سایر منابع:
سایر خبرها
والدینی که سر راه گذاشته می شوند!
دم در اما نگذاشت راهش بدهم. دلش شکسته. حق دارد. جعفر جلویم ایستاده. با شانه های آویخته. حالا قصه اش را می دانم. با خجالت می گوید: واسطه شوید مادرم مرا ببخشد. دستم خالی است. فعلاً نمی توانم بیارمش خانه اما کار که پیدا کردم، برش می گردانم. نمی دانم چه بگویم. پیرزن کم حرف و آرام چطور دلش راضی می شود دوباره پا به آن خانه بگذارد. جعفر می رود. نمی توانم قولی بدهم. ...
مداحان دارای شناسنامه می شوند
بالله) آقا فرمودند: من بقر نیستم، من باقر هستم، شما اشتباه تلفظ کردید، بعد گفت: مادر تو یک کنیزی بداخلاق بوده است، حضرت(ع) فرمود: شما اطلاع ندارید، مادر من کنیز نبودند، مادر من دختر امام حسن مجتبی(ع)است، نسبش به امیرالمؤمنین(ع) برمی گردد، از انساب گرانقدر برخوردار است، ایشان آدم بداخلاقی نبوده، اما اگر شما چیزی شنیدید که جایی بداخلاقی کرده است من از خدای متعال برای مادرم طلب آمرزش می کنم، خدا إن ...
کارگردان ایران برگر : شرایط امروز از تراژدی گذشته و به کمدی رسیده است
باشیم؟ بالکنی که ماه گل رویش می ایستد، تنها جایی است که جهانی را روبه روی دختری که در خانه محصور است، باز می کند و البته این دریچه را پدر می بندد. بنیانگذار فیلم های روستایی را به نوعی در سینمای ایران مجید محسنی می دانند. چقدر در ساخت ایران برگر تحت تاثیر سینمای مجید محسنی بودید؟ موقعی که بچه بودم پدرم به فیلم دیدن علاقه ای نداشت و مادرم برعکس به من می گفت هر وقت فیلم ...
بابا آب داد... بابا نان داد... بابا جان داد
مهربان تر از مادرم است؛ برای همین می دانم که پدرم هم گلایه ای ندارد. من از نظر ظاهری شاید جزو آن دسته از فرزندان شهدایی هستم که به نظر می رسد با پدرم رابطه زیادی ندارم چون کمتر می رسم بروم سرخاکش چون الان600تا700کیلومتر تا آنجا فاصله دارم. ولی ارتباطم بیشتر ارتباط باطنی است؛ یعنی چیزی که خودم از پدرم درک می کنم. هر لحظه احساس می کنم کنارم حاضر است و این بیشتر توی زندگی ام متجلی بوده، به خاطر همین ...
ابوطالب مظفری: بایکوت، پنهان کاری و ترس، رابطه ایرانی ها و افغانستانی ها را غیرطبیعی کرد
: دوست دارم از همان روزگار، سریع پلی بزنیم به امروز. آن آرمانشهری که آن روز افغانستانی ها را مهاجر کرد و روانه ایران کرد، امروز در چه وضعی است؟ تصورات چه قدر تغییر کرده است و معادله امروز چگونه شده است؟ بگذارید یک خاطره خدمت شما عرض کنم. ما که به ایران آمدیم آن موقع مرحوم پدرم بیماری دیابت پیشرفته داشت من نوجوان بودم و برادرم تنها نان آور خانه بود، وضعیت مالی مان هم خوب نبود مدت زیادی نبود ...
شکنجه وحشیانه زن جوان توسط مرد معتاد
اعترافات این مرد و تحقیقاتی که مأموران انجام دادند، پیدا شد. این در حالی بود که فرزندان او نیز به خاطر قتل مادرشان شکایتی به مأموران ارائه کرده بودند. پسر بزرگ این زن گفت: من 17 سال دارم و در این سال ها مادرم را ندیدم. پدرم از من و خواهر و برادرم نگهداری می کند. ما می دانستیم مادر داریم اما هیچ وقت او را ندیدیم و سراغی از ما نمی گرفت تا اینکه با تماس تلفنی که با دایی ام داشتم متوجه شدم ...
این دختر ایرانی متخصص سقوط است! + عکس
...> شاد و سرزنده است و برای اینکه بتواند مدام تحرک داشته باشد روی مبل نمی نشیند. از بچگی ژیمناستیک و بعدها پارکور کار می کند و فرم شکستگی های بینی اش شاهد این مدعا است. وقتی چیزی در سرش بیفتد باید شکل واقعیت بپذیرد. سقوط آزادش هم همین طور بوده است. از وقتی بچه بودم با خودم می گفتم این ها چجوری تو آسمان پرواز می کنند؟ ولی هیچ وقت فکر نمی کردم خودم هم این کار را بکنم. یک روز به مادرم گفتم من برم بپرم ...
