سایر منابع:
سایر خبرها
واکنش مرحوم حاج آخوند به شوخی پزشک معالج
را جوشاندم و خوردم. گفتم: کاغذ را جوشاندی و خوردی؟ گفت: بله. گفتم: حیف نانی که شوهرت به تو می دهد، زنان دیگر که آنجا بودند به او خندیدند و من برای او مجدداً نسخه نوشتم و گفتم: دواهای آن را بگیر بجوشان و بخور نه خود نسخه را. وقتی بیماران همه رفتند، آخرین نفر حاج آخوند (پدر مرحوم راشد) آمد، بچه اش را دیدم و برایش نسخه ای نوشتم. مقداری در حق من دعا کردند پس از آن گفتند: می خواستم خدمت شما ...
عجب محرمی و عجب کربلایی
، کربلای من همین جاست. گفت: حالا که تو می مونی، منم می مونم. دو شب بعد در باغ مثلثی پرتله اش(سینه خشاب) را انداخت کنار. رفت زخمی ها را کشید عقب، دوباره برگشت، یک دفعه صدای یا حسینش تا کربلا رسید. پیکرش جا موند یک شبانه روز گذشت. شب دوم با فرماندهان فاطمیون در اتاق حاج مهدی جمع بودیم به آنها گفتم پیکر ابو هادی جامانده. سلیمان (فرمانده گردان قناصه های فاطمیون ) گفت ...
حاج قاسم! سخن بگو
و غرب ایران و شمال ایران و جنوب ایران هم ندارد. لذا نظام ، اهمیت فوق العاده ای دارد. ما که امروز مسئولیتی بر دوش داریم در میدان های گوناگون، این مسئولیت را با تمام جانمان به این دلیل باید انجام بدهیم که امروز مصداق حقیقی و اسلام مجسم – چطور می گویند امیرالمومنین(ع) قرآن ناطق بود- امروز اسلام مجسم، نظام جمهوری اسلامی است و همان چیزی است که امام حسین(ع) به خاطر آن جان داد. همه ...
مزد دل کندن از تمامی تعلقات چیزی جز شهادت نیست
بچه ها من فقط برای رضای خدا می روم. اگر برنگشتم چند خواسته دارم. اول اینکه مطیع محض ولایت فقیه باشید. به حفظ قرآن ادامه بدهید و نماز را جدی بگیرید. این را هم بگویم که خود بابا از حافظان قرآن بود و جزء اول و آخر قرآن را حفظ کرده بود و در محل کارش نیز دارالقرآنی تأسیس کرده و همکارانش را در فصیح خوانی قرآن مشاوره می داد. آن شب بابا از فاطمه خواست حجابش را رعایت کند. به من هم گفت تو بعد از من مرد ...
مصاحبه کانون فرهنگی آیت الله بافقی با علی کتاب باز بافقی
پس از خرید علی کتاب باز از غرفه رسانه ای و محصولات فرهنگی کانون فرهنگی تبلیغی آیت الله حاج شیخ محمدتقی بافقی(ره) که به مناسبت دهه اول محرم در صحن بیرونی امامزاده عبدالله(ع) برپا گردیده بود؛ این کانون با وی مصاحبه کرده که در ذیل تقدیم خوانندگان محترم می شود: – لطفا خودتون رو معرفی کنید به نام خدا، علی کتاب باز هستم. الان هم دارم کتاب می گیرم. پیشنهاد می کنم هر چه سریع تر بچه ها ...
کوسه ای با چهره عجیب و ترسناک
گزارش کامل از گزیده خبرهای امروز تابناک با تو را با کلیک بر تیتر و یا عکس آن بخوانید . کوسه ای با چهره عجیب و ترسناک کارهایی که اگر انجام ندهید حتما پشیمان خواهید شد آموزش تصویری تزیین دستمال سفره تصویر دیده نشده از سام درخشانی دختری 32 ساله که برای زیبایی جانش را از دست داد عکس جدید سحر قریشی در زمینه مدلینگ تصویر پای انسان در کفش ...
