سایر منابع:
سایر خبرها
موارد جواز تجسس، تفقد و تفحص حاکم و حکومت اسلامی (2)
. زن گفت نامه ای دست من نیست. به آن زن گفتم یا نامه را بیرون آور یا اینکه گردنت را با این شمشیر می زنم. در این هنگام او از میان گیسوانش نامه ای را خارج کرد. آن نامه را نزد پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) بردیم ایشان آن نامه را گرفتند و خواندند، معلوم شد که آن نامه را حاطب بن ابی بلتعه (5) برای مشرکان قریش نوشته است و آنان را از اقدامات پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) مربوط به فتح مکه آگاه ...
اقدام بسیار وحشیانه وغیر انسانی با یک مادر دلشکسته
به گزارش "جام نیوز" ، "جبار المعموری" از فرماندهان بسیج مردمی عراق روز پنجشنبه به شبکه السومریه گفت: این زن همراه با خانواده های دیگر قصد فرار به مناطق اطراف شرقاط از طریق راه های صعب العبور را داشت، اما عناصر داعش که در مسیر این خانواده ها کمین کرده بودند به طرف آنان تیراندازی کرده و تنها پسرش را به قتل رساندند. وی افزود: این زن بدون ترس از انتقام قاتلان پسرش، به طرف عناصر داعش سنگ ...
همسرم را به دست دو مرد غریبه سپردم - آنها کار بسیار زشتی با زنم کردند
وجدان رهایم نکرد و ماجرا را به همسرم گفتم و از کاری که انجام دادم، پشیمانم. با اعتراف این مرد، او روانه بازداشتگاه پلیس شد. تحقیقات برای دستگیری دو سارق ادامه دارد. تابناک 110 این اخبار را از دست ندهید: در منزل عمه ام زندگی می کردم / او پیشنهاد بسیار بی شرمانه ای به من کرد کار زشت و غیر اخلاقی دختر جوان با همکلاسیش این عکس پیرمرد 89 ساله را پولدار کرد! برای کار چند ماهی به شهر دیگری رفتم / زمانی که برگشتم با واقعیت تلخی روبه رو شدم عمل زننده پسر جوان با مادرش در خانه مجردی +عکس ...
برای کار چند ماهی به شهر دیگری رفتم / زمانی که برگشتم با واقعیت تلخی روبه رو شدم
. تصمیم گرفتم هر طور شده خانه آن زن را پیدا کنم و حسابش را کف دستش بگذارم. باورم نمی شد تمام این مدت در کنار کسی زندگی می کردم که زن داشت. تا مرز طلاق پیش رفتیم. سه ماه به حالت قهر به خانه پدرم رفتم. هر روز می آمد و گریه و التماس می کرد که ببخشید. آیه و قسم می خورد که دیگر تکرار نمی کند. به خاطر بچه هایم سوختم و ساختم. رابطه شوهرم هم در ظاهر با آن زن تمام شد، اما پس از مدتی مدام مزاحم همسرم می شد و ...
درخواست مجازات مرگ برای قاتل ستایش
. چند ساعت بعد دوستم به منزلمان آمد و جعبه را نشانش دادم. او ترسید و قرار شد موضوع را به امام جمعه بگوید. بعد از آن بود که ماجرا را به پدرم گفتم و او مرا به کلانتری برد. با اقرارهای متهم بود که مأموران پلیس در محل حاضر شدند و بقایای جسد را خارج کردند. نماینده دادستان گفت: اتهام امیرحسین قتل عمد، تعرض و جنایت بر میت است و برایش درخواست صدور حکم شایسته دارم. سپس اولیای دم در جایگاه حاضر شدند ...
از شهادت خبری نشد!+عکس
متر فاصله داشتیم. از رزمنده های ایرانی و فاطمیون ترس دارند. صدایشان را می شنیدیم که می گفتند ایرانیون . ولی شک داشتند. دشمن ابتدا تصور کرد، سوری هستیم. ما می خواستیم آن ها متوجه شوند که ما کیستیم. بنابراین وقتی آر پی جی زن دشمن شلیک می کرد و می گفت الله اکبر ، ما در پاسخ با صدای بلند می گفتیم خامنه ای رهبر . آر پی جی به خاکریز اصابت کرد. تا زمانی که هوا رو به روشنایی برود، این کار ادامه ...
