن شده بودند. در این منطقه، محلی است بنام محله ...
همه چیز درباره تبخال
ترین عفونت ویروسی در کل جهان است که توسط ویروس هرپس سیمپلکس ( Herpes simplex ) ایجاد می شود و خود را به شکل های مختلف نشان می دهد. ویروس هرپس دو نوع اصلی دارد که یک نوع آن، همان تب خال معمولی را به وجود می آورد و نوع دیگر که به آن هرپس نوع دو گفته می شود، عامل ابتلای ناحیه تناسلی است. البته گاهی تداخل در انواع ابتلا به تب خال ها نیز دیده می شود برای مثال ممکن است هرپس نوع دو (تناسلی) تظاهرات دهانی ...
فرهنگ در رسانه
باشم فقط همکاران حرفه ای داشتم و در شخصیت یکی از داستان های گابریل گارسیا مارکز همذات پنداری می کردم: همان شخصیتی که مدرسه کوبایی را با فیدل کاسترو در سال 1986 پایه گذاری کرد. همه چیز مثل جادو بود و سوررئال به نظر می رسید و احساس می کردم توانایی ها فیلمسازی ام در حال رشد هستند و تجربه ای که تا به حال به آن دست نیافته بودم پیش روی ام ظاهر شده است. هر چند این رویا عمر کوتاهی داشت. روز بعد، لوکیشن و ...
تقریب عملی مذاهب اسلامی، ضرورت ها و راهکارها
گفته بدان معنا نیست که تمام اقوال و آراء درست و صحیح است، بلکه صواب فقط یکی است، اما همه مجتهدان مأجور و کارشان محمود است (قرضاوی، بی تا، صص51و50). از طرف دیگر اختلاف آراء اجتهادی موجب غنی شدن فقه و نمو و وسعت آن می شود؛ زیرا هر رأی بر دلیل یا اعتبار شرعی که میراث تفکر مردان بزرگ است تکیه نموده و هر فقیه و مجتهدی بنابر اصول اجتهادی، اجتهاد و استنباط می کند و در نهایت در سایه سار مشربها و ...
تئاتر، خاک شدن و هیچ شدن را یادمان داد
ها و سال هایی می شود که هنرمندان هم نسل شما در عرصه سینما حضوری فعالانه داشتد. چه اتفاقی افتاد که این کارها آنقدر خاطره ساز شد. حتی نسل امروز اولین تصورشان از سینما گره خورده است به آثاری مثل مادر علی حاتمی. آدم باید ایمان داشته باشد کاری که می کند برای جامعه مفید است نه اینکه اسبابی شود برای اینکه من را بشناسند. در سینما و تئاتر صحبت من مطرح نیست صحبت از ماست. ما یک گروهیم. کمال الملک را یک ...
جایگزینی دید و بازدیدهای نوروزی با سفر؛ چالش ها و فرصت ها
روز رسیده است. دو یا سه شیفت کار کردن در طول روز، اعضای خانواده را از هم دور کرده است و والدین شاغل، تربیت فرزندان کوچک خود را به مهد کودک و فرزندان بزرگتر خود را به دیگر نهادهای اجتماعی مثل مدرسه و دانشگاه سپرده اند. در چنین موقعیتی سفر نوروزی بهانه خوبی است تا اعضای خانواده پس از یک سال مشغله های شخصی، در کنار هم باشند. دلیری با بیان تجربیات خود از حضور خانواده ها در تورهای گردشگری ...
همسرکشی، نخستین پرونده جنایی در سال نو
وقوع این جنایت گفت: بررسی ها حکایت از آن دارد که این دو جوان از پیش با هم اختلافاتی داشته اند که همین اختلافات سبب وقوع این حادثه شده است. سومین پرونده مربوط به کشف جسد مرد میان سالی در روز دهم فروردین است. این جسد در حالی در محدوده فضای سبز فرودگاه امام پیدا شد که بین یک تا دو هفته از قتل می گذشت. ساعت 22:05 دهم فروردین پلیس فرودگاه امام خمینی(ره) با بازپرس کشیک قتل تماس گرفت و خبر کشف ...
مروری بر اخبار مهم سینمای جهان از جشنواره کن تا شکست بتفلک
به گزارش سراج24 ، همزمان با روزهای تعطیلات نوروزی در ایران، احتمالا جشنواره بین المللی فیلم کن مهم ترین اتفاقات سینمایی جهان را رقم زد. آنها رئیس هیئت داوران را انتخاب و از پوسترشان رونمایی کردند و در حالی که نوروز به میانه رسیده بود فیلم افتتاحیه شان را هم اعلام کردند. بر همین اساس جرج میلر کارگردان فیلم شگفتی ساز سال گذشته سینمای جهان، مکس دیوانه: جاده خشم که با این فیلم در بخش خارج از مسابقه ...
فرصت گذشت وحرف دلم ناتمام ماند
باشم و مانند شهدای هشت سال دفاع مقدس که خالصانه در برابر دشمن ایستادگی کردند برای اسلام و ایران جانفشانی کنم. صمدی تصریح کرد: به این سفر نیاز داشتم به خصوص در این روزهای آغازین سال جدید ولی من و تمام همسفرانم فهمیده ایم که چقدر این سفر زود تمام شد و ای کاش می شد بازهم اینجا بمانیم ولی همین سفر کوتاه اثر خود را روی دوستانم که در اتوبوس با من هستند گذاشته و بعد از زیارت اولین یادمان عملیاتی ...
شجریان؛ مارمولک و مسأله فرهنگ در دولت روحانی
دهباشی بعد از گذشت چند سال از روی کار آمدن دولت تدبیر و امید ، دولت را به سوء استفاده ابزاری از شهرت و محبوبیت هنرمندان متهم می کند. دهباشی در بخشی از یک مطلب که در کانال تلگرامی اش منتشر کرد، نوشته بود: تقریبا 11 ماه قبل بود، که صاحبِ این قلم از سوء استفاده ابزاری و انتخاباتیِ دوستِ اگرچه کماکان عزیز امّا فراموشکار و بدعهدم، جنابِ آقایِ دکتر حسنِ روحانی از حُسنِ شُهرت و محبوبیّتِ استاد ...
افتخارم این است که به جمهوری اسلامی رأی دادم
به گزارش قدس آنلاین، روستای کلاته برفی در 5 کیلومتری آرامگاه فردوسی در منطقه شهرتوس محل قرار ما برای گفت وگو با مردی است که در سال 1358 با مصاحبه ای در 12 فروردین به خاطره ها پیوست. حالا 33 سال بعد از آن زمان، علی سربدار در خانه محقرش در روستایی نزدیک مشهد، میزبان ما بود. سربدار61 ساله همان جوانی است که با لباس محلی در مستند انقلاب اسلامی که هر ساله روز 12 فروردین از تلویزیون پخش می شود ...