مرحوم دولابی: درد را اظهار نکنید زودتر از بین می رود
آدم وقتی دردش می گیرد ننه اش را خبر می کند، فامیل را خبر می کند. تو در رختخواب زاییدی ما را خبر نکردی؟ خلاصه عروس ما را دعوا کردند. یک دعوای مُفصّل. ننه و خاله و عمّه عروس. حتّی مادر شوهر هم می گفت که ای زن، این را زودتر می گفتی! خلاصه بیچاره عروس را حسابی دعوا کردند. فقط من بودم که چیزی نگفتم و تماشا کردم. شکم دوم دردش که گرفت، از ترسش ننه را خبر کرد، خاله را خبر کرد همه عالم را خبر کرد. مثل خودمان ...
عشق و دلاوری چمران و کشوری در پیاده در مه
آذر (که مربوط به خانواده شهید احمد کشوری است)، به تأثیر شهید احمد کشوری به عنوان قهرمان جنگ بر زندگی اطرافیان خود پرداخته است. این نمایشنامه، نخستین بار به کارگردانی علی کشوری در سال 93 در تالار سایه مجموعه تئاتر شهر، به روی صحنه رفت. در صفحه 65 کتاب پیاده در مه در نمایشنامه کابوس شب نیمه آذر می خوانیم: محمد: خیلی بده زندگی آدم عین مرگ بشه! رحیم: زبونت به ...
مهمترین رسالت هیئت ها فعالیت خالصانه در راستای رضایت خداوندو عشق به امام حسین (ع)است
سیناخبر- به کوچه های کودکی برمی گردم. شبهای ماه محرم. منبر و روضه و چای آخر مجلس. می گفتند این چای، نوشیدن دارد. وراست می گفتند. چای را که می خوردی، روشن می شدی. سبک می شدی و احساس می کردی برایت از بهشت نوشیدنی آورده اند. مسجد محله لباس سیاه می پوشید و حسینیه هم سراپا عزادار می شد. هرچه از روزهای اول محرم می گذشت، دل و جانت به تاسوعا و عاشورا نزدیکتر می شد. آماده می شدی. آماده آماده تا صبح روز تاسوعا، زودتر از خواب بیدار شوی. لباس سیاهت را بپوشی و بروی دنبال بچه های محل. آنها را جمع کنی تا همه با هم به هیأت بروید. آنها که زنجیر داشتند زنجیر می زدند و بقیه هم در دسته سینه زنها بودند. نوحه خوان تمام راه را تا امام زاده، از عباس(ع) می گفت و تو برای دستهای آب آورش سینه می زدی. ...
روزهای آخر حضور امام خمینی(ره) در عراق
.... دکتر یزدی ترجمه می کرد. امام گفت: اگر مختصر نان تازه و ماست باشد، من کمی کشمش همراه دارم. رئیس هتل خیلی تعجب کرد. شخصیتی که مقامات عراقی بر پذیرایی درست از او تاکید کرده بودند، این سفارش ساده را می داد. نان و ماست را برای امام آوردند. در عوض من و حاج احمد آقا و همراهان آن شب یک دلی از عزا درآوردیم و خیلی خوش گذشت. بعد از شام امام اصرار کرد که برای زیارت به کاظمین برود. با همراهی ...
باباحاجی عزیز همه بود
اهل محل نگه داشت و هم مانع زندان رفتنش شد. همان بنده خدا حالا یک کاسب آبرومند بازار است. حاج محمود از روحانیون قدیمی شهرری است. می گوید: پدرمان خیلی دوست داشت بچه هایش در علوم دینی تحصیل کنند. من هم به راهنمایی ایشان لباس روحانیت پوشیدم. ولی محمد ماشاءالله خیلی زرنگ بود. هم درمدرسه از شاگردان خوب بود و هم تا پایه 8 و 9 طلبگی درس خواند. اخوی با آنکه سن کمی داشت، هر جا منبر می رفت، پامنبری های زیادی ...