تجلی معنویت، در سایه زیارت با معرفت حضرت امام رضا (ع)
مفید و کارساز است. زیرا آن ها منشاء خیر و برکت و فیض و رحمت الهی هستند. آن گونه که در دوران زندگی پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) و ائمه معصومین (علیهم السلام) اگر زائری به زیارت آن بزرگواران می رفت، هرگز آنان، افراد را به خود نخوانده، بلکه به خداوند و معارف الهی دعوت می کردند، بعد از مرگشان هم اگر زائری به قصد زیارت آن ها بشتابد، آن ها زائر را به خدا دعوت کرده و علائم هدایت و نشانه های سعادت را ...
با خودم گفتم تا وقتی بابک هست کشتی نمیگیرم/بنا کفش هایش را به من داد ولی خطم زد
زیر نظر غلامرضا قیطاسی شروع کردم. در مسابقات رده پایه نیز شرکت کردم که در مسابقات کشوری نونهالان و مسابقات بین المللی سوم شدم استارت کارم را از این مسابقات زدم. بعد از آن به تیم ملی نوجوانان دعوت شدید و در مسابقات نوجوانان جهان در تهران نفر اول شدید.. وقتی که از مسابقات قهرمانی نونهالان وارد رده نوجوانان شدم،همیشه با خودم می گفتم که آیا من هم می توانم در مسابقات کشوری و بین المللی ...
اعترافات هولناک قاتل ستایش،دختر افغان در دادگاه
به خانه کشانده و بعد او را آزار و اذیت کرده و سپس او را کشته و جسدش را سوزانده است. با تکمیل تحقیقات درباره قتل و جنایت بر میت کیفرخواست علیه متهم صادر و پرونده برای رسیدگی به شعبه هفتم دادگاه کیفری استان تهران فرستاده شد. بعد از تکمیل تحقیقات درباره اتهام تجاوز، وقت رسیدگی تعیین شد و امیرحسین روز گذشته پای میز محاکمه رفت. در ابتدای جلسه رسیدگی که به ریاست قاضی خازنی و ...
دختر همسایه به خانه مان آمده بود / به بهانه ای او را به اتاق خوابم بردم
نیاورد و نقش بر زمین شد. به همین خاطر رئیس دادگاه از همراهان زن داغدار خواست او را از جلسه دادگاه بیرون ببرند تا بیش از این گرفتار رنج و اندوه نشود. بعد از خواندن متن کیفرخواست، رئیس دادگاه به پرسش از متهم نوجوان پرداخت. روز حادثه را به طور شفاف شرح بده؟ تازه از مدرسه آمده بودم. حدود 4 لیوان مشروب که خوردم متوجه شدم دختر همسایه ستایش در حیاط خانه در حال بازی است. او را به ...
شهادت گره از کار ابوعلی باز کرد
بعدازاینکه برگشتند، به من گفت که قصد رفتن دارد که من خیلی هم گریه کردم. اما مرتضی رفت و ما از او سه هفته اصلاً خبری نداشتیم.فقط می دانم که بعد از آموزش وقتی شهید به سوریه رسیده بودند، زنگ زدند به برادر خودشان و گفتند که در سوریه هستند. از رفت وآمدهای شهید از سوریه پرسیدم، اینکه برای اولین بار پس از چند وقت به خانه برگشتند و همسر شهید به من جواب داد: بعد از 109 روز، شب لیه الرغائب بود که شهید ...
گفت از مکه برگردم می روم یمن/ آب پاکی را روی دستمان ریختند!
قربان رفتم قم برای سالگرد عمویم که فوت کرده بود و از حادثه خبر نداشتم. در راه من رادیوی ماشین را روشن کردم و شنیدم که حادثه پیش آمده در منا را محکوم می کند! گفتم یا الله! فکر کردم به خاطر گرمازدگی است و شاید 7 - 8 نفر تلفات داده اند، اما نمی دانستم مساله این قدر فجیع و گسترده است. وقتی رسیدم منزل اقوام، با ایشان تماس گرفتم، اما هر چه تماس می گرفتم یا خاموش بود یا اشغال بود! بعد با بچه ...
