سایر منابع:
سایر خبرها
قاتل: برادرم تهمت می زد
ما بیاید. لحظاتی قبل زنگ خانه را زدند و شوهرم مقابل در رفت. از حرف زدنشان فهمیدم که فاروق و فاتح هستند. در حالی که منتظر بودم، وارد خانه شوند ناگهان صدای مشاجره بلند شد. وقتی خودم را رساندم، شوهرم خونین روی زمین افتاده بود. فاتح و فاروق هم فرار کردند. بعد از انتقال جسد به پزشکی قانونی، فاروق به دستور بازپرس بازداشت شد. او در بازجویی ها به قتل برادرش اعتراف کرد و گفت: من هشت سال قبل ...
قاتل فراری در تهران دستگیر شد
امور جنایی منتقل کردند. متهم در اولین بازجویی ها قتل را انکار کرد و گفت: من با مقتول دوست بودم، اما قتل او را قبول ندارم. مدتی قبل خودروام را در تهران فروختم تا اینکه چند روز قبل به تهران آمدم تا پول خودروام را بگیرم که مأموران مرا دستگیر کردند. متهم همراه پرونده ای برای ادامه تحقیقات به دستور قاضی مدیر روستا، بازپرس شعبه ششم دادسرای امور جنایی تهران پس از صدور قرار عدم صلاحیت در اختیار کارآگاهان پلیس آگاهی شهرستان تبریز قرار گرفت تا به شهرستان محل حادثه منتقل شود. ...
مرحوم شجونی:چپی ها می گفتند: نیم رخ تو شبیه لنین است!
شاه بود، در روز 3 بهمن مرا گرفتند، چون در خیابان بوذرجمهری، روی دوش مردم سوار بودم و فریاد می زدم: رفراندوم مخالف اسلام است، رفراندوم مخالف قانون است. شب که رفتم خانه، مرا گرفتند. آن شب مرحوم آیت الله طالقانی را هم گرفتند و 70، 80 نفر از روحانیون را در منزل مرحوم آیت الله آشیخ محمد غروی کاشانی گرفتند. شب اول آنجا ماندم و فردا صبح، استوار زمانی، شاگرد ساقی که مرا از قبل می شناخت- چون چندباری دستگیر ...
شوهرم شراب خوار و حشیشی و تریاکی بود!
رسیده بودم. وقتی خواستم خودم را بکشم فکر کردم بچه هایم بعد از من یتیم می شوند و پدر و مادری ندارند به همین دلیل تصمیم گرفتم، ابتدا آنها را بکشم. ابتدا دخترم فاطمه را زدم، بعد سراغ پسرم رفتم و او را هم با چاقو زدم. دختر دیگرم از ترس فرار کرد و به اتاق خواب رفت که به سراغش رفتم. وقتی دو ضربه به او زدم به من گفت مادر من مردم دیگر مرا نزن. فکر کردم او هم مرده است و به پذیرایی آمدم و تصمیم گرفتم به ...
اقرار به قتل مزاحم خواهر
مشروب خوردم و مست شدم. وقتی به خانه رفتم خواهرم دوباره به سراغم آمد و گفت تیمور مزاحم او شده و اصرار کرده است تا شماره تلفن به او بدهم. خیلی عصبانی شدم و بلافاصله به پاتوق او و دوستانش رفتم. وقتی به او اعتراض کردم با هم درگیر شدیم. او همراه دوستش که چاقو به دست داشت، مرا به زمین زده و روی من افتاده بود که چاقوی دوستش را گرفتم و ضربه ای به پشت تیمور زدم. مقتول غرق در خون شد و من هم از محل گریختم تا اینکه در خانه دوستم دستگیر شدم. از آنجایی که متهم 17 سال دارد، به دستور قاضی ایلخانی برای ادامه تحقیقات به دادسرای اطفال معرفی شد. تحقیقات درباره این حادثه از سوی مأموران پلیس ادامه دارد. ...