شهید مدافع حرم که تشنه لب به یاران سیدالشهداء (ع) پیوست+تصاویر و فیلم+نوای کویتی پور
خواستم رسیده م. با همه علاقه و دلبستگی که به تو و بچه هایم دارم اما صدای مظلومان شیعه ای شنیده می شود که احتیاج به یاری دارند. نمی توانم آن صدا را بشنوم و بی اعتنا باشم. نمی توانم ببینم عده ای شیعه زیر شکنجه تیر و تفنگ هستند و من اینجا آرام بنشینم. تو همسر من هستی، من را بهتر و بیشتر از هر کسی می شناسی، عیب های من را یکی یکی بگو و یادآوری کن تا من تمامی عیوبم را برطرف کنم، همیشه در زندگی تلاش ...
رنج اصولگرایان از عفونت بی اخلاقی
پسر بچه ای را ختنه می کردند، دختر بچه ای آن طرف داشت گریه می کرد. گفتند تو چرا گریه می کنی؟ گفت: [...] مملکت را به آسانی به دست نیاورده ایم که هر روباه و بچه و کره الاغی را بفرستیم آنجا. مجلس جای کره الاغ نیست! ... مجلس جای زنان نیست؛ جای مردان است. بفرستید سرشان بلا بیاورند آبرویتان برود؟! شیخ قدرت الله علیخانی نماینده قزوین بود، قزوینی است، ... در مجلس همه از او می ترسند... به یکی از ...
وزیر ارتباطات در اتاق گریم/ تصویر کودکی لیلا اوتادی
مسعودی نوشت: سلام دوستان جان.بیست و هشت سال پیش ما چهارنفر توی یک کلاس و میزآخر کلاس رو آتیش میزدیم .هادی و احمد و نیسان. اون بزرگوار هم آقای اسماعیل پور دییر عربی ما بود .قدر روزای خوب زندگیتون رو بدونید عمرا زود می گذرن .جالبه به قدری ما دانش آموزای خوبی بودیم هر چهارتامون رو شناخت و گفت مگه میشه شماها رو فراموش کرد ما همچین دانش آموزایی بودیم .واسه سلامتی تمام معلمای ایران زمین که حق به ...
محافظ همسر امام(ره):دفاع در سوریه واجب است
...، وقتی شب ها کارمان تمام می شد خانم وقت داشتند و می نشستیم و با او گفتگو می کردیم و ایشان از خاطرات دوران تبعید در نجف برایمان می گفت یک بار به ایشان گفتم حاج آقا مصطفی که شهید شد اینجا خیلی به ما سخت گذشت و عزا گرفتیم شما در چه وضعی بودید خانم فرمود که خیلی به ما سخت گذشت و رنج حادثه زیاد بود. خانواده امام خمینی (ره) هم آموزش اسلحه می دیدند جنگ که آغاز شد دو برادر ارتشی ...
هیئات باید به مساجد برگردند/ مداح باید شعری بخواند که ذهن مستمع را بعد از هیئت هم به فکر وادارد
خیلی از مردم فکر می کنند نیست. من خود را دست خالی و کوچک این عرصه می دانم اما چیزی که از بزرگترها یاد گرفته، دیده و فهمیده ام و این است که مداحی یک کار سطحی نیست. شما نمی توانید بگویید اینکه مرحوم حاج احمد دلجو گفته "همه جا کربلاست، همه جا نینواست" یک کار سطحی انجام داده. شاید ما ندانیم با این شعر چه گفته و چه کرده ولی قطعا کارش سطحی نبوده و هزار فکر پشت آن داشته است. به نظر من این طرز فکر که ...
زیر 18 ساله ها چه حقوقی دارند؟
، جسد بی جان بچه ها در سواحل دریاها نیفتد؟ به نظرم توان بخشی و حمایت و به خصوص مراقبت از بچه های جنگ، مهم ترین ماده ی این پیمان نامه است، چون فکر می کنم فقط جنگ می تواند همه ی زندگی یک بچه را از او بگیرد. ساحل حسینی، 16ساله اسپندهایی در دستان تو... ماده ی 32: کودکان کار کودکی هایت دست در دست زن هایی که اسپند دود می کردند، گذشت... تا ...
