سایر منابع:
سایر خبرها
سرباز وظیفه ناشناس
این کلمات پسرش را به پشت بخاری چدنی کشید و او را در آن جا مخفی کرد. بعد با عجله کار خیاطی خود را برداشت و با دست هایی لرزان مشغول رفو کردن شد. متأسفانه کلاه سربازی روی میز جا مانده بود و اولین چیزی که جلب توجه لوری را کرد همین کلاه بود. با نگاهی شرربار به همسرش نگریست و از پریدگی رنگ و تشویش و ناراحتی او به همه چیز پی برد. با صدایی وحشتناک فریاد زد: کریستیان این جا است؟ هماندم شمشیرش را ...
ترانه علیدوستی از فمینیسم چه می داند؟
به گزارش ارجانیوز : خانم ترانه علیدوستی بعد از آنکه لوگوی تتوشده به روی دستش در یک کنفرانس خبری سوژه عکاسان شد، در یکی از شبکه های اجتماعی خود نوشته “آرام باشید، بله، من یک فمینیست هستم!” و در یکی دیگر از صفحات خود توضیحاتی درباره این عقیده خود داده است. خانم علیدوستی نوشته است: “برای مخالفت با واژه فمینیسم، بهتر است ابتدا معنی دقیق آن را بدانیم. فمینیست: شخصی که به برابری اجتماعی، سیاسی و ...
ایرانی نبود اما بسیجی تمام عیار بود
هیچ کدام شان اشک نریختم، منتها برای مهدی گریه کردم، چراکه او حیف بود به این زودی از دست برود. این جوان اگر زنده می ماند، می توانست خیلی خدمت کند و به حتم فرمانده لشکر فاطمیون می شد. مهدی 9 اسفند 93 در سوریه به شهادت رسید. یازدهم پیکرش به ایران بازگشت و سیزدهم اسفند ماه هم تشییع و به خاک سپرده شد. در حالی که تنها چند روز قبل وصیتنامه اش را نوشته بود. ...
پاراگراف کتاب : 18 خرداد 95
و روز الانم، ولی وقتی به هفتاد و سه سالگی برسم نظرم چه خواهد شد؟ برفک | دان دلیو | مترجم: پیمان خاکسار تو قبول داری گذشته که شامل دیروز هم می شود در واقع پایان یافته است؟ اگر جایی اثری از آن باقی مانده باشد، فقط به صورت جسمی خشک و بی روح می تواند باشد و نمی شود هیچ کلمه ای به آن نسبت داد ، درست مثل همین بلور . در حقیقت ما الان چیزی درباره انقلاب و سال های قبل از آن نمی دانیم ...
مجیدی: جو به راه انداختند تا بگویند در حد استقلال نبودم/ فکر نمی کنم کسی آماری مانند من داشته باشد
دست بدهیم. تنها دلیل نتیجه نگرفتن استقلال همین مسئله بود؟ مشکلات زیاد بود، ولی این مشکلات باز نشود، بهتر است. در این زمینه مسئولان و مدیریت باشگاه باید صحبت کنند. اینکه گفته می شود برخی از بازیکنان بزرگ در کار تیم دخالت می کردند، چقدر صحت دارد؟ فکر نمی کنم چنین چیزی وجود داشته باشد. من که چیزی ندیدم. پرویز مظلومی اعتقاد داشت که شب قبل از دربی به اتاق ...
طهماسبی: مرا مسخره می کردند و امروز برای مدافعان حرم در اینستاگرام مطلب می گذارند
، اعتقاداتشان، تا هرچیز که فکر کنید راجع به همه چیز صحبت می کردیم و نکات اینقدر ریزی که اگر بنشینی و فیلم را ببینی همین نکات ریز است که هنگامه یا فیلم را قابل باور می کند. یک چیزی را اعتراف کنم که کمی کار با آقای داسارگر سخت بود برای اینکه خیلی سختگیرند و من دوسال با آقای افشار کار کرده بودم که چون قبل تر با من کار کرده بود و خیلی به من سخت نمی گرفت، ولی وقتی سر صحنه آمدیم آقای داسارگر چون ...
