سایر منابع:
سایر خبرها
اقدام بی شرمانه و غیر انسانی دو مرد تهرانی با زن تنها در اتاق خواب +عکس
آرش کرد و گفت: این شخص ، هنگامیکه بنده از داخل پارکینگ خانه بیرون آمده بودم ، به سمت من حمله ور شد و در حالیکه به شدت مورد ضرب و جرح قرار گرفتم، مرا از ماشین پیاده کرده و خودش سوار ماشین شد، به قصد جلوگیری از سرقت خودرو ، از پنجره سمت راننده آویزان شدم اما متهم بدون توجه به من سرعت ماشین را زیاد کرد و همین موضوع باعث کشیده شدن و نهایتا کوبیده شدن من بر روی زمین شد، شدت ضربه به اندازه ای بود که از ...
مرده ای که "زنده" شد: لحظه های وحشت در "سردخانه" بیمارستان مراغه
خانه رفته تا کارهای مراسم را انجام دهند که حدود یک ساعت و نیم بعد فردی از بیمارستان با خانه تماس گرفته و خبر زنده بودنم را می دهد. همسرم ابتدا تصور کرده بود کسی قصد شوخی دارد اما با برگشتن به بیمارستان وقتی تیم پزشکی را در حال شوک دادن به من می بیند و با مشاهده سرم در دستم مطمئن می شود که واقعاً زنده ام. بعد از آن هم برای ادامه درمان به بیمارستان تبریز فرستاده شدم. او درباره لحظاتی که در ...
ریشه های اجتماعی فخر فروشی
...، لذا مجبورند هرچه بیشتر ثروت کسب کنند تا اگر در ادامه نتواند از حقوق بازنشستگی برخوردار باشد، بتواند با صرف بخشی از ثروت خود گذران عمر کند، مساله نداشتن بیمه درمان به نوعی بدتر از بیمه بازنشستگی هم هست. در مواردی دیده شده است که افراد طبقه متوسط که از نظر حقوق و شغل نیز وضع مناسبی دارند، در برابر مخارج بیماری دچار مشکل و حتی مجبور به فروش خانه خود شده اند. بنابراین برای آرام کردن جامعه از حیث ...
همسرم با مرد دیگری ارتباط داشت / من به شدت مخالف این ارتباط بودم
مرد دیگری ارتباط برقرار کرده و قصد ازدواج با وی را داشته و به همین خاطر او را به قتل رسانده است. ایران 110 برادر شوهرهایم به بهانه ای پسرانم را از خانه بیرون بردند / نیمه شب به سراغ من و دخترم آمدند گفت و گو با مرده ای که زنده شد/ لحظه های وحشت در سردخانه بیمارستان مراغه عمل زننده و بسیار زشت پسر جوان با مادرش / پسرم تازه از خارج برگشته بود ...
خیلی چیزها درباره شرلوک، مرد محبوب سریال بازها
چند ماه قبل از ده سالگی ام. سال گذشته در یکی از شبکه های مجازی دعوت شدم به چالش معرفی ده کتاب تاثیرگذار زندگی ام. دعوت را جابت کردم. دومین کتاب لیستم درنده باسکرویل بود. این کتاب به این خاطر تاثیرگذار است که من را کتابخوان کرد. راستش را بخواهید، خودم را به شکلی مدیون هولمز می دانم. هفته گذشته یکی از دوستانم سیگارش را با کبریت تبلیغاتی یک کافه روشن کرد، روی کبریت نیم رخ شرلوک ...
عمل زننده و بسیار زشت پسر جوان با مادرش / پسرم تازه از خارج برگشته بود
زنده شد/ لحظه های وحشت در سردخانه بیمارستان مراغه عمل زننده و بسیار زشت پسر جوان با مادرش / پسرم تازه از خارج برگشته بود مسئول شرکت بی رحمانه آزار و اذیتم کرد / او کاری با من کرد که نتوانم شکایتی کنم استخدام دخترجوان برای انجام کار بسیارعجیب و باور نکردنی عکس با دوستم در خانه تنها بودم / او را به داخل حمام بردم دوستم پیشنهاد بی شرمانه ای به ...