55 سال غارنشینی به خاطر عشق نگار+تصاویر
به گزارش دیار آفتاب ؛به نقل از جام جم آنلاین: عزیز 75 ساله به خاطر شکست در عشق، سر به کوه گذاشت و دیگر به روستا بازنگشت. مرد غارنشین درباره داستان زندگی اش می گوید: هفت ساله بودم که مادرم فوت کرد. چهار سال بعد هم پدرم فوت کرد و مکتب را رها کردم و مشغول کار شدم تا این که شکست عشق مرا غار نشین کرد. درباره دلیل شکست عشق او دو روایت وجود دارد؛ خود عزیز می گوید: 20 ساله بودم که عاشق دختری ...
تکیه ای به قدمت تاریخ
را سقف نمی زنیم.زیبایی اش به همین چادر است.آخرین جمعه ذی الحجه که می شود بچه اه جمه می شوند.شب هیات داریم و صبح زود چادر را برپا می کنیم.اینجا چندین چادر بوده اما تا الان چند بار آن را عوض کرده ایم.یک چادر کهنه داشتیم که یک شب باد زد و خرابش کرد.خودم رفتم پیش آقای صالحیان،اندازه گرفتند و چادر را دوختند.چندین سال همان چادر را می زدیم تا زمانی که ساختمان فعلی را ساختیم.آن زمان دو تا تیرک می خورد و ...
عامل قتل عام خانوادگی شهرک آزادی | دلم برای بچه هایم تنگ شده
...> من هم تصور کردم که می خواهد خانه را به آتش بکشد و در را قفل کند تا راه فرار نداشته باشم. همین شد که صبح روز حادثه تصمیم گرفتم به زندگی همه اعضای خانواده ام پایان دهم. چون حس می کردم شوهرم به من خیانت می کند. خیلی شب ها به خانه نمی آمد و من بارها در گوشی اش دیده بودم که در تلگرام با زنی چت می کرد. وی ادامه داد: آن روز وقتی با چاقو بالای سرش حاضر شدم و یک ضربه به او زدم به شدت ترسید. از ...
قتل مزاحم خواهر از سوی برادر خشمگین در تیردوقلو
که مقتول پس از جنایت به خانه یکی از دوستانش پنهان شده است و همین کافی بود تا متهم در یک عملیات 3 ساعته در مخفیگاهش دستگیر شود. عامل جنایت پس از دستگیری صبح امروز پیش روی بازپرس ویژه قتل لب به اعتراف گشود و گفت: چند سال پیش مادرم به خاطر اعتیاد پدرم از او طلاق گرفت و از آن زمان به بعد من همراه خواهر 15 ساله و مادرم زندگی می کنم و از ساعت 7 صبح تا 9 شب در محل کارم هستم. وی ...
به خانه دوست پسرم رفتم / دو مرد جوان در برابر دیدگان پسر مورد علاقه ام رفتار زشتی با من داشتند
... دختر جوان در توضیح این ماجرا گفت: روز حادثه با پسر مورد علاقه ام به منزلی رفتیم در خانه تک و تنها نشسته بودیم و با هم مشغول صحبت بودیم که ناگهان دو نفر وارد خانه شدند، دست و پای دوستم را بسته و با زور و تهدید مرا مورد آزار و اذیت قرار دادند و سپس متواری شدند. این دختر جوان ادامه داد: وحشت کرده بودم و با گریه التماس می کردم که رهایم کنند اما آنها مرا مورد آزار و اذیت قرار دادند و ...
زمانی که فهمیدم علی دختر جوان را در عقب خودرو اذیت و آزارمی کند من هم وسوسه شدم
. علی که 24 سال دارد در همان ابتدا گفت: در منطقه شهدا مغازه پوشاک دارم و مدتی بود که برای رفتن به خانه ام از بهمن که راننده تاکسی است خواستم تا شب ها به صورت دربستی مرا به قرچک ورامین ببرد.شب حادثه سوار بر تاکسی بهمن بودم که خواستم دختر نوجوان را که منتظر تاکسی است سوار کند. ابتدا اصلاً هیچ نیت شومی در ذهنم نداشتم تا اینکه در مسیر تصمیم به این کار گرفتم و می خواستم پس از پایان کارم او را به ...
روزی 30 بار مرا آزار و اذیت می کردند+ عکس
اگر خودش نمی گفت باورت نمیشد تنها 15 سال داشته باشد . رنجهای او اما از سنش بزرگترند کارلا خاسینتو میگوید دختران زیر سن قانونی اغفال شده و از خانواده هایشان دور نگه داشته می شوند. گوش دادن به حرف هایم کافی نیست. شما باید درک کنید چه اتفاقاتی در آن چهار سال به سر من آمد و چشمانتان را خوب باز کنید. 43200 بار به من تجاوز شد کارلا خاسینتو در باغی ساکت و آرام نشسته است ...
