سایر منابع:
سایر خبرها
وحشت خانوادگی از تهدیدهای خواستگار فراری
هنگام رفت وآمد به مدرسه دیده و عاشقش شده بود. بعد هم تصمیم گرفته بود همراه پدر و مادرش برای خواستگاری بیاید. مرد میانسال ادامه می دهد: شبی که آنها برای خواستگاری آمده بودند، برای انجام کاری راهی مشهد بودم. همسرم با من تماس گرفت و گفت که پسر جوان همراه خانواده اش به خانه مان آمده اند تا هلیا را خواستگاری کنند. چیز زیادی درباره او نشنیده بودم. چون آنها را نمی شناختم و از طرفی هلیا سن و ...
4 زن و مرد، قربانیان جدید جنایت های خانوادگی
قتل رسیدن پدر و مادرش خبر داد. در ادامه تیمی از ماموران با حضور در محل جنایت در شهرضا در استان اصفهان، تحقیقات در این باره را آغاز کردند. دختر جوان که بشدت شوکه شده بود، به ماموران گفت: پس از مرگ عمه ام، پدرم پسر او را به خانه مان آورد و از او مراقبت می کرد. پسرعمه ام، چندی قبل از من خواستگاری کرد که پدر و مادرم با درخواست او مخالفت کردند. امروز صبح او در اقدامی جنون آمیز ابتدا پدرم را ...
کارگردان ایران برگر : شرایط امروز از تراژدی گذشته و به کمدی رسیده است
باشیم؟ بالکنی که ماه گل رویش می ایستد، تنها جایی است که جهانی را روبه روی دختری که در خانه محصور است، باز می کند و البته این دریچه را پدر می بندد. بنیانگذار فیلم های روستایی را به نوعی در سینمای ایران مجید محسنی می دانند. چقدر در ساخت ایران برگر تحت تاثیر سینمای مجید محسنی بودید؟ موقعی که بچه بودم پدرم به فیلم دیدن علاقه ای نداشت و مادرم برعکس به من می گفت هر وقت فیلم ...
بابا آب داد... بابا نان داد... بابا جان داد
پدر حتما می روم. عبدالله روا: تا یکی دو سال پیش که با مخاطبان زیادی در کارم آشنا شدم حتی روزهای تولد خودم هم یادم نبود و توی خانواده هم به طور عمومی توجه به سالگرد های مختلف همیشه در درجه چندم اهمیت بوده، حتی بنده خدا مادرم چندان خاطرش نیست که از ما هدیه روز مادر دریافت کرده باشد و با وجود این هیچ وقت گلایه ای ندارد. حالا با درنظر گرفتن این موضوع، همه همیشه به من گفته اند که پدرم خیلی ...
قتل مرد پولدار بعد از خرید 30 هزار دلار
رمزش را بپرسم. وقتی به اتاق خواب رفتم با جسد مردی روی تخت روبه رو شدم. خیلی ترسیده بودم که ناگهان او اسلحه کمری روی شقیقه ام گذاشت و خواست هیچ حرکتی نکنم. وی دست و پایم را با بست های پلاستیکی بست و بعد از سرقت دلارها خانه را ترک کرد. با تکان دادن سرم گوشی هندزفری روی زمین افتاد و توانستم با صرافی تماس بگیرم. همزمان با انتقال جسد به پزشکی قانونی، تلاش برای شناسایی عامل یا عاملان حادثه ادامه دارد. ...
پایان زندگی مخفیانه با قتل پیرمرد
. دو شب در طبقه پنجم ساختمان به صورت مخفیانه زندگی کردم و در این مدت برخی از وسایل استراحت خود (پتو، موادغذایی و...) را از طبقه چهارم (محل زندگی مقتول) تهیه کرده بودم . متهم درباره زمان وقوع جنایت نیز به کارآگاهان گفت: شب حادثه، برای برداشتن مواد غذایی به خانه مقتول رفتم اما موقع خروج، مقابل در آپارتمان با مقتول چهره به چهره شدم. مقتول شروع به سروصدا کرد و با چسبیدن به من، مانع از فرارم از داخل ...