ازهمسرم طلاق گرفتم / به دنبال مردان هوسران در خیابان پرسه می زدم+ عکس
به گزارش سرویس حوادث"جام نیوز" ، زن میانسالی که به اتهام همدستی با دو مرد در سرقت و زورگیری از مسافران بازداشت شده بود، اعتراف کرد که در زمینه سرقت از مردان هوسران فعالیت دارد. چندی پیش مردی با حضور در شعبه سوم بازپرسی دادسرای ویژه سرقت تهران از یک زن و دو مرد به اتهام سرقت اموالش شکایت کرد و گفت: شب هنگام در حال بازگشت به خانه بودم که به عنوان مسافر سوار خودروی پرایدی شدم که یک مرد در ...
احمدی نژاد هم مثل مابقی رؤسای جمهور فکر می کرد رهبر نظام است/ دستگاه اجرایی کشور خانه خاله نبود که رئیس ...
سمت مهار فتنه رفت و باعث شد آن هایی که پتانسیل خودمحوری دارند از این عرصه استفاده کنند که در این دولت هم آثار آن را دیدیم. ** حلقه ای که در مورد آن صحبت کردیم سکان این یکه تازی را به دست گرفته بود؟ فریدون عباسی: بالاخره بدون چند نفری که محور اصلی باشند که نمی توان کار کرد. ** چه کسانی عملاً این یکه تازی ها را انجام می دادند؟ فریدون عباسی: من سرم به کار ...
روایت شنیدنی یک عضو فراری داعش از زندگی در میان داعشی ها
تروریست های داعش که به گشت خیابانی مشغول بوده، او را تهدید کرده بود، تنها به این خاطر که به صورت اتفاقی یک سانتی متر از شلوارش از زیر چادرش معلوم بوده. "من چادر سرم بود، اما موقع پیاده شدن از ماشین فراموش کردم که درستش کنم. نمی دانم چگونه متوجه من شد، واقعا نمی دانم. و متاسفانه مصری بود و سوری نبود که غصه زنی از ملت خودش را بخورد." مرد فراری از داعش می گفت این از استراتژی های حساب ...
روی وصیت نامه اش می نوشت باطل شد، از شهادت خبری نیست
جعبه شیرینی و انگشتر به خانه مان آمد. خواهرم سراغ من آمد و خبر آمدن زن دایی را به من داد و گفت: نظرت چیست؟ نمی دانم چه اتفاقی افتاد؟ من با همه خجالتی بودنم خیلی صریح گفتم بسیار خُب بگو بله! پدرم نظرش این بود اگر خودم موافق باشم، او هم موافق است. چند روز بعد با پدرش به خانه مان آمد. از پشت شیشه دیدمش. اورکت تنش بود و محاسن بلندی داشت. با اینکه آنچنان رسم نبود داماد برای تعیین مهریه با پدرش ...
گویندگی مساوی است با عشق
به همین دلایل رادیو هنوز در سپهر رسانه می درخشد و در میان مردم جایگاه خودش را دارد. در خط مقدم این رسانه گویندگان رادیو حضور دارند که هر روز با دقت و حساسیت زیادی کارشان را انجام می دهند. به همین دلیل سراغ آنها رفتیم و این سوال را مطرح کردیم که کار در رادیو چه ویژگی هایی دارد و چه انگیزه هایی این چنین آنها را دلبسته و پایبند به کار در رادیو کرده است؟ متن، گوینده را هدایت می کند بهروز رضوی: گوینده حرفه ای و موفق در رادیو نباید خودش را در برنامه به رخ مخاطب بکشد و باید تمام تمرکزش روی متنی باشد که اجرا می کند. بچه های رادیو همیشه با عشق و علاقه مندی کار می کنند. گرچه دستمزدهایشان پایین است، اما این مساله تاثیری بر کارشان نگذاشته است. کار گویندگی در رادیو راحت نیست و گوینده باید با حس و صدایش مباحث متعدد را به شنونده انتقال دهد. واقعیت این است که نزدیک به 40 سال تجربه در زمینه گویندگی به من کمک می کند هر برنامه ای را با توجه به محتوایی که دارد اجرا کنم. من همیشه به همکاران جوان و تازه نفسی که به رسانه می آیند و در کلاس هایی که دارم به گویندگان تاکید می کنم اگر می خواهند