سایر منابع:
سایر خبرها
فقط در حضور وکیلم حرف می زنم
خانه بیرون رفته بود. چند دقیقه بعد مادرش نگران شد و خیابان را جست وجو کرد. وقتی نتوانست بچه را پیدا کند، موضوع را به من اطلاع داد. من سرکار بودم، به خانه آمدم و همه جا را جست وجو کردیم؛ ولی به نتیجه نرسیدیم . چند روز بعد مأموران پلیس به پدر ستایش اطلاع دادند جسد دخترش را پیدا و قاتل او را بازداشت کرده اند. آن طور که پلیس گزارش داد، چند روز بعد از گم شدن ستایش مردی با آنها تماس گرفت و ...
ظریف: جنگ، طرفِ پیروز ندارد
رقیبت می دهم، با نگاه به چشم انداز برآیند صفر، پاسخ داد یکی از چشمان مرا کور کن زیرا وی (رقیب) هر دو چشمش را از دست می دهد. این روایت ممکن است برای شما نیز حماقت بار به نظر برسد ولی این چیزی است که ما به صورت روزانه با آن درگیر هستیم. ظریف افزود: جنگ، طرف پیروز ندارد و فقط موضوع از دست دادن یک چشم یا دو چشم مطرح است. برخی خسارت مشخصی می بینند و طرف دیگر دو برابر آن را متحمل می شوند ...
سقوط لادن طباطبایی از طبقه چهارم برای توت چیدن/ هم فکری کاربران برای انتخاب اسم آلبوم جدید میثم ابراهیمی
... معصومه ابتکار در صفحه اینستاگرام خود نوشت: هم اکنون، پنج شنبه ساعت هفت بعد از ظهر در حال بررسی نامه ها و تکمیل کارتابل ها، آسمان تهران از دفتر کارم ... لادن طباطبایی در صفحه اینستاگرام خود نوشت: دوستان بالاخره موفق شدم چند عدد توت سفید رسیده آبدار رو از درخت کذایی ( که در کانال صحبتش رو کردم ) بدست بیارم! با کمک یکی از دوستان و طی عملیاتی خطرناک! فقط فکر کنید اگر از ...
خلبان ایثارگر جنگ در آستانه خودسوزی است
...! شوخی بردار نیست. وقتی به شدت تحت فشار باشی ممکن است برای تخلیه روانی دست به هر کاری بزنی. نزدیک تر شدم و دستی بر شانه اش زدم و خودم را معرفی کردم.ناگهان با چشمان اشکبار که می شد بارقه امیدی درونش دید، گفت: دلم میخواهد عین حرفهایم را منعکس کنید. گرچه مردمی که اینجا هستند و هر کدام مریض ناخوش و احوالی را روانه تختهای بیمارستان کرده اند، اما فقط بخاطر خدا و تو را به روح امام (ره) درد مریضم را ...
از همه هتاکان به خانواده ام در اینستاگرام به پلیس فتا شکایت می کنم
ان پروژه را با آرامش کامل تمام کردیم و 5 ماه منتظر اکران خصوصی این کار بودیم و زمانی که اکران خصوصی این کار مشخص شد من با یکسری از دوستانم در مزون ایران زمین خواهش کردم که یک لباس برای من طراحی کنند که المان های خودم در این لباس بود و من این مدل را دوست داشتم و اکران مایا برای من مثل حضور در یک جشن شادی بود. وی افزود: آن لباس سلیقه من بود و دوستش داشتم و برای من و اطرافیانم سلیقه من ...
روایت عکاس زن ایرانی از مسلمانان اروپا +عکس
یک آقای عکاس آشنا شدم که پس از مدتی به ازدواج ختم شد. وقتی فهیدم مسلمان است، خوشحال شدم! ماجرای آشنایی منصوره با یاسکو مردان نه تنها اولین که به بامزه ترین خاطره زندگی مشترکشان تبدیل شده است. روز اولی که ما همدیگر را در خانه عکاسان دیدیم، ما به عنوان مهمان دعوت بودیم. ایشان هم با گروهی از کشور خودشان آمده بودند که به بهانه دیدن عکس هایم کنار من نشستند. تا اینکه موقع معرفی این گروه شد ...
