سایر منابع:
سایر خبرها
غایب دیدار عوامل فیلم شیار 143 با رهبری+ عکس
اختر نیاز روز شنبه به مناسبت روز شهید در گفت و گو با خبرنگار ایرنا، افزود: سال 1383 خانمی آمد و با من صحبت کرد و اتفاقات زندگی مرا بعد از رفتن محمد جعفر به جبهه پرسید و رفت، بعد از 10 سال دیدم همه دلدادگی هایم را به فیلم تبدیل کرده است ولی هیچ نامی از من و فرزند دلبندم در آن نیست. وی با اشاره به اینکه هیچ سخنی از بیجار و رفقای دوست داشتنی پسر شهیدم، اسارت و سختی آنها در این فیلم نیست ...
دختری 30 سال لباس مردانه پوشید
گرفت و پیش من برگشت. شش ماه قبل حسن که در همسایگی ما سکونت داشت، به خواستگاری پری آمد و با هم ازدواج کردند. داماد جدیدم چند سال قبل زنش را کشته بود و مدت هشت سال در زندان بود، ولی چیزی از این ماجرا نمی دانستیم. جستجو عکس های قاتل فراری در سراسر کشور بین ماموران پخش شد و جستجو برای یافتن او آغاز گردید. سرانجام گروهی حسن را در شهر بابل دیدند و دستگیرش کردند اما او منکر قتل شد و ...
سرگذشت اولین دختر انگلیسی که به داعش پیوست
هشدارهایی که به مدرسه اش در خصوص مراقبت از دوستان نزدیک او(شمیمه، امیره و عباسه) داده بود اما مقامات مدرسه این هشدارها را نادیده گرفته اند. وی با بیان اینکه دوستان 'شرمینه' (شمیمه، امیره و عباسه) که بعدا به او ملحق شدند، دو روز پس از ناپدید شدنش به دیدن وی آمدند، گفت: از آنها در مورد شرمینه سووال کردم و گفتم شما دوستان نزدیک هم بودید ولی آنها پاسخ دادند که ما از چیزی مطلع نیستیم. ...
دست رد یک پرسپولیسی به سینه استقلال!
غیاثی رشد کردم و پله پله مراحل را پشت سر گذارندم. سه دوره در سال های 51، 52 و 53 مرد سال شدم. زمانی که به من گفتند باید مربی شوی من دو روز با محمد مایلی کهن، دادگان و محمد پنجعلی دعوا کردم و گفتم که نمی توانم. آن ها اصرار می کردند که باید مربی شوم و من هم به تدریج به این سمت کششیده شدم. * سال 49 برای شما خوش یمن بود، از دعوتتان به پرسپولیس و اولین گل ملی به پاکستان. - به یاد ...
این خانه سیاه نیست/ رخشان بنی اعتماد و رضا کیانیان به سراغ کارتن خواب ها رفتند
و هر چی دم دستم اومده رو جویدم و قورت دادم. اصلا برام مهم نبوده که غذاست، اگر غذاست فاسده یا نه، سرده یا گرم... توی فرحزاد آقا کیانی، یه بار به چشم خودم دیدم که یه ماشین زد زیر یه کارتن خواب و پرتش کرد هوا. کیانیان می پرسد یک کارتن خواب وقتی پول گیر می آورد اول چه می خرد؟ غذا یا مواد؟ او جواب می دهد: مواد می خره آقا. اول از همه میره دنبال مواد. و اکبر رجبی می گوید ...
بازیکنانی که تصادفی دروازه بان شدند
می زدم و تغییر واقعا برایم سخت بود. ولی به محض اینکه این تصمیم را گرفتم، همه چیز تمام شد. وی ادامه داد: می دانم که حتی امروز هم با کمی تمرین توان بازی در بالاترین سطح را دارم. ولی تصمیمم را گرفتم و راه برگشتی وجود ندارد. چنین تصمیمی برای نادی آنگرر همتای آلمانی او هم کار راحتی نبود. بهترین بازیکن سال جهان اولین بار در سال 2013 و در 15 سالگی دستکش های دروازه بانی را به دست ...
