سایر منابع:
سایر خبرها
آزمون: نمی دانم طارمی چرا هنوز در ایران بازی می کند؟/بواتنگ هیولاست!
می خوانید. * سردار، سال های قبل به روسیه آمدی، اما هرگز مصاحبه بلندی انجام ندادی. به ما بگویید چه اتفاقی افتاد که برای اولین بار راهی لیگ روسیه شدی. الان پس از گذشت این زمان طولانی چه احساسی داری؟ اولین باری که به روسیه آمدم، خیلی جوان بودم. آن زمان همه چیز سخت پیش می رفت و فقط 17 ساله داشتم. واقعا سخت بود و وطن خودم را دوست دارم. در ایران متولد شدم و زمانی که به روسیه آمدم ...
جزییات جنایت پسر افغان در یافت آباد/ جسد مادر به آتش کشیده شد+تصاویر
موضوع باعث شد تا در روز جنایت و در حالیکه از دستش عصبانی و خسته شده بودم ، در یک لحظه با چاقوی آشپزخانه حمله ور شده و ضربه ای را به پهلویش وارد کنم ؛ در حالیکه مادرم بر روی زمین افتاده بود ، به بیرون از خانه آمده و شروع به کشیدن سیگار کردم ؛ پس از تمام شدن سیگار و مراجعت به داخل خانه ، متوجه شدم که مادرم فوت کرده ؛ بلافاصله با ابراهیم تماس گرفته و بدون آنکه چیزی به او بگویم ، از او خواستم تا به ...
نوعروس خواهر شهید لاجوردی در لیست اعدام قرار گرفت + عکس
حمله کرد و موهایم را کشید و با مشت به سرم کوبید. من هم با میله قالی بافی که روز مبل بود چند ضربه به سر مادرشوهرم زدم که بیهوش شد. ترسیده بودم و نمی دانستم با جنازه چه کنم. به همین خاطر با بهمن تماس گرفتم . سپس بهمن به دفاع پرداخت و گفت: من وقتی به خانه فرشته رفتم اصرار کردم تا با پلیس تماس بگیرد اما او قبول نکرد . به همین خاطر تحت تاثیر التماس های او قرار گرفتم و یک وانت و دو ...
شور و شوق نوجوان 14 ساله برای رفتن به جبهه/ صدایی که برای عدم تضعیف روحیه رزمندگان خفته ماند
برای شکمم هزینه کنم. نبود کار خدماتی باعث می شد که ساعاتی از روز را صرف گشتن محوطه اطراف پایگاه کنم، یکی از همین روزها بود که قیافه آشنایی مرا به خودش جلب کرد، نزدیک تر که رفتم یکی از مسؤولان لشکر را که از هم شهری های بهشهری ام بود دیدم، خیلی خوشحال شدم، بعد از یک چاق سلامتی مفصل، از وضعیتم برایش گفتم، از گرسنگی، از بیکاری و ... ایشان بلافاصله مرا به اتاقش راهنمایی کرد و پذیرایی مفصلی از ...
به مناسبت شهادت امام هشتم هشت روایت خواندنی؛ امام رضا علیه السلام به روایت دیگران
اگر بفرمایید برو می روم . امام فرمودند: بمان و اینهم رختخواب و به لحافی اشاره کردند. آنگاه امام علیه السلام برخاستند و به اتاق خود رفتند. مرد از شوق به سجده افتاد و در همان حال گفت: سپاس خدای را که حجت خدا و وارث علوم پیامبران در میان ما چند نفر که خدمتش شرفیاب شدیم تا این حد به من محبت فرمود . مرد هنوز در سجده بودم که امام به اتاق بازگشت. حضرت دست مرد را گرفت و فشرد و فرمودند: ای احمد ...
مراقب باج گیری از تصاویر خانوادگی باشید
به گزارش ایمنا، دو خانم جوان که گویا از قبل با هم جرو بحث داشتند وارد اتاق مشاوره شدند، یکی از این خانم ها گفت: من و این خانم از مدتها قبل با هم دوست بودیم و با هم رفت وآمد داشتیم. من دوربینی داشتم که به جانم بسته بود و هر جا می رفتم دوربین را باخودم می بردم.تا اینکه یک روز سمیه به خانه من آمد، دوربین هم روی قفسه ویترین بود بعد از رفتن دوستم متوجه شدم که دوربین نیست. خانه را حسابی گشتم، اول به برادرم مشکوک شدم، چون با او اختلاف دارم و فکر کردم دوربین را او برداشته تا با این کار مرا آزار دهد. به امیر گفتم دوربینم را دزدیده ...