واکنش وزیر کار به اجرای حکم شلاق کارگران معدن: بسیار متاسفم/ نامه نگاری با قوه قضائیه
بازتاب های اجرای حکم شلاق علیه شماری از کارگران یک معدن در آذربایجان شرقی، با ارسال نامه ای به محمدجعفر منتظری دادستان کل کشور رسیدگی هر چند سریعتر قضایی به پرونده کارگران معدن طلای آق دره را خواستار شده بود. دی ماه سال 1393 شرکت پویا زرکان به عنوان پیمانکار اصلی معدن طلای آق دره در آذربایجان غربی 350 نفر از کارگران فصلی این معدن را به دلیل تمام شدن مدت قرارداد کاریشان تعدیل کرد که در اعتراض ...
مهاجم استقلال: قرارداد دارم اما در انتظار ترانسفر شدن هستم
هم به دستم رسیده که در حال حاضر مدیربرنامه ام پیگیر آنهاست. باید منتظر باشم و ببینم چه پیش خواهد آمد و اینکه آیا باشگاه راضی به جدایی من و ترانسفر شدنم می شود یا نه. مصدومیت من را از رقابت ها دور کرد در بازی مقابل استقلال خوزستان مصدوم شدم، بعد از آن یکی، دو هفته ای در حال درمان مصدومیتم بودم که متاسفانه به دربی نرسیدم اگرچه خیلی دوست داشتم در این بازی حضور می داشتم و برای من جوان ...
امام (ره) به جای کدام پاسدار نگهبانی داد؟!
بیت حضرت امام رفت. من چیزی ندیدم ولی بعدها شنیدم که با حضرت امام صحبت کرد و همراه ایشان به داخل منزل رفت و نماز شب را در کنار امام خواند. در همان لحظات پست نگهبانی ما تمام شد. من هم برگشتم برای استراحت چند روز بعد یکی از رفقا گفت: بعد از قضیه ی نگهبانی حضرت امام، برادر شاهمرادی به خاطر خوابیدن در سر پست، قصد برخورد با مهدی را داشته اما حاج سید احمد آقا گفته بود: کاری با این پاسدار نداشته باشید. ...
مرد جوان : من همسر می خواهم نه مادر!
به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران جوان ، سختگیری های بهاره خسته ام کرده، اشتباهم این بوده که با دختری 7 سال بزرگتر از خودم ازدواج کرده ام. باید به حرف خانواده ام گوش می دادم ولی آن زمان هرگز تصور نمی کردم دچار این مشکلات شوم. همسرم مثل یک مادر با من رفتار می کند و من از امر و نهی اش خسته شده ام. دلم می خواهد با دوستانم به گردش و سفر بروم اما او می خواهد مرا در خانه نگه دارد و با زندگی ملال ...
... در جاده های احساس و گیاه و انسان
مردی که ایران شناس بود، در حوزه جغرافیای تاریخی قلم می زد، دانشجوی ادبیات دانشگاه تهران و شاگرد بدیع الزمان فروزانفر بود، مردی که در نیمه راه میان سالی، زندگی در تهران را برای همیشه بوسید و کنار گذاشت و تا آخر عمر پا به این پایتخت پر از دود و استرس و تنهایی نگذاشت، سالخورده مردی که رقم زندگی اش به عدد اعجاب انگیز صد رسید و در آخر، پیرمردی زنبور دار شد که سال ها وقتش را به جای ماندن در محیط های علمی و دانشگاهی به کار رتق و فتق امور کشاورزی، زنبورداری و دام داری پرداخت. ...
روح الله در کلام بانوی ترکیه ای/ سودای زندگی من روح الله موسوی الخمینی است
...: من 5 سال بعد از فوت امام ایشان حقیقتا ایشان را در خوابی که دیدم شناختم و در خواب با او و هدفش و شخصیتش آشنا شدم و از آن روز به بعد عشق امام در دل و جان من از بین نرفته و رفته رفته هم تقویت می شود. بلگین یالچین افزود: بعد از خواب شبانه من، صبح که شد همسرم رفت بیرون و خبر فوت امام (ره) را برای من آورد خوش بحالتان شما به بهشت زهرا پناه بردید و به راحتی می توانستید گریه کنید ولی ما حق ...