پویا نیک پور: درگیر گروه هایی شده ایم که خواننده نقش اول دارد!
بودم ولی مجبور شدم تمام کارهایم را به خاطر فعالیتم در حوزه پاپ متوقف کنم . من در مورد هر گروهی که رهبری آن را به عهده می گیرم جدی و با وسواس هستم و همین موضوع بسیار زمان بر و انرژی بر است. حضورم در گروه مشکی پوشان، بیشتربه دلیل علاقه ام به دوستان در گروهم بود. به هر حال علاوه بر سختی هایش، جذاب هم بود؛ سفر می رفتیم، کنسرت برگزار می کردیم و در کل اتفاقات خوبی می افتاد اما رفته رفته متوجه شدم که ...
دفاع زیباکلام از کناره گیری حسن روحانی!
را شگفت زده کرده است. در ایران که همه عادت دارند رییس جمهور دو دوره ای باشد و حتی سابقه پیشنهاد تمدید دوره رییس جمهوری برای دوره سوم هم وجود دارد؛ زیباکلام به حسن روحانی پیشنهاد داده دست از قدرت بشوید و جای خود را در انتخابات آینده به محمدرضا عارف یا محمد جواد ظریف بسپارد. زیباکلام در گفتگوی پیش رو، جزییات این ایده را تشریح کرده و در عین حال، تاکید دارد: این ایده واقعا ایده شخصی خودم ...
ساسان انصاری: با یک عدد معقول قرارداد بستم
بودم و ته دلم این احساس وجود داشت که یک خبری خواهد شد. خیلی دوست داشتم در تیم محبوبم بازی کنم تا با جان و دل ثابت کنم پرسپولیسی هستم. تو به عنوان یک خرید خوب برای پرسپولیس در حالی قرمزپوش شدی که عملکرد خوبی در فولاد داشتی. به هرحال قبول داری شرایط بازی در تیم های بزرگی مثل پرسپولیس خیلی با فولاد فرق دارد و این یعنی کار سخت تو در آینده... چقدر فکر می کنی در این تیم هم روند خوبت را ادامه ...
انصاری: همه بچه های تیم ملی والیبال استار بودند
دارید؟ (خنده طولانی) خدا را شکر می کنم که همیشه می خندم و شاد هستم. وقتی تیم ملی والیبال به المپیک صعود کرد خیلی خوشحال بودم و همان حسی را داشتم که همه ایرانی ها داشتند. یعنی حس غرور و افتخار همراه با خوشحالی. واقعا خوشحال بودم. بازی های تیم ملی والیبال را می دیدید؟ بله می دیدم. تقریبا 70 تا 80درصد بازی های تیم ملی را دیدم. یعنی باور کنیم شما ساعت شش صبح ...
محمدرضا شجریان: هرگز - ربنا - را از مردم دریغ نکردم
بر ضد جمهوری اسلامی سردادند. بچه های گروه همه ناراحت شدند. بعد از اندکی متوجه شدم یک عده ای خاص، با برنامه ریزی که از قبل تدارک دیده شد رفته اند بلیت ها را خریده اند و اکثریت جمعیت سالن را آنها تشکیل داده اند. وقتی اینها شعار دادند ما فقط نشستیم و گوش کردیم و اینها شعارهایشان را دادند. دیدند ما هیچ کاری نمی کنیم. یک عده از مردم عادی هم که آمده بودند هم دست زدند که ما کارمان را شروع کنیم. من هم به ...
فقه و ظهور دولت مدرن
، مرحوم آیت الله بروجردی خود را پیرو مکتب فقهی و سبک اصولی مرحوم نایینی تلقی می کنند. این مکتب الان نیز در حوزه زنده است و به همین دلیل آثار ایشان مدام تولید و بازتولید می شود. خود مرحوم نایینی، همچون مرحوم آخوند خراسانی موجزنویس است و فشرده می نویسد و جملات و گزاره ها سرشار از اصطلاحات فنی و تخصصی است که هر کدام از این تعابیر معانی گسترده ای دارند. به همین دلیل برخی محققان مثل محسن هجری کوشیده اند ...