زنم را در ماشین یکی از همکلاسی هایم دیدم / آنها را تعقیب کردم و به سراغشان رفتم
بیمارستان ها باشم و کمتر می توانستم به خانه سر بزنم. روز حادثه پس از خوردن ناهار با موتورم از خانه بیرون آمدم تا به سوپری سر کوچه بروم و سیگار بخرم که همسرم را در ماشین مقتول دیدم. به آنها مشکوک شدم و تعقیب شان کردم. به پارک چیتگر رفتند. از پشت درخت ها نگاه شان کردم دیدم مقتول همسرم را به زور به سمت خودش می کشد. عصبانی شدم. رفتم جلو. فریاد زدم مگر خودت ناموس نداری که او با فحش های رکیک جوابم را داد ...
پنج روز آزار و اذیت دختر دانش آموز توسط 2 جوان در یک روستا
شیطان را خورده ام و همه وعده های این پسر دروغ بود. چند بار می خواستم از آنجا فرار کنم. اما هیچ جا را بلد نبودم. هر لجظه خودم را نفرین می کردم که چرا چنین اشتباهی کردم تا اینکه دل به دریا زده و از خانه روستایی بیرون آمدم و سرگردان بودم که پلیس مرا بازداشت کرد. دختر جوان با صدایی بغض آلود گفت: برای خودم متأسفم. نمی دانم چه طور به چشمان پدر و مادرم نگاه کنم. آنها مرا خیلی دوست ...
اشک های پشیمانی قاتل هفده ساله در دادسرا
و آن شب هم اصلا نمی خواستم او را بکشم اما همه چیز در یک لحظه اتفاق افتاد. از شب حادثه بگو؟ آن شب از سرکار به خانه برگشتم و دیدم خواهرم به شدت ناراحت است. وقتی از او پرسیدم چه شده؟ گفت باز مقتول برایش مزاحمت ایجاد کرده است. او تنها خواهر من است و پدرم هم به دلیل اعتیاد و مریضی اش حال و روز خوبی ندارد. من بچه بزرگ خانواده هستم. این را که شنیدم عصبی شدم. از خانه بیرون ...
قصاص چشم، تاوان نابیناکردن فاطمه کوچولو
این حادثه هولناک روز هفدهم تیر ماه سال 88در شهرستان قروه سنندج اتفاق افتاد. ماجرا از این قرار بود که دختر چهارساله ای به نام فاطمه که در یکی از روستاهای اسدآباد همدان زندگی می کرد همراه والدینش برای دیدن عمه اش به قروه رفت. هرچند عمه فاطمه از آنها پذیرایی گرمی کرد اما صبح روز بعد حادثه هولناکی اتفاق افتاد. پدر و مادر فاطمه وقتی از خواب بیدار شدند، دختر شان کنار آنها نبود. وقتی از پنجره ...
باران سیل آسا 2 قربانی گرفت
که او هم به داخل آن سقوط کرد. بهرام پیری، مرد جوانی که در لحظات آخر دختر جوان را نجات داده، می گوید: طبقه دوم مغازه ام، خوابگاه دخترانه است. داخل مغازه بودم که دیدم دختری پس از خروج از خوابگاه قصد رفتن به آنسوی خیابان را دارد اما ناگهان به داخل جدول سقوط کرد. با سرعت به کمکش رفتم و دستش را گرفت و وقتی دیدم در حال رفتن به زیر پل است، خودم را به داخل جدول انداختم. همان لحظه پایم را به میله ای آهنی ...
حسین حاضر شد پیکرش را بسوزانند اما به خاک کشورش تعرضی نشود
حسین مرخصی می دادند تنها 3،4 روز در تهران می ماند و به جبهه می رفت و می گفت “پدر، جبهه به حضور من نیاز دارد”. شب ها در جبهه زمانی که همه رزمندگان خواب بودند کفشهای آنها را واکس می زد و ظرف ها را می شست و دوستانش خیلی او را دوست داشتند. در ادامه مادر شهید مرادی گفت: حسین زمانی که دبیرستان بود و به دلیل سن کمش مخالف رفتنش بودم مخفیانه به جبهه رفته بود و من بعد از کلی پیگیری شماره اش را در ...