ناگفته های یک ساعت وحشت مادر و دختر در خانه ویلایی فرمانیه
پول و طلاها کجاست. من هم که به خاطر آسم نفسم گرفته بود و ترسیده بودم، یادم رفته بود جای پول و طلاها کجاست. دزد جوان که لاغراندام بود، با چاقو و شوکر مرتب تهدیدم می کرد و هربار که می گفتم جای پول و طلاها را نمی دانم، با دست به سرم می کوبید و کتکم می زد. او چشمانم را گرفته بود تا او را نبینم. بعد از چند دقیقه همدستش فریاد زد که بیا برویم. آن جا بود که مرا رها کردند و رفتند. همان لحظه توانستم چهره ...
اتفاقی که اشک های امام خمینی(ره) را در آورد
در دل انسان تغییر می داد. *امام تا روزی که آیت الله بروجردی در قید حیات بودند روی منبر نرفت مثلاً به ایشان اصرار می کردند طلبه ها که روی منبر بنشینند؛ روی منبر نمی نشست، روی زمین می نشست. تا بعد به اصرار طلبه ها، بعد از وفات مرحوم آقای بروجردی، ایشان روی منبر نشست. روز اولی که روی منبر نشستند، برای طلبه ها خیلی جالب بود و طلبه ها با خنده و با تبسم مسئله را استقبال کردند. آن ...
خلبانی که برای انتقام اشک علیخانی را درآورد/ جناب خان به ماه عسل دعوت شد + فیلم
از ویژگی های ماه عسل خواند و در پاسخ جوان به اینکه خودت طی این سال ها در برنامه مذکور صاحب چه درکی شدی عنوان کرد: اتفاقا من به فکر این بودم که چنین سوالی را نپرسی چون واقعا نمی توانم چیزی بگویم اما به طور کلی برنامه سازی برای من در تلویزیون در فرم های دیگری مثل سال تحویل خیلی ساده تر است اما از یک جایی به بعد خودم به نوعی وابسته ماه عسل شدم و حس می کردم اینجا چه دانشگاه خوبی برای یادگرفتن است. من ...
به خدا، خدا هم عاشق است!
و دلپذیر، نزدیک و نزدیک تر شوم... از تلویزیون خانه، مجری یک برنامه زنده، همراه با پخش یک موسیقی ملایم، با بیانی زیبا و شیوا، برای دومین بار شعری می خواند که تمام ذهنم را به تسخیر خود در می آورد:" ای دوست، به روی دوست بگشای دری- صاحب نظرا، به مستمندان نظری- ما بی خبرانیم ز منزلگه عشق- ای با خبر از بی خبر آور خبری" * لحظاتی بعد، ناخودآگاه حسی غریب و ناشناخته مرا به سمت رایانه ...
پیشنهاد بی شرمانه این فوتبالیست به دختر 26 ساله
از هواداران این تیم بود. در همان لحظه یکی از بازیکنان تیم (فلینی) به من پیام داد و می خواست که با او قرار بگذارم. همان موقع بود که با خودم گفتم این بازیکن آنقدرها هم نباید حالش بد بوده باشد. طبق ادعای دارنده بلیت فصل بازی های خانگی منچستریونایتد، فلینی که در هفته 125 هزار پوند از شیاطین سرخ حقوق می گیرد، برای اولین بار در ماه می با او تماس داشته است و کمتر از 24 ساعت پیشنهاد بی شرمانه خود را به ...
جزئیات تجاوز به دختر 17 ساله در تهران
خانواده اش به خواستگاری ام می آید. دانشجوی رشته کامپیوتر بود و می گفت پس از گرفتن مدرکش جشن عروسی را برپا می کند. دختر جوان ادامه داد: یکی از روزها سجاد با من تماس گرفت و مدعی شد که پدر و مادرش می خواهند عروس آینده شان را ببینند و به این بهانه مرا به خانه اش دعوت کرد. آن روز به خانه سجاد که در منطقه اعیان نشین تهران است، رفتم. خودش تنها بود با یک آبمیوه از من پذیرایی کرد و گفت بزودی پدر و ...
