سایر منابع:
سایر خبرها
جباری بازنده مطلق انتخابات در دور اول بود / حسینی وارد حیات سیاسی جدیدی شد / زمزم نژاد بهترین همراهی را ...
گسترده در انتخابات جهت تشکیل مجلسی معقول و معتدل بود که با دولت روحانی تعامل و همراهی داشته باشد. به همین دلیل در لیست امید که تنها لیست سراسری اصلاح طلبان بود، علاوه بر نامزدهای اصلاح طلب افراد معتدلی که حامی دولت بودند نیز حضور داشتند. در واقع کاندیداهای لیست امید از اساس با هدف همراهی و کمک به دولت وارد انتخابات شده اند؛ دولتی که از خودشان است و با پایگاه اجتماعی آنها پیروز شده است. فلذا در ...
دل نگرانِ 96
بودند حالا نگران حضور احمدی نژاد به عنوان یک رقیب اصلی در انتخابات مجلس هستند. اصلاح طلبان به دنبال پیاده کردن این استراتژی هستند تا از میان این دو تفکر یکی به عنوان رقیب اصلی در انتخابات ریاست جمهوری حضور پیدا کند. ترس اصلاح طلبان اما به نظر می رسد اصلاح طلبان پندار و گفتارشان درباره احمدی نژاد تناقض جدی دارد. جسارت و مهارت احمدی نژاد در مناظرات از عوامل اصلی ترس این اصلاح طلبان ...
اما و اگرهایی برای بازگشت احمدی نژاد!/ استقبال اصلاح طلبان از رقابت روحانی با احمدی نژاد
و ... فعالیت انتخاباتی خود را آغاز کرده اند و نکته قابل توجه در کانال دولت بهار این است که از علاقمندان به خود خواسته اند که جهت توسعه اطلاع رسانی از نظر مالی به آنها کمک کنند. این واکنش ها درحالی اتفاق افتاده است که هنوز اظهار نظر معتبری از احمدی نژاد منتشر نشده و وی تنها تکلیف فعلی خود را بازخوانی خط امام (ره) و رهبری اعلام کرده است. از سوی دیگر در حالی اصلاح طلبان دوگانه روحانی و احمدی نژاد را مطرح می کنند که اصولگرایان حتی پس از انتخابات مجلس بازگشت به احمدی نژاد را خطای استراتژیک می دانند. ...
احمد شیرزاد: تندروها سعی می کنند میان عارف و لاریجانی شکاف ایجاد کنند
بودند اما نزدیک به دوهزارو 500 نفر از فعالان اصلاح طلب از این انتخابات بازماندند و اعتراضات به رد صلاحیت ها به جایی نرسید. در مجلس هشتم هم براساس روالی که در مجلس هفتم طی شد، تعداد زیادی از اصلاح طلبان رد صلاحیت شدند. این مجلس تقریبا در زمان اوج جلوه دولت احمدی نژاد و هم زمان با دولت اول ایشان بود و طبیعی است که دیگر جریان های اصلاح طلب اجازه جولان نداشتند. اما انتخابات مجلس نهم پس از مسائل سال ...
مرتضی حاجی: 70درصد مجلس آینده حامی دولت است/ احمدی نژاد را تخریب چی اصولگرایان می دانم
. باید برای دوره دوم هم برنامه ریزی دقیقی صورت بگیرد و نیروها از الان آماده به کار باشند که حضور اصلاح طلبان و نیرو های اعتدالی در مجلس بیشتر شود. اما با توجه به شرایط پیش آمده، در کل به نظرم بیش از 70درصد افراد حاضر در مجلس حامی دولت یازدهم خواهند بود. و با وجود پیش بینی شما مبنی بر حضور 70درصدی اصلاح طلبان و نیروهای اعتدالی در مجلس، پس جای نگرانی برای پیشبرد اهداف دولت یازدهم باقی نمی ماند و ...
رقابت فرماندهان نظامی اصولگرا با فعالان اصلاح طلب
آفتاب : در انتخابات مجلس دهم اصلاح طلبان آذربایجان شرقی تلاش زیادی کردند با وجود بی مهری ها و رد صلاحیت ها در انتخابات تاثیرگذار باشند. راهبرداصلاح طلبان؛ تاثیرگذاری با وجود ردصلاحیت چهره های شاخص ردصلاحیت شده در استان فراوان بودند. از شکور اکبرنژاد که سابقه نمایندگی داشت تا مصطفی مولوی همرزم شهید باکری و صونیا اندیش که نماینده بانوان بود و محمد پورحسن که نماینده ...
ناصر ایمانی در گفتگو با روزان: انتخابات دور دوم هم به نفع اصلاح طلبان تمام می شود
جاوید رستمی : وقتی نتایج اولیه انتخابات مجلس و خبرگان در تهران اعلام شد هیچ کس گمان نمی کرد ابعاد پیروزی به دست آمده برای اصلاح طلبان تا این حد بزرگ باشد. پیام رئیس دولت اصلاحات و ائتلاف حامیان دولت نتیجه داد و تهران یک سره آبی شد تا شوک وارده به اصولگرایان بیش از پیش باشد. اما برخی اصولگرایان به سان انتخابات 2 سال قبل ریاست جمهوری نمی خواهند این شکست را بپذیرند و با بازی کردن با آمارها یا ارائه ...
حمیدرضا ترقی: جریان اصولگرایی هر ضربه ای خورده از احمدی نژاد بوده است
به گزارش گروه رسانه های دیگر خبرگزاری آنا به نقل از اعتماد، او همچنین در مورد ریزش بخش معتدل این جریان و جدایی طیف علی لاریجانی نیز معتقد است که تنها یک پالایش رخ داده و نیروهای غیر مخلص جداشده اند. او همچنین معتقد است که جریان اصولگرایی نباید با احمدی نژاد همکاری کند چرا که هرضربه ای تاکنون خورده از احمدی نژاد بوده است. با توجه به نتایج انتخابات مجلس دهم ...
ایجاد فراکسیون اصلاح طلبان اعتدالگرا در مجلس دهم
دهم از 4حوزه استان بوشهر را بیان کرد. دکتر کواکبیان در پاسخ به پرسش یکی از حاضران که چرا انتصابات در استان با خواست اصلاح طلبان فاصله داشته و افراد توانمندی منصوب نشده اند گفت : در استان بوشهر به نسبت اکثر استانها که من سفر کرده ام خیلی خوب کارشده و اصلاح طلبان زیادی بکارگرفته شده اند و اقدامات استاندار بوشهر در بوجود آوردن این فضا قابل تحسین است ولی باید د ر نظر داشت با توجه به شرایط دولت واینکه ...
اصلاحات و راند دوم انتخابات در هرمزگان/نقش تفکر اصلاح طلبانه ی زمزم نژاد بر هیچ فرد صاحب اندیشه ای ...
میتوان یقین حاصل نمود که در راند دوم انتخابات ، اصلاح طلبان غرب هرمزگان با پشتوانه ی حمایت صد چند برابر از همه نقاط کشور عزیزمان و ارا ده ی قوی مردم با دانش و پر انگیزه ی سه شهرستان مبنی بر ایجاد تغییر و تحول سیاسی و اجتماعی در پایان روز دهم اردیبهشت ماه 95 پیروزی قاطع خود را جشن خواهند گرفت و برای چهار سال آینده کرسی سبز بهارستان را به دست فردی لایق ، شایسته، صادق و کار بلد از جنس مردمی و اصلاحات بنام خالد زمزم نژاد خواهند سپرد. به قلم عبدالکریم محمدی عضومجمع توسعه مشورتی غرب استان ...