کارآگاه گلناز اسماعیلی؛ بانوی مسلح ایرانی در آلمان+ عکس
بار در یک فروشگاه چهار مرد دزدی وحشتناکی انجام دادند. دزدی هایی هم که اتفاق می افتد معمولا با برنامه ریزی است. یعنی از قبل همه چیز را کنترل می کنند. یک لحظه با خودم فکر کردم چه کار می توانم انجام دهم. من نهایتا می توانم جلوی یک نفر را بگیرم. خودم را آماده کردم. وقتی مطمئن شدم دزدی انجام شده و دزدها هنوز در محوطه هستند با پلیس تماس گرفتم. گلناز اسماعیلی معتقد است فعالیت به عنوان کارآگاه ...
ماندگارترین دیالوگ های تاریخ سینما (38)
: فقط خواستم که از توهم درشون بیارم. معجونی: شما پس مزاحمت کار همیشگی تونه، آشتیانی چایی! زن: بفرما یه مزاحم حرفه ایه... خوب شد گیر افتادی... معجونی: ببین من نمی فهمم چی میگی... خودم اونجا بودم داشتم برای سربازا غذا می گرفتم همه چی رو دیدم! این حرفاتم بذار برای دادگاه... علت شکایت کاملا معلومه... شما می دونی با گفتن این جمله اساس خانواده رو داری به هم می ریزی؟ چه ...
قلعه نویی: برای فروش بازیکن درصد نگرفته ام!
اصلی شود. مگر در همه تیم ها چند نفر نفر به عنوان نفر اصلی هستند؟ ما بازیکنان بزرگی چون شاهرخ بیانی، جواد زرینچه و ... را کنار هم قرار داده ایم. این افراد کنار هم هستند، از آنها بزرگتر داریم؟ پس از اینکه تمرین به پایان رسید (اشاره به جلسه فنی شب قبل از بازی با نفت تهران)، کادر فنی 30 دقیقه درباره ارنج تیم صحبت می کرد. با وجود اینکه من نظر دیگری داشتم و کادر فنی نظر دیگری ولی به این نتیجه رسیدم که ...
سفر به آشیانه میراث داران مرصاد
این سفر با وجود اینکه مطمئن بودم به امید خدا پس از چندروز بر می گردم باز دل بریدن ودل کندن از خانواده به ویژه فرزندم خیلی سخت بود و شاید بار ها قبل از حرکت تصمیم گرفتم که از سفر منصرف شوم. هنگام حرکت حس می کردم دل و قلب خود را جا گذاشته و آمده ام. در راه مدام با خود فکر می کردم که چگونه این دوری را تحمل کنم، تا اینکه به کرمانشاه رسیدیم. وقتی چشمانم به مناطق جنگی غرب افتاد یک باره در ذهنم تداعی شد ...
منصوریان: وقتی گل زدیم داشتم خفه می شدم
اطلاعی نداشتم. زمانی هم که در استادیوم بودم آن را ندیدم اما بعد از بازی عکس هایش را که دیدم با خودم فکر کردم اگر خدا عمری بدهد و به استقلال برگردم یک چنین پلاکادری قطعا مسوولیت من را سخت تر می کند. من به جان پسرم امیر را قسم می خورم که من هیچ دخالتی در نوشتن این پلاکارد نداشتم و از آن هم اطلاعی نداشتم، نمی دانم چطور شده که به فکر هواداران اینطور رسیده که قرار است ما تا 70 روز دیگر به استقلال برگردم ...
عیدی سال 61 شهادت 2 پسرم در یک لحظه بود
.... خاطراتی که از کودکانه های شان تا زمان شهادت بچه ها را در بر می گیرد و مرور همان خاطرات است که باعث آرامش مان می شود. پدر بچه ها شغلش آزاد بود. ما خانواده ای مذهبی بودیم و از این رو توجه ویژه ای به رزق حلال داشتیم. من هم شاغل بودم. آموزشگاه خیاطی داشتم. 33 سال کار خیاطی کردم. ما همواره در زندگی به داشته هایمان راضی بودیم و هرگز حسرت زندگی دیگران را نخوردیم. اهل اسراف و تجمل گرایی هم نبودیم. خمس ...