ابوطالب مظفری: بایکوت، پنهان کاری و ترس، رابطه ایرانی ها و افغانستانی ها را غیرطبیعی کرد
. خانواده ما قبل از امام خمینی، مقلد آیت الله بروجردی بودند و بعد مقلد حضرت امام شدند. خوراک فکری ما کلا در ایران قرار داشت از کتابهای نیایش و توضیح المسایل شرعی بگیر تا کتاب های اعتقادی شهید مطهری و علامه طباطبائی و علامه امینی که با هزار مشقت و سختی به آنجا می رسید. مرحوم پدرم عاشق اینها بود از تاریخ ایران اطلاع کافی داشت. از نظر فیزیکی در کوهستان های هزاره جات محصور بود ولی فکر و خیالش در سرمین دیگری ...
بازگشت بانوی موسیقی پس از 15 سال! (عکس)
. وی گفت: پس از فوت شهین، من و خواهرم نازلی کار در عرصه موسیقی را جدی تر کردیم تا مرهمی باشد بر دل دردمند پدر از فوت دختر هنرمندش. این بانوی هنرمند در عرصه موسیقی اقوام گفت: پدرم برای حمایت از فعالیتم در حوزه موسیقی زمینی را در شیراز به من هدیه کرد که توانستم کارهای هنری متعدد با حمایت ایشان انجام دهم و مقام های موسیقی قشقایی(عاشیقی و چنگی) را به اتفاق همسرم فرود گرگین پور ...
شکنجه وحشیانه زن جوان توسط مرد معتاد
بدهی اش را نپردازد؛ باز هم قبول کردم. متهم درباره اینکه زن جوان را چطور به قتل رساند، گفت: او، من را مسخره کرد و خندید همین موضوع خیلی ناراحتم کرد. کتکش زدم اما آرام نشدم. دست و پایش را با زنجیر بستم. سه روز او را با تسمه کتک زدم. بدنش کبود شده بود اما من هنوز آرام نشده بودم. تشنه بود آب می خواست اما ندادم مواد هم مصرف کرده بودم. بعد تصمیم گرفتم زجرش بدهم. با موچین پوست تنش را کندم و ...
خبر شوک آور از مصرف قرص توسط ستاره فوتبال همیشه عصبانی
کشیدن خیلی می چسبید. هفته به هفته مصرفم بالاتر می رفت. 4 عدد قرص 100 مصرف می کردم. بعد رسید به 6 عدد. همین جوری بالاتر می رفت. یک شب وقتی به خانه آمدم، حالم بد شد. چشمانم سیاهی می رفت. قلبم تند تند می زد. فکر می کردم دارم می میرم. ناگهان افتادم. برادر و پدرم مرا به بیمارستان بردند. در آنجا آبرویم رفت. شاید باورش سخت باشد اما یک ماه طول کشید تا توانستم از قرص لعنتی نجات پیدا کنم. مدت هاست دیگر آن را کنار گذاشته ام اما هنوز برخی از عوارضش پابرجاست! ...
دفن جسد زن میانسال در باغ فشم
به گزارش خبرنگار ما، روز یک شنبه 30 فروردین ماه پسر جوانی به اداره پلیس رفت و از ناپدید شدن ناگهانی مادرش خبر داد. وی گفت: چند سال قبل پدرم فوت شد و من و مادرم در خانه مان حوالی شهرک کاروان زندگی می کنیم. مادرم ثریا مدتی است بیماری تنفسی دارد به همین خاطر دیروز برای رفتن به بیمارستان کاشانی از خانه خارج شد و دیگر بر نگشت. پس از طرح این شکایت پرونده به دستور قاضی مدیرروستا، بازپرس ویژه قتل ...
قاتل: گرسنه بودم
.... شاهدان گفتند این مرد را دیدیم که از طبقه چهارم مجتمع مسکونی بیرون آمد. وقتی مأموران به داخل خانه رفتند با جسد مرد 70 ساله ای به نام ابراهیم روبه رو شدند که با دهها ضربه چاقو به ناحیه گردن و پهلو، به قتل رسیده بود. پس از تشکیل پرونده به دستور قاضی بستان زاده، شعبه دوم بازپرسی دادسرای ناحیه 27 تهران متهم در اختیار اداره دهم ویژه قتل پلیس آگاهی قرار گرفت. متهم محمد - 28 ساله در بازجویی ها ...