پرفروش ترین کتاب های سال 94
نداشتند و چند سالی است از انتشار آنها می گذرد اما از آنجا که توانستند توجه مخاطبان را به خود جلب کنند در سال 94 نیز در جمع پرفروش ها خودنمایی کردند و در هفته های مختلف در جمع پرفروش ها قرار گرفتند. سلام بر ابراهیم یکی از کتاب هایی است که در سال 94 توانست در هفته های مختلف در جمع پرفروش ها قرار بگیرد. این کتاب دربردارنده خاطرات و زندگی نامه پهلوان بی مزار شهید ابراهیم هادی است که انتشارات ...
خانم بازیگر درباره سینمای ایران می گوید
ها بازی در فیلم هایی از سینماگران برجسته ایران، در سالی که گذشت به همکاری با فیلمسازان جوان روی آورد. تجربه همکاری خیراندیش با فیلمسازان قدیمی و جدید بهانه ای شد تا با او درباره تفاوت فیلمسازی این دو نسل گفت وگو کنیم. سال گذشته بیشتر با فیلمسازان جوان کار کردید، از تجربه این همکاری ها بگویید؟ بله؛ من بیشتر با فیلم اولی ها کارکردم، البته به جز تینا پاکروان که نیمه شب اتفاق ...
پندها و بندها در تحلیل ماجرای انتخابات
اصولگرایان و هر جناح سیاسی دیگر، اگر خواهان باقی ماندن و دوام یافتن در عرصه سیاسی کشور هستند، باید از خوی تحمیل گری و دیکته کردن دست بردارند و به مردم احترام بگذارند. میدان 72 / حجت الاسلام بهمن شریف زاده: پس از روشن شدن نتیجه آراء در انتخابات اخیر، تحلیل های گوناگونی از سوی افراد و جناح های سیاسی ارائه شد. البته همه تحلیل ها را با وجود تفاوت هایی که دارند، می توان واجد سهمی از حقیقت دانست؛ زیرا هر تحلیلگری از زاویه نگاه خود به دنبال کشف حقیقت است و هم از این رو به بخشی از حقیقت، دست می یابد. لکن برای دست یافتن به بهره بیشتر از حقیقت، می توان مشترکات تحلیل های متفاوت را احصاء و مختصات هر یک را تبیین کرد. برای آنکه بتوانیم این تحلیل ها را درست بررسی کرده و به تحلیلی دقیق تر برسیم، لازم است ابتدا برخی از مسلمات کنونی جامعه خود را شماره کنیم تا در ارائه تحلیل بر خلاف امور مسلم حرکت نکنیم، چراکه حرکت بر خلاف مسلمات، آغاز خطا در تحلیل است. یکی از مسلمات اکثرمردم، کاهش سطح رفاه در جامعه است. مردم از وضعیت معیشت خود راضی و خشنود نیستند. هیچ فرد یا جناحی مدعی بهبود وضعیت معیشت در دولت یازدهم نیست، حتی هیچ یک از اصلاح طلبان هم تا کنون مدعی بهبود وضعیت معیشت مردم نشده است. فقر در بین مردم گسترش و افزایش یافته است و مردم از تهیه بخش قابل توجهی از نیازهای خویش، ناتوان یا کم توان شده اند. دومین امر مسلم این است که مردم، سهم قابل توجهی از وضعیت بَد زندگی خود را معلول ناتوانی دولت می دانند و در حالت خوش بینانه می گویند: دولت نتوانسته در این زمینه موفق عمل کرده و کاری برای مردم انجام دهد. اگرچه برخی امید به بهبود وضعیت اقتصادی پس از تصویب برجام داشتند؛ اما این امید هم با ندیدن تغییری محسوس در کشور، رو به کاهش گذاشته است. سومین امر مسلّم این است که در مدت دو سال و نیمی که از دولت یازدهم می گذرد، محبوبیت دکتراحمدی نژاد پیوسته رو به افزایش بوده است. برای اثبات این مدعا نیازی به اقامه دلیل و برهان نیست، تصریح آقای هاشمی بر اینکه “خطر بازگشت احمدی نژاد را نباید نادیده گرفت” ، اذعان به وجود رأی ده تا پانزده میلیونی احمدی نژاد از سوی صادق زیباکلام و تصریح برخی اصلاح طلبان بر خطر بازگشت احمدی نژاد به سبب عمل نکردن دولت به وعده های اقتصادیش، قسمتی از شواهد من بر این مدعا است، اگرچه این تصریح از سوی اصلاح طلبان، اعترافی بر دومین امر مسلم؛ یعنی تقصیر دولت در وضعیت بد معیشتی مردم نیز هست. تخریب بی وقفه احمدی نژاد از سوی روزنامه ها و رسانه های اصلاح طلب در این مدت نیز گویای همین معنا است که احمدی نژاد چیزی دارد که نباید از او غافل شد و باید پیوسته از او ترسید و احساس خطر کرد و این در حالی است که آقای احمدی نژاد در دو سال و نیم گذشته از هرگونه موضع گیری اجتناب کرده و چیزی نگفته که کسی بخواهد در برابر حرف او موضع بگیرد. اتخاذ این مواضع برعلیه آقای احمدی نژاد نشان دهنده افزایش محبوبیت او است؛ چراکه در غیراین صورت، نیازی به تقابل با احمدی نژاد نبود و کافی بود او را رها کنند تا به مرور فراموش شود. اما آنچه مشهود است، این است که هرگاه آقای احمدی نژاد به جایی رفته و در بین مردم حضور پیدا کرده، توپخانه رسانه ها به شدت بر علیه او فعال شده و بر احتمال بازگشت او تأکید کرده اند. با در نظر گرفتن مسلمات پیشگفته، اصولگرایان پیش از انتخابات به این تحلیل رسیدند که نارضایتی مردم از دولت آقای روحانی، اقتضا می کند که مردم به حامیان او، یعنی اصلاح طلبان و اعتدال گرایان، رأی ندهند، اما آنها با این پرسش روبه رو بودند که آیا مردم با وجود این مقتضا، به نقطه مقابل آنها یعنی اصولگرایان رأی خواهند داد؟ آنها طعم شکست را در انتخابات ریاست جمهوری 92 چشیده بودند و احتمال عدم اقبال مردم به خود را می دادند، اما در همین حال، از محبوبیت رو به افزایش احمدی نژاد آگاه بودند، پس بخش قابل توجهی از آنها طرحی در افکندند و تصمیم گرفتند آقای احمدی نژاد را مصادره کنند. در این راستا به صورت سلسله وار برنامه های تلویزیونی ساخته شد که در آن آقای احمدی نژاد به عنوان رییس جمهور اصولگرا در کنار مجلس اصولگرا معرفی می شد. البته این کافی نبود، کار دیگری که کردند این بود که به سراغ برخی احمدی نژادی ها رفتند و از ابزارهایی چون نگرانی آنها نسبت به انقلاب و نفوذ دشمن بهره جستند، تا بخشی از سایت ها و رسانه های طرفدار آقای احمدی نژاد را در پازل اصولگرایان وارد سازند. این تلاش تا آنجا ادامه یافت که برخی از هواداران دکتر به ارائه لیست هایی اقدام نمودند که نزدیک به 70 در صد آن با لیست ائتلاف بزرگ اصولگرایان مشترک بود در حالیکه دفتر دکتر احمدی نژاد بارها اعلام کرده بود که دکتر از هیچ جناح و لیستی حمایت نمی کند . این اقدام یک کار هدفمند و برنامه ریزی شده با این تحلیل بود که نارضایتی مردم از تیم آقای روحانی به دلیل وضعیت سخت معیشتی، رشد کرده و مردم دل خوشی از این جریان ندارند، پس به آنها “نه” خواهند گفت. اما از آنجا که نسبت به “آری” گفتن مردم به اصولگرایان تردیدهای جدی وجود داشت، باید از موضوع مسلم سوم، یعنی محبوبیت آقای احمدی نژاد بهره می جستند، پس رسماً از نام دکتراحمدی نژاد بهره برداری کردند و متأسفانه برخی از حامیان رسانه ای آقای احمدی نژاد هم با این برنامه همسو شدند و آقای احمدی نژاد را یک اصولگرا معرفی کردند، درحالی که همین اصولگرایان پیوسته از دکتر، اعلام برائت می کردند و او را منحرف از اصولگرایی معرفی کرده و مطرود می خواندند و در بهترین حالت می گفتند: احمدی نژاد یک زمانی از اصولگرایان بود، اما پس از مدتی از جمع اصولگرایان طرد شد و بیرون رفت. رسانه ملی هم که مدت ها حاضر نبود یاد نیکی از آقای احمدی نژاد بکند، در روزهای قبل از انتخابات، مکرراً اسم او را به عنوان “رییس جمهور اصولگرا” مطرح می ساخت و از آنجا که یک برنامه ریزی بزرگ رسانه ای برای این کار صورت گرفته بود، تکذیب های مکرر دفتر دکتراحمدی نژاد هم چندان شنیده نمی شد، تا با این ترفند آقای احمدی نژاد یک اصولگرا شمرده شده و رأی دوستدارانش به سَبَد اصولگرایان ریخته شود. اما پس از انتخابات و در تحلیل عِلل شکست اصولگرایان در تهران، بازی دیگری آغاز شد. برخی کوشیدند احمدی نژاد را به عنوان عامل باخت اصولگرایان معرفی کنند. در اردوگاه اصلاح طلبان، آقای عباس عبدی اصولگرایان را افراد محترمی معرفی کرد که به خاطر ارتباط با احمدی نژادی ها شکست خوردند و آنگاه نتیجه گرفت که اصولگرایان باید احمدی نژادی ها را از خود بِرانَند تا مقبولیت پیدا کنند. برخی رسانه های اصولگرا هم همین موضوع را مورد تأکید قرار داده و مدعی شدند که علت شکست اصولگرایان، احمدی نژاد و خاطرات مردم ازعملکرد بَدِ او بوده است. همانگونه که در انتخابات ریاست جمهوری نیز اصلاح طلبان خواستند پیروزی آقای روحانی را شکست احمدی نژاد وانمود کنند، حال آنکه دکتراحمدی نژاد در انتخابات ریاست جمهوری نماینده ای نداشت. اصولگرایان نیز مانند بیشتر اوقات، بازی اصلاح طلبان را خوردند و در موضعی منفعلانه به فرافکنی پرداخته و باخت خود را به گردن احمدی نژاد انداختند. البته دراین بین، عده ای کوشیدند که با انتشار لیستی تلفیقی، ترفند “جناحی نشان دادن” احمدی نژاد را خنثی سازند. اگرچه لیست مذکور، ارتباطی به دکتراحمدی نژاد نداشت؛ اما مانعی دربرابرجنگ روانی اصلاح طلبان ایجاد کرد. اصلاح طلبان پس از انتخابات ریاست جمهوری یازدهم، با تمام توان کوشیدند، شکست اصولگرایان را، شکست احمدی نژاد معرفی کنند و چنانکه اشاره شد(درتحلیل آقای عباس عبدی) تا کنون از این تحلیل(که آن را مبارزه با احمدی نژاد می دانند) دست نکشیده اند. آنها بارها با گزاره ها و تحلیل های گوناگون کوشیده اند این معنا را به جامعه تلقین کنند که مردم، پشت به احمدی نژاد کرده و از او بیزار شده اند. بدون شک معرفی احمدی نژاد به عنوان یک چهره اصولگرا، می توانست، خوراک تبلیغاتی خوبی برای اصلاح طلبان بسازد تا احمدی نژاد را به عنوان یک چهره شکست خورده معرفی کنند و با این ترفند، اصولگرایان را منفعل ساخته و همصدا سازند؛ چنانکه پس از انتخابات ریاست جمهوری نیز شاهد همین اتفاق بودیم؛ لکن با انتشاراین لیست، قدرت مانور آنها کاهش یافت. البته فارغ از این نکته، لیست مذکور حکایت از آن داشت که احمدی نژاد، شخصیتی فراجناحی است. موضوع عدم اعتقاد آقای احمدی نژاد به رویکردهای انحصاری حزبی و جناحی، مسأله ای است که از مدتها قبل، مکرراً به آن پرداخته ام و این موضوع را تبیین کرده ام که آقای احمدی نژاد جناحی فکر نمی کند و به دنبال سرکوب هیچ جریانی نیست بلکه معتقد است همه جناح ها باید به صحنه بیایند و البته تصریح کردم که این رویکرد با نگاه اعتدالی آقای روحانی که با افراطی و تفریطی خواندن جریان های سیاسی، آنها را به سمت اضمحلال می بَرَد، متفاوت است. احمدی نژادی که من شناختم معتقد است که همه افکار باید در صحنه سیاسی کشور حضور داشته باشند. آنچه از نظر او نباید باشد ستم، اجحاف، استکبار و خودبرتربینی است. جالب آنکه نتیجه انتخابات به نحوی رقم خورد که به دیدگاه آقای احمدی نژاد نزدیک است و یک ترکیب بدون اکثریت مطلق از همه افکار راهی مجلس شدند. یک جبهه قوی از اصولگرایان در کنار یک جبهه قوی از اصلاح طلبان و جبهه دیگری از مستقل ها در مجلس شکل گرفت و در واقع تئوری آقای احمدی نژاد در این مجلس محقق شد. انتشار لیست جبهه توحید وعدالت ازآن جهت مهم بود که در هیاهویی که رسانه ملی وجریان اصولگرا و حتی برخی رسانه های هوادار احمدی نژاد برای اصولگرا نشان دادن احمدی نژاد به راه انداختند، دکتر را از جهت گیری جناحی تبرئه کرد و به دیدگاه آقای احمدی نژاد که بارها اعلام کرده بود که من نه اصولگرا هستم و نه اصلاح طلب، نزدیک تربود. با ذکر این مقدمه اکنون به بررسی و تحلیل آراء بعد از انتخابات می پردازم. در هر انتخاباتی با دو گونه تحلیل روبه رو می شویم: نخست، تحلیلی است که “آری” گفتن و خواستن را اصالت داده و نخواستن را