سایر منابع:
سایر خبرها
ورزشکار همه فن حریفی که مدافع حریم ولایت شد/ مادر شهید: خبر نداشتم که مسعودم تکه تکه شده است/ خودم داخل ...
شهادتش گریه نمی کند و به همه می گوید به من برای شهادت پسرم تبریک بگویید نه تسلیت و بسیار خوشحال است که پسرش این راه را انتخاب کرده است و یکی از فدائیان حضرت زینب ( سلام الله ) شده است و امروز خانم نبی لو گذری کوتاه و مختصر از زندگی پر فراز و نشیب مسعود برای مخاطبان رجا نیوز می گوید. کودکی پر از شیطنت هشتم شهریور سال 69 مسعود را خدا به من هدیه داد تا به رشد و بالندگی برسد و برای ...
نواب می گفت اگر با آن پسرک سازش کنم، جایم اینجا نیست/ آخرین دیدار با پدرم
؟ علامه فرمودند: یک سال که من به آقا سید مجتبی درس دادم دیگر چیزی نبود که به ایشان درس بدهم . علامه با آن علم شان که از علمای بزرگ تشیع هستند، چنین حرفی می زنند. یعنی شهید نواب صفوی راه صد ساله را یک شبه طی کردند. * واژه شربت شهادت رهبر معظم انقلاب در یکی از مدارس علمیه درس می خواندند؛ شهید نواب وقتی به مشهد مقدس می روند در مدارس علمیه برای طلاب سخنرانی می کنند و در مدرسه ای که ...
گرداننده هیأت باید در تقوا یک قدم از دیگر افراد جامعه جلوتر باشد
کارهایی می کنند که تشکیلات امام حسین علیه السلام را زیر سؤال می برد، مثلاً أخیراً در یک هیأتی در دهه اول محرم، به نام عروسی حضرت قاسم علیه السلام حرکاتی کردند که در شأن روضه سیدالشهدا علیه السلام نبود. اگر به سیره اهل بیت علیهم السلام در محرّم نگاهی کنیم می بینیم که این حرکات خلاف آن است، مثلاً اما رضا علیه السلام می فرماید: وقتی اول محّرم می شد، پدرم موسی بن جعفر علیه السلام حالت حزن و ...
علی انصاریان: زود عصبانی می شوم
24 ساعت نمی خوابیدیم. یادم است فیلم عقاب ها را در میدان خراسان 20 بار برای تماشایش در صف سینما ایستادم و این طوری شد که من در خط فیلم دیدن افتادم مثلا یادم هست برای تماشای فیلم جمعه ظهر ها به لاله زار می رفتم و از بالا تا پایین خیابان تمام فیلم ها را تماشا می کردم. من فکر کنم تنها کسی هستم در بین فوتبالیست ها که بازی پلی استیشن بلد نیستم، آن موقع که همه بچه ها پلی استیشن بازی می کردند من ...
وقتی ایران با هالیوود علیه آمریکا می ایستد
خودشان هستند و کودکان درحال بازی و یک خانواده در حال گذراندن پیک نیک هستند. یک قهوه چی برای مشتریان چای می آورد. سپس یکی از کودکان می رود تا توپش را از دریا بردارد و یک سایه سیاهی او را می پوشاند. کودک به بالا نگاه می کند و می بیند که یک موشک در حال اصابت با هواپیما در آسمان ابری است. سپس از دور کشتی های جنگی آمریکا دیده می شود و پسرک توپ را رها کرده و فرار می کند و یک سراسیمگی رخ می دهد. سپس خواننده ...
افتخار نماینده صلیب سرخ به کودک انقلابی ایران
چند سال از اسارت پسر بچه ما گذشته بود و هربار که سربازان عراقی فرد جدیدی را برای شکنجه دادن انتخاب می کردند، ترس و نگرانی قلب یک اردوگاه را به تپش می انداخت، و زمانی که کودکان آن روزها به جای لگد زدن به توپ در کوچه های محله شان زیر ضربه باتوم های عراقی ها جان می دادند، بقیه دست به دعا برمی داشتند و اگر یکی از آن ها از زیر شکنجه ها زنده بیرون می آمد او را با صورت خونین و بدنی زخمی به ...