روایت معصومه ابتکار از انتخابات 88
، متن مصوبه ای که آخرش10 اردیبهشت مطرح شد که مبنای اقدامات آلودگی هوا بود. نگران بودم که دیر نرسم، باران آمده بود وترافیک بود، تند رفتیم و اشتباه کردیم و دستم از چند نقطه شکست. الان پلاتین گذاشتم. خداروشکر بهترم به پزشکان ومتخصصین کشور افتخارمیکنم. ابتکار در پایان در خصوص بنیاد خیریه اش گفت: خیریه مربوط به مادر است و حدود 200-300 خانواده عزیز دارد که سرپرست خانواده هستند. من خیلی کم توفیق حضور دارم به علت مشغله کاری محیط زیست. ولی مادر با یک تیم خیلی خوب از مادران بسیار خوب که خود را خادمین حضرت زینب می دانند تلاش می کنند. ما هم امیدواریم از بهره های معنوی آن ها استفاده کنیم. ...
دل نوشته ای برای مدافع حرم: شهید شاکری
همه آرزویی که 30 سال جمع کرده بودم و حالا می خواستم همه را زیر قبه اباعبدالله (علیه السلام) خرج کنم. از خودم و خانواده ام شروع می کنم و به دوستانم می رسم، همه را می گویم و از بین جمعیت عقب می کشم. حسین را از لابه لای جمعیت بیرون می آوردم و از شلوغی جدایم می کند! نفس نفس می زنم هنوز که می گوید: برای ظهور دعا کردی؟! شهادت خواستی از آقا؟! انگار تمام دنیا روی سرم آوار می شود. خاک بر سرم ...
بیانیه افجه ای علیه افشارزاده در پی برکناری از استقلال!
خللی در عشقی که به استقلال دارم ایجاد نماید. بهتر است هواداران ارجمند بدانند آقایانی که شروع کننده و باعث برخوردهای ناشایست هستند باید پاسخگو باشند. رفتاری که از مدیرعامل باشگاه با خبرنگار محترمی که در حال مصاحبه کردن با او بود سر زد و سوژه مضحکی به دست رسانه های داخلی و خارجی داد مسلما در شان یک مدیر با سابقه و عنوانی که یدک می کشد نبود. چگونه است که ظرف یکی دو روز اقدامی هر چند ناچیز که بنده ...
مقتول نامردی کرده بود!
است؟ یک روز به خانه آمدم و دیدم خواهرم ناراحت است و خیلی گریه می کند، وقتی دلیل گریه اش را پرسیدم اول به من نمی گفت و ولی بعد گفت با پسری دوست شدم و به من قول ازدواج داده بود، یک روز به بهانه صحبت کردن و گردش من را به خارج از شهر برد و اذیتم کرد، از آن روز تلفن همراهش را خاموش کرده است.وقتی این موضوع را از خواهرم شنیدم، خیلی ناراحت و عصبانی شدم و تصمیم گرفتم از آن پسر انتقام بگیرم. ...
در آینه مطبوعات
می شود. تنها فرزند خانواده بودم و مادرم به دلیل وابستگی شدید و ترس ا ز آسیب دیدن من ا جازه شرکت در فعالیتهای انقلابی را به من نمی داد. با این همه از زمانی که در دبیرستان مشغول به تحصیل بودم، وارد جریا نهای انقلاب شدم. بعدها هم در کلا سهای اعتقادات دینی شرکت کردم که باعث آشنایی من با چهره واقعی شاه و از طرفی اندیشه های ا مام (ره) شد. شهرآرا شنبه 23/12/93 تا خط دویست متر بیشتر ...
انفجار بمب در دستان ترقه ساز حرفه ای
رسیدن این ایام پا روی قولش گذاشته و باز هم ترقه درست کرده است.بازهم انفجار ایجاد کرده و هیجانی که به قول خودش تنها چند ثانیه طول کشیده و بعد از آن پشیمانی از اینکه چرا به قول خودش پشت پا زده است. امیر باز هم زیر زمین مخروبه نزدیک خانه شان را برای تهیه مقدمات کارش انتخاب کرده بود. او مدتی قبل با سفر به تهران همه مواد لازم را خریده و در حال تهیه بزرگترین بمب دست سازی بود که تاکنون ترکانده ...
شوخی با اسلحه مرگ خواهر را رقم زد
به خودکشی زده و جان باخته است. با وجود این اظهارات، گزارش پزشکی قانونی نشان می داد که گلوله از روبه رو شلیک شده و مرگ دخترجوان نمی تواند خودکشی باشد. به این ترتیب ماموران پلیس بار دیگر به خانه قربانی اعزام شدند و به تحقیق از اعضای خانواده پرداختند. سرانجام برادر مقتول به قتل ناخواسته خواهرش اعتراف کرد و گفت: اسلحه کلاشینکف متعلق به پدرم بود و روز حادثه اسلحه پیش من بود و در حال شوخی با ...