فرع آن می نامد. و دوم “نه” گفتن و نخواستن را اصل، و خواستن را تابع آن می خواند. در انتخابات این دوره مجلس، همه اصولگرایان و اصلاح طلبان، آراء مردم را به شکل نخست تحلیل کردند و نخستین تحلیل را برگزیدند. هر دو جریان سیاسی کشور، انتخاب مردم را از نوع آری گفتن به وضعیت موجود جامعه دانستند. البته اصولگرایانازانتخاب مردم، ابراز تأسف کرده و اهالی تهران را به باد انتقاد و اهانت گرفتند، در حالی که اصلاح طلبان از این انتخاب خرسند شده و به تحسین تهرانی ها پرداختند. اصولگرایان گاه از کاهش سطح دیانت مردم پایتخت گفتند و تهرانی ها را علاقه مند به سبک زندگی غربی خواندند و گاه اهل کوفه و بی وفا به ولایت. البته اصلاح طلب ها هم برخلاف تحسینی که از تهرانی ها کردند، مردم شهرستان ها را به خاطر رأی کمتری که به آنها دادند، فاقد بلوغ سیاسی نامیدند. به هر حال هر دو جریان، تحلیلی یکسان از انتخابات داشتند که عبارت از رضایت به وضعیت موجود بود. این همان تحلیل آری گفتن است که “نه” گفتن به اصولگرایان، فرع بر آن و تابعی از آن دانسته شد. باید توجه داشت که در این تحلیل، آری گفتن اصالت دارد؛ به این معنا که هدف مردم، ابراز رضایت از وضعیت موجود تلقی شده است؛ یعنی مردم به آری گفتن فکر می کردند که لازمه اش رأی نیاوردن اصولگرایان بوده است؛ چنانکه آقای روحانی هم این انتخابات را مهر تأییدی از سوی مردم بر عملکرد دولت خود تلقی کرد. اما درباره این انتخابات، تحلیل دیگری می توان داشت که متفاوت با تحلیل دو جریان اصولگرا و اصلاح طلب است. این تحلیل، تحلیلی از نوع دوم است که بر طبق آن، رأی مردم از نوع “نه” گفتن و نخواستن است و ارتباطی به رضایت آنها از وضعیت موجود ندارد. البته طبیعی است که “نه” گفتن آنها به اصولگرایان، منجر به رأی آوردن اصلاح طلبان شد. به نظر من مردم در این انتخابات به اصلاح طلبان، آری نگفتند و از وضعیت موجود، ابراز رضایت نکردند؛ بلکه به اصولگرایان “نه” گفتند و آنها را نخواستند، همچنانکه در انتخابات ریاست جمهوری سال 92 نیز به اصولگرایان “نه” گفتند و نتیجه آن، رأی آوردن آقای روحانی شد. البته منظورمن از این تحلیل، نفی کلی رأی “آری” به اصلاح طلبان نیست؛ زیرا به هر حال، جریان اصلاح طلب، حامیانی دارد که همیشه به گزینه های این جریان رأی آری می دهند؛ همچنانکه اصولگرایان هم حامیانی دارند که همیشه به گزینه های جریان اصولگرایی رأی آری می دهند. مقصود من از مردم، آن بخش گسترده ای است که در ذیل هیچ جریان سیاسی قرارنگرفته و با عنوان هوادار دو جریان اصولگرا و اصلاح طلب، شناخته نمی شوند. “آری گفتن” آنها به اصلاح طلبان، برای آن نبوده که از وضعیت زندگی خویش راضی باشند و عملکرد دولت یازدهم را مثبت ارزیابی کنند یا آنگونه که برخی پنداشته اند: وضعیت معاش، برایشان مهم نباشد و به فرهنگ غربی بیندیشند؛ بلکه “آری” گفتن آنها به تبع “نه” گفتن به اصولگرایان پدید آمده است. اکنون پرسش این است که چرا مردم به اصولگرایان “نه” گفتند؟ مگر مردم ازاصولگرایان چه دیدند و به آنها چه احساسی داشتند که ایشان را وکیل خویش نکردند؟ بی شک مردم اشکالاتی دراصولگرایان می دیدند که به آنها “نه” گفتند. یکی از اشکالاتی که مردم سال ها و به ویژه در ماه های اخیر از اصولگرایان مشاهده کردند، تحمیل، اجبار و الزامی است که در قالب دفاع از اسلامیت و آرمانهای انقلاب از ایشان دیدند و می بینند. بسیاری ازاصولگرایان به تحمیل و دیکته کردن افکار و خواسته های خود، که آن را مساوی با دینداری وآرمانهای انقلاب می دانند، عادت کرده اند. فشاری که مردم از این تحمیل احساس می کردند درچند هفته پیش از انتخابات شدت گرفت؛ زیرا اصولگرایان، انقلابی بودن و ولایی بودن را فقط در رأی دادن به لیست اصولگرایان تعریف کردند و لیست جناح دیگر، سازشکار و غربزده و... معرفی شد. اصولگرایان باید می فهمیدند احساس بَدی که از اتهام دور شدن از اسلام، ولایت و آرمانهای امام و انقلاب به مردم دست می دهد، همیشه آنها را وادار به تبعیت از اصولگرایان نمی کند، بلکه چه بسا فاصله مردم از اصولگرایان را بیشتر می کند. آنها باید این حقیقت را باور کنند که “آزادی” و “اختیار” از اصلی ترین فطریات مردم است که نادیده گرفتن آن، سبب نفرت مردم وانزوای اصولگرایان خواهد شد، پس به هیچ بهانه ای نباید نادیده گرفته شود حتی اگر پای آرمانهای انقلاب در میان باشد. “آزادی” و “اختیار” ازنخستین گرایش های فطری و اساسی ترین و مهم ترین خواسته های انسان است. انسان، با اختیار و اراده، انسان تعریف می شود و رشد او نیز وابسته به داشتن اختیار است. اگر جلوی اراده انسان گرفته شود، رشد نمی کند و کوچک می ماند، از این رو وقتی آزادی از فردی سلب شود به لحاظ روانی خود را در تنگنایی احساس می کند که حتی نفس کشیدن برای او سخت خواهد شد. این اصل فطری از نخستین و مهم ترین آرمان های انقلاب ما نیز بوده است تا آنجا که می توان گفت که مقدم بودن “استقلال” بر “آز ادی” در اساسی ترین شعارانقلاب یعنی “استقلال، آزادی، جمهوری اسلامی” فقط برای رعایت وزن و قافیه شعار بوده است وگرنه “آزادی” تقدم رُتبی بر دو بخش دیگر شعار دارد. مردم ایران برای آزاد شدن از استبداد قیام کردند و انقلاب اسلامی تا زمانی که در حال حرکت به سمت آزاد کردن و توسعه اختیار انسان ها است، پایدار و باقی می ماند. اصولگرایان باید هرچه زودتر به این دَرک برسند که با دیکته کردن نمی توان مردم را مطیع و تابع ساخت. البته این توصیه شامل حال دیگر جریان های سیاسی کشور همچون اصلاح طلبان و