جزئیات جلسه محاکمه قاتل "ستایش"
...، یک راست به طبقه سوم که در اختیار خودم بود رفتم و مشروب دست ساز خوردم. تقریبا چهار لیوان شد. از حالت عادی خارج شده بودم و همه جا را بنفش و سیاه می دیدم. همان موقع، طرف های 12:30، ستایش را در حیاط خانه مان دیدم. پسر 17 ساله با تاکید بر اینکه تعرض را قبول ندارد، درباره آنچه در بازجویی ها اعتراف کرده بود گفت: در کلانتری تحت فشار گفتم به بهانه نشان دادن جوجه قناری، ستایش را به طبقه بالا ...
چرا آقای ضرغامی حالی از ما نپرسید؟
ما را ممنوع الکار کند که من رفتم سر سریال امام حسن(ولایت عشق) که البته نذر هم داشتم برای حضور در این کار. به ضرغامی هم گفتم خاکبازان محمل می گوید و من اصلا معده درد دارم و نمی توانم مسکرات بخورم!! پورعرب افزود: خاکبازان میگفت من شمشیر حضرت عباسم و مگر می شد در برابر وی کاری کرد. پورعرب در جایی از گفتگویش با اشاره به حضور برخی از بازیگران و عوامل در شبکه ماهواره ای جم گفت: شبکه ...
آزارگر زن شوهردار دستگیر شد
خانواده ایرانی - در جلسه دادگاه مرد متجاوز یکی از زنانی که در غیاب شوهرش مورد تجاوز قرار گرفته است پیش روی قضات قرار گرفت و در حالیکه هنوز می ترسید و گریه می کرد گفت: اوایل شهریور ماه سال گذشته حدود ساعت 5 بعد از ظهر بود که زنگ درواحد آپارتمانمان به صدا درآمد. در اصلی را همسایه طبقه پایین که پیرزنی تنها است باز کرده بود وقتی جلوی در رفتم مردی قوی هیکل و چهارشانه ای را دیدم که خود را مأمور اداره ...
حدس بزنید پول دار ترین زن ایران چه ماشینی سوار می شود!!!
بعد دیدم طی یک ساعت ده نفر به من زنگ زدند و برخی با ناراحتی زیاد این خبر را به من دادند. البته برخی هم با ناراحتی برای من مثلا خواهرم گفت نکند برایت دردسر درست شود. چه جوابی می دادید؟احساس ترس و خطر نمی کردید از این گفته ها؟ نه واقعا نمی ترسیدم می گفتم چه کسی می خواهد مشکل ایجاد کند، مهم این است که یک مرجع قانونی برای بررسی اموال وجود دارد که آن مرجع هم به طور کامل زندگی من ...
- روایت ناتمام - شهید ستاری کتاب شد
، وقتی سوار شدم، زد زیر گریه. هول کردم. پرسیدم آقا چرا گریه می کنی. گفت بیمارستانی در کار نیست. تیمسار شهید شده. پیاده شدم. برگشتم بالا. دو تا از دخترانم خواب بودند. با خود گفتم طوری باید رفتار کنم که فعلا این بچه ها متوجه نشوند. سورنا بیدار شده بود. حال و روزم را که دید یکه خورد. پرسید: چی شده؟ گفتم: نمی دونم مادر. خواهرت کله سحر زنگ زد و این طور گفت: الان هم کار کن سحر و سمن ...
به نظرم ولگردی شاید بهترین کار باشد!
همین کار را می کنیم. و تئاتر و بازی جدی شد؟ بله... خیلی. علی دلیلش بود، اما بعد فهمیدم من فقط باید می آمدم این جا. باید در جمع دیوانگان تئاتر می افتادم. در تئاتر به دنبال آرزویی بودی؟ چهره شدن... نه... اصلا به این چیزها فکر نمی کردم. توی مسیر بودم و داشتم از اتفاق ها لذت می بردم. اتفاق خوبه داشت می افتاد. مثل آن روز که سال دوم بودم، تو پلاتو داشتیم کاری را ...