میم مثل مرد...میم مثل من
کردم و اسمم بچه بود. کسی نمی فهمید تو دل این بچه چیست. گفتم دوران بچگی تمام میشود بزرگ شدم و اسمم شد یک نوجوان سیزده ساله، اما هنوز پدر ندارم. پدر بالای سرم نبود که مثل همه پدران هوایم را داشته باشد اما برادر بزرگترم بود ، یک بزرگتر بود که وقتی دلم می گرفت با او درد دل کنم و برای او گریه کنم تا کمی خالی شوم ، آن روزها برادرم برای من حکم پدر را داشت اما...تقدیر روزگار او را از من گرفت تا خودم ...
فرزندی، جنایت مادرش را گردن گرفت / نامزدباعث تحریک قتل شد/مخالفت با ازدواج قتل خانواده دختر را رقم زد/ ...
روستایی را باز کردیم و جسد پدرم را داخل چاه انداختیم. پس از آن هم آلونک کبوترها را تخریب کردیم و همه خاک و آجر و نخاله ها را روی جسد ریختیم. نوجوان 15ساله ادامه داد: آن منزل اجاره ای بود و به همین خاطر هم 15روز بعد از آن منزل به جای دیگری نقل مکان کردیم ولی از روزی که این حادثه رخ داد دچار عذاب وجدان بودم تا این که تصمیم گرفتم به پلیس مراجعه کنم. گزارش خراسان حاکی است: در پی اظهارات نوجوان ...
نگاه تازه به زندگی اشرف پهلوی /تصاویر
شیفته خود می شود. درباره ارزش های وجود خویش اغراق می کند و از کسانی که به چاپلوسی و تملق و مداهنه از او بپردازند و خاطر روانی او را ارضا کنند، خشنود می گردد. ] در بهمن سال 1320 فوزیه همسر شاه به حالت نیمه قهر عازم مصر شد و محمدرضا برای اینکه فوزیه تحت تاثیر گفته های مادرش (نازلی) در مصر نماند از اشرف خواست که همراه وی به مصر برود (فوزیه در این سفر شهناز دختر یک ساله خود و اشرف نیز شهرام پسر یک ...
ماجرای جالب دختر مهندسی که هووی زن 46ساله شد
روبه رو شدم که از سوی شوهرم برایم ارسال شد و این فقط به خاطر اعتراض های من است. با اینکه دیگر باور کرده بودم صحبت های اطرافیان واقعیت دارد و همسرم با خانم مهندسی که تفاوت سنی زیادی با او دارد برای رسیدگی به باغ دائماً در حال رفت و آمد به خانه مان است، بازهم دلم نمی خواهد زندگی ام را ویران کنم. این زن در پاسخ به سؤال قاضی که پرسید الان شوهرت کجاست؟ با افسوس سری تکان داد و گفت ...
حقایقی درباره لیلا حاتمی به بهانه اکران آشنایی با لیلا
کاری ما بازیگرها طبیعی است مگر سینما چه قدر می تواند تولید هنرمندانه داشته باشد ؟چاه هم که باشد بالاخره می خشکد. هر دقیقه هم که نمی شود تولید کرد و هنرهم که کار خانه نیست. من با گذشته به شکل جدی درارتباط هستم . من تنها دختر خانواده هستم و هنگامی که پدرم رااز دست دادم همه را از استفاده از وسایل شخصی او منع کردم . مادرم برخلاف من روحیه ای ماجرا جویانه ای دارد. بسیار عاطفی هستم و به سالن ...
تقدیر از برگزیدگان جشنواره کارگر ایرانی ، عدم ارائه قرارداد اکران خانه دختر و نهنگ عنبر وبازگشت راکی
نیوز ، معرفی برگزیدگان دومین جشنواره فرهنگی-هنری کارگر ایرانی، عدم ارائه قرارداد اکران خانه دختر و نهنگ عنبر به شورای صنفی، ساخت انیمیشن سندباد به کارگردانی احسان عبدی پور ، صحبت های بازیگر مردی که اسب شد و علاقه اش به بازی شخصیت مسیح ، کلیدخوردن سورپرایز جدید عمو جان به کارگردانی مسعود حعفری جوزانی ، بازگشت راکی با عقیده به سینما و گفت و گویی صمیمی با ابولحسن داودی کارگردان و بیتا منصوری تهیه کننده ...