اعتدال گرایان نیز می شود. اصلاح طلبان با وجود شعارهایی که حکایت از توجه ویژه به حق آزادی و اختیار دارد، کارنامه درخشانی از خود در رعایت این حق، برجا نگذاشته اند. قلع و قمع اساسی و گسترده اصولگرایان از مناصب گوناگون (مناصب قوه مجریه) در دوره اصلاحات، و به کارگیری فرهنگ “داس” به جای فرهنگ “کلید” نسبت به هواداران محمود احمدی نژاد در دولت یازدهم، فشار روانی شدیدی بر جامعه وارد ساخت که از جریان اصلاح طلب و جریان اعتدال، چهره خشنی ترسیم کرد، اگرچه اصلاح طلبان به سبب دور بودن یازده ساله از قدرت در ساحت سیاسی و اجرایی کشور، قادر به دیکته کردن به مردم نبودند در حالی که جریان اصولگرا همیشه واجد قدرت بوده و مع الاسف تحمیل و الزام، همیشه در گفتار و کردار ایشان، مشهود بوده است. این تفاوت (نبودن اصلاح طلبان در عرصه قدرت) چهره معتدل تری از اصلاح طلبان نسبت به اصولگرایان در ذهن مردم، ترسیم کرده است که عاملی برای ترجیح اصلاح طلبان شد. فشاروالزام اصولگرایان زمانی که با عدم پایبندی بخشی از آنها به آرمان ها همراه شد، فاصله مردم را آز آنها بیشتر کرد. مردم از سویی الزامات اصولگرایان را احساس می کردند و از سوی دیگر عدم صداقت آنها در پایبندی به آرمان های انقلاب را مشاهده می کردند. برای مثال، تجمل گرایی، آفتی بود که سال ها به زندگی مسؤولان نظام راه یافته بود تا جایی که فریاد رهبر انقلاب را از پانزده سال پیش درآورده و هر سه قوه کشور را مأمور مبارزه با آن کرده بودند و این در حالی بود که رسیدگی به مستضعفان از مهم ترین آرمان های انقلاب بود. مردم شاهد بودند که این آفت نه تنها از بین نرفت که در زندگی بسیاری از مسؤولان، توسعه هم پیدا کرد. فاصله طبقاتی پدید آمد و به صورت زشت و زننده ای شدت گرفت و جلوه هایی از آن برای همه مردم عیان شد تا جایی که فضایی از بی اعتمادی به مسؤولان نظام پدید آمد و رو به گسترش گذارد. این بدبینی به اندازه ای رشد کرد که اگر نبود ساده زیستی تعدادی از رادمردان دولت احمدی نژاد، قطار انقلاب به پرتگاه سقوط نزدیک شده بود. اینکه رهبر انقلاب، بارها و بارها از احیای آرمان های انقلاب در دولت احمدی نژاد سخن گفتند، کنایه ای تلخ از رسوخ آفات گوناگون به زندگی مسؤولان نظام داشت که مع الاسف بخش قابل توجهی از آنها اصولگرا بوده و هستند. البته باید توجه داشت که احمدی نژاد و یاران واقعی او، بخش کوچکی از مسؤولیت های کشور را در اختیار داشتند و تلاش بی وقفه آنها در هشت سال پرفراز و نشیب، اگرچه باب بسیاری از کانال های ثروت را بر اشخاص خاص بست و رو به مردم گشود، اما با مقاومت و توطئه ثروت اندوزان اجحافگر، ادامه پیدا نکرد. اکنون شاهدیم که بارها با بهانه های مختلف تلاش شده که این کانال ها بر مردم بسته شود. بارها از قطع یارانه ها سخن به میان آمد، خانه های ارزان قیمت در طرح مسکن مهر، هنوز تحویل نمی شود یا با مشقتی مثل جان دادن، تحویل می شود. سود وام های بانکی که روزی به دوازده درصد رسید و بنابر آن بود که تک رقمی شود، با مخالفت مجلس به اصطلاح و در ادعا اصولگرا پله های ارتقاء را طی کرد و به جای پیشین خود بازگشت و در آرزوی ترقی به مراتب بالاتر است. این ها همه از دوگانگی بین مدعیان آرمان های انقلاب و عملکرد آنها حکایت دارد. بنابراین مردم از مدعیان اصول و آرمان های انقلاب، هم تحمیل و اجبار بسیار دیدند و هم شاهد بی صداقتی بسیاری از آنها در پایبندی به همان آرمان ها بودند. بدیهی است که این دو عامل برای “نه گفتن” به مدعیان کافی بود. در اینجا توجه به چند نکته لازم به نظر می رسد: نکته اول آنکه “نه گفتن” مردم به اصولگرایان، نه تنها “نه گفتن” به اصول و آرمان های انقلاب نبود، بلکه این آرمان گرایی و ایمان مردم به اسلام و انقلاب بود که آنها را به این نتیجه رساند که به مدعیان بی عمل اصول و آرمان ها، “نه” بگویند. به نظر بنده مردم به اصولگرایی “نه” نگفتند، بلکه به مدعیان اصولگرایی؛ یعنی اصولگرایان موجود، نه گفتند.نکته دوم اینکه آنها که به اصولگرایان، رأی “آری” دادند، درحقیقت به اصولگرایی و نه اصولگرایان، رأی دادند. بسیاری از کسانی که به لیست اصولگرایان رأی دادند، ابراز می کردند که رضایتی از افراد لیست ندارند، بلکه برای رأی نیاوردن اصلاح طلبان به لیست اصولگرایان، رأی می دهند. بنابراین اصولگرایان نباید همه آرایی که برای آنها به صندوق ریخته شده را حاکی از باورمندی مردم به خودشان بدانند، بلکه بسیاری از این آراء در حقیقت، تابع رأی “نه” به اصلاح طلبان است که این مؤید تحلیل ما نسبت به آراء مردم در این انتخابات است. در حقیقت، بسیاری از مردم به اصولگرایان “نه” گفتند و بسیاری به اصلاح طلبان. رأی “آری” به هیچیک از دو جریان، اصالت نداشت. آنها که از دیکته کردن اصولگرایان و بی صداقتی اغلب آنها به تنگ آمده بودند، به آنها “نه” گفتند و آنها که به اصولگرایان “آری” گفتند نیز در حقیقت به اصلاح طلبان (به هر دلیلی) “نه” گفتند. پس رأی “آری” اغلب مردم به اصلاح طلبان به خاطر رضایت از وضعیت موجود نبود و رأی “آری” بقیه مردم به اصولگرایان نیز، حاکی از باور ایشان به اصولگرایان نبود، بلکه این دو “آری” تابعی از رأی “نه” بوده است. به نظرمی رسد این واقعیتی است که سزاوار است هر دو جریان اصلاح طلب و اصولگرا پذیرای آن باشند، اگرچه موجب ناخرسندی آنها باشد. مردم ما پایبند به ارزش های انسانی- الاهی اسلام و آرمان های فطرت پسند همان انقلابی هستند که خود برپا کرده اند، پس بیگانگان نپندارند که نه گفتن به اصولگرایان، نتیجه سُست