جنایت هولناک پسر افغانستانی در تهران
جنایت به کارآگاهان گفت:مدتی بود که مادرم به رفت و آمدها و همچنین نحوه خرج کردن پول هایم گیر داده بود و همین موضوع باعث شد تا در روز جنایت و در حالیکه از دستش عصبانی و خسته شده بودم ، در یک لحظه با چاقوی آشپزخانه حمله ور شده و ضربه ای را به پهلویش وارد کنم. در حالیکه مادرم بر روی زمین افتاده بود ، به بیرون از خانه آمده و شروع به کشیدن سیگار کردم. پس از تمام شدن سیگار و مراجعت به داخل خانه ، متوجه شدم ...
ثریا در جست و جوی کار بود که با مرد افغان آشنا شد / همراه او به ساختمان مخروبه رفت و ... + تصاویر
تلفن همراه مقتول نزد پسر جوانی کشف شد، او ادعا کرد تلفن را از زن جوانی به نام ثریا گرفته است. با اطلاعات به دست آمده، ثریا بازداشت شد. زن جوان در بازجویی های مقدماتی منکر قتل شد اما در ادامه لب به اعتراف گشود: در جست و جوی کار بودم که با حفیظ آشنا شدم. او به من گفت در ساختمانشان برای من کار سراغ دارد. همراه او به ساختمان مخروبه رفتم اما به محض ورود به ساختمان متوجه نیت شومش شدم ...
این شبح خیابان های خلوت را می شناسید / رعنا: به سمت من شلیک کردند و بیهوش شدم ... ...+عکس متهم
زمین افتادم. وی افزود: صدای اسلحه دزدان خیلی بلند بود و زمانیکه به هوش آمدم روی تخت بیمارستان بودم و در آنجا بود که فهمیدم دزدان اسلحه ساچمه ای در دست داشتند. در ادامه تحقیقات ماموران متوجه شدند که دزدان در مدت 3 شب از 10 نفر زورگیری کرده اند و در این تیراندازی ها چند تن از طعمه هایشان زخمی شده اند. بدین ترتیب ماموران به محل های سرقت رفته و با بررسی دوربین های ...
عمل احمقانه تازه داماد دودی
رفت تا این که چند هفته پیش دوباره وسوسه مصرف شیشه سراغم آمد. آن شب با پولی که از مسافرکشی به دست آورده بودم، شیشه خریده و مصرف کردم. مانده بودم با چه رویی به خانه بازگردم. تصمیم عجیبی گرفتم و در خیابان با دیدن یک زن میانسال، کیفش را سرقت کرده و او را تا مسافتی روی زمین کشیدم. وقتی به خانه رسیدم 40 هزار تومان را به عنوان خرجی به همسرم دادم. حتی تلفن همراه شاکی را به عنوان هدیه به او دادم. خواهرم به موضوع شک کرد و چندبار از من خواست خود را به پلیس تسلیم کنم که ترسیدم و سرانجام دستگیر شدم. اخبار زیر را از دست ندهید: ...
لُرتا هایراپتیان؛ نگین انگشتر تئاتر ایران
خوانید گفت و گویی با زنده یاد زاون قوکاسیان در روزها و لحظاتی است که بسیار التهاب نشر کتاب بردی از یادم را داشت. از کجا و چگونه با لرتا آشنا شدید؟ اصلا چه شد که زندگی هنری او برایتان اهمیت پیدا کرد؟ بچه که بودم، دایی مادرم وقتی به خانه مان می آمد، همیشه از لرتا حرف می زد. از همان موقع با نام لرتا آشنا شدم، اما لرتا را برای نخستین بار در سال 1351 در دفتر کارگاه نمایش دیدم؛ او کنار ...