موفق شوند، خودشان را به حس متن بسپارند. حس متن، گوینده را خیلی صحیح هدایت می کند. فعالیت دوباره بعد از بازنشستگی فاطمه رکنی: من34 سال سابقه گویندگی در رادیو را دارم. بازنشست شدم و دوباره فعالیتم را شروع کردم. بعد از بازنشستگی به خاطر عشقی که به این رسانه دارم به فعالیتم در رادیو ادامه دادم. همکارانم در رادیو با عشق کار می کنند و اگر چنین انگیزه ای نداشته باشند، نمی توانند دوام بیاورند. جالب است برایتان دو خاطره تعریف کنم. یک بار خانمی وقتی جایی آرام نشسته بودم و متوجه شد که من گوینده رادیو هستم خیلی با تعجب به من نگاه کرد و خطاب به من گفت مگر شما همیشه با انرژی نیستید! من هم به او گفتم ما هم مثل بقیه مردم هستیم، گاهی خوبیم و گاهی غمگین؛ اما روی آنتن با انرژی صحبت می کنیم. روزی هم یک پسر بچه ده ساله بعد از این که متوجه شد من گوینده هستم، خطاب به مادرش گفت که این خانم پس یک دانشمند است. به همین دلیل ما باید مراقب جایگاه مان باشیم. عاشقانه کار می کنم حسن اسماعیل پور: راستش علاقه شخصی ام به رادیو بود که باعث شد فعالیت در آن را انتخاب کنم. نسبت به رادیو جوان حس و حال خوبی دارم. همیشه علاقه مند بودم در رادیویی کار کنم که نتیجه و بازتاب کارم را ببینم. به همین دلیل شبکه جوان را انتخاب کردم و در این سال ها عاشقانه کار کردم و برای حرفه ام انرژی و وقت گذاشتم. این حرفم به هیچ وجه شعاری نیست و به آن اعتقاد دارم. معتقدم یک گوینده باید به نوع، جنس و مخاطب برنامه اش توجه کند. این مساله اهمیت دارد که برنامه را با چه موضوعی و در چه ساعتی اجرا می کنیم و مخاطب مان چه کسانی هستند. اگر من به عنوان گوینده مخاطبم را بشناسم، می توانم با آنها ارتباط برقرار کنم، ولی اگر نوع اجرایم به گونه ای باشد که با فضای برنامه همخوانی نداشته باشد، طبیعی است که مخاطب برنامه هم به مرور کمتر می شود و دیگر کسی علاقه مند شنیدن برنامه های من نیست. اصالت و جایگاه فاطمه آل عباس: فاطمه آل عباس: من 23 سال از عمرم را در استودیوهای رادیو گذرانده ام و همیشه عاشقانه کار کرده ام. به نظرم گویندگان رادیو با عشق در رادیو کار می کنند وگرنه نمی توانند دوام بیاورند. گویندگان رادیو سعی می کنند هم سختی کار را تحمل کنند و هم این که دقت و حساسیت شان روی آنتن زیاد باشد. البته برخی گمان می کنند کار در رادیو راحت است، اما این طور نیست و گوینده باید از طریق صدا همه حس ها را به مخاطب منتقل کند. به نظرم رادیو همیشه جایگاه و اصالت خاص خودش را داشته و دارد، زیرا رسانه در دسترسی است و مردم هم از برنامه های آن استفاده می کنند. نداشتن حس غریبی سعید توکلی: سال 1379 وارد رادیو شدم و بعد از مدتی اجرای زنده را تجربه کردم. این طور نیست که مردم در عرض یک شب مرا با برنامه سلام ایران شناخته باشند ...
مردی برای کتک زدن همسرش 2 شرور اجیر کرد
پنج میلیون تومان پول دادم تا او برای همسرم ایجاد مزاحمت کند و وی را بترساند تا با این کار همسرم تنبیه شود؛ اما گمان نمی کردم او همراه مرد دیگری وارد خانه شوند. آنها با بستن دست و پای همسرم هرچه طلا همراهش بود، سرقت کردند. زمانی که متوجه ماجرا شدم عذاب وجدان رهایم نکرد و ماجرا را به همسرم گفتم و از کاری که انجام دادم، پشیمانم. با اعتراف این مرد، او روانه بازداشتگاه پلیس شد. تحقیقات برای دستگیری دو سارق ادامه دارد. رکنا ...