پندها و بندها در تحلیل ماجرای انتخابات
اصولگرایان و هر جناح سیاسی دیگر، اگر خواهان باقی ماندن و دوام یافتن در عرصه سیاسی کشور هستند، باید از خوی تحمیل گری و دیکته کردن دست بردارند و به مردم احترام بگذارند. میدان 72 / حجت الاسلام بهمن شریف زاده: پس از روشن شدن نتیجه آراء در انتخابات اخیر، تحلیل های گوناگونی از سوی افراد و جناح های سیاسی ارائه شد. البته همه تحلیل ها را با وجود تفاوت هایی که دارند، می توان واجد سهمی از حقیقت دانست؛ زیرا هر تحلیلگری از زاویه نگاه خود به دنبال کشف حقیقت است و هم از این رو به بخشی از حقیقت، دست می یابد. لکن برای دست یافتن به بهره بیشتر از حقیقت، می توان مشترکات تحلیل های متفاوت را احصاء و مختصات هر یک را تبیین کرد. برای آنکه بتوانیم این تحلیل ها را درست بررسی کرده و به تحلیلی دقیق تر برسیم، لازم است ابتدا برخی از مسلمات کنونی جامعه خود را شماره کنیم تا در ارائه تحلیل بر خلاف امور مسلم حرکت نکنیم، چراکه حرکت بر خلاف مسلمات، آغاز خطا در تحلیل است. یکی از مسلمات اکثرمردم، کاهش سطح رفاه در جامعه است. مردم از وضعیت معیشت خود راضی و خشنود نیستند. هیچ فرد یا جناحی مدعی بهبود وضعیت معیشت در دولت یازدهم نیست، حتی هیچ یک از اصلاح طلبان هم تا کنون مدعی بهبود وضعیت معیشت مردم نشده است. فقر در بین مردم گسترش و افزایش یافته است و مردم از تهیه بخش قابل توجهی از نیازهای خویش، ناتوان یا کم توان شده اند. دومین امر مسلم این است که مردم، سهم قابل توجهی از وضعیت بَد زندگی خود را معلول ناتوانی دولت می دانند و در حالت خوش بینانه می گویند: دولت نتوانسته در این زمینه موفق عمل کرده و کاری برای مردم انجام دهد. اگرچه برخی امید به بهبود وضعیت اقتصادی پس از تصویب برجام داشتند؛ اما این امید هم با ندیدن تغییری محسوس در کشور، رو به کاهش گذاشته است. سومین امر مسلّم این است که در مدت دو سال و نیمی که از دولت یازدهم می گذرد، محبوبیت دکتراحمدی نژاد پیوسته رو به افزایش بوده است. برای اثبات این مدعا نیازی به اقامه دلیل و برهان نیست، تصریح آقای هاشمی بر اینکه “خطر بازگشت احمدی نژاد را نباید نادیده گرفت” ، اذعان به وجود رأی ده تا پانزده میلیونی احمدی نژاد از سوی صادق زیباکلام و تصریح برخی اصلاح طلبان بر خطر بازگشت احمدی نژاد به سبب عمل نکردن دولت به وعده های اقتصادیش، قسمتی از شواهد من بر این مدعا است، اگرچه این تصریح از سوی اصلاح طلبان، اعترافی بر دومین امر مسلم؛ یعنی تقصیر دولت در وضعیت بد معیشتی مردم نیز هست. تخریب بی وقفه احمدی نژاد از سوی روزنامه ها و رسانه های اصلاح طلب در این مدت نیز گویای همین معنا است که احمدی نژاد چیزی دارد که نباید از او غافل شد و باید پیوسته از او ترسید و احساس خطر کرد و این در حالی است که آقای احمدی نژاد در دو سال و نیم گذشته از هرگونه موضع گیری اجتناب کرده و چیزی نگفته که کسی بخواهد در برابر حرف او موضع بگیرد. اتخاذ این مواضع برعلیه آقای احمدی نژاد نشان دهنده افزایش محبوبیت او است؛ چراکه در غیراین صورت، نیازی به تقابل با احمدی نژاد نبود و کافی بود او را رها کنند تا به مرور فراموش شود. اما آنچه مشهود است، این است که هرگاه آقای احمدی نژاد به جایی رفته و در بین مردم حضور پیدا کرده، توپخانه رسانه ها به شدت بر علیه او فعال شده و بر احتمال بازگشت او تأکید کرده اند. با در نظر گرفتن مسلمات پیشگفته، اصولگرایان پیش از انتخابات به این تحلیل رسیدند که نارضایتی مردم از دولت آقای روحانی، اقتضا می کند که مردم به حامیان او، یعنی اصلاح طلبان و اعتدال گرایان، رأی ندهند، اما آنها با این پرسش روبه رو بودند که آیا مردم با وجود این مقتضا، به نقطه مقابل آنها یعنی اصولگرایان رأی خواهند داد؟ آنها طعم شکست را در انتخابات ریاست جمهوری 92 چشیده بودند و احتمال عدم اقبال مردم به خود را می دادند، اما در همین حال، از محبوبیت رو به افزایش احمدی نژاد آگاه بودند، پس بخش قابل توجهی از آنها طرحی در افکندند و تصمیم گرفتند آقای احمدی نژاد را مصادره کنند. در این راستا به صورت سلسله وار برنامه های تلویزیونی ساخته شد که در آن آقای احمدی نژاد به عنوان رییس جمهور اصولگرا در کنار مجلس اصولگرا معرفی می شد. البته این کافی نبود، کار دیگری که کردند این بود که به سراغ برخی احمدی نژادی ها رفتند و از ابزارهایی چون نگرانی آنها نسبت به انقلاب و نفوذ دشمن بهره جستند، تا بخشی از سایت ها و رسانه های طرفدار آقای احمدی نژاد را در پازل اصولگرایان وارد سازند. این تلاش تا آنجا ادامه یافت که برخی از هواداران دکتر به ارائه لیست هایی اقدام نمودند که نزدیک به 70 در صد آن با لیست ائتلاف بزرگ اصولگرایان مشترک بود در حالیکه دفتر دکتر احمدی نژاد بارها اعلام کرده بود که دکتر از هیچ جناح و لیستی حمایت نمی کند . این اقدام یک کار هدفمند و برنامه ریزی شده با این تحلیل بود که نارضایتی مردم از تیم آقای روحانی به دلیل وضعیت سخت معیشتی، رشد کرده و مردم دل خوشی از این جریان ندارند، پس به آنها “نه” خواهند گفت. اما از آنجا که نسبت به “آری” گفتن مردم به اصولگرایان تردیدهای جدی وجود داشت، باید از موضوع مسلم سوم، یعنی محبوبیت آقای احمدی نژاد بهره می جستند، پس رسماً از نام دکتراحمدی نژاد بهره برداری کردند و متأسفانه برخی از حامیان رسانه ای آقای احمدی نژاد هم با این برنامه همسو شدند و آقای احمدی نژاد را یک اصولگرا معرفی کردند، درحالی که همین اصولگرایان پیوسته از دکتر، اعلام برائت می کردند و او را منحرف از اصولگرایی معرفی کرده و مطرود می خواندند و در بهترین حالت می گفتند: احمدی نژاد یک زمانی از اصولگرایان بود، اما پس از مدتی از جمع اصولگرایان طرد شد و بیرون رفت. رسانه ملی هم که مدت ها حاضر نبود یاد نیکی از آقای احمدی نژاد بکند، در روزهای قبل از انتخابات، مکرراً اسم او را به عنوان “رییس جمهور اصولگرا” مطرح می ساخت و از آنجا که یک برنامه ریزی بزرگ رسانه ای برای این کار صورت گرفته بود، تکذیب های مکرر دفتر