ماجرای مداحی عبدالرضا هلالی برای "سه جوان مست"
.... واقعا ایشان نمونه بودن خلاصه، آن صبح ها نه کسی به من می گفت بیا و نه کسی دعوتم می کرد! خودم هم خوب می خواندم و نوجوان بودم. سال 77 یا 76 که هم شور و هم روضه می خواندم. دوستانم به یاد دارند. شاعری هم نبود که شعری بگوید. پای منبر حاج منصور می رفتم و شعرها را همان لحظه می نوشتم، (با خنده) صبح ها همه خواب بودند و کسی نمی شنید برای همین شب همان را می خواندم. یا شاه ...
زندگی در جزیره هرمز با غریبه ای آشنا
دیوار آرام آرام روایت می کند: مادر من در 7سالگی ازدواج کرد. او هر سال یک فرزند به دنیا می آورد. من 24خواهر و برادر دارم که امروز فقط 4نفر از آنها زنده اند. خودم نیز هم سن مادرم بودم که ازدواج کردم. وقتی متوجه شدم همسرم زن سوم گرفته است، از او جدا شدم. 16ساله که شدم، برای دومین بار ازدواج کردم. آن زمان 5فرزند داشتم. وقتی شوهر دوم ام نیز تصمیم گرفت که ازدواج مجدد کند، نه راضی شدم و نه طلاق ...
ناگفته هایی از شهید مطهری/ از خواسته حضرت زهرا(س) تا نمازخواندن های کودکانه
از سایر فرزندان شیخ محمدحسین می داند و با توجه به اینکه کودکی های استاد سال ها قبل از تولد محمدحسن سپری شده بود، به بیان خاطره ای از مادرش می پردازد و می گوید: استاد با آنکه 4 5 سال بیشتر نداشت، علاقه زیادی به کتاب های پدرش نشان می داد به طوری که همیشه کتاب های پدر که در طاقچه خانه قرار داشت را به هم می ریخت و یک بار هم به خاطر این موضوع پدرم او را دعوا کرده و او نیز به مادر پناه برده بود. ...
ناگفته های آزاده نامداری از ازدواج و طلاقش
آن الزامی بوده. با این تعاریف خودم را آدمی مذهبی ای می دانم. اما من شاید به خاطر ویژگی های نسلم پیشرو بودم. اولین نفر هم بودم که همه تبعاتش را پس دادم. حتی در اتفاقات اخیر هم پیشرو بودم. اولین کسی بودم که به عنوان یک مجری زن در تلویزیون، بعد از جدایی آمدم و گفتم طلاق گرفته ام. مطمئن باشید که آدم ها از این به بعد راحت تر می گویند که طلاق گرفته اند اما بدبختی هایش را من تحمل کردم. پشیمان ...
از همراهی همیشگی پدر تا تفقد رهبری بر تلاوت حمید شاکرنژاد + عکس
خود را با چگونگی روند فراگیری قرآنش آغاز می کند و می گوید: فرایند یادگیری قرآن را از دوران طفولیت و به همراه برادرم حاج حامد آغاز کردم. از آن جهت که پدر و مادرم هر دو از علاقه مندان به فراگیری قرآن کریم بودند و زمینه مساعدی برای انس با کلام الهی در خانواده ام فراهم بود، این فضا و راهنمایی های آنان برای شروع سیر صعودی و پیشرفت من و برادرم بسیار مفید واقع شد، به ویژه اینکه پدرم توجه خاصی به امر آموزش ...
چشم که باز کردم دختر نوزادم 10 ساله شده بود
هایمان نیامده بودند. ما دونفر را به هلال احمر بابل آوردند و به خانه بردند. اهالی محل جمع شده بودند. من دخترم را تنها از طریق عکس دیده بودم و او حالا 10ساله شده بود. به من گفتند این دختر توست. انگار که چشم باز کرده ام و یکهو دخترم 10 ساله شده بود. بعد خواهر و خاله ام را دیدم. مادرم در فراغم از دنیا رفته بود وخواهرزاده ام شهید شده بود. همه مردم دنبال این بودند بعد از 10سال که دخترم را می بینم چه می شود. همه یکصدا گریه می کردند و فضا خیلی معنوی شده بود. منبع: روزنامه جوان ...
گفتگوی تازه آزاده نامداری درباره انتشار عکس جنجالی و مسائل مربوط به جدایی اش +تصاویر
...> من برخاسته از یک خانواده سنتی هستم و چادر به من ارث رسیده است. مادرم، مادربزرگم و تا 7 نسل قبل از من همه خانم ها چادر پوشیده اند. من از اول راهنمایی چادر سر کرده و به مدرسه ای رفته ام که چادر پوشیدن در آن الزامی بوده. با این تعاریف خودم را آدمی مذهبی ای می دانم. اما من شاید به خاطر ویژگی های نسلم پیشرو بودم. اولین نفر هم بودم که همه تبعات اش را پس دادم. حتی در اتفاقات اخیر هم پیشرو بودم. اولین ...