خواننده هایی که مهاجرت کردند +عکس
...، درباره دلایل سفر دوساله اش و فعالیت در خارج از کشور، معتقد بود: در دو سال گذشته درگیر تنظیم و میکس آلبوم جدید خودم بودم که موفق شدم این آلبوم را به همراه بهترین موزیسین های کانادایی به اتمام برسانم. اکنون پس از ده سال از آخرین فعالیت هنری ام در ایران، مصمم هستم که در کشور خودم و برای مردم کشورم فعالیت کنم. در این مدت تجربه های خوبی داشتم و ارتباطات تعیین کننده ای برای ادامه فعالیت هنری ام ...
امام هادی(ع) و ماجرای تصویر شیری که به شیر واقعی تبدیل شد/زیارت جامعه کبیره هدیه امام هادی(ع) به شیعیان
. تو اگر اموالی در خانه او داری، احتیاط کرده، آنها را بیرون ببر! زرافه (که حاجب متوکل بود) می گوید: من از شنیدن سخنان او ناراحت شدم و حتی سخنان ناروا به او گفتم و بلافاصله از او جدا شدم؛ ولی بعد، مقداری فکر کردم، دیدم سخنان نابه جا نگفته است، مناسب است احتیاط کنم و اموال خود را از خانه متوکل بیرون ببرم. اگر سخنان معلم راست بود، ضرری نمی کنم و اگر هم حقیقت نداشت، زحمت چندانی متحمل نشده ام ...
خواننده هایی که مهاجرت کردند
روز نو : اگر قرار باشد در این گزارش به اسامی و چهره هایی که برای ادامه فعالیت موسیقی از ایران خارج شده اند اشاره کنیم، با فهرست بلندبالایی رو به رو هستیم که بسیاری از اسامی این فهرست، چهره هایی هستند که عامه مردم از حضور آنها در خارج از کشور خاطره خوبی ندارند. البته استثناهایی هم در بین آنها بوده که کم و بیش کیفیت آثارشان را حفظ کرده اند. این فهرست می توانست بزرگ تر و به تعداد ...
مردی با این خصوصیات، مرد ایده آل دختران ایرانی است!
: خانواده همسرم از نظر تحصیلات و فرهنگ باید تقریباً هم کفه خانواده خودم باشند؛ مثلا اگر در خانواده ما مردسالاری است (نه به شکل زننده) مثل خانواده های سنتی، آنجا هم همین باشد. چون من یاد نگرفتم امور خانه را در دستم بگیرم و همیشه به عهده پدرم بوده و من تقریباً به سبک مادرم بزرگ شدم. خانواده منطقی و پرمحبتی داشته باشند. از نظر مذهبی هم به نظرم باید کاملاً مشابه باشیم یا حداقل تفاوت ها خیلی جزئی باشد . ...
مرد جیب بر: شرمنده یکی از قربانیان شدم
جیب بری بر پیشانی ام حک شده و انگار این ننگ تا ابد نمی خواهد پاک شود. با مردی دوست شدم و قرار شد با هم در زمینه خرید و فروش خودرو فعالیت کنیم تا کسب و کارمان بیشتر رونق بگیرد اما او بعد از چند ماه سرم کلاه گذاشت و با برداشتن پولم فرار کرد. من ماندم و ده ها طلبکار که هر روز مقابل خانه مان می آمدند. بعد چه شد؟ من ماندم و این طلبکارها و چند میلیارد بدهی. مغازه را همراه چند دستگاه خودرو ...
قاتل پیرمرد: جوانی ام در زندان گذشت
. شب حادثه وقتی متوجه شدم او در خانه نیست از بالای دیوار وارد شدم و سراغ گاوصندوق رفتم. در حال باز کردن در گاوصندوق بودم که پیرمرد وارد خانه شد. خیلی زود خودم را پنهان کردم. وقتی وارد اتاق شد زیرپوشی را که آنجا افتاد بود، دور گردنش انداختم و بعد با چاقوی آشپزخانه چند ضربه به او زدم و فرار کردم. متهم گفت: اعتیاد به مصرف مواد سبب شد تا دستم به خون مردی بی گناه آلوده شود و بهترین دوران زندگی ام را در زندان سپری کنم. هیئت قضایی بعد از شنیدن آخرین دفاع متهم وارد شور شدند و متهم را به 10 سال حبس محکوم کردند که با توجه به احتساب ایام بازداشت متهم به زودی آزاد می شود. ...