چند حکایت و کرامت از امام رضا (علیه السلام)
بخش دیگر رسانه های پایگاه خبری تحلیلی بی باک : موسی بن سیار که از یاران حضرت رضا علیه السلام است ، می گوید:روزی همراه ایشان بودم همین که نزدیک دیوارهای طوس رسیدیم صدای ناله و گریه ای را شنیدم . من به جست و جوی آن رفتم . ناگاه دیدم جنازه ای را می آورند در این حال حضرت از مرکب پیاده شده... . به گزارش گروه رسانه های بی باک، موسی بن سیار که از یاران حضرت رضا علیه السلام است ، می ...
پسر جوان، خواهر شبگردش را کشت
ها قبل با هم درگیر بودیم اما چند روز بود که با هم کاری نداشتیم و هر کس به فکر زندگی خودش بود. نیمه شب وقتی به خانه رفتم متوجه شدم او در خانه نیست تا اینکه نزدیک صبح به منزل آمد. با عصبانیت در حال قدم زدن بودم که به من توهین کرد و گفت تو با من چه کار داری؟ از سوی دیگر چند وقتی بود که به رفتارهایش شک کرده بودم.همین باعث مشاجره لفظی ما شد و ناگهان خواهرم به سمتم حمله کرد. خیلی عصبانی شدم و او را به ...
کشف راز جنایت در کارخانه فلافل سازی
ویژه شیشه معتاد شدم و به همین علت از خانه فرار کردم. مدتی بلامکان بودم تا اینکه در یک کارخانه فلافل سازی به عنوان کارگر ساده مشغول به کار شدم. پس از گذشت 20 روز از زمان استخدام در کارخانه، همراه یکی دیگر از کارگران به نام جواد، تصمیم به سرقت لوازم و ابزارآلات کارخانه و فروش آنها گرفتیم. روز سرقت، مقتول و تعداد دیگری از کارگران متوجه نیت ما شدند؛ به قصد فرار از محل، به سمت آنها حمله ور ...
کمیسیون سوانح راه آهن اطلاعیه داد
همه جانبه است، لذا اعلام مسببین حادثه در دست بررسی بوده که حداکثر نتایج آن ظرف 10 روز اعلام خواهد شد. 110 این اخبار را از دست ندهید: به خانه خاله ام رفتم / وقتی چشم باز کردم روی تخت اتاق خواب بودم و هیچ لباسی به تن نداشتم! زندگی کودک فقیر فومنی زیر چادر برفی/ یکسالی است یارانه ما قطع شده است! +عکس شوک بزرگی به جامعه ورزشی / مرگ دلخراش استاد ...
عروس خانواده لاجوردی پای چوبه دار - علت اعدام زن جوان چیست؟
خودمان تصمیم بگیریم. چند بار با شوهرم صحبت کردم تا این که قبول کرد خانه را اجاره دهیم و خانه دیگری اجاره کنیم. روز حادثه حدود ساعت یک بعدازظهر مادرشوهرم به خانه ما آمد و گفت، نمی گذارد وسیله ای را از این خانه خارج کنیم. به او گفتم ما می خواهیم خودمان برای زندگی مان تصمیم بگیریم. یک لحظه از جایم بلند شدم که او موهای مرا گرفت و من هم با مشاهده میله آهنی روی مبل، آن را برداشتم و چند ضربه به سرش زدم. من ...
سوار پراید شدم/ راننده پست به التماسهایم اعتنایی نمی کرد
جنایی تهران منتقل شد و در بازجویی ها به قاضی سیفی گفت: چند سال پیش به شیشه معتاد و مجبور شدم برای تأمین پول خرید مواد دست به خلاف بزنم. از جعل و سرقت شروع کردم و هر بار که دستگیر می شدم، پس از تحمل حبس دوباره به سمت خلاف می رفتم. چند روز پیش اتفاقی خودروی پرایدی را کنار خیابان دیدم که سوئیچ روی آن بود. آن را سرقت کردم و با استفاده از این خودرو نقشه ربودن دختر جوان و آزار و اذیت او را عملی ...
وقتی یک کمونیست پیش نماز می شود/ گریه های دعایی برای سازمان مجاهدین خلق
. البته تا سال 1350 این تشکیلات صد در صد مخفی بود ولی نمی دانستند که یک عامل نفوذی در سازمان است که گام به گام حرکت های آنها را به ساواک گزارش می دهد. در شهریور 1350 ناگهان 80 الی 85 درصد کل تجهیزات سازمان از قبیل خانه های تیمی و نفرات آنها در یک شب در اختیار ساواک قرار می گیرد. تقریبا در سال 50 چیزی از موجودیت سازمان باقی نمانده بود ولی خب به تدریج با بقایای سازمان و کسانی که خارج از زندان بودند ...