شدن ایمان آنها به اصول و ارزش های خود است. اصولگرایان هم سزاوار نیست که همین نغمه را ساز کنند و مردم تهران را به سُست ایمانی متهم سازند. آنها باید به جای ایراد اتهام بر مردم، به ایراد اتهام به خود بپردازند. البته تنها از اهل انصاف می توان توقع داشت که به جای متهم کردن مردم به سُست ایمانی، جناح خویش را به بی صداقتی و تحمیل گری نسبت به مردم، متهم سازند. اهل انصاف کسانی هستند که اسلام و انقلاب را مساوی خویش نمی پندارند. آنها که اسلام و انقلاب را محدود و منحصر به خود می دانند، خود را معیار سنجش درست از نادرست می پندارند و همیشه مواضع حق به جانب دارند، پس اگر مردم به آنها بِگِرَوند، انقلابی و مؤمن هستند و اگر از آنها روی بگردانند، به سُست ایمانی و غربزدگی متهم می شوند. نکته سوماین است که تغییر پیام انتخابات به وسیله هر جناح سیاسی، مانع از رشد سیاسی جناح های سیاسی کشور می شود و حرکت آنها را در بالندگی با اختلال روبه رو می سازد. اگر حقیقت پیام مردم در انتخابات اخیر، “نه” به بی صداقتی و تحمیل و دیکته کردن باشد، تحلیل نادرست آن به “رضایت از وضعیت موجود” حال چه با تحسین اصلاح طلبان همراه باشد و چه با تقبیح اصولگرایان، تغییر پیام انتخابات از حقیقت خویش است و این کار، اگر آگاهانه انجام شود، سِرقت پیام مردم است. اصلاح طلبان اگر واقعا به آزادی های اجتماعی و حقوق انسانی اهمیت می دهند، نباید با تحلیل نادرست از نتیجه انتخابات به “رضایت از وضعیت موجود” پیام مهم مردم در “نه” گفتن به تحمیل و سلب اختیار را پنهان ساخته و نادیده بگیرند؛ چرا که با این کار، مانع از رشد خود و دیگر جریان های سیاسی کشور خواهند شد. آیا اصلاح طلبان، خود را محتاج پیام آزادی خواهی و صداقت طلبی مردم نمی دانند؟! آیا آنها می خواهند که پس از گذشت دوره جدید مجلس، با “نه گفتن” اغلب مردم روبه رو شوند. انتشار و ترویج پیام واقعی انتخابات، سبب رشد همه جریان های سیاسی کشور می شود؛ چرا که همه می آموزند که اولا هیچ وقت، نظر خویش را بر مردم به هیچ شکلی تحمیل نکنند و ثانیا به نظر مردم، هرگونه که باشد، احترام بگذارند، نه آنکه مثل برخی اصولگرایان، مردم تهران را سُست ایمان و غربزده بخوانند یا همچون برخی اصلاح طلبان، مردم دیگر استان ها را، فاقد بلوغ سیاسی بنامند. نکته چهارم اینکه با تحلیل درست از انتخابات، دیگر جایی برای ابراز خوشحالی از شکست هیچ جریان و جناحی باقی نمی ماند. آنچه جای خشنودی دارد، حق طلبی مردم و شکست ظلم به حقوق آنها است. ما باید از پیروزی مردم سالاری یا همان دموکراسی خشنود باشیم نه از پیروزی فلان جریان و جناح. مردم ایران، هیچگاه از آرمان های انقلاب فاصله نگرفتند که اصولگرایی(نه اصولگرایان) شکست خورده باشد؛ بلکه از بی صداقتی و تحمیل و دیکته کردن متنفر شده اند و مدعیان اصولگرایی را به عقب رانده اند و این پیروزی آرمانگرایی و اصولگرایی است؛ زیرا آزادی از آرمان های اساسی انقلاب است. همچنین به اصلاح طلبان، آری نگفته اند که پیروزی اصلاح طلبان باشد؛ بلکه در “نه گفتن” به بی صداقتی و تحمیل، از صداقت و حق انتخاب خود، دفاع کرده اند که این پیروزی اصلاح طلبی(نه اصلاح طلبان) است. پس مردم اصولگرایانی هستند که پیوسته به اصلاح آفات پدید آمده درجامعه گرایش نشان می دهند و این، معنایی به جز پیروزی مردم ندارد. شاید بارها از زبان افراد گوناگون شنیده ایم که پیروز انتخابات، مردم هستند، ولی تبیین شفافی از این جمله نداشتیم. برخی نیز این جمله را تنها یک شعار برای از دست ندادن قافیه می دانند؛ اما اکنون می توان تحلیل واضحی از این جمله داشت که مردم ضمن پایبندی به باورهای الاهی و انقلابی خویش، به تحمیل و بی صداقتی مدعیان همان باورها، “نه” می گویند تا وضعیت موجود و مسؤولان و مدیران نظام را اصلاح کنند و به حقوق خویش دست یابند، پس سنگر به سنگر برای احقاق حقوق خویش، پیش می روند و همیشه فاتح هستند، اگرچه از بد عهدی ها لطمه ها خورده باشند. نکته پنجم اینکه مردم با هیچ جناح و جریان فکری و سیاسی در کشور دشمنی و مخالفت ندارند. مردم برخلاف برخی افراد جناحی، آنقدر بزرگوار و آزاداندیش هستند که هیچ جناحی را به خاطر نوع اندیشه اش، متهم و محکوم نسازند. مردم، معیارهای ویژه خود را برای داوری و انتخاب دارند. آرمان های انسانی و گرایش های فطری، یگانه معیار سنجش مردم است. صداقت، آزادی، شجاعت، تواضع، مردانگی، عدالت خواهی، حق جویی، کِبرستیزی و... معیارهایی هستند که مردم ما، “اصولگرا” “اصلاح طلب” “اعتدالگرا” و “عدالتخواه” را با آن می سنجند. از همین رو است که نتیجه آراء آنها در نسبت با جریان ها و جناح ها، گوناگون و متفاوت است تا آنجا که این تفاوت، تحلیل نادرستی را در ذهن برخی بزرگان به وجود آورده بود که می گفتند “مردم ایران، قابل پیش بینی نیستند”. در حالی که اگر ما معیار وضابطه مردم را به درستی بشناسیم، خواهیم دید که مردم ما همیشه بر معیارهای انسانی و فطری خویش، ثبات داشته و دگرگون نشده اند وهم از این رو، انتخاب آنها همیشه بهترین انتخاب بوده است. تفاوتی که در نتیجه انتخاب دیده می شود، ناشی از تغییرات دائمی جناح ها و جریان های سیاسی در عملکرد خویش است که اگر پیام مردم را به درستی دریافت کنند، بی تردید رشد خواهند کرد. ساده تر بگویم اگر می بینیم که در طول تاریخ انقلاب، آراء مردم گاه به این جناح و گاه به آن جناح، متمایل شده است، باید توجه داشته باشیم که این تمایل، نه به موجب تغییر معیارهای مردم است و نه به سبب بازیگری جناح ها و فریب خوردن