سایر منابع:
سایر خبرها
اظهارات سرمربیان لیگ برتری در پایان هفته 26 لیگ برتر
را صادر کرده حداقل شهامت داشته باشد و بگوید که اشتباه کرده است. سرمربی تیم فوتبال سیاه جامگان تصریح کرد: ما زور نداریم، ما در فدراسیون فوتبال زور نداریم. 7 سال خیلی کارها با من کردند. اکنون خدا را شکر که دست همه شان رو شده است، مدام به من می گویند تیم در لیگ می ماند؟ بهتر است نمایندگان استان از سهمیه استان دفاع کنند، از حق استان دفاع کنند. با برنامه 90 هدایت ممبینی را به عنوان کارشناس می ...
ادعای فرهاد کاظمی: فوتبال ایران لابی بازی است!
بگوید که اشتباه کرده است. سرمربی تیم فوتبال سیاه جامگان تصریح کرد: ما زور نداریم، ما در فدراسیون فوتبال زور نداریم. 7 سال خیلی کارها با من کردند. اکنون خدا را شکر که دست همه شان رو شده است، مدام به من می گویند تیم در لیگ می ماند؟ بهتر است نمایندگان استان از سهمیه استان دفاع کنند، از حق استان دفاع کنند. با برنامه 90 هدایت ممبینی را به عنوان کارشناس می آورند که راجع به داور خوزستانی صحبت ...
فرهنگ در رسانه
وارد است. در همان گفت وگویی که با کمال تبریزی داشتم، این کارگردان اذعان می کند که در مورد انتخاب اسم فیلم اشتباه کرده است و این هم به خاطر این بود که چند اسم را برای آن انتخاب کرده بوند ولی فقط با اسم مارمولک موافقت شد. سرلک افزود: البته انتقاداتی از طرف جامعه روحانیت به فیلم مارمولک وجود دارد ولی مارمولک فیلمی است که سینمای ایران را یک گام به پرداخت روحانی در سینما نزدیک کرد و بعد از آن بود که اقبال ...
دست، هورا، سوت و هرچه بلدید!
همه تون تشکر کرد. الآن هم تا رفتن به کلاس ها ربع ساعت وقت دارین تا هم لقمه های توی کیفتون رو بخورید، هم شیرینی و کلوچه هایی که روی میز برای آقای مدیر ناحیه و همراهان چیده بودن. پس به افتخار کلوچه مسقطی ها کف مرتبی بزنید؛ هم دست، هم هورا، هم سوت، هم جیغ و هر چه بلدید... انگار همه ی پشتک هایم وارو شده باشد، به طرف کیفم رفتم. چند لقمه ای را که مادر برایم گذاشته بود برداشتم و همان جا زیر پنجره ی سالن نشستم. غلامی که لقمه ها را دید، خنده کنان خودش را بالای سرم رساند و گفت: با هم بخوریم! تصویرگری: فرینا فاضل زاد ...
آخرین صندلی داغ طرفداری: آن ها که دیگر نیستند!
. کینگ اریک داستانش فرق داره و جز معدود سلربیتی های هست که عاشقشم. به رمان های تاریخی خیلی علاقه دارم. کتاب های مورد علاقه ام مثل خیلی از هم سن و سال هام تن تن و هری پاتر هست. در طول این چند سالی که طرفدار منچستر یونایتد هستم، چند شکست خیلی اذیتم کرد و حاضر بودم که تیمم به دسته اول می رفت و این شکست هارو نمی دیدم. اولی شکست 2-0 مقابل بارسلونا بود که دلیل اصلیش رو من نبود فلچر ...
فرهنگ در رسانه
...، علی جنتی در این مراسم درباره فیلم خانه دختر و پیگیری روند بهبود عباس کیارستمی توضیحاتی ارائه داد. وزیر ارشاد درباره اینکه چه زمانی وزیر ارشاد از عباس کیارستمی عیادت خواهد کرد، گفت: فرصت کنم حتماً خواهم رفت، هر چند تلاش خودم را برای بهبود اوضاع ایشان کرده ام. به محض اینکه متوجه شدم وضع سلامتی او اصلاً مساعد نیست با دکتر هاشمی وزیر بهداشت تماس گرفتم و از ایشان خواستم که پیگیر روند درمان این ...