سازمانی با معلمان اسرائیلی
راه دوستان و حتی اعضای خانواده آنها تحت کنترل قرار می داد. فردوست در این باره می نویسد: من از زمانی که رئیس دفتر ویژه اطلاعات شدم، راننده ام مأمور ضد اطلاعات ارتش بود...بعدها ثابتی محرمانه...در سال 1350 در ملاقات های خود به من گفت که نصیری از طریق منشی سرلشکر معتضد (قائم مقام ساواک) با طلا همسرم در ارتباط است و اطلاعات لازم را از او کسب می کند و مسئله حقیقت داشت، ولی شاید برای دلخوشی خودم تصور کردم ...
به مناسبت 23 اسفند سالروز شهادت شهید برونسی
چیزی که فکر نمی کند، مسافرت است. خیلی پیله اش شدم تا ته و توی کار را در بیاورم، ولی نشد. در لو ندادن اسرار، قرص و محکم بود. یک دبه روغن خرید. همان روز راه افتادیم. زاهدان، مرا گذاشت توی یک مسافرخانه، خودش رفت. هرچه اصرار کردم مرا هم ببرد، قبول نکرد. گفتم: پس منو چرا آوردی؟ گفت: اگر لازم شد، به ات می گم. دو روز بعد برگشت؛ بدون دبه روغن. گفت: بریم. گفتم ...
روایت تکان دهنده یک زن کارتن خواب
سن 17سالگی نامزد کردم و بعد درس و مدرسه تعطیل شد. یک عروسی مختصر گرفتیم و با جهزیه کمی راهی خانه او در حوالی میدان خراسان شدم. بدبختی من از همان موقع شروع شد. همسرم سعید، اعتیاد داشت و من هم به مرور زمان درگیر اعتیاد شدم. بعد از ازدواج و با رها شدن از دست نامادری شرایط زندگی ام متفاوت شده بود اما من متوجه آسیب های آن نبودم. اعتیاد ذره ذره به جان من رسوخ و مرا درگیر کرد که وقتی به خودم آمدم دیگر ...
خانم کوچولویی که از رئیس جمهور یک پراید هدیه گرفت
دکتر حسن روحانی روز شنبه در دیدار با حنانه خلفی حافظ کل قرآن کریم، با ابراز خرسندی از توانایی این دختر خردسال در قرائت قرآن کریم، گفت: وجود خانواده هایی در کشور که فرزندان آنها با قرآن کریم مأنوس هستند برای ما مایه افتخار است. این خانواده ها برای همه کشور الگو هستند تا فرهنگ قرآنی در کشور نشر و گسترش یابد. دکتر روحانی در این مراسم با اهدا کلید یک خودرو سواری پراید از تلاش های خانم حنانه ...
سال93 سال بدشانسی من بود
؟ هر وقت به آن فکر می کنم حالم بد می شود. در بازی تدارکاتی قبل از جام جهانی با مونته نگرو بود که در یک صحنه استارت زدم. یک لحظه در ناحیه عضلات دوقلوی پایم درد زیادی ایجاد شد. انگار پایم گر گرفته باشد. اگر دیده باشید بدون اینکه لنگ بزنم از زمین خارج شدم ولی خودم فهمیدم که کارم تمام شد. این درد را چند بار تجربه کرده بودم و فهمیدم دوباره از آن ناحیه دچار مصدومیت شدم. ...
بیرانوند:شاید من سوپر اسقلالی سر از پرسپولیس دراورم/به مادرم فحش دادند/ بهرام شفیع هم بود پنالتی پادوانی ...
هوادار نداریم که به آنها عیدی بدهیم و به خودمان عیدی دادیم.بین کادر فنی و بازیکنان نفت درک متقابلی وجود دارد. *داستان درگیری ات با هواداران استقلال چه بود؟در صحفه اینستاگرامت نوشته بودی هر چه از دهانشان در آمد به تو گفتند. همه عالم و آدم می دانند من طرفدار چه تیمی هستم.وقتی آن رفتار را از طرفداران استقلال دیدم خشکم زد.هواداران استقلال به خانواده ام فحش دادند.به مادرم فحش ...