مفهوم شیطان در دعای امام سجّاد (علیه السّلام)
حامد حسین گفته است، تازه نسخه ی آن به دست آمده و چاپ شده است. من مشتاق شدم. به محلّ اقامت رفتم، یک مرتبه موقع نهار دیدم من نمی توانم نهار بخورم، خدایا چه کنم؟ به صاحب خانه گفتم: به نمایشگاه برویم. گفت: می رویم، چرا ناراحت هستی؟ گفتم: من قرار ندارم، بلند شو برویم، بعداً می خوریم. گفت: خیلی خوب. شخص مهربانی بود. سوار شدیم و رفتیم، دیدیم همان خانم آن جا است، چون نمایشگاه دائمی بود، صبح تا شب ...
چاقویی که دسته خود را می بُرد!
مواقعی که قصد قدرت نمایی و تسلیم حریف را دارند، بیشتر است. ** آثار حمل سلاح سرد رئیس پلیس آگاهی ناجا با تاکید بر اینکه بی شک ممنوعیت حمل، واردات و تولید سلاح های سرد در کاهش قتل و جرایم دیگر مانند تجاوز های جنسی، سرقت های به عنف و زورگیری ها تاثیر بسزایی دارد، ادامه می دهد: منظور از سلاح سرد ابزاری مانند شمشیر، قمه، خنجر، دشنه و پنجه بوکس است که معمولاً مصرف عمومی ندارند و بیشتر ...
دانشجویی انقلابی که یک تنه سفارت ایتالیا را فتح کرد/ وزارت خارجه دولت خاتمی مانع پخش مستند شهید ادواردو ...
کاپوچینو بود؛ بنده کاوچینو و قهوه خیلی دوست داشتم اما هر بار به خود نهیب می زدم که به جای نوشیدن کاپوچینو می توانم نشریه ای تهیه کرده و در اختیار کسی قرار دهم تا هدایت شود. همیشه تا دم قهوه خانه می رفتم اما 100 لیر را از جیب خود در آورده و در جیب انجمن می گذاشتم؛ خاطرم هست یک بار کاپوچینو خوردم اما دچار عذاب وجدان شدم و خودم را 50 دلار که خرج یک ماهم بود جریمه کردم، اما امروز جلساتی برگزار ...
اعترافاتی "تکان دهنده" از قاتل ستایش کوچولو
.... به پایین آمدم و او را به آشپزخانه بردم و گلویش را بریدم. قاضی: چند ضربه به او زدی؟ امیرحسین: خرخره اش را دو بار بریدم. قاضی: بعد چه کردی؟ امیرحسین: توهم مشروب که از بین رفت به دوست دخترم زنگ زدم و با او صحبت کردم. صبح فردا به مدرسه رفتم و موضوع را به دوستم گفتم. او گفت اسید بریز روی جسد. اسید گرفتم و روی جسد ریختم. برای این که بوی اسید پخش نشود، روی ...
ارتباط چندش آور زن شوهردا ر با مرد غریبه / به سروش علاقه ای نداشتم
کردم / از حرفهایی که به من زد بسیار عصبانی شدم وقتی به خانه رفتم از دیدن وضعیت همسرم خشکم زد / یکی از دوستانم به آنجا آمده بود به اکبر گفتم با شوهرم اختلاف دارم / می توانیم با هم ارتباط پنهانی داشته باشیم زمانی که فهمیدم سحر با چه کسی در حال چت کردن است دنیا برایم تیره وتار شد قصور پزشکی خانواده ای را داغدار کرد! + عکس رییس شرکت مرا به اتاقش برد / هرچه گریه و التماس کردم فایده ای نداشت ...
به رفتارهای همسرم مشکوک شدم / یکی ازهمکاران راحله چیزی به من گفت که دنیا به دور سرم چرخید
110 دختر همسایه به خانه مان آمده بود / به بهانه ای او را به اتاق خوابم بردم مرد جوان را به خانه ام دعوت کردم / از حرفهایی که به من زد بسیار عصبانی شدم وقتی به خانه رفتم از دیدن وضعیت همسرم خشکم زد / یکی از دوستانم به آنجا آمده بود به اکبر گفتم با شوهرم اختلاف دارم / می توانیم با هم ارتباط پنهانی داشته باشیم زمانی که فهمیدم سحر با چه کسی در حال چت کردن است دنیا برایم تیره وتار شد قصور پزشکی خانواده ای را داغدار کرد! + عکس رییس شرکت مرا به اتاقش برد / هرچه گریه و التماس کردم فایده ای نداشت ...
