سایر منابع:
سایر خبرها
مستند آقا نعمت به کارگردانی علی تک روستا که برای اولین بار در جشنواره سینماحقیقت نمایش داده شد، به تازگی در سینماهای کشور اکران شده است. این مستند روایتگر داستان یک کوهنورد است که انگیزه متفاوتی از کوهنوردی دارد و قصد دارد رکورد چهار بار صعود از چهار ضلع قله دماوند در یک روز را بشکند. ایلنا به بهانه اکران این فیلم مستند با کارگردان آن گفتگویی انجام داده که ماحصل آن را در ادامه می خوانید. ...
به نام "احمد" است که" 8سال دروازه بان پرسپولیس در رده جوانان ونوجوانان بودند. ایشان هم درحال ادامه تحصیل هستند؛ و هم چند روزی را هم در پلیس امنیت مشغول است. یک نوه باهوش و بازیگوش به نام "احمدپاشا" هم دارم که شاید بگویم تمام زندگی من است. با آن که خیلی کوچک است و هنوز سه سالگی را تمام نکرده، اما بسیار بامحبت است. هر زمانی که بخواهم روی تختم استراحت کنم سعی می کند کمکم کند. زمانی هم که صدای اذان از ...
.... وی با بیان اینکه خوب می دانم چگونه این تار وپودها با زندگی ام درآمیخته اند و توانسته ام از آنها به آرامش برسم. ادامه می دهد: در حوزه ورزش نیز در سال 76 عضو تیم والیبال نشسته استان لرستان و در دوره هایی عضو تیم ملی بودم، به این باور رسیدم با اینکه از نظر جسمی با محدودیت هایی مواجه هستم، اما خواستن، توانستن است و همیشه به خودم افتخار کرده ام چون معلولیت باعث وابستگی من به دیگران نشد ...
پدر را در 9 سالگی بر اثر سکته قلبی از دست داده و این سال ها، جمله های امیدبخش مادرش را در پس زمینه کاری دارد که به مذاق خیلی ها، خوش نمی آید. از کودکی شب های امتحان را به یاد دارد که قبل از خواندن سرفصل های امتحانی، چیزی در او نهیب می زد؛ اول باید نقاشی می کشید و بعد سراغ درس هایش می رفت. 21 ساله، دانشجوی ترم آخر رشته نقاشی و اهل متل قو است و در نوشهر به دانشگاه می رود. به گزارش اعتماد، آدم ها را خیلی زود باور می کند و می گوید که بار ها در پروسه کار نقاشی دیواری از این موضوع، ضربه خورده و در مواجهه با افرادی ...
ادامه جام حضور نخواهد داشت. از ایشان و آقای قاسمی و آقای ایلدروم ممنونیم. امیدوارم برای تورنمنت های بعدی از آن ها استفاده شود. خسروی در ادامه گفت: پیشنهادم به این عزیزان این است که آرامش خود را حفظ کنند و فکر نکنند که در حد سایر داوران آسیایی نبوده اند. من هم در شرایط مشابه بودم و پس از 5 قضاوت بدون اشکال در جام ملت ها، برای فینال انتخاب نشدم. همان موقع هم گفتم که اگر ما در کمیته داوران ...
: من همه طلاهایش را برداشتم. آهی از سر حسرت از ته دل می کشد و ادامه می دهد که این زن فرشته نجات زندگیم شد: وقتی این زن به خانه ما آمد دعواها شروع شد. چه کتک هایی که به خاطر این زن نخوردم. او مواد شوهرم و مهمان ها را می آورد و خودش هم موادش را در خانه ما مصرف می کرد. من هم شده بودم کلفت دست به سینه شان. یک روز که داشتم برای مریم خانم درد دل می کردم، گفت: از این فرصت استفاده کن. مخ شوهرت را ...