دکتراحمدی نژاد هم چندان شنیده نمی شد، تا با این ترفند آقای احمدی نژاد یک اصولگرا شمرده شده و رأی دوستدارانش به سَبَد اصولگرایان ریخته شود. اما پس از انتخابات و در تحلیل عِلل شکست اصولگرایان در تهران، بازی دیگری آغاز شد. برخی کوشیدند احمدی نژاد را به عنوان عامل باخت اصولگرایان معرفی کنند. در اردوگاه اصلاح طلبان، آقای عباس عبدی اصولگرایان را افراد محترمی معرفی کرد که به خاطر ارتباط با احمدی نژادی ها شکست خوردند و آنگاه نتیجه گرفت که اصولگرایان باید احمدی نژادی ها را از خود بِرانَند تا مقبولیت پیدا کنند. برخی رسانه های اصولگرا هم همین موضوع را مورد تأکید قرار داده و مدعی شدند که علت شکست اصولگرایان، احمدی نژاد و خاطرات مردم ازعملکرد بَدِ او بوده است. همانگونه که در انتخابات ریاست جمهوری نیز اصلاح طلبان خواستند پیروزی آقای روحانی را شکست احمدی نژاد وانمود کنند، حال آنکه دکتراحمدی نژاد در انتخابات ریاست جمهوری نماینده ای نداشت. اصولگرایان نیز مانند بیشتر اوقات، بازی اصلاح طلبان را خوردند و در موضعی منفعلانه به فرافکنی پرداخته و باخت خود را به گردن احمدی نژاد انداختند. البته دراین بین، عده ای کوشیدند که با انتشار لیستی تلفیقی، ترفند “جناحی نشان دادن” احمدی نژاد را خنثی سازند. اگرچه لیست مذکور، ارتباطی به دکتراحمدی نژاد نداشت؛ اما مانعی دربرابرجنگ روانی اصلاح طلبان ایجاد کرد. اصلاح طلبان پس از انتخابات ریاست جمهوری یازدهم، با تمام توان کوشیدند، شکست اصولگرایان را، شکست احمدی نژاد معرفی کنند و چنانکه اشاره شد(درتحلیل آقای عباس عبدی) تا کنون از این تحلیل(که آن را مبارزه با احمدی نژاد می دانند) دست نکشیده اند. آنها بارها با گزاره ها و تحلیل های گوناگون کوشیده اند این معنا را به جامعه تلقین کنند که مردم، پشت به احمدی نژاد کرده و از او بیزار شده اند. بدون شک معرفی احمدی نژاد به عنوان یک چهره اصولگرا، می توانست، خوراک تبلیغاتی خوبی برای اصلاح طلبان بسازد تا احمدی نژاد را به عنوان یک چهره شکست خورده معرفی کنند و با این ترفند، اصولگرایان را منفعل ساخته و همصدا سازند؛ چنانکه پس از انتخابات ریاست جمهوری نیز شاهد همین اتفاق بودیم؛ لکن با انتشاراین لیست، قدرت مانور آنها کاهش یافت. البته فارغ از این نکته، لیست مذکور حکایت از آن داشت که احمدی نژاد، شخصیتی فراجناحی است. موضوع عدم اعتقاد آقای احمدی نژاد به رویکردهای انحصاری حزبی و جناحی، مسأله ای است که از مدتها قبل، مکرراً به آن پرداخته ام و این موضوع را تبیین کرده ام که آقای احمدی نژاد جناحی فکر نمی کند و به دنبال سرکوب هیچ جریانی نیست بلکه معتقد است همه جناح ها باید به صحنه بیایند و البته تصریح کردم که این رویکرد با نگاه اعتدالی آقای روحانی که با افراطی و تفریطی خواندن جریان های سیاسی، آنها را به سمت اضمحلال می بَرَد، متفاوت است. احمدی نژادی که من شناختم معتقد است که همه افکار باید در صحنه سیاسی کشور حضور داشته باشند. آنچه از نظر او نباید باشد ستم، اجحاف، استکبار و خودبرتربینی است. جالب آنکه نتیجه انتخابات به نحوی رقم خورد که به دیدگاه آقای احمدی نژاد نزدیک است و یک ترکیب بدون اکثریت مطلق از همه افکار راهی مجلس شدند. یک جبهه قوی از اصولگرایان در کنار یک جبهه قوی از اصلاح طلبان و جبهه دیگری از مستقل ها در مجلس شکل گرفت و در واقع تئوری آقای احمدی نژاد در این مجلس محقق شد. انتشار لیست جبهه توحید وعدالت ازآن جهت مهم بود که در هیاهویی که رسانه ملی وجریان اصولگرا و حتی برخی رسانه های هوادار احمدی نژاد برای اصولگرا نشان دادن احمدی نژاد به راه انداختند، دکتر را از جهت گیری جناحی تبرئه کرد و به دیدگاه آقای احمدی نژاد که بارها اعلام کرده بود که من نه اصولگرا هستم و نه اصلاح طلب، نزدیک تربود. با ذکر این مقدمه اکنون به بررسی و تحلیل آراء بعد از انتخابات می پردازم. در هر انتخاباتی با دو گونه تحلیل روبه رو می شویم: نخست، تحلیلی است که “آری” گفتن و خواستن را اصالت داده و نخواستن را فرع آن می نامد. و دوم “نه” گفتن و نخواستن را اصل، و خواستن را تابع آن می خواند. در انتخابات این دوره مجلس، همه اصولگرایان و اصلاح طلبان، آراء مردم را به شکل نخست تحلیل کردند و نخستین تحلیل را برگزیدند. هر دو جریان سیاسی کشور، انتخاب مردم را از نوع آری گفتن به وضعیت موجود جامعه دانستند. البته اصولگرایانازانتخاب مردم، ابراز تأسف کرده و اهالی تهران را به باد انتقاد و اهانت گرفتند، در حالی که اصلاح طلبان از این انتخاب خرسند شده و به تحسین تهرانی ها پرداختند. اصولگرایان گاه از کاهش سطح دیانت مردم پایتخت گفتند و تهرانی ها را علاقه مند به سبک زندگی غربی خواندند و گاه اهل کوفه و بی وفا به ولایت. البته اصلاح طلب ها هم برخلاف تحسینی که از تهرانی ها کردند، مردم شهرستان ها را به خاطر رأی کمتری که به آنها دادند، فاقد بلوغ سیاسی نامیدند. به هر حال هر دو جریان، تحلیلی یکسان از انتخابات داشتند که عبارت از رضایت به وضعیت موجود بود. این همان تحلیل آری گفتن است که “نه” گفتن به اصولگرایان، فرع بر آن و تابعی از آن دانسته شد. باید توجه داشت که در این تحلیل، آری گفتن اصالت دارد؛ به این معنا که هدف مردم، ابراز رضایت از وضعیت موجود تلقی شده است؛ یعنی مردم به آری گفتن فکر می کردند که لازمه اش رأی نیاوردن اصولگرایان بوده است؛ چنانکه آقای روحانی هم این انتخابات را مهر تأییدی از سوی مردم بر عملکرد دولت خود تلقی کرد. اما درباره این انتخابات، تحلیل دیگری می توان داشت که متفاوت با تحلیل دو جریان اصولگرا و اصلاح طلب است. این تحلیل، تحلیلی از نوع دوم است که بر طبق آن، رأی مردم از نوع “نه” گفتن و نخواستن است و ارتباطی به رضایت آنها از وضعیت موجود ندارد. البته طبیعی است که “نه” گفتن آنها به اصولگرایان، منجر به رأی آوردن اصلاح طلبان شد. به نظر من مردم در این انتخابات به اصلاح طلبان، آری نگفتند و از وضعیت موجود، ابراز رضایت نکردند؛ بلکه به اصولگرایان “نه” گفتند و آنها را