خانه
سایر منابع:
با دوستان خود به اشتراک بگذارید
می پسندم
0
سایر خبرها
فضائل فراموش شده هنر اسلامی
آغاز می شود و سراسر تاریخ وجود را با راهبری انبیاء پی می گیرد و غایتش نیز به خدا باز می گردد. این اصل در همه فرهنگ های اصیل و دینی مطرح است که پایان تاریخ هنر رجوع به مبدأ اوست و از این حیث مبدأ، ملاک قضاوت و سیر در امور است. این مطلب به این معنی نیست که سیر تکاملی در سنت ها وجود ندارد بلکه تکامل در جهتی است که سنت تعیین می کند. از سویی بازگشت بصورت و ماهیت اولیه به این معنی نیست که دوباره در پایان ...
مقدمه بی سابقه رهبر انقلاب برکتاب استاد
همی گفت وگو کنند گُرگ اند گر به صورت میش اند جلوه گر ابلیس را ز حیله خود چاره جو کنند خواهند تا که با کمک حرف های پوچ صد نیشتر به پیکر ایران فرو کنند خواهند در لفافه تعدیل کار و مزد کاخ امید ما همه را زیر و رو کنند این خائنان پست ندارند آبرو کی بهر ما و تو طلب آبرو کنند از من بگو به توده چیان دغل اگر درزی گرند جامعه ...
بگذار ببخشمت!
. گفت عوضش برام یه لباس نو می خره، لباس نویی که حسرتش به دلم بود... . سمیه بعد از گفتن این خاطرات، چنددقیقه ای سکوت می کند و می گوید: اصلا باور نمی کردم، توی کمد رو گشتم، رفتم توی حیاط دیدم پسرم نیست، ابوالفضلم نبود، پسر بزرگم حسین می گفت داداشی نیست. از پای بساط بلندش کردم و با مشت به سروصورتش کوبیدم، جیغ می کشیدم و بچم رو می خواستم و او حرف نمی زد، نمی دونم توی گلاویز شدن چی شد، چی ...
سفره های اشرافی افطار
رستوران به تک تک میزها نزدیک می شوند و با وجود این که هنوز برخی از مدعوین مشغول صرف افطاری سنگین و تشریفاتی هستند، بیرحمانه باقی مانده غذاها را درون پلاستیک زباله می ریزند. وقتی دیس مرغ را که تقریباً دست نخورده است به پلاستیک زباله سرازیر می کند دلم می سوزد و یاد خیلی واقعیت های خاکستری همین حوالی می افتم که تو هم خوب می دانی، 2 نوع پلوی موجود روی میزها نیز آشفته شده و حتی در برخی دیس ها نوشابه ...
دانلود چهار آهنگ خاطره انگیز از مرحوم حبیب محبیان / خرچنگ های مردابی و...
...> هنوزم تو دلم تموم قصه هات جوونه خاله سوسکه دیگه شعر آشتی مثه قدیما نمیخونه مادر مادر شبا با صدای لالائی های تو خوابیدم لالائی مادرم حالا نوبت توست تو بخواب امیدم مادر مادر مادر! بی تو تنها و غریبم اتاق خالی ام بی تو چه سرده مادر! مادر خوب و قشنگم بدون تو دل من پر درده فضای خونه بی بوی تو هیچه ...
غریبم ولی آشنای شمایم
...... حتی یه بخاری برقی خراب هم افتاده یه گوشه که انگار مال یکی از پادشاهان هخامنشی بوده (!)... بس که کهنه س... برای همین هم مرد جوون وقتی ناامید از همه جا اومد به این مغازه ، تردید کرد که مرد سبیلو (با اون همه کار تعمیری )، وقت تعمیر سشوار ش رو داشته باشه... و حالا که بیست و چهار ساعتی سشوارش تعمیر شده، ناباوره. مرد سبیلو هم فقط گفته: مشتری هام می دونن که توی مغازه من، کار مسافران زائر آقا ...
مهرداد فردا حرف هایش را میزند / خداحافظی هافبک پرسپولیس با هواداران
مقاله ها پرسپولیس نیوز : هافبک فصل گذشته پرسپولیس با هواداران این تیم خداحافظی کرد. مهرداد کفشگری با انتشار پیامی از هواداران پرسپولیس خداحافظی کرد و گفت : تا ابد تو قلبم میمونید، دوستون دارم، انشاءالله تو جشن قهرمانیتون میام با هم جشن میگیریم .پرسپولیسی تر از همیشه هستم. حرف دلم بمونه انشالاه برا فردا. وی در فصل گذشته کمتر فرصت حضور در ترکیب اصلی ...