جبهه دفاع از حرم نه مرز می شناسد و نه ملیت
خیلی کسل بودم که حتی اطرافیان به من توصیه کردند به پزشک مراجعه کنم. روز بعد همگی خانه مادرم جمع بودیم که گوشی خواهر کوچکم زنگ خورد و بعد از اتمام مکالمه اش شروع کرد به گریه و ما فکر می کردیم اتفاقی برای مادربزرگم افتاده است. اصلاً فکر نمی کردم برای محمد اتفاقی افتاده باشد که خواهرم در میان هق هق گریه اش گفت محمد محمد. . . فهمیدم که همسرم به شهادت رسیده است. پسرتان چطور با شهادت پدرش ...
به همه آدم ها ثابت می کنم شهدا زنده اند!
به او می رسد. مثل خواندن اطلاعات سنگ قبرها یا گپ زدن با هم رزم ها و رفقای شهدا. همین حضور مداوم در بهشت زهرا مسئولان خانه شهید را کنجکاو می کند: اوایل خیلی اینجا را بلد نبودم. شاید چند شهید معروف در چند قطعه پراکنده بهشت زهرا را می شناختم. کم کم با خیلی از این شهدا آشنا شدم ،تا اینکه مسئولان خانه شهید راجع به کارهای من کنجکاو شدند. می پرسیدند تو کی هستی که انقدر اطلاعات داری؟! ...
میهمانی شبانه مست شدم و سهیل مرا آزار و اذیت کرد
...> وی در تشریح جزییات ماجرا گفت: سال 90 وقتی که 14 ساله بودم به یک جشن تولد رفتم و آنجا مشروب خودرم. من حال طبیعی نداشتم که سهیل مرا آزار داد. بعد از آن ماجرا، سهیل دست از سرم بر نمی داشت و مدام از من باج می گرفت. به همین خاطر به فکر انتقام گیری از او افتادم. من حتی دوبار دست به خودکشی زدم اما زنده ماندم. ساعت حدود 10 شب بود که سهیل با من تماس گرفت و از من خواست که برای او حشیش بخرم. من هم مجبور ...
مرگ را به چشم خود دیدم/نیرو های سعودی مقصر بودند
اینجا رسیده ایم حمایتی از ما نکردند. با این حال ما به کار خود ادامه می دهیم. یا شهید امین باوی عضو دیگر این گروه تواشیح بعد از شهادتش تعدادی از کودکان بی سرپرست به خانه اش آمده بودند. آن جا متوجه شدم که شهید باوی هر ماه به طور مرتب برایشان غذا می برده و مقدار مشخصی از حقوقش را به خانواده ها ی بی بضاعت اختصاص داده بود و چندین نفر تحت سرپرستی او بودند. همیشه ورد زبانش ذکر ربنا و لک الحمد از زبانش نمی ...
بی خداحافظی از دخترمان رفت مبادا دلش بلرزد و جا بماند
که همسرم در پیش گرفته به شهادت ختم خواهد شد، چراکه من از همان ابتدا شهادت را در وجودش می دیدم. جان کلام همکلامی شب خواستگاری من و محمدتقی این بود که می گفت که من می دانم شرمنده همسرم هستم، اما می خواهم همسرم همسنگر من باشد. 17/7/90 مراسم عقدمان برگزار شد که مصادف با تولد امام رضا (ع) بود. یک سال و نیم بعد یعنی در تاریخ 11/2/92 عروسی کردیم که مصادف با تولد حضرت فاطمه (س) بود. از زمانی که ...