نویدکیا: یک روز آرزو داشتم لئون را از نزدیک ببینم
می گوید: وقت خداحافظی من رسیده و هرگز تصمیمی که گرفتم را عوض نمی کنم. الان 35سال سن دارم و در این چند سال هم شرایط خاصی برای بازی داشتم. در زانو احساس درد دارم و اذیت می شوم، به همین دلیل خداحافظی کردم چون با زور و درد نمی توان بازی و تمرین کرد. او ادامه می دهد: می روم تا سپاهان جای من بازیکن بیاورد و یک جای خالی در فهرست تیم باز شود. به هر حال این تصمیمی بود که گرفتم و در موردش فکر هم کردم ...
هیئات باید به مساجد برگردند/ خیلی از مساجد و ائمه جماعات پذیرای هیئات نیستند/ هیئتی موفق است که با فکر، ...
در گفتگوی تفصیلی با حنیف طاهری با موضوع مشخصه های هیئات امروزی:
دم انتخاباتی از دوطبقه کردن خیابون ها خبری نیست!/طنز روز
دوران نامزدی نشون نمی دن که هیچ، مثل زن و شوهرهای آپارتی و ورپریده هم مدام دارند تو سر و کله هم می زنند. امان از این زوج یانکی، انگار که سر آورده باشن؛ الان یک ساله نه تنها مراعات عالم و آدم رو نمی کنند، وقت و بی وقت هم با داد و بیداد طرفشون رو می چزونند. با خودشون هم نمی گن شاید همسایه ها خواب باشند یا مریض و مرضی داشته باشند. قربون انتخابات خودمون که مثل همه چیزمون شب امتحانیه! شش – هفت ...
19 بازیکن پرسپولیس برای سفر به اهواز اعلام شد
میفرسته زمین پروفسور واقعا بی نظیر بازی میکنیم استقلالیا حسرتشو دارن.حسود زیاد هست دشمن زیاد هست باید مراقب بود توکل بخدا امساال ب راحتی همه دست در دست همه قهرامانیم.فقط یک خواهش از اقای برانکو هست که به رامین بازی بده اسیر حاشیه نشیم دلم میگیره رامین نیمکت میبینم شده واسه ی ربع بازیش بده روبرو استقلال خوزستان. نقل قول +13 #17 ناصرپرسپولیسی 2016-10-18 22:46 بچه ها من به نظرم ...
اگر فرزند نوجوان در خانه دارید بخوانید
های کودکی، والدین تلاش می کنند تا خوب و بد، زشتی و زیبایی را به فرزند خود یاد بدهند. اما وقتی کودک به سن 11، 12 و 13 سالگی می رسد، وضع تغییر می کند، چرا که در این سن و سال دوستان قدرت تازه ای پیدا می کنند و پدر و مادر برای حفظ موقعیت خود ناگزیرند مبارزه کنند! ولی در این میان، آنکه بیشتر از همه حیران و متحیر می ماند، نوجوان است که نمی داند حق با کیست! زن روز می نویسد: از یک طرف والدین و آن وجدان و ...
آیت الله صدیقی: تسلیم شدن بعد از ایمان، ارزش والایی دارد
اکمل داریم، حضرت در این دعا بالاترین درجه ایمان را از خدا درخواست می کند. ایمان از امن، امان و امنیت است. ایمان عبارت است از باور قلبی که یک نوع تعهد و اتصال باطنی در آن است. بعضی ها از نظر علمی چیزی را می بینند و در باطن خودشان هم رد نمی کنند اما زیر بار پذیرش نمی روند. ابو جهل آمد با پیامبر صلی الله علیه و آله دست داد همه تعجب کردند کسی که عنادش با حضرت حد ندارد و مکرر توطئه قتل حضرت ...
بسته شعر پیام آور کربلا
خیر النسا که هست یک گوشه می نشینم و حرفی نمی زنم بیرون مکن مرا تو از این خانه جا که هست از درد گریه تکیه نده سر به نیزه ات زینب نمرده شانه دارالشفا که هست قربانیان خواهر خود را قبول کن گیرم که نیست اکبر تو طفل ما که هست گفتی که زن جهاد ندارد برو برو لفظ برو چه داشت برادر؟بیا که هست خون را بیا به دست ...