نخواستند، همچنانکه در انتخابات ریاست جمهوری سال 92 نیز به اصولگرایان “نه” گفتند و نتیجه آن، رأی آوردن آقای روحانی شد. البته منظورمن از این تحلیل، نفی کلی رأی “آری” به اصلاح طلبان نیست؛ زیرا به هر حال، جریان اصلاح طلب، حامیانی دارد که همیشه به گزینه های این جریان رأی آری می دهند؛ همچنانکه اصولگرایان هم حامیانی دارند که همیشه به گزینه های جریان اصولگرایی رأی آری می دهند. مقصود من از مردم، آن بخش گسترده ای است که در ذیل هیچ جریان سیاسی قرارنگرفته و با عنوان هوادار دو جریان اصولگرا و اصلاح طلب، شناخته نمی شوند. “آری گفتن” آنها به اصلاح طلبان، برای آن نبوده که از وضعیت زندگی خویش راضی باشند و عملکرد دولت یازدهم را مثبت ارزیابی کنند یا آنگونه که برخی پنداشته اند: وضعیت معاش، برایشان مهم نباشد و به فرهنگ غربی بیندیشند؛ بلکه “آری” گفتن آنها به تبع “نه” گفتن به اصولگرایان پدید آمده است. اکنون پرسش این است که چرا مردم به اصولگرایان “نه” گفتند؟ مگر مردم ازاصولگرایان چه دیدند و به آنها چه احساسی داشتند که ایشان را وکیل خویش نکردند؟ بی شک مردم اشکالاتی دراصولگرایان می دیدند که به آنها “نه” گفتند. یکی از اشکالاتی که مردم سال ها و به ویژه در ماه های اخیر از اصولگرایان مشاهده کردند، تحمیل، اجبار و الزامی است که در قالب دفاع از اسلامیت و آرمانهای انقلاب از ایشان دیدند و می بینند. بسیاری ازاصولگرایان به تحمیل و دیکته کردن افکار و خواسته های خود، که آن را مساوی با دینداری وآرمانهای انقلاب می دانند، عادت کرده اند. فشاری که مردم از این تحمیل احساس می کردند درچند هفته پیش از انتخابات شدت گرفت؛ زیرا اصولگرایان، انقلابی بودن و ولایی بودن را فقط در رأی دادن به لیست اصولگرایان تعریف کردند و لیست جناح دیگر، سازشکار و غربزده و... معرفی شد. اصولگرایان باید می فهمیدند احساس بَدی که از اتهام دور شدن از اسلام، ولایت و آرمانهای امام و انقلاب به مردم دست می دهد، همیشه آنها را وادار به تبعیت از اصولگرایان نمی کند، بلکه چه بسا فاصله مردم از اصولگرایان را بیشتر می کند. آنها باید این حقیقت را باور کنند که “آزادی” و “اختیار” از اصلی ترین فطریات مردم است که نادیده گرفتن آن، سبب نفرت مردم وانزوای اصولگرایان خواهد شد، پس به هیچ بهانه ای نباید نادیده گرفته شود حتی اگر پای آرمانهای انقلاب در میان باشد. “آزادی” و “اختیار” ازنخستین گرایش های فطری و اساسی ترین و مهم ترین خواسته های انسان است. انسان، با اختیار و اراده، انسان تعریف می شود و رشد او نیز وابسته به داشتن اختیار است. اگر جلوی اراده انسان گرفته شود، رشد نمی کند و کوچک می ماند، از این رو وقتی آزادی از فردی سلب شود به لحاظ روانی خود را در تنگنایی احساس می کند که حتی نفس کشیدن برای او سخت خواهد شد. این اصل فطری از نخستین و مهم ترین آرمان های انقلاب ما نیز بوده است تا آنجا که می توان گفت که مقدم بودن “استقلال” بر “آز ادی” در اساسی ترین شعارانقلاب یعنی “استقلال، آزادی، جمهوری اسلامی” فقط برای رعایت وزن و قافیه شعار بوده است وگرنه “آزادی” تقدم رُتبی بر دو بخش دیگر شعار دارد. مردم ایران برای آزاد شدن از استبداد قیام کردند و انقلاب اسلامی تا زمانی که در حال حرکت به سمت آزاد کردن و توسعه اختیار انسان ها است، پایدار و باقی می ماند. اصولگرایان باید هرچه زودتر به این دَرک برسند که با دیکته کردن نمی توان مردم را مطیع و تابع ساخت. البته این توصیه شامل حال دیگر جریان های سیاسی کشور همچون اصلاح طلبان و اعتدال گرایان نیز می شود. اصلاح طلبان با وجود شعارهایی که حکایت از توجه ویژه به حق آزادی و اختیار دارد، کارنامه درخشانی از خود در رعایت این حق، برجا نگذاشته اند. قلع و قمع اساسی و گسترده اصولگرایان از مناصب گوناگون (مناصب قوه مجریه) در دوره اصلاحات، و به کارگیری فرهنگ “داس” به جای فرهنگ “کلید” نسبت به هواداران محمود احمدی نژاد در دولت یازدهم، فشار روانی شدیدی بر جامعه وارد ساخت که از جریان اصلاح طلب و جریان اعتدال، چهره خشنی ترسیم کرد، اگرچه اصلاح طلبان به سبب دور بودن یازده ساله از قدرت در ساحت سیاسی و اجرایی کشور، قادر به دیکته کردن به مردم نبودند در حالی که جریان اصولگرا همیشه واجد قدرت بوده و مع الاسف تحمیل و الزام، همیشه در گفتار و کردار ایشان، مشهود بوده است. این تفاوت (نبودن اصلاح طلبان در عرصه قدرت) چهره معتدل تری از اصلاح طلبان نسبت به اصولگرایان در ذهن مردم، ترسیم کرده است که عاملی برای ترجیح اصلاح طلبان شد. فشاروالزام اصولگرایان زمانی که با عدم پایبندی بخشی از آنها به آرمان ها همراه شد، فاصله مردم را آز آنها بیشتر کرد. مردم از سویی الزامات اصولگرایان را احساس می کردند و از سوی دیگر عدم صداقت آنها در پایبندی به آرمان های انقلاب را مشاهده می کردند. برای مثال، تجمل گرایی، آفتی بود که سال ها به زندگی مسؤولان نظام راه یافته بود تا جایی که فریاد رهبر انقلاب را از پانزده سال پیش درآورده و هر سه قوه کشور را مأمور مبارزه با آن کرده بودند و این در حالی بود که رسیدگی به مستضعفان از مهم ترین آرمان های انقلاب بود. مردم شاهد بودند که این آفت نه تنها از بین نرفت که در زندگی بسیاری از مسؤولان، توسعه هم پیدا کرد. فاصله طبقاتی پدید آمد و به صورت زشت و زننده ای شدت گرفت و جلوه هایی از آن برای همه مردم عیان شد تا جایی که فضایی از بی اعتمادی به مسؤولان نظام پدید آمد و رو به گسترش گذارد. این بدبینی به اندازه ای رشد کرد که اگر نبود ساده زیستی تعدادی از رادمردان دولت احمدی نژاد، قطار انقلاب به پرتگاه سقوط نزدیک شده بود. اینکه رهبر انقلاب، بارها و بارها از احیای آرمان های انقلاب در دولت احمدی نژاد سخن گفتند، کنایه ای تلخ از رسوخ آفات گوناگون به زندگی مسؤولان نظام داشت که مع الاسف بخش قابل توجهی از آنها اصولگرا بوده و هستند. البته باید توجه داشت که احمدی نژاد و یاران واقعی او، بخش کوچکی از مسؤولیت های کشور را در اختیار داشتند و تلاش بی وقفه آنها در هشت سال