ردایی: بیمار استاندارد تجربه جدیدی بود/ خمسه: آقاخانی با ظرافت طنز را به سریال تزریق کرد
شرایطی که تعداد بسیاری از بازیگران سینما و تلویزیون در بیکاری به سر می برند به نظرم جای تقدیر دارد که چند سریال در تلویزیون ساخته می شود و در هر کدام از آنها حدود 20 بازیگر به ایفای نقش می پردازند. چرا نباید بُعد مثبت این ماجرا را در نظر بگیریم و مدام می آییم و می گوییم فلان سریال ضعف داشت و فلان سریال قوی بود. وی در پایان گفت: خدا را شکر در سال گذشته پرکار بودم از حضورم در محله گل و بلبل ...
آخرین اذان سید سلام بر شهادت بود
نشستم تا نمازش تمام شد. سلام دادم و گفتم سید بلندگو را بگیر و برو بیرون اذان بگو. اولش قبول نکرد و گفت من تا حالا اذان نگفتم. صدای درست و درمانی هم ندارم... کمی که اصرار کردم قبول کرد و اذان گفت. همان طور که خواب دیده بودم سید به نماز ظهر نرسیده، مهمان مادرمان حضرت زهرا(س) شد. آن روز، روز عجیبی بود. اینکه سیدمحی الدین گفت: دوست دارم بدنی را که در راه خدا می دهم قوی و ورزیده باشد و اینکه ...
نحوه شهادت راهب اصحاب پیامبر / انتقام مختار از ویرانگر خانه حجر بن عَدی
من در میان یارانم چند نفر همچون حجر داشتم، دامنه حکومت امویان را تا همه جای دنیا می گستراندم؛ ولی... حیف و هیهات! کجا من امثال حجر را دارم؟ کسانی که در راه باورهایشان با تمام صلابت، فداکاری می کنند. و پس از درنگی آمیخته به غصه و حسرت گفت: روز من با حجر، بسی طولانی خواهد بود! (25) (اشاره ای بود به دادگاه عدل الهی در قیامت). وقتی معاویه به سفر حج رفت، به مدینه آمد. می خواست به دیدار عایشه ...
آن شب، من از درون درهم شکستم، ویران شدم؛ سرگشتگی عجیبی بود / گفتم جان شما و جان این پیانو
الان در آلمان به سر می برند. نت مربوط به یک قطعه را حفظ کردم و آماده نواختن شدم. در روز اجرا تصمیم گرفتم به رغم آنکه نت ها را حفظ بودم، آنها را در مقابل خودم بگذارم تا نگویند که نت بلد نیست! در حین اجرا چون پروژکتور روشن بود به شدت هوا گرم شده بود و مسوول اتاق فرمان برای اینکه هوا خنک شود برق پنکه ای را که پشت سرم روی صحنه قرار داشت روشن کرد. هر چه نت بود رفت تو هوا. مانده بودم بروم دنبال نت ها ...
فریادهای ماندگار تاریخ
خاطرنشان ساخت: دولت، هرگز شأن استقلال و ناموس و عزت و منافع اقشار ایران را به دیگران واگذار نکرده است.16 از آن سوی، اوضاع عمومی کشور ایران رو به وخامت می رفت و مردم نفرت و انزجار خود را از کارگزاران قاجار به اشکال گوناگون ابراز می داشتند تا آن که در جمادی الاول سال 1309ق حکم میرزا در ایران انتشار یافت که در آن آمده بود: بسم الله الرحمن الرحیم؛ الیوم استعمار تنباکو و توتون بأی ...
گزارشی از سیاست های صدا وسیما
بازی نمی کردم. به هر حال وقتی که با یکسری آدم حرفه ای کار می کنید، وسواس تان بیشتر می شود. یک زمانی فکر می کردم مثلا عوامل فلان سریال که با آنها کار کرده بودم خیلی کاربلد هستند، الان متوجه شدم که چقدر اشتباه می کردم. برای همایش انجمن حمایت از بیماری های نادر دعوت شده بودم، گفتند می خواهیم شما را سفیر این انجمن اعلام کنیم، من هم گفتم اگر در کمک به این بیماران کاری از دستم بربیاید حتما انجام می دهم ...
بیمار استاندارد برایم بانجی جامپینگ بود
شهرها کم هست و... به هرحال چاره چیست؟ پایه های فرهنگی متعلق به مردم است و همیشه مدیران تأمین کننده برنامه ها، قرار نیست فرهنگ آفرینی کنند و نیاز است تا مردم هم ظرفیت فرهنگ پذیری را بالا ببرند. به هرجهت به نظر من اگر این سریال بعضا از طرف مردم با گنگی هایی روبه رو است، به دلیل عدم آشنایی با این مدل از طنز پردازی یا فانتزی یا فکاهی است. بیمار استاندارد یک مجموعه کمدی نیست و اگر کمی عمیق تر ببینیم به ...