مردم از بازیگری آنها است، بلکه این تغییر، معلول میزان منفی یا مثبت بودن عملکرد جناح ها است. البته باید توجه داشت که عملکرد ضعیف جریان های سیاسی و منازعه آنها با یکدیگر، کار را به آنجا رسانده است که تغییرات، بیشتر بر اساس اندازه نگاه منفی به جریان ها انجام می شود نه بر پایه اندازه نگاه مثبت به آنها؛ یعنی مردم به هر جریان سیاسی که امتیاز منفی بیشتری دهند، مسیر برای جریان سیاسی دیگر باز می شود که این، حکایت تلخی از اصالت رأی منفی، و تابعیت رأی مثبت مردم به جریان ها است. این زنگ خطری است که چند سالی می شود که برای دو جریان اصولگرا و اصلاح طلب به صدا درآمده است. در اینجا لازم می بینم به اشکالی که بر این تحلیل از انتخابات وارد کرده اند، بپردازم. در مصاحبه ای که با روزنامه فرهیختگان داشتم پس از ارائه فشرده این تحلیل، با پرسشی از سوی مصاحبه کننده روبه رو شدم که مهم و قابل تأمل است. پرسش این بود که اگر انتخاب مردم را از سنخ “نه گفتن” تحلیل کنیم، چرا مردم این “نه” را با شرکت نکردن در انتخابات، اعلام نکردند؟ مردم می توانستند احساس خویش را با عدم مشارکت در انتخابات ابراز کنند. آیا لزومی داشت که بیایند و “نه” بگویند؟ اگرچه روزنامه مذکور در تنظیم مصاحبه، این پرسش را درعبارات گوناگون بعدی، تفصیل داد تا تحلیل مذکور را ناتوان از حل این اشکال نشان داده و جانب “آری گفتن به وضعیت موجود” را تقویت کند، لکن باید توجه داشت که تحلیل ما بر مسلمات پیشگفته استوار است و با هیچ حقیقت مسلمی ناسازگار نیست در حالیکه “رضایت از وضعیت موجود” با وجود تعطیل بسیاری از کارگاهها و بیکار شدن بسیاری از کارگران و کارمندان و رشد قیمت ها و ده ها معضل پیش آمده در دولت یازدهم، شباهت بسیار به مزاح دارد یا اهانت به شعور مردم است. اما پاسخ به پرسش مذکور با توجه به نکات پیشگفته، آسان و سهل است. همانطور که در نکته دوم گفته شد: مردم ما پایبند به ارزش های انسانی- الاهی اسلام و آرمان های فطرت پسند همان انقلابی هستند که خود برپا کرده اند ونه گفتن آنها به اصولگرایان، نتیجه سُست شدن ایمان آنها به اصول و ارزش هایشان نیست. هم از این رو است که در انتخابات، مشارکت می کنند و با انقلاب، قهر نمی کنند. مردم اگر بخواهند به جریان های سیاسی کشور پیامی بدهند، از باورهای خود فاصله نمی گیرند. به عبارت دیگر به گونه ای عمل نمی کنند که دشمنان انقلاب از آن سوء استفاده کنند. مردم ایران به اندازه ای فهیم و هوشیارند که بهانه ای به دست دشمنان انقلاب نمی دهند. همچنین چنانکه در نکته پنجم گفته شد: مردم با هیچ جناح و جریان فکری و سیاسی در کشور دشمنی و مخالفت ندارند. آنها با بی صداقتی و تحمیل و بی اعتنایی به مردم مخالفند و با خوی بزرگوارانهخود، بارها فرصت خدمتگزاری به جناح های سیاسی کشور داده اند. اما آیا جناح های سیاسی، قدر نعمت دانسته اند یا با برخی رفتارهای خویش، از اعتماد مردم به خود کاسته اند؟ اما پندهایی که با تکیه کردن برتحلیل مورد نظر می توان گرفت، از این قرار است: نخست آن که اصولگرایان و هر جناح سی اسی دیگر، اگرخواهان باقی ماندن و دوام یافتن در عرصه سیاسی کشور هستند، باید از خوی تحمیل گری و دیکته کردن دست بردارند و به مردم احترام بگذارند. با آنها صادق باشند و از شعار بی عمل بپرهیزند و این تنها با دریافت صحیح پیام انتخابات، ممکن است. اصولگرایان نباید مثل اصلاح طلبان بپندارند که با اتصال به این یا آن شخصیت، دوام می یابند. اگر اصلاح طلبان برای بقای سیاسی خویش، متمسک به آقای هاشمی رفسنجانی شدند و ماکیاول مآبانه در زیر چتر کسی قرارگرفتند که هیچ تناسبی با مَنِش سیاسی او نداشتند و آنگاه برای توجیه هواداران خویش، مدعی دگرگونی آقای رفسنجانی شدند، اما اصولگرایان نباید به ارائه چهره ای دگرگون شده از دکتر احمدی نژاد بپردازند و بپندارند که با مصادره دکتر احمدی نژاد، می توانند به حیات سیاسی خویش ادامه دهند. احمدی نژاد کسی نیست که برای بازگشت به قدرت با کسی معامله کند و از آنچه که هست و باور دارد، فاصله بگیرد. آنها اگر احمدی نژاد را باور دارند، باید از کوتاهی ها و ستم هایی که در حق او و همراهانش روا داشتند، پوزش بخواهند و با این بازگشت، تحول را آغاز کنند. دوم آن که اصلاح طلبان نیزاگر واقعا به اصلاح، اعتقاد دارند، باید از سیاست ماکیاولی دست بکشند و همان جلوه کنند که هستند. مردم از بوی معامله بر سر قدرت و ثروت، متنفر و بیزارند، پس اگر چنین بویی به مَشامِشان برسد، از آنها بیزار خواهند شد. سوم آنکه هواداران دکتر احمدی نژاد هوشیار باشند که هیچ جریان و جناحی برای احمدی نژاد شناسنامه جناحی صادر نکند که عظمت و محبوبیت دکتر به فراجناحی بودن او بستگی دارد. اما با دقت به این نکته هم توجه کنند که معنای فراجناحی بودن دکتر، مقابله او با جریان های سیاسی کشور نیست؛ چرا که در اینصورت، او خود تبدیل به جریانی شبیه دیگر جریان های سیاسی کشور می شود که هر کدام خود را مساوی درستی و حقیقت، تعریف می کنند؛ هم از این رو احمدی نژاد دست ردّ به سینه هیچ جناحی نمی زند؛ اما به رنگ آن جناح هم درنمی آید. او حاضر نخواهد شد که هیچ جناحی برای او شناسنامه جناحی جعل کند؛ اما با روی گشاده از هم پیمانی جریان های سیاسی برای خدمت به مردم و مقابله با ستم و اجحاف و استکبار، استقبال می کند. پس اگر اصولگرایان یا هر جناح دیگری به سوی او رفتند، این نباید به معنای جناحی شدن احمدی نژاد تفسیر شود. امید که بندها را بگسلیم و از پندها بهره مند شویم. کد مطلب : سایر اخبار ...