بولتن سینما ؛ مجلۀ خبری روزانۀ سینما (23 اسفند)
قدردانی معصومه ابتکار از عوامل فیلم طعم شیرین خیال ، انتخاب علی ژکان به عنوان رئیس انجمن صنفی تهیه کنندگان-کارگردانان سینما، افتتاح یک سینما در شاهرود درحاشیه اکران ایران برگر و خبرهایی از پروژه سینمایی کوروش کبیر از زبان مسعود جعفری جوزانی ، ورود فیلم سینمایی بیگانه بع شبکه نمایش خانگی، درگذشتِ ریچارد گلتزر کارگردان فیلم موفق هنوز آلیس ، آغاز اکران نوروزی مردی که اسب شد در گروه هنرو تجربه، دعوت جشنواره آمریکایی از امروز ایرانی، پایان کار جواد عزتی و مهران رجبی در پارادایس ، پیشنهاد 20 میلیون دلاری مکزیکی ها برای تغییر فیلم نامه جیمز باند ، اعلام رسمی خبر ساخت یخ زده 2 ، درخشش چند متر مکعب عشق در کانادا، انتشار 20 کتاب جدید جنگ ستارگان توسط دیزنی ، نشستی با عوامل انارهای نارس و صحبت های مجیدرضا مصطفوی و آنا نعمتی و درنهایت نگاهی به پرفروش ترین فیلم های روی پرده سینماهای کشور و جدول پرفروش های سینما سرخط مهمترین اخبار سینمایی ایران و جهان را به خود اختصاص داد. ...
داستانک؛ بی تفاوت
: دستم را بگیر و با خودت ببر به هرکجا که می خواهی، شاید یک روز بتوانم با تو به آن جا برسم. اما احساس کردم که قدم هایم در سستی و رکودِ وحشتناکی فرو رفته اند، حس کردم که قدم هایم مرا یاری نمی کنند. من هنوز در تارهای ابریشمین زندگی اسیر بودم، مثلِ صدها و هزارها انسان دیگر، به آن اوج رسیدن، به آن وارستگی و بی نیازی رسیدن...آه، شاید همة سال های عمرم کافی نبودند و من بی هوده تلاش می ...
مستور و مست ، آلبوم جدید شجریان
هایش با شرکت دل آواز همکاری نمی کند، توضیح داد: دلیل خاصی ندارد؛ در این سال ها، خانواده ی ما با دل آواز همکاری می کرد و آقای رفیعی هم که با ایشان نسبت فامیلی داریم، در این زمینه به ما کمک می کرد؛ اما او از ایران مهاجرت کرد و من دست تنها شدم. پس از آن با محمدحسین توتونچیان آشنا شدم که فکر می کنم کارش عالی است. اعتماد او به من ثابت شده است و تا وقتی که خلافش به من ثابت شود، با او همکاری خواهم داشت ...
پدرم به خاطر خودخواهی مصدق حمایتش را قطع کرد
در جامعه و به ویژه در میان مردمِ حامی نهضت ملی، در توانایی مجلس برای تشخیص وحلِ مسائل مهم سیاسی آن دوره، تردیدهای جدی ایجاد کرد، چون مردم از خود می پرسیدند: این چگونه مجلسی است که چند روز قبل به قوام السلطنه رأی مثبت داده است و اینها نمایندگان کدام مردم اند؟ چون این رأی با اعتراض اکثریت جامعه روبه رو شد. آقای سید حسن امامی که هم رئیس مجلس و هم امام جمعه تهران و با دربار نیز مرتبط بود، پس از 30 تیر ...
روایت مدبر از مکاشفه عجیب یک عالِم درباره طلائیه/هشدار مدبر به متولیان راهیان نور/گلایه شادی از ...
آن فضا نیست.حتی خاطرم هست یک روز به تنهایی با خودرو باید از فکه مرکزی رد می شدم و به شرحانی می رفتم، در تپه های فکه ماشین را نگه داشتم فضا بقدری خوفناک بود که ترس سراسر وجود مرا گرفت با خود فکر کردم من در روز روشن و در حالی که هیچ دشمن مسلحی مقابلم نیست در این فضا ترس دارم چگونه این شهدا شبها از این تپه ها عبور کرده اند؟ خب این بصورت طبیعی اثر تربیتی خود را میگذارد.ما این همه بودجه را ...