دلنوشته دروازبان پرسپولیس پس از جدایی+عکس
رد میشن،پا رو خیلی چیزا میزارن خیلی عزیزا رو ازدست دادن تا دل خیلیارو شاد کنن،خدا میدونه که به عنوان عضو کوچیکی از این باشگاه یکسال تمام تلاش خودمو کردم.از پرسپولیس یه مشت خاطره و کلی هوادار باغیرت سهم من شد که دارم باخودم میبرم.... آرزوی سلامتی واسه همگی یاعلی توضیحات نمایش از شنبه, 11 جون 2016 14:29 نوشته شده توسط admin دسته: شبکه اجتماعی بازدید: 2521 برای ...
... حبیب رفت!
.... تو ماه مهمانی خدا. خداحافظ مرد تنهای شب! واکنش امیرمهدی ژوله، رضا صادقی و پریناز ایزدیار به درگذشت حبیب امیرمهدی ژوله و رضا صادقی به مناسبت درگذشت حبیب محبیان که صبح امروز بر اثر ایست قلبی در رامسر دارفانی را وداع گفته است، پیام تسلیت منتشر کردند. امیر مهدی ژوله در صفحه اینستاگرامش نوشته است: رسیده ها چه غریب و نچیده می افتند به پای هرزه علفهای باغ کال پرست ...
برای نشان دادن حقیقت باید صبور بود و فعال/جوانی که بیکار ماند دنبال خیلی از معضلات راه می افته
فرمانده فرجوانی می خواد بیاد . من هنوز فرمانده گردان را ندیده بودم . وقتی آمدی یه وقت دیدم چادر رو بستی به گردنت و اسلحه آر.پی.جی رو برداشتی و از خاکریز رفتی بالا به طرف دشمن شلیک کردی . تو دلم گفتم یا خدا ! وقتی شجاعت مادر فرمانده اینه پس شجاعته فرمانده چیه ؟ ***از شهیداسماعیل فرجوانی برامون صحبت کنید ؟ فیلمها و مصاحبه های زیادی درباره اسماعیل و ابراهیم پر شده از آنها استفاده ...
آقای"ص" یار غار آقای "ف" تو ماجرای صرافی است/چرا هیچکس پاسخگو نیست؛سازمان های ناظر کجاهستن؟
دم انتخابات که 20 درصد اضافه می کنیم و دو سه بار کم کردن، پریروز اعلام کرده که بیشتر از 14 درصد نمی تونیم اضافه کنیم . اونوقت رئیس بانکی که حقوق ما بازنشسته ها رو میده، باید 230 میلیون تومن بگیره . تف به غیرتم اگه دوباره به روحانی رأی بدهم. نامرد دو عالمم اگه این کارو بکنم . امثال تو رای دادند که تا الان این بلا رو سر ملت آوردند عمو جان ! حالا خدا رو شکر به هوش ...
درگذشت مرد تنها در زادگاه اسفندیار/ مشایی: وقتی درباره هنرمندان حرف بزنم سیاسی می شود
خیال پرست. حبیب عزیزم همیشه در قلب مردم ایران ماندگاری. روحت شاد. فرشید اعرابی: با نهایت تاسف حبیب عزیز هم از بین ما رفت. عاشقت بودم مرد تنهای شب. هشت سالم بود پای برنامه رنگارنگ لحظه شماری می کردم که حبیب نشون بده. گیتارو با آهنگ های تو شروع کردم. مادر بی تو تنها و غریبم ... خیلی دلم سوخت خیلی ... آسمان خاکستری رنگ بغض باران در نگاهش. حبیب نمرد دق کرد ... . نیما علامه: مرد ...
اشعار مناجاتی ماه رمضان
... تا بلایی میرسد فورا شکایت میکنم تازه فهمیدم چرا سوزی ندارد ناله ام چونکه تهمت میزنم یا اینکه غیبت میکنم من خودم را میشناسم، رو نده گاهی بزن اینقدر بخشش نکن دارم بدعادت میکنم سیئاتم را بدل کردی به خوبی ها، ولی جای عبد تو شدن به تو خیانت میکنم کربلا رفتن برای من شده یک آرزو اربعینی قسمتم کن التماست میکنم ...
بی تو دلم می گیره تو این سکوت خونه*...