زندگی مدرن، قبل از فیس بوک و بعد از فیس بوک
آماتورهایی اند که ممارست به خرج داده اند و در رقابت ماراتن توانسته اند خودشان را صف مقدم برسانند. با این حساب شاید این بازار بتواند در حرفه ای شدن یا توهم حرفه ای بودن موثر باشد. این ابزار همه جا در دسترس است، امکان نشرش آسان است و مخاطب هم برایش هست. این را باید اتفاقی خوب تلقی کرد یا بد؟ ابتدای دهه 80 چند سال عضو هیئت دبیران کانون نویسندگان ایران بودم و به نظرم نامربوط به واقعیات موجود می ...
تلفیق نهر کوثر و امواج سلسبیل ... پیوند پاک سوره یاسین و کوثر است
استاد شد کوثر، کنار ساقی کوثر، علیّ عالی است زهرا به خانه بخت شد، جای خدیجه خالی است امشب به روی مرتضی، لبهای زهرا خنده کرد آن دل گر از غم مرده بود، از خنده ی خود زنده کرد میخانه باز و هر کسی جام مکیّف می زند ناهید، پا می کوبد و تندر به کف، دف می زند رنگین کمان چون مشتری خود را در این صف می زند لبخند وصل امشب چه خوش کوثر به مصحف می زند منشین ...
بخش های خواندنی کتاب - هری پاتر و فرزند نفرین شده -
...> آلبوس به تندی در امتداد قطار جلو می رود. رز: آلبوس، دنبالت می گشتم... آلبوس: دنبال من؟ برای چی؟ رز نمی داند چطور منظورش را بیان کند. رز: آلبوس، سال چهارم داره شروع میشه و سال جدیدی برای ماست. می خوام دوباره با هم دوست باشیم. آلبوس: ما هیچ وقت با هم دوست نبودیم. رز: چه خشن! وقتی شش سالم بود تو بهترین دوستم بودی! آلبوس: اون مال خیلی وقت پیشه. آلبوس ...
زندگی متفاوت 12 پسر بی سرپرست و بدسرپرست
باب راس نقاش معروفی که در تلویزیون تابلوی رنگ روغن می کشید. بودند بچه هایی که در این سال ها خانه را گذاشته و رفته اند. اما همه شان به جز یک نفر دوباره برگشتند. حاجیلو می گوید اینها تجربه های تلخ ما است: بچه ای که برایش زحمت کشیدیم، وسط راه ول کرد و رفت. خانواده هایشان باعث شدند که بچه ها بروند. بهروز دیگر هیچ وقت برنگشت و حالا معتاد شده. 7-6 سالی می شود که رفته. وقتی 10 سالش بود آمد به خانه مان. در ...
بگذار غرق شوند!
ملی شان مصمم و قاطع باشند . دفعۀ بعد که داشتید یکی از مقالات روزنامه های مرداک را می خواندید، آن وقت نائورو را به خاطر بیاورید؛ مانند مقالۀ پارسال کیت هاپکینز که می گوید حالا وقت آن رسیده که بریتانیا به راه استرالیایی ها برود: جنگنده ها را تجهیز کند و مهاجران را مجبور کند که به سرزمین های خود برگردند و قایق ها را بسوزاند . نائورو یکی از جزایر اقیانوس آرام است که در برابر ...
هیچ هنری بی ارتباط با جامعه نیست
در آن سال ها تقویت شد. بدین ترتیب بخشی از سینما از شهر که محل تکثر و تنوع بود و غریبه و ناخوشایند برای بخشی از انقلابیان به سمت جاده رفت و روستا، از آدم های بزرگسال هم که با هم دعواهای تمام نشدنی داشتند صرف نظر کرد و رفت سراغ بچه ها. از ماجراهای اجتماعی - سیاسی هم که اسباب اختلاف بود دست کشید و از مسائل وجودی و عرفانی سراغ گرفت. بدین ترتیب می شد فیلمی ساخت که در آن نه زنی بود، نه زندگی شهری، نه ...