پرفراز و نشیب، اگرچه باب بسیاری از کانال های ثروت را بر اشخاص خاص بست و رو به مردم گشود، اما با مقاومت و توطئه ثروت اندوزان اجحافگر، ادامه پیدا نکرد. اکنون شاهدیم که بارها با بهانه های مختلف تلاش شده که این کانال ها بر مردم بسته شود. بارها از قطع یارانه ها سخن به میان آمد، خانه های ارزان قیمت در طرح مسکن مهر، هنوز تحویل نمی شود یا با مشقتی مثل جان دادن، تحویل می شود. سود وام های بانکی که روزی به دوازده درصد رسید و بنابر آن بود که تک رقمی شود، با مخالفت مجلس به اصطلاح و در ادعا اصولگرا پله های ارتقاء را طی کرد و به جای پیشین خود بازگشت و در آرزوی ترقی به مراتب بالاتر است. این ها همه از دوگانگی بین مدعیان آرمان های انقلاب و عملکرد آنها حکایت دارد. بنابراین مردم از مدعیان اصول و آرمان های انقلاب، هم تحمیل و اجبار بسیار دیدند و هم شاهد بی صداقتی بسیاری از آنها در پایبندی به همان آرمان ها بودند. بدیهی است که این دو عامل برای “نه گفتن” به مدعیان کافی بود. در اینجا توجه به چند نکته لازم به نظر می رسد: نکته اول آنکه “نه گفتن” مردم به اصولگرایان، نه تنها “نه گفتن” به اصول و آرمان های انقلاب نبود، بلکه این آرمان گرایی و ایمان مردم به اسلام و انقلاب بود که آنها را به این نتیجه رساند که به مدعیان بی عمل اصول و آرمان ها، “نه” بگویند. به نظر بنده مردم به اصولگرایی “نه” نگفتند، بلکه به مدعیان اصولگرایی؛ یعنی اصولگرایان موجود، نه گفتند.نکته دوم اینکه آنها که به اصولگرایان، رأی “آری” دادند، درحقیقت به اصولگرایی و نه اصولگرایان، رأی دادند. بسیاری از کسانی که به لیست اصولگرایان رأی دادند، ابراز می کردند که رضایتی از افراد لیست ندارند، بلکه برای رأی نیاوردن اصلاح طلبان به لیست اصولگرایان، رأی می دهند. بنابراین اصولگرایان نباید همه آرایی که برای آنها به صندوق ریخته شده را حاکی از باورمندی مردم به خودشان بدانند، بلکه بسیاری از این آراء در حقیقت، تابع رأی “نه” به اصلاح طلبان است که این مؤید تحلیل ما نسبت به آراء مردم در این انتخابات است. در حقیقت، بسیاری از مردم به اصولگرایان “نه” گفتند و بسیاری به اصلاح طلبان. رأی “آری” به هیچیک از دو جریان، اصالت نداشت. آنها که از دیکته کردن اصولگرایان و بی صداقتی اغلب آنها به تنگ آمده بودند، به آنها “نه” گفتند و آنها که به اصولگرایان “آری” گفتند نیز در حقیقت به اصلاح طلبان (به هر دلیلی) “نه” گفتند. پس رأی “آری” اغلب مردم به اصلاح طلبان به خاطر رضایت از وضعیت موجود نبود و رأی “آری” بقیه مردم به اصولگرایان نیز، حاکی از باور ایشان به اصولگرایان نبود، بلکه این دو “آری” تابعی از رأی “نه” بوده است. به نظرمی رسد این واقعیتی است که سزاوار است هر دو جریان اصلاح طلب و اصولگرا پذیرای آن باشند، اگرچه موجب ناخرسندی آنها باشد. مردم ما پایبند به ارزش های انسانی- الاهی اسلام و آرمان های فطرت پسند همان انقلابی هستند که خود برپا کرده اند، پس بیگانگان نپندارند که نه گفتن به اصولگرایان، نتیجه سُست شدن ایمان آنها به اصول و ارزش های خود است. اصولگرایان هم سزاوار نیست که همین نغمه را ساز کنند و مردم تهران را به سُست ایمانی متهم سازند. آنها باید به جای ایراد اتهام بر مردم، به ایراد اتهام به خود بپردازند. البته تنها از اهل انصاف می توان توقع داشت که به جای متهم کردن مردم به سُست ایمانی، جناح خویش را به بی صداقتی و تحمیل گری نسبت به مردم، متهم سازند. اهل انصاف کسانی هستند که اسلام و انقلاب را مساوی خویش نمی پندارند. آنها که اسلام و انقلاب را محدود و منحصر به خود می دانند، خود را معیار سنجش درست از نادرست می پندارند و همیشه مواضع حق به جانب دارند، پس اگر مردم به آنها بِگِرَوند، انقلابی و مؤمن هستند و اگر از آنها روی بگردانند، به سُست ایمانی و غربزدگی متهم می شوند. نکته سوماین است که تغییر پیام انتخابات به وسیله هر جناح سیاسی، مانع از رشد سیاسی جناح های سیاسی کشور می شود و حرکت آنها را در بالندگی با اختلال روبه رو می سازد. اگر حقیقت پیام مردم در انتخابات اخیر، “نه” به بی صداقتی و تحمیل و دیکته کردن باشد، تحلیل نادرست آن به “رضایت از وضعیت موجود” حال چه با تحسین اصلاح طلبان همراه باشد و چه با تقبیح اصولگرایان، تغییر پیام انتخابات از حقیقت خویش است و این کار، اگر آگاهانه انجام شود، سِرقت پیام مردم است. اصلاح طلبان اگر واقعا به آزادی های اجتماعی و حقوق انسانی اهمیت می دهند، نباید با تحلیل نادرست از نتیجه انتخابات به “رضایت از وضعیت موجود” پیام مهم مردم در “نه” گفتن به تحمیل و سلب اختیار را پنهان ساخته و نادیده بگیرند؛ چرا که با این کار، مانع از رشد خود و دیگر جریان های سیاسی کشور خواهند شد. آیا اصلاح طلبان، خود را محتاج پیام آزادی خواهی و صداقت طلبی مردم نمی دانند؟! آیا آنها می خواهند که پس از گذشت دوره جدید مجلس، با “نه گفتن” اغلب مردم روبه رو شوند. انتشار و ترویج پیام واقعی انتخابات، سبب رشد همه جریان های سیاسی کشور می شود؛ چرا که همه می آموزند که اولا هیچ وقت، نظر خویش را بر مردم به هیچ شکلی تحمیل نکنند و ثانیا به نظر مردم، هرگونه که باشد، احترام بگذارند، نه آنکه مثل برخی اصولگرایان، مردم تهران را سُست ایمان و غربزده بخوانند یا همچون برخی اصلاح طلبان، مردم دیگر استان ها را، فاقد بلوغ سیاسی بنامند. نکته چهارم اینکه با تحلیل درست از انتخابات، دیگر جایی برای ابراز خوشحالی از شکست هیچ جریان و جناحی باقی نمی ماند. آنچه جای خشنودی دارد، حق طلبی مردم و شکست ظلم به حقوق آنها است. ما باید از پیروزی مردم سالاری یا همان دموکراسی خشنود باشیم نه از پیروزی فلان جریان و جناح. مردم ایران، هیچگاه از آرمان های انقلاب فاصله نگرفتند که اصولگرایی(نه اصولگرایان) شکست خورده باشد؛ بلکه از بی صداقتی و تحمیل و دیکته کردن متنفر شده اند و مدعیان اصولگرایی را به عقب رانده اند و این پیروزی آرمانگرایی و اصولگرایی است؛ زیرا آزادی از آرمان های اساسی انقلاب است. همچنین به اصلاح طلبان، آری