به من می گویند فابرگاس اما من عاشق رائولم!
این روز افتاده است. هیچ وقت سپاهان متکی به یک بازیکن نبود. چند سال پیش هم که به خاطر سربازی به تراکتورسازی رفتم، چند بازیکن دیگر هم این تیم را ترک کردند، اما باز هم سال بعد این تیم قهرمان شد. پارسال نمی دانم چرا شرایط این طور شد که به یک باره به این روز افتاد و خیلی برای سپاهان ناراحت بودم . در مورد حضور مجدد در سپاهان هم همیشه گفته بودم که اگر بخواهم در ایران بازی کنم سپاهان در اولویت انتخاب های ...
سبک زندگی خانوادگی در قرآن و سنّت پیشوایان معصوم (ع)
انگیزة همکاری را در منزل بیشتر می کند. در مورد تلاش زن در محیظ خانواده آمده است: اگر زنی به همسرش جرعه ای آب بنوشاند، ارزش معنوی این رفتار بیش از ثواب یک سال روزه و عبادت شب های آن است و خداوند در برابر هر جرعة آب که به همسرش می نوشاند، برای او شهری در بهشت بنا می کند و شصت گناه او را می بخشد (حرّ عاملی، 1409 ق.، ج 14: 124). نیز در مورد همکاری مرد در خانه، رسول خدا (ص) به علی (ع) سفارش می فرماید ...
در این تئاتر با دو تا آدم با حال طرف هستید!
اتفاق و یک تکه ی خوشگل از کار که قبل از تمرین نداشتم را، بعد از تمرین با خودم به خانه می برم. همان تکه ی جدید زایش چیزهای دیگری است برای فردا. تمام نیست و بسته نمی شود؛ هر روز چیز جدیدی به خود من اضافه می شود. پورآذری : حتی اگر احساس کنید چیزی که امروز به دست می آورید فردا به درد نمی خورد، به هرحال آن زایش وجود دارد. پس می شود گفت تئاتر فقط چیزی است که شما از آن لذت می برید و به ...
خودش زندگیت رو قشنگ می کنه
همین طوری آرایش داشته باشم تا هیچ وقت از چشمش نیفتم. در را باز کردم و وارد راه پله ها شدم. اما نمی تونستم با آن آرایش از خانه بیرون برم. روی پله ها نشستم و با خودم فکر کردم که: نباید عهدی رو که با امام حسین علیه السلام بستم رو بشکونم اما بدون آرایش هم که نمی تونم پیش همسرم برم. یک ربع دقیقه نشسته و سرم رو روی زانوانم گذاشته بودم و همچنان فکر می کردم... بالاخره ...
چهره ها در شبکه های اجتماعی (347)
برترین ها - امیررضا شاهین نیا : سلامی دوباره خدمت شما عزیزان. امیدوارم روزهای پاییزی تان مملو از حس شیرینِ زندگی و لطافت عشق باشد. در این روزها اگر قصد خروج از خانه و یا محل کار را دارید، حتما یک قایق بادی همراه خود داشته باشید که اگر خدایی نکرده بارانِ الهی بیش از نیم ساعت طول کشید، بتوانید با وسیله ای مناسب خود را تا خانه برسانید و در مترو و بی آر تی مجبور به اجرای پرفورمنسِ شب اول قبر در نقش ...
سرنوشت های شوم سیاسی و اجتماعی
در داستان که در کمتر داستان ایرانی می توان سراغی از آن گرفت: ...فصل بادمجان سمنان بود و هر وقتی توی خانه غذایمان به بلای خانمان سوز بادمجان گرفتار می شد، پدرم ترش می کرد و لیچار بار مادرم می کرد و خواهرم را دست وپاچلفتی می گفت و زن داداشم را کردک [زبر و زرنگ]. اسفندیارمان نان و ماست چکیده می خورد و من نان خالی سق می زدم، ولی خودشان آن چنان لذتی از بادمجان می بردند که انگار گوشت آهو بره باشد. زن ...