آتنه فقیه نصیری: ام اس برایم یک نعمت بود
جایی رسید که بیرون از استخر زمین خوردم و به طور عجیب چند روز پشت سر هم زمین می خوردم و متاسفانه به خاطر تعهد کاری ام به دکتر مراجعه نکردم و نتیجه این شد که تعادلم را به طور کلی از دست دادم. بازیگر سریال خانه سبز اضافه کرد: ترسیده بودم و نمی دانستم چه اتفاقی برایم افتاده و در نهایت بعد از انجام آزمایش ام.آر.آی و بستری در بیمارستان ،متوجه شدم که دچار بیماری ام اس شده ام؛ شوکه شده بودم و باورم نمی شد ...
اینجا ام.اس پایان راه نیست/ بیمارانی که می خواهند خاص باشند
به گزارش گلستان ما به نقل از مهز، مدتی با علائمی مانند دوبینی، سستی در اندام های حرکتی و خستگی مفرط درگیرمی شوی؛ شبی را با رؤیای فردایی روشن به خواب می روی اما صبح که چشمانت را باز می کنی نمی توانی حرکت کنی، نیمی از بدنت فلج شده، چشم هایت تار می بیند و نمی دانی چه بر سرت آمده است. بعد از چند ماه آزمایش ها مختلف به تو می گویند آن چیزی که کاخ آرزوهایت را در این مدت ویران کرده است چیزی نیست جز ...
ناگفته ای از سکته امام روح الله
...> سیرتی: ما وقتی به ارزش و قداستی که این وظیفه روی دوش ما قرار داده بود فکر می کردیم آرامشی بدست می آوردیم؛ ما زمانی که در کنار امام بودیم هیچ موقع بدون وضو و بدون ذکر کار نکردیم. حتی کارهای خیلی معمولی مثل مالیدن پماد به پاهای امام هم برای ما استرس آور بود و ما دستمان می لرزید. شما در روز چند ساعت در جماران بودید؟ سیرتی: 24 ساعت من بودم و 24 ساعت بعدی را همکار دیگر من در کنار ...
نحوه شهادتش در سوریه همانی بود که در بین الحرمین خواسته بود
را جلب کرد، به سراغ پدرش رفت و گفت، نمی خواهید پدر شهید شوید؟ پدرش گفت من برادر شهید بودم، پدر جانباز و پدر آزاده بوده ام برایم بس است ولی با اصرار جواد، پدر هم رضایت داد؛ دست من و پدرش را بوسید و راهی خانه اش شد. اگرچه همسرش هم به علت اینکه ابوالفضل کوچک بود و فرزند دیگری را نیز باردار بود در ابتدا رضایت نمی داد ولی پی از مدتی رضایت همسر خود را نیز جلب کرد. پسرم از من ...
هستیم بر آن عهد که بستیم
، همراه چند تن از دوستان از مشهد به قم رفتیم تا ایشان را زیارت کنیم. در محضر امام، بزرگان شعرهایی خواندند و نوبت به من رسید. من نیز شعری از سعدی خواندم و چند بیتی را هم خودم به آن اضافه نمودم و بعد هم توسلی به اهل بیت(ع) کردم. عصر همان روز حضرت امام به منزل آقای خزعلی آمدند. جمعی بود و آقای مکارم شیرازی در آن محفل سخنرانی مفصلی کرد. من دم در منزل ایشان نشسته بودم. پس از پایان مراسم و هنگام خروج ...
یادداشت انتقادی وزیر کار نسبت به شلاق زدن 17 کارگر
یادداشتی با طبیعی قلمداد کردن ماهیت اعتراضات صنفی کارگری تاکید کرد: بنده به نوبه خودم و بنا بر وظایف قانونی، شرعی و اخلاقی، تلاش خواهم کرد از اینگونه اتفاقات کارگری در آینده جلوگیری شود. متن کامل این یادداشت به این شرح است: در مطالعات روزانه ام از مسایل کارگری، پیش از این در جریان مسائل کارگران معدن طلای آقدره تکاب قرار گرفته بودم. از نیمه دوم سال 1392 که به وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی ...
