سایر منابع:
سایر خبرها
فرزند شهید مدافع حرم: سر می دهیم اما سنگر نه
9 پشت دیواری مخفی شده بودیم. جانشین فرمانده گروهان، سید حمید سجادی و دو سه نفر دیگر کنار من بودند. من دراز کشیده بودم و بقیه نشسته بودند. همین که به بچه ها گفتم دراز بکشید تا سر برگرداندم به فاصله یک متری ما خمپاره 60 اصابت کرد و همان آن صدای شکستن استخوان پایم را شنیدم و موج انفجار هم مرا به دیوار کوباند. موج انفجار مرا گرفته بود و بچه ها هم شهید شده بودند. نیروهای امدادی که آمدند پایم ...
جابر انصاری: خیلی خوشحالم استقلالی شدم
. خودم دوست دارم در استقلال بمانم و سال بهتری را برای خودم و تیمم رقم بزنم. به هر حال باید کمی زمان بگذرد و مشخص شود که تکلیف بازیکنانی که با استقلال قرارداد دارند چه خواهد شد. من فعلا در حال استراحت هستم تا باشگاه با من تماس بگیرد و برای فصل آینده کارمان را آغاز کنیم. وی در واکنش به اینکه گفته می شود از تیم های تبریزی از جمله ماشین سازی پیشنهاد جدی دریافت کرده بیان داشت: همان طور که گفتم ...
از نقدهای وحشتناک سیدحسن حسینی تا صحبت های آرامش بخش قیصر به روایت شکارسری
گوید که من یادم نیست. می گوید که گاوهایی بودند که شیر زیادی می دادند، تو از آن شیرها یک سطل بزرگ می خوردی و هل من مزید می طلبیدی! او سپس از اولین داستانی گفت که نوشت: خدا امیرحسین فردی را بیامرزد. من سرباز بودم و در سنگر وقتی بیکار بودم مطالبی می نوشتم و با پست به جُنگ بچه های مسجد می فرستادم که به همت مرحوم فردی و محسن سلیمانی چاپ می شد. او از خاطره سربازی رفتن خود و فرارش ...
بازیگر زن 41 ساله کشورمان: از ازدواج کردن می ترسم! جراحی زیبایی در تایلند! عکس
...> عکس سوسن پرور من زشت نیستم! من هیچ وقت فکر نکردم زشت هستم و کامنت هایی که می گرفتم برایم خیلی جالب بود. اوایل می گفتم مردم من را با گریم سریال عطاران به یاد دارند که ابروهای پرپشتی داشتم و حتی پشت لبم هم کمی سیاه بود. وقتی مردم مرا در خیابان می دیدند، می گفتند: آخی، به اون زشتی هم که در سریال بودی، نیستی و این برایم جالب بود که چرا همه مردم فکر می کنند من زشتم. نمی خواهم بگویم که ...
رضایت امام(ره)، آرمان مشترک شهدا
آخر زمان کار خیلی سخت میشه...یعنی همین تشخیص خوب و بد... این بنده رو سیاهی که اینارو می نویسه ، فقط خدا میدونه که چقدر راه رو گم کرده...اما به برکت امام حسین علیه السلام و دعای شهدا...دوباره برگشته و براتون می خواهد از یه موضوع خیلی مهم بنویسه... مطلبی که امروز دارم براتون می نویسم...تا به حال انقدر خاص بهش نپرداخته بودم...اما به خواست خدا امروز می خواهم از توی کتابام براتون از اهمیت ...
جانبازی که با 90 ماه اسارت مدافع حرم شد
شدیم در مسیرمان چند لایه سیم خاردار مشاهده کردیم که باید بین 14 تا 20 نفر خودشان را لای این سیم خاردارها می انداختند تا بچه ها بتوانند از آنجا عبور کنند. من هم جزو یکی از 14 نفری بودم که خودم را روی سیم خاردار انداختم. وقتی روی سیم خاردارها افتادم بدنم تکه تکه شده بود. در همین حین دستور عقب نشینی آمد و آن زمان مشخص شد عملیات کاملاً لو رفته است. حدود نیم ساعت در این سیم خاردارها گیر ...