زن خیانتکار مرد مورد علاقه اش را وادار به قتل همسرش کرد
یک کارآگاه جنایی یکی از ماموریت های ضمن خدمتش را به عنوان یک خاطره بازگو کرد. به گزارش باشگاه خبرنگاران، حدود دو سال قبل در پلیس آگاهی شهرستان شبستر خانمی به هویت "مریم .ر" با مراجعه به کلانتری اعلام کرد، همسرش به نام "نوروز .ع" شب گذشته برای احیاء از خانه خارج و تاکنون مراجعه نکرده است. بلافاصله بعد از وصول پرونده، مفقودی نامبرده در سیستم جامع اطلاعاتی پلیس آگاهی به همراه ...
قتل پیرمرد، پس از افشای زندگی مخفیانه
، موادغذایی و ... ) را از طبقه چهارم تهیه کرده بودم. متهم در خصوص زمان وقوع جنایت نیز به کارآگاهان گفت: شب حادثه ، برای برداشتن مواد غذایی به داخل خانه مقتول رفته بودم که در زمان خروج، در مقابل در آپارتمان با مقتول چهره به چهره شدم؛ مقتول شروع به سر و صدا کرد و با چسبیدن به من، مانع از فرارم از داخل ساختمان شد؛ من نیز با چاقویی که داشتم، چندین ضربه به ناحیه گردن و پهلوی پیرمرد زده و زمانیکه ...
احمدم با تیر پهلو در سالروز شهادت حضرت زهرا(س) گمنام دفن شد
شرکت کرد در روز عید غدیر به شهادت رسید و در روز شهادت حضرت زهرا(س) به خاک سپرده شد. وصیت کرده بود که اگر شهید شدم برای من گریه نکن و به یاد حضرت زهرا(س) گریه کن. من هم به وصیتش عمل کردم و هرگز برای پسرم گریه نکردم. زمانی که به مکه رفته بودم، گریه کردم و ظهر آن روز خواب حضرت فاطمه(س) را دیدم و بعد از آن دلم محکمتر شد و به خودم گفتم برای چه گریه کنم، این همه جوان می رود پسر من ...
سرقت غذا با جنایت پایان یافت
دنیای مجرمان گذاشتم و از همان زمان همسرم از من جدا شد. از وقتی از زندان آزاد شدم هیچ اطلاعی از همسر و فرزندم ندارم. برای همین از حدود 3 ماه پیش شب ها در خوابگاه می خوابیدم تا اینکه مدیرآنجا متوجه شد که گاهی در خوابگاه دست به سرقت می زنم برای همین مرا اخراج کرد. وی ادامه داد: درمدتی که آنجا بودم متوجه شدم که روبه روی خوابگاه یک مجتمع مسکونی است که چند طبقه آن خالی بوده و کسی داخل آن ...
مژده دهید بشگفته تقی شکوفه ی باغ رضا / فرخنده ولادت جواد است امشب
مرتکب نشده بودم که بخواهم از تو فرار کنم و فکر نمی کنم تو کسی را بدون جرم، عقوبت کنی! تعجب مأمون بیشتر شد. گفت: اسم تو چیست؟ حضرت فرمود: محمد. گفت: پدرت کیست؟ فرمود: علی بن موسی. مأمون تعجبش برطرف شد و یاد به قتل رساندن امام رضا(ع) افتاد و از آنجا دور شد. وقتی به صحرا رسید، پرنده ای در آسمان نظرش را جلب کرد، بازی را به هوا فرستاد تا او را شکار کند. بعد از مدتی که باز برگشت، در منقارش یک ...
فرزندی، جنایت مادرش را گردن گرفت / نامزدباعث تحریک قتل شد/مخالفت با ازدواج قتل خانواده دختر را رقم زد/ ...
شهرک رضویه مشهد شد و راز قتل پدرش را فاش کرد. او به افسر نگهبان گفت: حدود 3ماه قبل و در یک شب سرد زمستانی که برف نیز به آرامی می بارید، مشغول کبوتر بازی بودم که ناگهان چوب دستی که با آن کبوترانم را می پراندم از دستم رها شد و به سر پدرم اصابت کرد و جان خود را از دست داد. آن شب من و مادرم خیلی ترسیده بودیم و برادر 2.5 ساله ام نیز گریه می کرد. تا این که به پیشنهاد مادرم دهانه چاه فاضلاب داخل حیاط ...