فراست لاجوردی شبکه پیچیده منافقین را مضمحل کرد
نیرو و همکار نیاز داشت. شهید بهشتی در جلسه ای با حضور مرکزیت مؤتلفه در این باره مشورت کردند و سپس آقای حائری زاده در حضور حدود پنجاه نفر در منزل خود اعلام کرد که آیت الله بهشتی گفته اند به کمک آقای قدوسی بروید. آن شب پدرم، شهید اسلامی، من را نیز همراه خودشان برده بودند. اگر اشتباه نکنم ماه رمضان بود و افطاری یا شام در آنجا بودیم. در آنجا صحبت شهید بهشتی مطرح شد و افرادی را مشخص کردند، از جمله ...
دو جنایت به خاطرسریال در حاشیه
... پسر جوان در این رابطه گفت: شب گذشته، همراه دوستم بودم و با هم به سینما رفتیم، بعد از آن، شب را در خانه او بودم ولی امروز که به خانه آمدم با جسد پدرم مواجه شدم. در اتاق خواب هم جسد خواهرم را دیدم که خودش را حلق آویز کرده بود. فورا طناب را پاره کردم، اما خواهرم مدت ها بود که فوت کرده بود. برخلاف ادعاهای هوتن، آثار زخم روی دست او، حکایت از درگیری سختی داشت، از طرفی او مدعی بود که ...
اراده ای که کار را عار نمی داند
برداشت اول، صدای خط دار نان خشکی، نان خشکی، ضایعات پلاستیک خریداریم، تمام فضای کوچه را پر کرده، کلاه لبه داری که بر نیمی از صورتش سایه انداخته بر سر گذاشته و با لباس های معمولی در حالیکه 21 سال بیشتر ندارد، چرخ دستی را هول می دهد. زنان همسایه یکی یکی از خانه بیرون می آیند و با یک دست چادر سفید گلدار را گرفته و با دست دیگر پلاستیک های اضافه و نایلون نان خشکی را به پسر جوان می دهند. با ...
سقوط از نردبان بی پله
...> حجت آقا چهار دختر دارد که همگی ازدواج کرده اند. یکی از دختر هایش که برای دیدن پدر و مادر آمده ماجرای تشکیل کمیسیون پزشکی پدرش برای گرفتن بیمه را تعریف می کند. پدرم اصلا تعادل ندارد. تا دم در خانه هم که می رود باید دو نفر زیر بغلش را بگیرند. موقع جلسه کمیسیون هم من و مادرم او را تا داخل اتاق بردیم اما با این حال ازکار افتادگی اش را تایید نکردند و فقط 66درصد برایش آسیب دیدگی زدند. اعتراض هم که می ...
ناگفته های آزاده نامداری از ازدواج و طلاقش
یک خانواده سنتی هستم و چادر به من ارث رسیده است. مادرم، مادربزرگم و تا 7 نسل قبل از من همه خانم ها چادر پوشیده اند. من از اول راهنمایی چادر سر کرده و به مدرسه ای رفته ام که چادر پوشیدن در آن الزامی بوده. با این تعاریف خودم را آدمی مذهبی ای می دانم. اما من شاید به خاطر ویژگی های نسلم پیشرو بودم. اولین نفر هم بودم که همه تبعاتش را پس دادم. حتی در اتفاقات اخیر هم پیشرو بودم. اولین کسی بودم که به ...
مهری یک روز خوش در زندگیش نخواهد دید/ قصد بازیگر شدن نداشتم
ستوده دانست. دنیای بازیگری این هنرمند جوان فراز و نشیب فراوانی دارد از ورودش در سنین کودکی به تلویزیون گرفته تا دوری اش از این حوزه و بازگشت مجدد او. "ستوده" حرف های زیادی برای گفتن داشت و با بهانه ی بازی او در سریال میکائیل گفتگویی با وی ترتیب دادیم که در ادامه آن را از نظر می گذرانیم. *به واسطه پدرم وارد عرصه بازیگری شدم خانم ستوده شما از آن دسته از ...
روایتی از علاقه امام(ره) به شهید هاشمی نژاد؛ نمی دانم من باید به شما تسلیت بگویم یا شما به من
رادیو به خاطر شهادت شهید هاشمی ن ژاد بوده است. بعد از پدر، نقش مادر در خانه بسیار پررنگ بود، سیده عذرا هاشمی نژاد از آن روزها می گوید: مادرم در موفقیت پدرم سهم زیادی داشت، اگر شهید هاشمی نژاد توانست سال هایی از زندگی اش را در زندان سپری کند به خاطر اطمینان خاطری بود که از خانواده خود داشت و می دانست همسرش بچه ها را خوب پرورش می دهد؛ این نکته را نیز بارها و بارها خود شهید هاشمی نژاد در ...