نگفته اند که پیروزی اصلاح طلبان باشد؛ بلکه در “نه گفتن” به بی صداقتی و تحمیل، از صداقت و حق انتخاب خود، دفاع کرده اند که این پیروزی اصلاح طلبی(نه اصلاح طلبان) است. پس مردم اصولگرایانی هستند که پیوسته به اصلاح آفات پدید آمده درجامعه گرایش نشان می دهند و این، معنایی به جز پیروزی مردم ندارد. شاید بارها از زبان افراد گوناگون شنیده ایم که پیروز انتخابات، مردم هستند، ولی تبیین شفافی از این جمله نداشتیم. برخی نیز این جمله را تنها یک شعار برای از دست ندادن قافیه می دانند؛ اما اکنون می توان تحلیل واضحی از این جمله داشت که مردم ضمن پایبندی به باورهای الاهی و انقلابی خویش، به تحمیل و بی صداقتی مدعیان همان باورها، “نه” می گویند تا وضعیت موجود و مسؤولان و مدیران نظام را اصلاح کنند و به حقوق خویش دست یابند، پس سنگر به سنگر برای احقاق حقوق خویش، پیش می روند و همیشه فاتح هستند، اگرچه از بد عهدی ها لطمه ها خورده باشند. نکته پنجم اینکه مردم با هیچ جناح و جریان فکری و سیاسی در کشور دشمنی و مخالفت ندارند. مردم برخلاف برخی افراد جناحی، آنقدر بزرگوار و آزاداندیش هستند که هیچ جناحی را به خاطر نوع اندیشه اش، متهم و محکوم نسازند. مردم، معیارهای ویژه خود را برای داوری و انتخاب دارند. آرمان های انسانی و گرایش های فطری، یگانه معیار سنجش مردم است. صداقت، آزادی، شجاعت، تواضع، مردانگی، عدالت خواهی، حق جویی، کِبرستیزی و... معیارهایی هستند که مردم ما، “اصولگرا” “اصلاح طلب” “اعتدالگرا” و “عدالتخواه” را با آن می سنجند. از همین رو است که نتیجه آراء آنها در نسبت با جریان ها و جناح ها، گوناگون و متفاوت است تا آنجا که این تفاوت، تحلیل نادرستی را در ذهن برخی بزرگان به وجود آورده بود که می گفتند “مردم ایران، قابل پیش بینی نیستند”. در حالی که اگر ما معیار وضابطه مردم را به درستی بشناسیم، خواهیم دید که مردم ما همیشه بر معیارهای انسانی و فطری خویش، ثبات داشته و دگرگون نشده اند وهم از این رو، انتخاب آنها همیشه بهترین انتخاب بوده است. تفاوتی که در نتیجه انتخاب دیده می شود، ناشی از تغییرات دائمی جناح ها و جریان های سیاسی در عملکرد خویش است که اگر پیام مردم را به درستی دریافت کنند، بی تردید رشد خواهند کرد. ساده تر بگویم اگر می بینیم که در طول تاریخ انقلاب، آراء مردم گاه به این جناح و گاه به آن جناح، متمایل شده است، باید توجه داشته باشیم که این تمایل، نه به موجب تغییر معیارهای مردم است و نه به سبب بازیگری جناح ها و فریب خوردن مردم از بازیگری آنها است، بلکه این تغییر، معلول میزان منفی یا مثبت بودن عملکرد جناح ها است. البته باید توجه داشت که عملکرد ضعیف جریان های سیاسی و منازعه آنها با یکدیگر، کار را به آنجا رسانده است که تغییرات، بیشتر بر اساس اندازه نگاه منفی به جریان ها انجام می شود نه بر پایه اندازه نگاه مثبت به آنها؛ یعنی مردم به هر جریان سیاسی که امتیاز منفی بیشتری دهند، مسیر برای جریان سیاسی دیگر باز می شود که این، حکایت تلخی از اصالت رأی منفی، و تابعیت رأی مثبت مردم به جریان ها است. این زنگ خطری است که چند سالی می شود که برای دو جریان اصولگرا و اصلاح طلب به صدا درآمده است. در اینجا لازم می بینم به اشکالی که بر این تحلیل از انتخابات وارد کرده اند، بپردازم. در مصاحبه ای که با روزنامه فرهیختگان داشتم پس از ارائه فشرده این تحلیل، با پرسشی از سوی مصاحبه کننده روبه رو شدم که مهم و قابل تأمل است. پرسش این بود که اگر انتخاب مردم را از سنخ “نه گفتن” تحلیل کنیم، چرا مردم این “نه” را با شرکت نکردن در انتخابات، اعلام نکردند؟ مردم می توانستند احساس خویش را با عدم مشارکت در انتخابات ابراز کنند. آیا لزومی داشت که بیایند و “نه” بگویند؟ اگرچه روزنامه مذکور در تنظیم مصاحبه، این پرسش را درعبارات گوناگون بعدی، تفصیل داد تا تحلیل مذکور را ناتوان از حل این اشکال نشان داده و جانب “آری گفتن به وضعیت موجود” را تقویت کند، لکن باید توجه داشت که تحلیل ما بر مسلمات پیشگفته استوار است و با هیچ حقیقت مسلمی ناسازگار نیست در حالیکه “رضایت از وضعیت موجود” با وجود تعطیل بسیاری از کارگاهها و بیکار شدن بسیاری از کارگران و کارمندان و رشد قیمت ها و ده ها معضل پیش آمده در دولت یازدهم، شباهت بسیار به مزاح دارد یا اهانت به شعور مردم است. اما پاسخ به پرسش مذکور با توجه به نکات پیشگفته، آسان و سهل است. همانطور که در نکته دوم گفته شد: مردم ما پایبند به ارزش های انسانی- الاهی اسلام و آرمان های فطرت پسند همان انقلابی هستند که خود برپا کرده اند ونه گفتن آنها به اصولگرایان، نتیجه سُست شدن ایمان آنها به اصول و ارزش هایشان نیست. هم از این رو است که در انتخابات، مشارکت می کنند و با انقلاب، قهر نمی کنند. مردم اگر بخواهند به جریان های سیاسی کشور پیامی بدهند، از باورهای خود فاصله نمی گیرند. به عبارت دیگر به گونه ای عمل نمی کنند که دشمنان انقلاب از آن سوء استفاده کنند. مردم ایران به اندازه ای فهیم و هوشیارند که بهانه ای به دست دشمنان انقلاب نمی دهند. همچنین چنانکه در نکته پنجم گفته شد: مردم با هیچ جناح و جریان فکری و سیاسی در کشور دشمنی و مخالفت ندارند. آنها با بی صداقتی و تحمیل و بی اعتنایی به مردم مخالفند و با خوی بزرگوارانهخود، بارها فرصت خدمتگزاری به جناح های سیاسی کشور داده اند. اما آیا جناح های سیاسی، قدر نعمت دانسته اند یا با برخی رفتارهای خویش، از اعتماد مردم به خود کاسته اند؟ اما پندهایی که با تکیه کردن برتحلیل مورد نظر می توان گرفت، از این قرار است: نخست آن که اصولگرایان و هر جناح سی اسی دیگر، اگرخواهان باقی ماندن و دوام یافتن در عرصه سیاسی کشور هستند، باید از خوی تحمیل گری و دیکته کردن دست بردارند و به مردم احترام بگذارند. با آنها صادق باشند و از شعار بی عمل بپرهیزند و این تنها با دریافت صحیح پیام انتخابات، ممکن است. اصولگرایان نباید مثل اصلاح طلبان بپندارند که با اتصال به این یا آن شخصیت، دوام می یابند. اگر اصلاح طلبان برای بقای سیاسی خویش، متمسک به آقای هاشمی رفسنجانی شدند و ماکیاول مآبانه در زیر چتر کسی قرارگرفتند که هیچ تناسبی با مَنِش سیاسی او نداشتند و آنگاه برای توجیه هواداران خویش، مدعی دگرگونی آقای رفسنجانی شدند، اما اصولگرایان نباید به ارائه چهره ای دگرگون شده از دکتر احمدی نژاد بپردازند و بپندارند که با مصادره دکتر احمدی نژاد، می توانند به حیات سیاسی خویش ادامه دهند. احمدی نژاد کسی نیست که برای بازگشت به قدرت با کسی معامله کند و از آنچه که هست و باور دارد، فاصله بگیرد. آنها اگر احمدی نژاد را باور دارند، باید از کوتاهی ها و ستم هایی که در حق او و همراهانش روا داشتند، پوزش بخواهند و با این بازگشت، تحول را آغاز کنند. دوم آن که اصلاح طلبان نیزاگر واقعا به اصلاح، اعتقاد دارند، باید از سیاست ماکیاولی دست بکشند و همان جلوه کنند که هستند. مردم از بوی معامله بر سر قدرت و ثروت، متنفر و بیزارند، پس اگر چنین بویی به مَشامِشان برسد، از آنها بیزار خواهند شد. سوم آنکه هواداران دکتر احمدی نژاد هوشیار باشند که هیچ جریان و جناحی برای احمدی نژاد شناسنامه جناحی صادر نکند که عظمت و محبوبیت دکتر به فراجناحی بودن او بستگی دارد. اما با دقت به این نکته هم توجه کنند که معنای فراجناحی بودن دکتر، مقابله او با جریان های سیاسی کشور نیست؛ چرا که در اینصورت، او خود تبدیل به جریانی شبیه دیگر جریان های سیاسی کشور می شود که هر کدام خود را مساوی درستی و حقیقت، تعریف می کنند؛ هم از این رو احمدی نژاد دست ردّ به سینه هیچ جناحی نمی زند؛ اما به رنگ آن جناح هم درنمی آید. او حاضر نخواهد شد که هیچ جناحی برای او شناسنامه جناحی جعل کند؛ اما با روی گشاده از هم پیمانی جریان های سیاسی برای خدمت به مردم و مقابله با ستم و اجحاف و استکبار، استقبال می کند. پس اگر اصولگرایان یا هر جناح دیگری به سوی او رفتند، این نباید به معنای جناحی شدن احمدی نژاد تفسیر شود. امید که بندها را بگسلیم و از پندها بهره مند شویم. کد مطلب : سایر اخبار ...
رسایی: اصلاح طلبان و اصولگرایان هر دو می خواهند لاریجانی رئیس مجلس شود
آینده سر لیست اصلاح طلبان در تهران یا سرلیست اصلاح طلبان در قم باشد، آن مجلس به نظر من یک مجلسی می شود که گرایش به همین جریان دارد و آن وقت خوش به حال دولت خواهد شد. اما اگر به غیر از این نفر سرلیست، گزینه دیگری از مجلس بیرون بیاید آن وقت می توان گفت که مجلس گرایش متفاوتی دارد. و الا آقای لاریجانی و عارف، هر کدام شان که باشند فرقی نمی کند. یعنی شما بین این دو نفر که یکی اصلاح طلب و ...
اصلاح طلبان، آرام آرام به رقابت با احمدی نژاد تن می دهند
دولت بهار/ انتقاد از رد صلاحیت های شورای نگهبان در انتخابات های گوناگون اگرچه همواره به عنوان گزاره ای ثابت و تکرار شونده از سوی جریان سیاسی موسوم به اصلاح طلب مطرح شده است، با این وجود این گزاره همواره یک استثناء نیز داشته است. جریان اصلاح طلب با وجود داشتن داعیه دمکراسی خواهی همواره از رد صلاحیت محمود احمدی نژاد و یاران او در انتخابات های گوناگون دفاع کرده است. اصلاح طلبان در ...
رسایی: فرقی نمی کند رییس مجلس "سرلیست اصلاح طلبان قم" باشد یا "سرلیست اصلاح طلبان تهران" / سرکوب جریان ...
کند که آن انتخاب هیات رییسه مجلس دهم است. اگر رییس مجلس آینده سر لیست اصلاح طلبان در تهران یا سرلیست اصلاح طلبان در قم باشد، آن مجلس به نظر من یک مجلسی می شود که گرایش به همین جریان دارد و آن وقت خوش به حال دولت خواهد شد. اما اگر به غیر از این نفر سرلیست، گزینه دیگری از مجلس بیرون بیاید آن وقت می توان گفت که مجلس گرایش متفاوتی دارد. و الا آقای لاریجانی و عارف، هر کدام شان که باشند فرقی نمی کند ...
حضور "کاندیدای ائتلاف امید" در شورای اداری استان گلستان ! + عکس
به گزارش گلستان ما به نقل از پاسرو، اقدام و عملی که در اولین جلسه شورای اداری استان گلستان با حضور نورمحمد تربتی نژاد کاندیدای ائتلاف امید رقم زد شائبه های زیادی را در اذهان برخی مدیران و خبرنگاران به وجود آورد، حضور تربتی نژاد کاندیدای مورد حمایت اصلاح طلبان استان در جلسه شورای اداری جای سوال و شائبه های فراوان داشت سوالی که تا پایان جلسه نیز بدون پاسخ ماند. تربتی نژاد که مسئولیت ...
کم تجربگی یک کاندیدا از حضور در شورای اداری استان و تبعات آن برای استانداری گلستان !
اصلاح طلبان استان گلستان و مورد حمایت تندروهای این جریان است که این روزها به شدت این طیف دنبال فرستادن وی به مجلس شورای اسلامی هست . ایشان به دلیل حضور در انتخابات از سمتهای خود استعفا داده و طبعا دلیلی برای حضور وی در نشست شورای اداری وجود نداشت ، وانگهی این حضور بیش از همه برای استانداری گلستان بد شد که شبهه حمایت از یک کاندیدای خاص و یک جریان خاص را تقویت می کند . این حضور ...
روحانی به آزادی توجه ویژه بکند
سال84 بود که در نهایت سبب ظهور محمود احمدی نژاد شد. شما یکی از مهم ترین بازیگران سیاسی انتخابات ریاست جمهوری سال84 بودید. چرا این تشتت به وجود آمد؟چه موانعی برای وحدت اصلاح طلبان وجود داشت؟آیا بحث کنار رفتن یکی از کاندیداها مطرح شد؟ در پاسخ به این سوال مهم باید عنوان کنم قضاوت افکار عمومی و به ویژه نسل جوان در این زمینه باید معطوف به اتفاقات و شرایط سیاسی سال 84 باشد و نباید درباره این ...
اصلاح طلبان سرلیست شان را از گزینه های ریاست مجلس کنار گذاشتند!
حمایت از گزینه ای اصول گرا هستند که در عین اصول گرایی با دولت همراهی وسیعی داشته باشد! در همین چارچوب، در شماره هفتاد و پنج هفته نامه صدا که به عنوان ویژه نامه نوروزی سال هزار و سیصد و نود و پنج منتشر شده، اگرچه تصویر روی جلد به محمدرضا عارف اختصاص یافته اما در مطلبی تحت عنوان رئیس مجلس دهم کیست؟ تلویحاً به استراتژی اصلاح طلبان برای انتخابات هیات رئیسه مجلس آینده اشاره شده و صراحتاً از عارف ...
عضو جامعه روحانیت: نحوه تبلیغات اصلاح طلبان را می ستایم/ رقابت ریاست مجلس خبرگان بین موحدی کرمانی و ...