مرثیه ای برای خودکشی های94
سلامانه : روزنامه قانون در ادامه می نویسد: خودکشی های دانش آموزی در ایران در سال رو به پایان به 13 مورد رسید و به طور میانگین هر ماه خبر خودکشی دانش آموزان ، ذهن ها را متاثر از خود کرد. در خودکشی های دانش آموزی باید توجه داشت که مشکل نه مداد است نه پاک کن، نه نداشتن کیف است و نه داشتن کفش های پاره، مشکل نه لباس های مندرس دانش آموزی از خانواده ای تهی دست است و نه دوری و ناهمواری راهِ مدرسه؛ همه این ها را می توان با جشن عاطفه یا کمی همت از سوی مسئولان وزارت آموزش و پرورش حل کرد اما مشکل هیچ کدام از این ها ...
سرباز های شیعه عراقی در نوروز هوای اسرا را داشتند
نوروز می پردازد. در خاطره ای به نام حال و هوای عید می خوانیم: من دو سال عید را در اسارت و در اردوگاه 18 بعقوبه گذراندم. با امکانات کمی که داشتیم، سعی می کردیم مراسم شب عید را برگزار کنیم. بچه ها با دوده های ته دیگ ها، رنگ مشکی درست می کردند، با علف های توی حیاط، رنگ سبز و با گل های قرمز توی باغچه، رنگ قرمز، رنگ ها را بری تزئینات و نقاشی در و دیوار آسایشگاه، در ایام عید نیاز داشتیم. ...
خواندنی هایی از زندگی یک فدایی زینب (س)
زمینی سپاه تبدیل کرده بود. سردار عبدالله عراقی جانشین نیروی زمینی سپاه به خاطر دارد که سردار طباطبایی مهر در عمل یک فرمانده پرتوان، دارای کردار و گفتار نیک و در عین حال فردی جدی و سختگیر بود اما در ظاهر همچون یک سرباز ساده مانده بود. در برخورد با سربازان چون پدری دلسوز و مهربان بود که در اوقات فراغت در جمع آنان و پای درد دل آنها می نشست و چه گره گشایی هایی که نمی کرد. مرد میدان های سخت ...
اظهارات بی سابقه امیر قلعه نوعی بر ضد علی کفاشیان
مثال 80 هزار تماشاگر به استادیوم می آیند و من چون 12 سال در شهرداری بودم با یک حساب سرانگشتی متوجه می شوم که ما در استادیوم 10 ساعت به 80 هزار نفر سرویس می دهیم و این یعنی اینکه 800 هزار ساعت این افراد از محیط های آلوده به دور هستند. باید یک نکته بگویم و آن این است که همه جای دنیا از انجام بازی فوتبال لذت می برند و تنها جایی که از فوتبال لذت نمی برند، همین جاست. شما فکر می کنید من چرا به ملوان ...
شکست سنگین تلویزیون در نوروز 95
روزنامه دنیای اقتصاد: تعطیلات سیزده روزه عید چنان که بسیاری از کاربران شبکه های اجتماعی گفتند؛ مثل برق و باد گذشت و سرانجام نوبت رسید به مرور آنچه در این دو هفته اتفاق افتاده بود. طبیعتا یکی از مهمترین موضوع هایی که می توان دستمایه بررسی قرارش داد، سازوکار کنداکتور نوروزی صداوسیما و به ویژه، برنامه های عیدانه تلویزیون است. نکته قابل توجه آن است که یکی، دو ماه مانده به تحویل سال و آغاز ...
رازهای مصطفی رحماندوست
روزنامه شهروند - علی پاکزاد: رازهای کودکی همواره کودکانه می مانند و ما بزرگ می شویم و یک روز می ایستیم و رو به عقب نظاره می کنیم و آنچه را که پنهان کرده بودیم، چقدر بکر و دست یافتنی می بینیمش. مصطفی رحماندوست برایمان از سه راز دوران کودکی اش پرده برمی دارد. اما قصدمان فقط خاطره نگاری نیست. شاعر کودکان، رازهای کودکی و شخصیت های خیالی و رفتار پنهانی را با هدایت خانواده، یک گشایش برای ...
انتظارات از نمایندگان مجلس جدید در حوزه فرهنگ
کارشناس مسائل مهدویت در ادامه تصریح کرد: امر به معروف و نهی از منکر یکی از شاخه های مسائل فرهنگی و اجتماعی است. موضوعی مثل حجاب یک معضل در کشور است، اما ما اصل را رها کرده ایم و همه نگرانی و سر و صداها را فقط بر روی یک شاخه گذاشته ایم. کفیل عنوان کرد: بعد از 37 سال که از انقلاب می گذرد ما حتی از یک درصد از قابلیت های مساجد در عرصه فرهنگی استفاده ای نکرده ایم در حالی که تمام دغدغه های ...
کاهش فقر بزرگترین دروغ است
: ادعای بی پایان و مکرر اینکه "فقرا گام بزرگی در خروج از فقر وسیع و دامن گیر همگانی برداشته اند" حتی با وجود شواهد مشخصی که دال بر این حقیقت است که نیمه فقیرتر جامعه جهانی تقریبا نیمی از ثروت خود را فقط در پنج سال گذشته از دست داده اند، همچنان ادامه دارد. این دروغ بزرگ در پیامدهای آن قابل توجه است. زیرا نه تنها ادعایی فراگیر را در دستاورد های فرآیند جهانی شدن مطرح می کند که در واقعیت، امکان پذیر ...
یک بار دیگر با مفهوم علم در میان مسلمانان
خواهد پرداخت و به متونی اشاره خواهد کرد که مربوط به اهل حدیث است نه حکما و نه معتزله و نه دیگران. نگاه حدیثی به جهان طبیعت که در عمده تفاسیر حدیثی قرآن هم آمده، از نظر طرح برخی از نظرات جهانشناسانه، آنچه در قالب خبر و روایت رسیده را می پذیرد، حتی اگر مخالف بدیهیات عقلی همان روزگار هم باشد. برای مثال اگر خبری در منابع حدیثی بیاید که ماری که یک میلیارد و 400 میلیون دهان دارد در اطراف عرش خداوند ...