فریبا متخصص: برای حفظ محیط زیست نیاز به فرهنگ سازی داریم/ مرضیه درسریال شهراد نمونه یک زن ایرانی مهربان ...
انجام بدهیم. به طور مثال تا چند سال قبل سیگاری ها در محل کار، تاکسی و اتوبوس و سایر مکان های عمومی سیگار می کشیدند. اما به تدریج این فرهنگ به وجود آمد که در جاهای عمومی سیگار نکشند و به مراکز مخصوصی بروند. در مورد استفاده از کمربند ایمنی هم چنین اتفاقی رخ داد. همین آلان اگر در سبزی فروش ها و یا بقالی ها رد شوید می بینید آشغال هایشان را خیلی راحت داخل جوی آب می ریزند و اگر هم به آن ها اعتراضی بشود ...
لطیفی: به فردوسی پور گفتم ازتو نمی گذرم
...: علی لطیفی درباره وضعیت تیم اکسین در لیگ یک و اینکه نماینده این باشگاه در جلسه روز گذشته سازمان لیگ حضور نداشته اظهار داشت:ما تیم مان چون یک تیم نوپا است روی اعتماد و اطمینانی که مالک باشگاه به من دارد از من خواستند که کارهای ابتدایی باشگاه را برای لیگ یک انجام دهم. چون دیروز گویا جلسه ای بوده و همه تیم های لیگ یکی و لیگ برتری باید حضور پیدا می کردند اما تیم ما حاضر نشد. من آمدم پیش بهروان و ...
لطیفی:به فردوسی پور گفتم ازتو نمی گذرم/نباید از منصوریان حمایت کور شود
من عاشق شهدا هستم. نه مذهبی هستم. اعتقاداتم مثل شماست ولی من سلامت کار کردم. از باشگاه استقلال که در پایه ها هر کاری کردم تا آن را پاکسازی کردم تا پارسال راه آهن. وی ادامه داد:من تازه 24 ساعت بود که مربی راه آهن شده بودم. با هشت بازیکن محمد غلامی، بهنام برزای، وحید طالب لو و محمد آبشک در نیم فصل از دست دادیم. تیم را زیر و رو کردم. آن را مدیریت کردم. بدون یک ریال پول خودم مدیرعامل، مربی ...
فیزیولوژی اعصاب و هدایت پیام آوران الهی
. مسئول هیئت با گریه و اشک می گوید من در حالی که با آن سگ رو در رو شده بودم یک دفعه متوّجه شده بودم سر و صورت آن سر و صورت انسان است. نزدیکتر رفتم، دیدم، آری سر و صورت کسی نیست جز تو! آری رسول در واقع این تو بودی که در حال نوکری و پاسداری از خیمه های امام حسین بودی. در آن صبح زیبا همۀ مقدرات رسول به یک باره زیرورو شد و انقلابی شگفت به جان رسول ترک افتاد. رسول ترک بعد از شنیدن رؤیای مسئول ...
بنیاد در آینه مطبوعات
را زدیم، متوجه موقعیت دقیق ما شده اند و ما در محاصره دشمن هستیم. در آن موقعیت، تنها راهی که به ذهنم رسید، این بود که داخل بوته های بلند علف برویم. یک خانه آن نزدیکی بود. به فرد همراهم گفتم به آنجا برویم و از پشت آن خانه، به روستا برگردیم. داخل بوته ها پنهان شدیم؛ هرطور بود به آن خانه رسیدیم. فرمانده بیسیم زد که در مقر2 محاصره شده اند و کمک میخواهند. میدانستم رفتنم یعنی شهادت اما نمیتوانستم به آنها ...
ماجرای آن 2 شبی که امام(ره) نخوابید
آمدند منزل خودشان کلید و لامپ دفتر را خاموش می کردند. خود امام (ره) برای 17 تا 18 ماه این کار را انجام دادند و شاید کمتر از انگشتان دست در این مدت اشتباه یا فراموش کردند. امام (ره) نیز با آن سن و سال و هزاران مشغله دیگر، مسائل را رعایت می کردند. تغییر ریتم قلبی امام (ره) هنگام نماز موقع نماز ریتم قلبی امام (ره) تغییر می کرد و به صورت جانکشنال درمی آمد. این ریتم ...