مسیحای امید در اسارت/ زندگینامه سید آزادگان
.... مرحوم جدمان به قصد دیدار مرحوم آیت الله حائری به قم مشرف شدند و از قم نامه نوشتند به منزل که خانه و زندگی من را بفروشید، بعد از فروختن و تبدیل آن به پول نقد مرا خبر کنید همه را می فروشند و به پول نقد تبدیل می کنند و به ایشان خبر می دهند. حاج آقا از قم تشریف می برند قزوین. روز جمعه ای، جمعیت زیادی را دعوت می کنند که برای نماز تشریف بیاورند مسجد جامع، بعد از نماز، جریان را توضیح می ...
در آخرین برنامه 90 فصل چه گذشت؛
.... من دو سال با باشگاه استقلال قرارداد دارم. وقتی آمدم 5 هفته به شروع مسابقات لیگ باقی مانده بود. یارگیری خوبی نداشتیم و تمرینات ناقصی پشت سر گذاشتیم. تغییرات زیادی در تیم ایجاد شده بود و بازیکنان جوانی به ترکیب اضافه کردیم. وی ادامه داد: چون شرایط را می دانستم در سال اول قولی به مسئولان برای کسب جام نداده و فقط قول سهمیه آسیا و معرفی چند جوان را داده بودیم که به آن عمل کردم. یک سری ...
روایت تلخ زن جوان از خیانت شوهرش
در میان بگذارم. برای همین خودم را در خانه حبس کردم و فقط اشک ریختم. کنجکاو بودم بدانم امیر علی با چه کسی که همسرش هم بوده شب را گذرانده است! در همین حال و احوال مدام به خودم می گفتم شاید همکلاسی ام اشتباه کرده و امیر علی را با فرد دیگری اشتباه گرفته است اما گروه که از سفر برگشته بودند او چرا نیامده بود؟ امیر علی یک پیامک فرستاد که شب پرواز می کنند و احتمالاً نزدیک صبح به خانه خواهد رسید ...
در نشست خبری فروشنده چه گذشت؟ + تصاویر
اسپانیایی برای ساخت فیلم جدیدم بودم و تقریباً همه کارها آماده شده بود. اما حس کردم به دلایل عاطفی دوست دارم در ایران کار کنم و تصمیم گرفتم پروژه ی بعدی ام را در ایران بسازم. می دانستم ممکن است حاشیه هایی پیش بیاید اما همه سختی ها را پذیرفتم. وی اضافه کرد: معمولاً در طول تولید یک فیلم هیچ سختی ندارم اما مشکلات بعدش آغاز می شود. به هر حال آقای آلمادوار (تهیه کننده فیلم بعدی ام) گروه ...
تمام حاشیه و متن نشست اصغر فرهادی در ایران +تصاویر
استاد شجریان پخش شود. حس عجیبی بود و همه ایرانیان نیز این حس را داشتند که قابل توصیف هم نیست و خوشحالم که به این بزرگوار ادای احترام کردم. این سخنان فرهادی با تشویق خبرنگاران همراه شد. وی سپس ادامه داد: از آن جا که بازی بچه ها در فیلم مورد توجه قرار گرفته بود حس می کردم شاید یکی از بازیگران ما جایزه بگیرد. فقط نگران این بودم که مبادا شهاب جا بماند و برای حضور در مراسم آماده ...
بنا:میزبانی شیراز بی سابقه بود
همه چیز علیه تو بگویند و بعد خیلی راحت دوربینش را بگیرد جلوی من که مصاحبه کند؟ من هم دوربینش را زدم آن طرف و گفتم مصاحبه نمی کنم و می روم. من با آن خبرنگار مشکلی نداشتم و برای او احترام بسیار بالایی قائل هستم اما دوست نداشتم با آن دوربین حرف بزنم و حتی بعد از قهرمانی هم با دوربینی حرف نزدم و این اولین بار است که صحبت می کنم. در کشتی یک خبرنگار و فقط و فقط یک خبرنگار بیاید و بگوید من تا ...