هیئت ها کلیسا شده اند/ چرا مسئولان از من و تو می ترسند!؟
در نظر گرفت که شخصی می خواهد پس از نماز با حاج آقا صحبتی کند؛ اما حاج آقا و بقیه دسته جمعی قرآن می خوانند و این آقا هم که حوصله قرآن خواندن ندارد رها می کند و می رود. از طرفی مدت های طولانی قرآن را فقط عربی می خواندند و اصلاً متوجه نمی شدند که چه می خوانند. چه کسی گفته است که قرآن شنیدن برای همه خوب است؟ اهل بیت (ع) در روایات روی عقل ما حساب کرده اند. می گویند نگاه کردن به قرآن ثواب دارد؛ حال باید ...
موتورش را فروخت به سوریه برود
ضامن او بود و همه قسط هایش را داد. حدودا سه یا چهار قسط مانده بود که تمام شود، پدرش رفت و دقیقا دو روز قبل از شهادت مسعود، قسط ها را یک جا تسویه کرد. انگار قرار بود که سبک بال تر برود. *مدافع حرمی که به زور کچل شد یکی از همرزمانش تعریف می کرد: شب های آخر قبل از شهادت عبدالله باقری، بچه ها خیلی با هم شوخی کرده و سر به سر هم می گذاشتند. دوازده نفر بودیم و فرمانده دسته شهید ...
پاراگراف کتاب (91)
تمام فلسفه ها رو نهی کنی، چه با دو تا زن هم زمان زندگی کنی، چه خودت رو غرق زندگی دنیا کنی، چه از این عالم برحذر باشی، یا حتی اگه بری دکتر، بهت خبر بده که سرطان معده داری و چهارسال دیگه هم بیشتر دووم نمیاری... همه ی این حالت ها رو یه نفر قبل از تو هم داشته. قبل از تو هم یه نفر باور داشته، شک داشته، خندیده، گریه کرده، توی فکر که بوده دستش رو توی دماغش کرده، درست عین تو، همیشه یه نفر قبلا ...
خدمت به خلق/ محبوب ترین مردم نزد خدا چه کسانی هستند؟!
سلامتی به همه بدهد اما گاهی مریضی پیش می آید. از مرحوم علامه طباطبایی بزرگوار نقل شده که فرمودند من حاضرم سالها نماز شبم را بدهم در مقابل یک شب پرستاری از مریض! آنها چه می دانند که ما نمی دانیم، که حاضرند گوهر نماز شب خواندن، نه یک شب نه دو شب، نه یک سال، سالها را بدهند ولی یک شب پرستاری را داشته باشند. شما یک روایتش را از پیامبر اسلام (ص) بشنوید: مَنْ سَعَی لِمَرِیضٍ فِی ...
ش مثل شیمیایی، س مثل سید!
، یک طرف افتاده مادر این نوحه چند بار از تلویزیون، با تصاویر خرابی های شهر و صحنه های دلخراش، پخش شد، مرحوم حاج احمد آقای خمینی، با قرارگاه تماس گرفتند: آقا امام خمینی (ره) فرمودند: اشعار حماسی بخوانید، شهدا را ضعیف نشان ندهید! که به دنبال آن ای لشکر صاحب زمان، آماده باش، آماده باش سروده شد. * چگونه می تواند رها شود؟ محرم به تنهایی نوجوانان و جوانانی را در خود ...
حکایت شهیدی که سعادت را در عینیت بخشیدن به سخنان امام می دانست
به دست می گیرم و می جنگم تا خدا توفیق بدهد این بدنم با گلوله سوراخ سوراخ شود! این حکایت از زبان پدر محمد شنیدنی است: یکبار که سرزده وارد اتاقش شدم، دیدم نشسته و دارد گریه می کند. گفتم: تو معلوم هست گرفتاری ات چیست؟ جوانی به سن و سال تو که نمی نشیند مثل بچّه ها گریه کند! خب می گوید دردش چیست؟ اول چیزی نگفت؛ اما بعد که مرا خیلی نگران دید گفت: راستش نمی دانم این ها روی چه حسابی ...