بازیکن محبوبی در پرسپولیس می شوم/پوشیدن پیراهن این تیم افتخار است
بازیکن جدید پرسپولیس گفت: به هواداران قول می دهم که بازیکنی شوم که می خواهند. یعنی بازیکن محبوبی در پرسپولیس شوم. به گزارش کاپ، احسان علوان زاده، بازیکن جدید پرسپولیس اظهار داشت: من بازیکن پایه های استقلال اهواز بودم. از سال اول بزرگسالان استقلال صنعتی بودم. سال بعدش در خدمت نفت مسجدسلیمان به مدت دو سال بودم. امسال هم در خدمت پرسپولیس هستم. وی افزود: برانکو هم مربی جوانگرایی ...
گفتگو با رضا کیانیان، آلن دلون سینمای ایران
گفته است که سازمان سینمایی دیگر عملا کاره ای نیست. من حرفم این است که باید منحل شود! می گویم آقای ایوبی شما که تا ابد در این پست نیستید. اگر فرداروزی شما رفتید و مدیر دیگری آمد که نگاهش مثل دولت قبل بود این اهرم برای نابود کردن سینمای خصوصی بهترین اهرم است! باید این صورت مساله پاک شود که اگر گروهی دیگری آمد و خواست سینما را دولتی کند اهرمی در دست نداشته باشد. باید این ریل گذاری که آدم ...
حمیدرضا 120 روز پس از شهادت حمیدرضا به دنیا آمد!
مداحی و نوحه در مغازه می گذاشت. همه همسایه ها می گفتند حمید الان برای سیاه پوشیدن زود است، ولی می گفت: نه، من عاشق امام حسین(ع)هستم و باید جلوتر از همه نوحه بگذارم و مغازه را سیاه پوش کنم. به نوعی زودتر از همه به دیگران خبر می داد که محرم در راه است و باید خودتان را برای این ماه آماده کنید. پیش نیامد به شهید بگویید شما که شغل تان آزاد است باید در مغازه تان بمانید و نیازی به رفتن نیست ...
دختر پاروزنی که ستاره شد
اجرای بهترین وظیفه خود هستم. حضور خوب و کم کردن رکوردم. پنج ثانیه ای که هر روز در ذهنم با آن درگیرم. * اسطوره تو در روئینگ کیست؟ محسن شادی. به نظر من ورزشکار بزرگی است. او اعجوبه روئینگ بوده که هیچ وقت تکرار نمی شود. شادی مشوق همیشگی من بوده است. *آیا همسرت محسن سیفی شما را در ریو همراهی می کند؟ از آنجا که ووشو المپیکی نیست، به عنوان ورزشکار به ریو نمی آید و اگر ...
رستمِ خونسردِ تئاترشهر
روزگار ما، بی تعارف و شاید تاحدودی هم بی رحمانه؛ تیغ جراحی و کالبد شکافی را برداشته و گوشه ای از ذهن اسطوره ای او را شکافته است؛ گوشه ای که انگار سال ها، مثل غده ای بدخیم نیاز به جراحی داشته است! * آه ای اسفندیار عصبی؛ تو را آن بِه که چشم پوشیده باشی! قبل از اینکه از اسفندیارِ حکیم توس؛ به اسفندیارِ شکرخدا گودرزی برسیم؛ ناگزیر و در اثر توارد و تداعی ذهنی هم که باشد؛ نگارنده ...
من متمایزم، پس هستم
در جامعه باشم، نه این که از صبح تا عصر پشت میز بنشینم و به جز یکی دو همکار با کسی مراوده نداشته باشم. وقتی دوستی یا آشنایی از من می پرسد کجا کار می کنم و من می گویم در کافی شاپ، بارها شده دخترهای همسن و سالم به من حسودی کردند و گفتند اگر کاری در کافی شاپ سراغ داشتم به آن ها اطلاع بدهم؛ این یعنی من کار جالبی دارم . من شغل جذابی دارم سپیده 24سال دارد. دانشجوی سال سوم روانشناسی است و ...