نگاه تازه به زندگی اشرف پهلوی /تصاویر
شرایط سنتی زن بودن و به کارهای مردانه پرداختن بود، میدان می داد. ]او همیشه به مادرش در جواب اینکه چرا تو هم مثل شمس نمی خواهی خانم خانه بشوی جواب می داد دوست دارم که پیش محمدرضا باشم. پیش محمدرضا و دوستانش. با مردها حرف بزنم. ورزشهایی مثل اسب سواری، اتومبیلرانی و ورزش های پسرانه انجام دهم. در سال 1317 رضا شاه تصمیم می گیرد که دو دخترش اشرف و شمس را به خانه بخت بفرستد و یکی از حوادث تلخ ...
حقایقی درباره لیلا حاتمی به بهانه اکران آشنایی با لیلا
نقشی به آدم بیاید. خیلی اوقات هم اشتباه کرده ام و با آدم هایی کار کرده ام که احساس کرده ام آن نقشی که به من نمی آید را می توانم بازی کنم، ولی بعد دیده ام که آن ها اصلاً قضیه را جور دیگری می بینند. مدلی که او می بیند به من نمی آید، ولی مدلی که من نقش را می دیدم به من می آمده. به عبارتی نگاه مان با هم منطبق نبوده. بیشتر اوقات هم که اصلاً ماجرا سَمبَل کاری است. یک کاری انجام می دهیم، چون حرفه مان است ...
اعتراف قاتل 28 ساله به قتل پیرمرد 70 ساله /سرقت انگیزه قتل
جنایت نیز به کارآگاهان گفت: شب حادثه برای برداشتن مواد غذایی به داخل خانه مقتول رفته بودم که در زمان خروج در مقابل درب آپارتمان با مقتول چهره به چهره شدم؛ مقتول شروع به سر و صدا کرد و با چسبیدن به من مانع از فرارم از داخل ساختمان شد؛ من نیز با چاقویی که داشتم چندین ضربه به ناحیه گردن و پهلوی پیرمرد زده و زمانی که پیرمرد بر روی زمین افتاد به پایین ساختمان آمدم و هنگام خروج از ساختمان مجددا با یک ...
از شایعه بازگشت برادر محسن به سپاه تا واقعیت!!!محسن رضایی در بازگشت به سپاه دنبال چیست؟
آمریکا صدام را تحریک کرد به 5 استان ایران حمله کند، دولت عربستان بود. لذا 100 میلیارد دلاری که به ما هزینه وارد شد بخش اعظم آن بر عهده حکام سعودی است و آنها خساراتی را به ما وارد کردند و از آن زمان تاکنون نیز دولت عربستان در منطقه ناامنی به وجود می آورد. دبیر مجمع تشخیص مصلحت نظام ادامه داد: بالاخره حکام عربستان در این زمینه ها دست شان را رو نمی کردند و به صورت پنهانی این اقدامات را انجام ...
آیا جامعه ی ایران مریض است
نمیشود وقتی پدرش به خانه می آید با ضربات چاقو از پشت پدر را به قتل برساند. سپس خونسرد و سرحال از خانه بیرون برود. با رفقایش قرار شام و سینما رفتن بگذارد تا به اصطلاح رد گم کند. شب در خانه دوستش به سر برد و بی خیال فوتبال تماشا کند و روز بعد به خانه بیاید و خود را به بی اطلاعی و وحشت زدگی بزند و شگفت اینکه کارآگاهان ظرف یکی دو ساعت سر از کارش در آورند. من وقتی تصویر قاتل را با ...
تنبیه مرگبار شوهر با ضربات چاقو در قائمشهر
وارش نیوز: زن جوان که برای تنبیه همسرش سه پسر جوان را اجیر کرده بود، نمی دانست در جریان این انتقامگیری شوهرش به قتل می رسد. شامگاه 31 فروردین امسال، ماموران پلیس آگاهی شهرستان قائمشهر در جریان فوت مشکوک مرد جوانی در یکی از بیمارستان های این شهر قرار گرفتند. تیم جنایی پس از حضور در بیمارستان دریافتند، مرد 30 ساله به نام مهرداد با ضربه های چاقو به قتل رسیده است. ماموران در ...