. نماینده سابق مجلس شورای اسلامی خاطر نشان کرد: در تهران با توجه به افزایش رای، اصلاح طلبان توانستند به برتری برسند. حضور رای خاکستری در تهران باعث شد تا فهرست امید بتواند 30 نفر نامزد خود را وارد مجلس کند. نماینده مجلس شورای اسلامی در دوره های دوم و هشتم تصریح کرد: تبلیغات اصلاح طلبان در انتخابات بسیار خوب بود و من آنها را به خاطر این نحوه تبلیغات می ستایم. آنها به صورت حساب شده از فضای ...
اصلاح طلبان بار دیگر عارف را قربانی می کنند؟
به گزارش گلستان ما، روزنامه آرمان نوشت: اصلاح طلبان تمایل به بقای لاریجانی بر ریاست مجلس دارند چراکه قدرت رایزنی و تاثیرگذاری او بیشتر از عارف است. محمدرضا عارف در انتخابات ریاست جمهوری سال 92 نیز با فشار برخی اصلاح طلبان از رقابت های انتخاباتی کناره گیری کرد. انتهای پیام/
علی مطهری منادی صدای ملت / روایتی از منش و روش مردی که زیر بیرق چپ و راست نرفت
...> رویارویی با اصولگرایان تندرو و همراهی با اصلاح طلبان شاید از همین رو بود که مطهری در مجلس نهم سیاستمداری بی پرواتر و جسورتر از قبل شد و در نقد سیاست های دولت و افراطی گری و تندروی محکم تر قدم برداشت. آنگونه که زمانی روزنامه کیهان دیگر او را نه اصولگرای جدا شده از برادرانش که یک اصلاح طلب معرفی کرد. این زمزمه ها در انتخابات ریاست جمهوری یازدهم و آن زمان که مطهری در طیف حامیان ...
علی صوفی در گفتگو با روزان: عارف گزینه اصلاح طلبان برای ریاست مجلس دهم است
امیدوار هستیم که بتوانیم دو سوم نمایندگان مرحله دوم را هم داشته باشیم که در این صورت اکثریت مجلس را خواهیم داشت. انتخابات میان دوره ای را چطور می بینید؟ در انتخابات میان دوره ای ما 45 نفر از اعضای نامزد ها را مورد حمایت قرار می دهیم. با توجه به فضایی که داریم و پیش بینی که صورت گرفته است اگر بتوانیم از 40 نفر حمایت های لازم را داشته باشیم این پیش بینی ما است که امیدواریم ...
"سکوت" سرشار از حرف های ناگفته است! / آیا اصلاح طلبان از مواضع نسنجیده دور اول "متنبه" شدند؟
که بدون اعلام حمایت اصلاح طلبان هم به راحتی برنده انتخابات می شدند. عدم شرکت این افراد در نشست مشترک نمایندگانی که در لیست اصلاح طلبان جای داشتند نشان از تصمیم شتابزده و خارج از آینده نگری لازم در میان این طیف سیاسی استان داشت. از اینرو این احتمال وجود دارد که تصمیم گیران و شوراهای مشورتی اصلاح طلبان به این نتیجه رسیده باشند که اشتباه دور اول را تکرار نکنند و اعتبار سیاسی این ...
اصولگرایان با تخریب دیگران به دنبال تطهیر احمدی نژاد هستند/تخریب ها بعد از تشکیل مجلس دهم ابعاد بیشتری ...
عضو شورای مشورتی اصلاح طلبان گفت: اصولگرایان با تخریب دولت و سران اصلاح طلب به دنبال تطهیر احمدی نژاد و موفقیت در انتخابات ریاست جمهوری هستند. به گزارش پایگاه اطلاع رسانی گفتارنو؛ عبدالله ناصری در خصوص تخریب هایی که جریان اصولگرایی علیه هاشمی رفسنجانی و دولت به راه انداخته است، گفت: با توجه به توفیقاتی که به دست آورده شده است که نمونه بارز آن را در روابط بین الملل و حوزه هسته ای است و ...
روحانی تحت فشار است؛ باید از او در مقابل تندروها دفاع کنیم
است که با توجه به تجربه موفق در انتخابات 92 و همین انتخابات مجلس 94 ایجاد تفرقه در بین اصلاح طلبان و اعتدالیون نتیجه نخواهد داشت. وی اضافه کرد: اطلاح طلبان و اعتدالیون در جریان انتخابات به هم نزدیک شدند و در مجلس آینده نیز این نزدیکی ادامه می یابد. در آینده نیز عملکرد دولت روحانی می تواند به اصلاح طلبان و معتدل ها کمک کند که بدنه ی اجتماعی را بیشتر به خود نزدیک کنند. این فعال ...
اختلافات اصلاح طلبان در گزینه ریاست مجلس دهم/موضع متفاوت کارگزاران سازندگی با سایر احزاب اصلاح طلب/تحقیر ...
لاریجانی و هاشمی رفسنجانی منتشر شده است نوشته است: اکنون تکلیف این کرسی تا حدودی مشخص شده است و به نظر می رسد از میان عارف از طیف اصلاح طلبان و لاریجانی از اردوگاه میانه روها یکی بر کرسی ریاست خواهند نشست. البته باید این موضوع را مدنظر داشت که طیف گسترده ای از اصلاح طلبان تمایل به بقای لاریجانی بر کرسی ریاست مجلس دارند و بر این اعتقاد هستند قدرت رایزنی و تاثیرگذاری او به مراتب بیشتر از عارف است ...
وضعیت اصلاح طلبان در دور دوم انتخابات به روایت تابش
آفتاب : محمدرضا تابش در گفت وگو با ایسنا، در خصوص برنامه های اصلاح طلبان برای مرحله دوم انتخابات در برخی حوزه های انتخابیه که به مرحله دوم کشیده اند، گفت: اکثریت کاندیداهای مورد حمایت اصلاح طلبان در استان ها شناسایی شده اند البته در جاهایی دو گرایش اعتدالی و اصلاح طلبی وجود دارد که مسأله در حال پیگیری است که بر روی یک نفر متفق شوند. وی افزود: به نظر می رسد مهم افکار عمومی هستند که در ...
روزان گزارش می دهد/اصلاح طلبان برای دور دوم آماده می شوند؛ مجلس دهم زیر سایه بزرگان
دوران تازه بود. از یک سو اصلاح طلبان بی میل نیستند که پس از نزدیک به 12 سال دوری از قدرت بالاخره یک چهره با برند اصلاح طلبی در راس یکی از قوا باشد اما از سوی دیگر نمی توانند نقش و اثر بی بدیل لاریجانی در مجلس پیشین و توان رایزنی بالای او با لایه های مختلف نظام را انکار کنند. در همین راستا بود که بحث عارف یا لاریجانی بلافاصله پس از پیروزی این دو در مجلس مطرح شد. چهره هایی مثل صادق زیباکلام ...
ترقی: اصولگرایان هر ضربه ای خورده اند از احمدی نژاد بوده است
جدایی این طیف از جریان اصولگرایی و پالایشی که اتفاق افتاد به نفع این جریان بود. اصولگرایان باید به سمت خلوص حرکت کنند و این خلوص هم طبیعتا در این آزمون ها مشخص می شود. ترقی در ادامه گفت: حدود یک میلیون نفر از کسانی که در طول این 37 سال اصلا در انتخابات شرکت نکرده بودند، پای صندوق های رای آمدند و همه هم به لیست اصلاح طلبان رای دادند. رمز موفقیت اصلاح طلبان این بود. او همچنین گفت: جریان اصولگرایی هر ضربه ای تا به الان خورده از آقای احمدی نژاد بوده است و طبیعتا نباید این اشتباه را تکرار کند. ...