بلایی که کارگر هتل بر سر زن جوان در اتاقش آورد
کرده که چندین بار از زن قربانی خواسته تا مراقب سطل باشد اما زن با او لجبازی کرده وبعدهم این اتفاق رخ داده است. ایران 110 دختر همسایه به خانه مان آمده بود / به بهانه ای او را به اتاق خوابم بردم مرد جوان را به خانه ام دعوت کردم / از حرفهایی که به من زد بسیار عصبانی شدم وقتی به خانه رفتم از دیدن وضعیت همسرم خشکم زد / یکی از دوستانم به آنجا آمده ...
کار بسیار زشت مرد تعمیر کار با زن جوان در مقابل چشمان حیرت زده فرزندانش
مقاومت وی روبه رو شده و بعد هم او را به قتل رسانده است. ایران 110 دختر همسایه به خانه مان آمده بود / به بهانه ای او را به اتاق خوابم بردم مرد جوان را به خانه ام دعوت کردم / از حرفهایی که به من زد بسیار عصبانی شدم وقتی به خانه رفتم از دیدن وضعیت همسرم خشکم زد / یکی از دوستانم به آنجا آمده بود به اکبر گفتم با شوهرم اختلاف دارم / می ...
وقتی به خانه رفتم از دیدن وضعیت همسرم خشکم زد / یکی از دوستانم به آنجا آمده بود
قتل را انجام نداده ام اما یکی از دوستانم که با او در کمپ ترک اعتیاد آشنا شده بودم می تواند این قتل را انجام داده باشد. او برای آزار و اذیت همسرم وارد خانه شده و او را به قتل رسانده است. تا الان هم حرفی نزدم چون وقتی دستگیر شدم خیلی شوکه بودم. در این مدت وکیلم تحقیقاتی در این مورد کرد و به این نتیجه رسیدم که احتمالاً او همسرم را به قتل رسانده است. بدین ترتیب قرارشد کارآگاهان این مرد را ش ...
یک زن بزم شبانه چند جوان را دگرگون کرد
... وقتی به خانه رفتم از دیدن وضعیت همسرم خشکم زد / یکی از دوستانم به آنجا آمده بود به اکبر گفتم با شوهرم اختلاف دارم / می توانیم با هم ارتباط پنهانی داشته باشیم زمانی که فهمیدم سحر با چه کسی در حال چت کردن است دنیا برایم تیره وتار شد قصور پزشکی خانواده ای را داغدار کرد! + عکس رییس شرکت مرا به اتاقش برد / هرچه گریه و التماس کردم فایده ای نداشت ...
رییس شرکت مرا به اتاقش برد / هرچه گریه و التماس کردم فایده ای نداشت
رفتن کارمندان دیگر برای انجام برخی از کارها من در شرکت بمانم بدون اینکه شکی کنم پذیرفتم وقتی تنها شدم رییس من را صدا زد و وقتی داخل اتاقش رفتم دیدم رفتارش فرق می کند و زمانی فهمیدم او می خواهد به من تجاوز کند که راهی برای فرار نداشتم هرچی گریه و التماس کردم نشد و آن مرد به من تجاوز کرد. مرجان ادامه داد:خیلی داغون شده بودم و رییس شرکت برای اینکه من شکایت نکنم پیشنهاد حقوق بسیار بالایی داد ...
کار زشت دو مرد خبیث با پسر جوان/ بهنام را با خوراندن آبمیوه بی هوش کردیم
را صادر کرد. چند روز بعد از این ماجرا نیز خودروی اسپورتیج ردیابی وراننده اش بازداشت شد.اما او مدعی بود هیچ اطلاعی از سرنوشت بهنام ندارد. ولی سرانجام دربازجویی های فنی، پلیسی به قتل مالک خودروی گرانقیمت اعتراف کرد و مدعی شد با همدستی یکی از دوستانش به نام پیام، پسر 27 ساله را ربوده ودرفرصتی مناسب اورا به قتل رسانده اند. متهم به قتل درباره جنایت گفت: مدتی بود من و پیام نقشه سرقت خودروهای گرانقیمت را ...