مرد ژله ای فارس فردا اعدام می شود
گذاشت که مجهز به دوربین مداربسته بود و به همین خاطر یک فیلم چند ثانیه ای از امین به دست آمد و سرانجام هر روز سرنخ های مأموران بیشتر شد تا اینکه تمام پازل ها کنار هم چیده و امین وقتی در خانه شان بود دستگیر شد. مرد ژله ای: من بیمارم مرد ژله ای چاره ای جز اعتراف نداشت. وی گفت: من بیمارم و تاکنون به 100 خانه در جنوب شیراز وارد شده ام و فقط در 23 مورد توانسته ام نقشه هایم را اجرا ...
آیان: افتخار داشتم بنا را ببینم
غذا را درست کنید اما یادتان برود که به آن ادویه یا نمک بزنید. برای پیشرفت کردن باید میزبانی مسابقاتی مانند همین جام فجر را برگزار کنید. اگر این میزبانی انجام نشود انگار یک چیزی کم است و در این چند سال به نظر می آمد این غذایی که درست می شد یک ادویه کم داشت و ادویه خود را از دست داده بود. وی گفت: ایران قدرت میزبانی دارد و تاکنون نشان نداده بود. الان می توانم بگویم که الان از آن غذایی که ...
آیا تغییرات اقلیمی بچه دارشدن را غیراخلاقی کرده است؟
درحالی که در کفۀ ترازو دراز کشیده بود و پزشکان او را وزن می کردند و انگشتان دست و پایش را می شمردند. این لحظه به کلام نمی آید و به اندازۀ هر نشئگی ای که تاکنون تجربه کرده ام شگفت انگیز است. بعد از آن روز، وقتی داشتم با دوستم دِیو صحبت می کردم که قبل از من بچه داشت، متوجه شدم او به بهترین وجه ماهیتِ آن لحظه را ترسیم می کند: شبیه این بود که دری در ذهن تو باز شود و از آن عبور کنی و بفهمی که ...
سیدحسن خمینی: رهبر انقلاب خلف شایسته امام است / نگاه تک بعدی تحریف عمیق است؛ باید همه ابعاد امام را ...
.... ایشان در سال 56 به این نکته می رسند که در ایران امکان هیچ فعالیت سیاسی برای او نیست. لذا تصمیم می گیرند که زن و بچه خود را به نجف ببرند. یکم آبان 56 که سالروز به رحمت خدا رفتن مرحوم حاج آقا مصطفی است، یادم است یک روز صبح بیدار شدم خدمتکار امام داشتند من گفتم مادرم کجاست؟ گفت که چیزی نگو عمویت به رحمت خدا رفته است. با اینکه بقیه حوادث نجف زیاد یاد من نیست این حادثه چون برای من شوک ...
اظهارنظرهای تاریخی فرگوسن در مورد مورینیو
می تواند هر جایی مربی گری کند و شکی در این نیست. هیچگاه فکر نمی کردم که کسی که فوتبالیست نبوده بتواند مربی بزرگی شود ولی وقتی به شخصیت او نگاه کردم، چیز دیگری متوجه شدم. او شخصیتی استثنایی دارد که این جای خالی ( فوتبالیست نبودن) را پر می کند. اولین کنفرانس خبری اش در چلسی را به خاطر دارم و پیش خودم گفتم یا عیسی مسیح! او یک حرامزاده است"!. به بازیکنان می گفت ببینید، من خاص هستم، ما شکستی ...
نجات جانباز از میان آتش و دود در حریق بازار
کشیده شد. تا آماده شدن بچه ها با دو نفر از آتش نشان ها به طبقات بالا رفتیم. مردم که هراسان شده بودند با دیدن ما بیشتر فریاد می زدند. هر کدام به سمتی رفتیم. من وارد شلوغ ترین مغازه شدم. چند زن -مشتری - از ترس به گریه افتاده بودند و مردان هم با اینکه سعی می کردند رفتارشان را کنترل کنند اما حسابی ترسیده بودند. دستگاه تنفسی را از روی صورتم برداشتم و بعد از آرام کردن آنها توضیح ...