تخریب چی هایی که وقت نماز شهید شدند
دشمن شروع شد. و ارتفاع بالای سنگر ما رو زیر آتیش گرفت. و با خوردن گلوله ها روی صخره ها سنگ های زیادی پایین میریخت..آتیش که شروع شد حاج ناصر نگران به اینطرف و آنطرف میرفت. گفتم ناصر تو که آدم جیگر داری هستی چرا دست و پاهات رو گم کردی. اون با خنده گفت: این بی پدر و مادرها اشک ما رو این چند روزه در آوردند. هوا که روشن میشه از زمین و آسمون گلوله میاد. صبر کنید الان سروکله هلکوپترهاشون هم پیدا ...
جهاد دانشجویان در دل محرومیت
شناسم از احوال پدرش جویا می شوم، آخر او جزو اولین کاروان مدافعان حرم حضرت زینب(س) بود که به تازگی به خراسان شمالی بازگشته است. محمدحسین می گوید پدر هیچ خاطره ای تعریف نکرده، اینجاست که من پیشقدم می شوم و می گویم چند وقت پیش که با پدر صحبت کردم می گفت در عملیات کربلای 4 وقتی جنگ بالا گرفت از خدا خواستم شهید نشوم و همین طور هم شد، اکثر بچه ها شهید شدند و من جا ماندم. بعد به محمدحسین گفتم تصورم ...
فرهنگ در رسانه
همان زمان غیر از این مجموعه کار دیگری انجام نداده بودم و بنابراین تعدادی از این کارها را فروختم و چندتایی از آنها هم در حراجی های کریستی، بونامز و ساتبی فروش رفت. در این بین چند موزه مثل موزه ای در هند یا موزه پاسارگاد و موزه هنرهای معاصر تهران، تعدادی از کارها را خریدند. بعد از نمایشگاه در موزه امام علی (ع)، تعدادی از کارهای این مجموعه در نمایشگاه های گروهی دیگری هم به نمایش درآمد و بعضی از این آثار ...
بابک جهانبخش: برای پیشرفت، سختی های زیادی متحمل شدم
از ماه عسل داشتم، قطعه ای که ساخته بودم، یعنی قطعه سکوت، کار مناسب تری بود. اینجا بود که اختلاف سلیقه ایجاد شد اما ناراحتی پیش نیامد. شاید من توقع داشتم در آن مقطع احسان عزیز به تجربه من اعتماد کند. بعد هم قطعه سکوت را منتشر کردم. احسان علیخانی می گفت که فضای برنامه غمگین شده است و نمی خواهیم آهنگ تیتراژ آهنگ غمگینی باشد اما من گفنم به توجه به ماهیت برنامه ماه عسل، شاید آهنگ من بیشتر به ماه عسل ...
به دنبال یک عاشقانه آرام
کرده بودم. البته شکی نیست که آن مجموعه حالت آزمون و خطا داشت و خیلی از موضوعات هم به زور در ترانه گنجانده شده بود؛ اما لااقل توانست سرمشق بسیارانی قرار بگیرد که آمدند و ترانه های بهتری با همان نگاه نوشتند. من ذات این موضوع را بد نمی دانم و لابد راهم درست بوده که دنباله رو داشته؛ اما چیزی که گاهی آزاردهنده است، استفاده دِیمی و بدون شناخت از نام های مختلف در ترانه است که این روزها مد شده و متأسفانه ...
رابطه ی شما با همسر سابق تان
والدین وجود دارد و این مطلب کار والد راه دور را برای داشتن یک رابطه ی ملایم با کودک مشکل می کند؛ همان گونه که یکی از مراجعان من می گفت: فقط در یک چیز روی همسر سابقم حساب می کنم؛ این که زندگی مرا به جهنم تبدیل می کند. این موضوع چه در زمانی که در جوار او بودم و چه اکنون که حدود دو هزار کیلومتر از او فاصله دارم، صدق می کند. او در واقع مرا از رسیدن به نوع پدری که دوست دارم باشم، دور می کند. - بروس ...
شما خبرنگارها چه کمکی به ما می کنید؟
بعد از آنکه خودم را به عنوان خبرنگار معرفی می کنم، شروع به درد و دل می کند اما هنگامی که متوجه ریکوردر می شود سعی می کند آن را از دستم بگیرد. بعد از مدتی کلنجار رفتن، زور او می چربد و ریکوردر را از دستم می قاپد و با صدای بلند به اینکه صدایش را ضبط می کردم اعتراض می کند و مدعی می شود که وارد حریم خصوصی اش شده ام! حتا یک لحظه هم سکوت نمی کند تا من هم بتوانم صحبت یا حداقل از خودم دفاع کنم ...