بخش های خواندنی کتاب می شکنم در شکن زلف یار
...، انگلستان، که روزی بریتانیای کبیرش می گفتند را نمی دانست! هنگامی برتعجبش افزوده شد که فهمید این دو، زن و شوهرند. هر دو پزشک، مرد متخصص قلب و عروق، زن فوق تخصص زنان و زایمان! ... و این گونه در مجلس حسینی خالص و بی ریا عرق می ریزند و کار می کنند. چند روزی که گذشت، چیزهای تازه تری فهمید. حکایتی داشتند این زن و مرد. فهمدی هر دو اصالتاً اهل لندن هستند. هر دو مسیحی بوده اند. مرد ...
برای کمک به این زنان کیف سبز بخرید
ندارند درنتیجه بعد از گرفتن وام از کمیته امداد قادر به بازپرداخت نیستند و شکست می خورند و گاهی به بزهکاری هم کشیده می شوند. آمده ایم تا صنعت ماهیگیری را تغییر دهیم تمام این تجربه ها باعث می شود که خانم یادگار به این نتیجه برسد که تنها راه توانمندسازی در بخش اجتماعی، ایجاد سازمان های اجتماعی از نوع کسب و کار اجتماعی(Social Enterprise) است. من متوجه شدم به سازمان هایی احتیاج ...
خاک شلمچه گواه رشادت های توست علمدار لشکر
، محمدحسن و حلیمه به هم محرم شدند و در دی ماه 1356 زندگی مشترک خود را آغاز کردند. همان روزها بود که محمدحسن را به سربازی فراخواندند، چندباری از پاسگاه اخطار کردند اما محمدحسن گوشش بدهکار نبود، می گفت: من به طاغوت خدمت نمی کنم . اما این بار آمدند و او را بردند به بیرجند؛ پدر محمدحسن پس از چند روز به دنبال پسر به بیرجند می رود تا شاید بتواند او را از سربازی نجات دهد، بالاخره با ...
موارد جواز تجسّس، تفقّد و تفحص حاکم و حکومت اسلامی (1)
نسبت به خدا و ولیّ امر مسلمین ناصح و مخلص هستی. خلاصه اینکه: با توجه به آنچه که از بیان حضرت امیر (علیه السلام) گذشت، انتخاب افراد برای مناصب مختلف بدون شناخت کامل آنها نباید انجام گیرد. ایشان امرای خود را امر به دقت نظر و انتخاب افراد شایسته برای مناصب مختلف می کنند و حسب فرمایش ایشان این عهدی بوده که رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) با ایشان داشته اند، و برای هر منصبی ...
کلوپ هایی که کارشان جمع آوری اطلاعات برای آمریکا بود
در ایران حضور نداشت؟ برای مدیریت روتاری سراغ دکتر جهانشاه صالح می روند که به اعتراف اسناد ساواک تابعیت آمریکایی دارد و بر اساس همان اسناد در دوران تحصیل جذب سازمان سیا شده است. برادر دیگر الهیار صالح که دیگر مشخص است؛ سفیر چندین و چند ساله ایران. کسی که توانست با نفوذ نیروی کارکردیش در دولت مصدق که باعث شد تا او به سمت آمریکایی ها سوق داده شود. با نفوذ دکتر علی محمد رشتی که از کارمندهای سفارت ایران ...
موارد جواز تجسس، تفقد و تفحص حاکم و حکومت اسلامی (2)
، برگشته و در گوشه ای مخفیّ شوید، حضرت روز بعد خود را در گوشه ای مخفیّ نمود و آن مرد آمد و با زن شیبانیه صحبت کرد (و زن مثل همیشه به حضرت علی (علیه السلام) هتّاکی و فحاشی نمود) و واقعیت روشن شد، سپس حضرت او را طلاق داده و رها کرد، در حالی که مورد توجّه حضرت بود (حضرت او را دوست داشتند). ه- امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) در نامه ای که خطاب به مردم مصر نوشتند و در آن نامه "قیس بن سعد بن عباده ...
اقدام بسیار وحشیانه وغیر انسانی با یک مادر دلشکسته
کرد همسرم را به دست دو مرد غریبه سپردم / آنها کار بسیار زشتی با زنم کردند کار زشت و غیر اخلاقی دختر جوان با همکلاسیش این عکس پیرمرد 89 ساله را پولدار کرد! برای کار چند ماهی به شهر دیگری رفتم / زمانی که برگشتم با واقعیت تلخی روبه رو شدم عمل زننده پسر جوان با مادرش در خانه مجردی +عکس ...