90/ چند خبر کوتاه از فوتبال جهان
: حرکت ما به سمت یورو پیش از این آغاز شده، تمرکز تیم بالاست و انگیزه زیادی هم دارد. ما می خواهیم از هر نظر بی عیب و نقص بازی کنیم اما در عین حال شما به ندرت می توانید مرا راضی ببینید. حالا باید کار کنیم چون یورو نزدیک است و من سخت در حال بررسی تمام شرایط هستم. بعد از بازی از همه بازیکنانم تشکر کردم چون روز سه شنبه باید فهرست نهایی را اعلام کنم و همه آنها ثابت کرده اند که پوشیدن پیراهن ...
می گفت: خوش به حال بابا کاش فرصت شود ماهم بجنگیم
زیارت به عراق رفتند. عاشورای همان سال بمب گذاری شد و سجاد در کربلا بود خیلی نگران بودیم روزهای بسیاری بدی بود، نه تلفن داشتیم نه هیچ راه ارتباطی ** شما مخالف کارهایش نبودید؟ چون پدرش در این راه بود و من خودم جزو نیروهای سپاه بودم و در دوران دبیرستان رابط مدرسه و بسیج بودم با این حال و هوا آشنا بودیم، دوست داشتیم سجاد این راه را خودش انتخاب کند و همیشه دعا می کردم فرزندانم در ...
ماجرای اکراه "علی کریمی" برای عکس با "احمدی نژاد" (+عکس)
و اینکه چه تصوری از آینده ی علی کریمی هشت ساله داشتید؟ -قبل از هر چیز چون این اولین مصاحبه ام در سال جدید است، سال نو را به همه ی هموطنان عزیزم تبریک می گویم و برایشان بهترین ها را آرزو می کنم و امیدوارم در کنار عزیزان شان سال خوبی داشته باشند. مرا یک باره به سی سال پیش بردید. کمی سخت است همه چیز را به یاد بیاورم، ولی طبیعتا من هم مثل بقیه ی بچه ها دنبال چیزهایی بودم که در آن سن و سال ...
گزارش تصویری: آخرین برنامه نود فصل
. در ادامه فصل خسرو حیدری، رمضانی، عادل شیحی هم مصدوم شدند و دست مرا برای چینش بازیکنان خالی کردند. البته باید بگویم زمانی که تیم نتیجه گرفت توقعات از تیم بالا رفت و شرایط برای کار ما سخت شد. در اولین باخت به مظلومی تذکر داده شد و هیچ جای دنیا هیئت مدیره این همه در مسائل ریز باشگاه دخالت نمی کند ، مظلومی در واکنش به این مساله و اینکه آیا به اقتدارش ضربه ای نزد گفت: زمانی که تیم صدرنشین ...
رئیس ساواک مرا به دیدن امام برد!/ماجرای آقا مصطفی با درشکه چی همدانی
...> تا آنجا که یادم هست آیت الله فومنی و آقای شجونی و چند نفر دیگر. *بعد چه شد؟ بعد مرا پیش نصیری که آن موقع رئیس شهربانی بود، بردند. زیر چشمی نگاهم کرد و عجیب چشمهای مخوفی داشت. پرسید، به چه جرئتی این حرفها را می زنی؟ به تو بگویم، دیگر دوره مفت خوری تمام شد. گفتم، کدام مفت خوری؟ من در این سن و سال هنوز نه زنی دارم و نه بچه ای و نه مالی. به این می گویند مفت خوری؟ *چند ...
دوست دارم دنیا صورتی باشد
آنها بسیاری مسائل دیگر را هم همراه خود به شهر و دیار ما آورده اند. مرگ پسر دایی اش، مصطفی تمیمی و دایی دیگرش، رشدی تمیمی، برای او حکم محرکی داشته تا همه اتفاقاتی را که در نبی صالح در جریان است مستندسازی کند و به ثبت برساند. می گوید؛ مصطفی در اثر انفجار گاز کشته شد و رشدی با شلیک گلوله ای در کلیه اش جانش را از دست داد. همان زمان ها بود که خبرنگاری برای جانا جدی تر از قبل شد و سفر را با خانواده اش ...