شهید غریب خوزستانی جنگ و صداوسیما / شهیدی که بارها مورد تهمت قرار گرفت+مداحی
همان کودکی علاقه خاصی نسبت به گویندگی داشت. در همان کودکی برای اولین بار "برنامه کودک" رادیو نفت آبادان را اجرا کرد . در آن موقع پدر ما به عنوان خبرنگار سیار اطلاعات در استان خوزستان بود و چندین سال گویندگی برنامه های رادیو و تلویزیون آبادان را برعهده داشت، اما غلامرضا جدا از این موقعیت خود استعداد خاصی در زمینه گویندگی و خبر داشت به طوری که در مسابقات گویندگی آموزشگاه های خوزستان در سال پنجم ...
از معمولی ترین فرد هم معمولی تر نماز می خواند/می گفت شهادتِ شهید فقط دست خودش است+مداحی
...، سالها و شاید صدها سال دیگر باید شیعه خود دل بخورد تا تحقق وعده الهی را نزدیک ببیند. وابستگی به کوثر؛ بار آخر از او برید یک دختر دوساله دارد که نامش کوثر است. دخترش را خیلی دوست داشت طوری که هر روز به دوستانش که دختر داشتند زنگ می زد و می گفت دخترم اینقدر -با دست نشان می دهد- بزرگ شده. وقتی به پدرم زنگ می زد همه اش از کوثر می گفت. خیلی دوستش داشت. بار آخر موقع رفتن به ...
اظهارات دایی درباره ظریف، فرهادی، خاتمی و ...
. - من از ابتدای فوتبالیست شدنم وارد بیزینس شدم. اولین پولی که گرفتم مربوط به سال 93 مقدماتی جام جهانی آمریکا می شود. آن موقع بهترین بازیکن و آقای گل شدم. با پول هایی که جمع کرده بودم با شراکت دوستم، مغازه ای در منیریه خریداری کردیم. از سال 93 تا الان این شراکت ادامه دارد. من دنبال ماشین عوض کردن نبودم و با توجه به این که پدرم کار فرش می کرد و قبل از آن در اردبیل برای خودش تجارتی داشت با ...
آرام جعفری: بازیگری را به صورت تجربی یاد گرفتم / افراط و تفریط خوب نیست
او درباره کار و زندگی خصوصی اش به گفت وگو نشسته ایم. برای شروع، از تاثیری که از پدر و مادرتان گرفته اید، بگویید و این که در چه فضایی بزرگ شدید؟ من سال 1359 به دنیا آمدم. خوشبختانه پدر و مادرم هر دو تحصیلکرده رشته ریاضی اند. پدرم رشته مدیریت بازرگانی در دانشگاه تهران خوانده و مادرم فوق دیپلم ریاضی دارد. برادرم هم مهندس مکانیک است. وقتی خانواده ام متوجه علاقه ام به هنر شدند از پنج ...
مادری که برای دخترش درباره اسلام ستیزی نامه نوشت
از گذشت چند هفته که از مادرش خواست تا مدرسه اش را به خاطر توهین ها و دست انداختن های هم کلاسی هایش عوض کند، خود را حلق آویز کرد. از سخنرانی ام برای صدها دانش آموز مسلمان ابتدایی خواهم گفت که از آن ها خواستم اگر مورد تبعیض واقع شده اند، دستشان را بلند کنند و از فرو ریختن قلبم خواهم گفت زمانیکه صدها دست در پاسخ بالا رفت. برایت از چهره دختر بچه ای خواهم گفت که در صف جلو نشسته بود و هنوز نمی دانست ...
بازتاب ماجرای غرق شدن دختر دانشجو در لرستان
. اصلانی گفت: متأسفانه شهرداری خرم آباد در دریافت عوارض و هزینه کرد مشکل دارد. عذرخواهی رئیس شورای شهر خرم آباد بابت مرگ دختر دانشجو محمد حسین پور، رئیس شورای شهر مرکز لرستان نیز در جلسه ستاد مدیریت بحران، بیان کرد: سقوط دو دختر دانشجو به داخل کانال آب در خیابان شورا، حادثه دلخراشی بود و چون خودم در آن خیابان بودم از لحاظ روحی خیلی اذیت شدم. وی با بیان اینکه ...