. مادر بی تو تنها و غریبم... خیلی دلم سوخت خیلی... آسمان خاکستری رنگ بغض باران در نگاهش. حبیب نمرد دق کرد... نیما علامه: مرد تنهای شب روحت شاد... تسلیت هومن خلعتبری: صدای دهل از سینه کش کوههای بلند روستای نیاسته کتالم رامسر برای حبیب آمد. آخر هم اجازه خواندن آواز نگرف... عمرها بردی و خوردی، بیش از این باری ندادی! حیف، حیف از این همه رنج بشر در رهگذارت... افشین کریمی ...
بخش های خواندنی خلسه با طعم باروت
...! حالا هم که دو روزه گم شده و خبری ازش نیست. جناب سروان، حالا که اومدین کمکم کنین. دلم شور میزنه. این عکس؟ عکس اونه دیگه، داداشم منصور. خدا نکنه زن، زبونت رو گاز بگیر! داداش خودت بمیره ایشالله! منصور پریروز صبح از خونه زد بیرون اون وقت تو میگی هشت ساله مرده؟! جناب سروان، من و منصور سال هاست اینجا زندگی می کنیم. همه همسایه ها می دونن. این زن داره چرت میگه. منصور حتما رفته اعلامیه پخش ...
اولین گفتگو با حبیب “حبیب محبیان” پس از بازگشت به ایران
محبیان ،خواننده مشهور ایرانی هنگام گفت وگو با ماست. بعد از آن هجرت طولانی مدت به آن سوی آب ها، 6 سالی است که به ایران برگشته و همراه همسر در یک باغ بزرگ در روستاهای اطراف رامسر زندگی می کند. بی خبر از همه چیزهایی که بیرون از آن اتفاق می افتد. می خواهیم از اینجا شروع کنیم؛ چه شد که تصمیم گرفتید از ایران بروید و لس آنجلس نشین شوید؟ برای اینکه دلم می خواست کار کنم و نمی توانستم. اما ...
موی دماغ
چه حاجت به بیان است تو نمی بینی گوسفندان ناخوشن، شکمشون مث توپ اومده بالا! ماهتاب خانم از تعجب چشمانش گرد شد و چند لحظه ای به گوسفندان چشم دوخت و گفت : - مگه گوسفندها چه خورده اند که نا خوش شده اند؟! سردار که شکم گوسفندی را مالش می داد سرش را بالا گرفت و گفت: - نظام گله را ولو کرده بود رفته بود کنار جوی اُو نشسته بود، گله هم ریخته بود رو کوپه جو به قول حالا نخور کی بخور خدا ...
ابراهیم در قربانگاه ماند
به گزارش تابناک مازندران، همزمان با آغاز رمضان، شهرمان در کنار بوی خوش مهمانی خدا، از عطر و بوی خاص دیگری مملو شده و مهمان عزیز دیگری داریم که گرچه پیکر پاکش در جمع ما نیست اما روح بلندش در همه احوال نظاره گر ما و اعمال ماست. و چه زیبا شد که خبر شهادت این مهمان، در آستانه ماه مبارک رمضان گرد و غبار از دل های مان شست و ما را برای ضیافت الهی آماده کرد. دوباره خبری جدید، شهیدی ...
ارمغان اژدها
زیبای بیچاره، مترس، غم مخور، من بر زخم تو مرهم می گذارم و تو به زودی نیروی خود را باز می یابی و دوباره به شادی زندگی می کنی. امیر، که همچنان مرغ بی نوا را در دست داشت، سوار کالسکه شد و دستور داد بی درنگ به کاخ بازگردند. شرح زندگی اژدها، در روزهای بعد، دشوار است: او درد عجیب نیرومندترین موجودات بودن و خود را ناتوان ترین آنان یافتن را احساس می کرد؛ از زخم هایی که خورده بود رنج می برد. مدتی طول ...
صبح ها قبل از مدرسه، شیشه می زدم
مدرسه ای که توش این چیزا نباشه. وقتی می شنوم یا با چشم خودم می بینم که دوستام از دست رفتن به هم می ریزم. دلم می خواد خودم رو بکشم و نفهمم چه بلایی سر نرگس اومده. ما بچه بودیم.گول خوردیم. این زندگی حق ما نیست. حق هیچ کدوم ما نیست. اولش شوخی بود. کسی هم نبود ما رو روشن کنه که نکن این کار رو. خدا پدر معلم نمازم رو بیامرزه اون منو یک روز کشید کنار گفت ناهید تو چرا آنقدر عصبی هستی چرا آنقدر توی نمازخونه ...