نذر کرده بودم اگر شهید شد، پایش را ببوسم/ به ما نگفته بود محافظ شهید رجایی است
رفتن به مدرسه بودم که شوهرخواهرم به منزلمان آمد. همان لحظه متوجه شدم که خبر شهادت محسن را آورده است. گفتم "محسن شهید شده؟" گفت: "نه مجروح شده." گفتم: "نه! من می دانم که محسن شهید شده، دیشب خواب شهادتش را دیدم." شب قبل از شهادتش خواب دیدم که در اتاقی هستم که پنجره اش رو به آسمان باز می شود. اتاق پر بود از پارچه های رنگارنگ. به من دو تکه پارچه دادند که یک تکه کوچک و یک تکه بزرگ ...
بازگشت 3 مرد افغان متهم به قتل دختر ایرانی به میز محاکمه / تأیید حکم قاتل افغان داور زن فوتبال / مرگ ...
زن فوتبال را به قتل رسانده بود، تأیید شد. به گزارش شرق، متهم که صفی اله نام دارد شهریور دو سال قبل دختری تنها را در خانه اش با واردآوردن ضربات چاقو به قتل رساند. اولین کسی که موضوع را به مأموران گزارش داد، برادر مقتول بود. در تحقیقاتی که انجام گرفت مشخص شد صفی اله - مرد افغان- از مدتی قبل مزاحم این دختر می شد و بعد از مرگ او نیز متواری شده است. با تحقیقاتی که مأموران انجام دادند متهم ...
زندگی در جزیره هرمز با غریبه ای آشنا
. البته تا دوم دبیرستان هر سال تجدیدی های زیادی می آوردم. از آن سال به بعد اندکی انگیزه درس خواندن پیدا کردم، زیرا تازه متوجه شده بودم که در دانشگاه رشته هنر وجود دارد. کپی کردن از نقاشی های بازاری عمویم و جمع آوری خرت و پرت هایی مثل سنگ و چوب و انجام کارهای دستی ازجمله کارهای آن زمانم بودم. با 2 سال تأخیر از دیگر هم سن و سالانم به دانشگاه هنر وارد شدم و آنجا هم جزء بهترین ها نبودم ولی از پرکارترین ها ...
ناگفته هایی از شهید مطهری/ از خواسته حضرت زهرا(س) تا نمازخواندن های کودکانه
اردیبهشت ماه سال 58 بود، شبی فراموش نشدنی و تلخ بود؛ برادرزاده ام ساعت 12 شب به خانه ما آمد، از او پرسیدم چه خبر شده که این وقت شب به خانه ما آمدی، گفت: عمو کمی حالش خوب نیست، وقتی داخل آمد، ناگهان شروع به گریه کرد، ما فهمیدیم ایشان به شهادت رسیده اند؛ فردا صبح عده زیادی برای تسلیت به در خانه ما آمدند. آن روزها حال خوبی نداشتم، زیرا نه تنها برادر خود بلکه دوستی گران قدر را از دست داده بودم، لحظات و روزهایی که با اشک سپری می شد. گزارش تصویری این گفت وگو را اینجا ببینید ...
در امتداد تاریکی ... "کدامین اشتباه"؟!
داشت اما ما در سختی زندگی می کردیم. تا این که روزی پدرم دختر بزرگی را به خانه ما آورد و گفت تا زمانی که مادرتان از بیمارستان بیاید هرکاری دارید به مهلا خانم بگویید تا آن کار را برای شما انجام بدهد. آن زمان من 9ساله بودم و در کلاس سوم دبستان تحصیل می کردم و برادرم هم در کلاس اول ابتدایی درس می خواند اما نمی دانم چرا از همان ابتدا احساس بدی نسبت به آن دختر داشتم به طوری که تنفر را در چشمانش حس می ...
ناگفته های آزاده نامداری از ازدواج و طلاقش
پدر من در آن پرونده این بود که ما در صورتی رضایت می دهیم که دخترم حق طلاق داشته باشد و پس از آن بود که بعد از مدت ها پدرم اجازه داد با ایشان حرف بزنم. یعنی به ازای گرفتن حق طلاق مصالحه کردید. بعد چه شد؟ کلا از روز عقد تا زمان جدایی ما فقط 10 ماه طول کشید. من بعد از آن اتفاق دچار نوعی ترس شده بودم که دیگر نمی توانستم ایشان را حتی یک ثانیه ببینم و حتما باید نفر سومی حضور می داشت ...