قصه ازدواج معصومه ابتکار به روایت همسرش
زیادی داشت؛ دکتر و مهندس های زیادی که هرچه بودند، مثل من نبودند. کار به جایی رسید که مامان فاطی، یعنی مادر نیلوفرخانم، یک روز به من گفت حداقل وقتی خانه ما می آیی همیشه این لباس های سر کار را نپوش و من هم از آن بعد بارانی ای را می پوشیدم که شهید چمران به من داده بود. می خواهم بگویم که ما تفاوت های زیادی با هم داشتیم. تازه من در میان دوستان و همکاران سپاهی ام با همه متفاوت بودم، مثلا لباس جین می پوشیدم ...
روی طرح های موهوم سرمایه گذاری می کنند
پرداختیم و به نکاتی رسیدیم که شاید خیلی ها در پشت پرده و در گوشی زمزمه هایی می کردند اما هیچ کس تاکنون شهامت ابراز آنها را نداشته است. خب اجازه دهید همین ابتدا بگویم چیزی که من را درباره شما خیلی متعجب کرد نکاتی که گفتید نبود چرا که این حرف ها بعضا گفته و شنیده می شد آنچه که مرا درباره شما متعجب و کنجکاو کرد شهامتی بود که به عنوان مدیر عامل یک شرکت خصوصی در بیان آنها داشتید ...
از سخنرانی های تکراری در یک مسجد تا دانش آموزانی که دنبال خال امام جماعت بودند
مثلا رفقای میلاد بنده را دیده و به اشتباه فکر می کردند که من میلاد هستم، به روی خود نمی آوردم و سلام و احوالپرسی را انجام داده و بعداً به میلاد می گفتم فلانی سلام رسوند و از این مدل اتفاقات بسیار برای ما می افتد و امروز هم از این نوع برخوردها و اشتباهات کم نداریم. میلاد: یادم هست رفیقی داشتم بسیار با او صمیمی بودم. یک روز جلوی درب خانه شان رفتم و با پسری سه یا چهارساله که با ...
نسخه اولیاء برای تنگ کردن عرصه برشیطان
که فکر کنیم راحت می توانیم غلبه پیدا کنیم. اینکه من مصرّ بودم این همه جلسات راجع به خواطر صحبت کنیم، دلیلش این است که خطر، خطر بزرگ و جنگ، جنگ نرمی است که شیطان بسیار زیرکانه جلو می آید و بیشتر فریب می دهد. لذا باید دستمان در دست اولیاء خدا باشد و دستشان را رها نکنیم و ببینیم اعاظم و بزرگان ما چه چیزی گفته اند و چه نسخه ای داده اند. پس نباید بدون نسخه حرکت کنیم و إلّا سقوط می کنیم . ...
والی نژاد: "ایستاده در غبار" شروع فیلمسازی دفاع مقدس است /مهدویان: دوست دارم فیلم محمد بروجردی را بسازم
روی کاغذ بیایند، کار سختی است. ولی غیر از این سختی ها نگه داشتن کار بود. اما جاهایی بود که فکر می کردم شایر اصلا نتوانیم این مسیر را ادامه دهیم اما شرایط درست شده و فیلم ساخته شده است، اما هنوز از تونل مرگ خارج نشده ایم و تازه میانه راه هستیم. من هیچ وقت فکر نمی کردم که زنده باشد و مثل همه آن 34 سال قبل بود و خودم هم فکر نمی کردم این طور شود. سازمان ها و ارگان ها فیلم ها را دوست دارند که ...
ماجرای صدور گواهی نامه در یک مسجد
اشاره کرد. این روحانی با همین فعالیت ها سال90 در جشنواره مطهر به عنوان روحانی نمونه طرح هجرت بلند مدت معرفی و سال91 نیز مربی نمونه خادمین شهر بهشت شناخته شد. ماجرای صدور گواهی نامه در مسجد کار کسانی که ایده های خلاقانه دارند، همیشه جذاب است؛ همچون ایده کاظمی که مثل یک صاعقه بوده و خیلی ناگهانی در ذهنش روشن شده، راهی پیش پایش گذاشته و زندگی اش را به شکل امروز درآورده است ...