کروبی به من گفت: دیگه کارت تمام شد!
. بالاخره زمینه را آماده کرده بودم. اینها همه در دو هفته اول آغاز مجلس ششم روی داد؟ بله. بعد از آن هم تا سه ماه همچنان ادامه یافت. تا سه ماه من سخنرانی نکردم تا یک روز پس از آنکه مراجعات زیادی به دادگاه داشتم و قوه قضاییه پشت سر هم ما را احضار می کرد، گفتم هرچه می خواهد بشود، بشود و برای نطق به پشت تریبون رفتم. رفت و آمد شما به دادگاه برای سخنرانی پیش از نمایندگی بود؟ ...
قتل هولناک مادر توسط نوجوان معتاد
خسته شده بودم، در یک لحظه با چاقوی آشپزخانه به او حمله ور شده و ضربه ای را به پهلویش وارد کنم. در حالی که مادرم روی زمین افتاده بود، به بیرون از خانه آمدم و شروع به کشیدن سیگار کردم؛ پس از تمام شدن سیگار و مراجعه به داخل خانه، متوجه شدم که مادرم فوت کرده که بلافاصله با ابراهیم تماس گرفته و بدون آنکه چیزی به او بگویم، از او خواستم تا به منزلمان بیاید. سرهنگ کارآگاه حمید مکرم، معاون ...
عاشقانه های شهید مدافع حرم
... دیدار بعدی ما در معراج شهدای قزوین، سخت تر از سخت بود... در تمام لحظات قبل از این دیدار به خودم می گفتم چیزی نشده، رفتن حمید دروغ است، حمیدم که سه روز پیش با او تلفنی صحبت کردم، اتفاقی برای او نیفتاده است. حتی وقتی از پله های معراج بالا رفتم و پیکرش را دیدم با خود می گفتم الآن دست می زنم و می بینم که تمام این لحظات که عمری بر من گذشت خواب است؛ اما وقتی دیدم و لمسش کردم ...
برشی از کتاب مجاهد بصیر
، مستجاب، امینی و... او در امر جذب و گزینش نیز چون سایر مسئولیتها شب و روز برایش معنی نداشت. تمام وقتش صرف این کار می شد. ٭٭٭ من در عملیات رمضان مجروح شدم. آن زمان حسن مسئول پذیرش سپاه بود. برادرش عبدالحمید پیشنهاد داد تا وارد سپاه شوم و من قبول کردم.موضوع را با حسن در میان گذاشتم، ولی او در این رابطه هیچ عالقهای نشان نداد و گفت: مدارکت را بیاور. بعد از تشکیل پرونده وارد پذیرش شدم، بر ...
پیام های پیشنهاد تغییر نام استان داستانی اندر حکایت این روزهای ما
عرب ها و دزفولی ها و... را یک کلمه خطاب می کردند؛ خوزستانی ها دیگر ما لر ها و بهبهانی ها با عرب های اهواز و شادگان شده بودیم برادر و هم پیمان! برای هم علیه ترک ها، جان فدا می کردیم! اختلافات گذشته و اون همه جنگ و دعوا و جک و... را فراموش کرده و متحد، علیه ترک جماعت شده بودیم! القصه، یکی از دوستان ما، چند سال بعد، که بزرگ تر شده و متأهل شدم، به فرانسه رفتم: یک روز بیرون از بیمارستان، در پارکی نشسته ...
پسر ناخلف بعد از جنایت، جسد مادرش را داخل چمدان جاسازی کرد
زدم و پس از اینکه مادرم روی زمین افتاد به بیرون از خانه رفتم و سیگار کشیدم، بعد مجدداً به خانه برگشتم و متوجه شدم مادرم جان باخته است بعد نیز با ابراهیم تماس گرفتم و با کمک وی جسد مادرم را به بیرون از خانه بردم و در آنجا جسد را آتش زدم. سرانجام محمد مهدی مرشدلو؛ بازپرس ویژه قتل پایتخت پس از شنیدن اظهارات متهم، وی را در اختیار مأموران اداره آگاهی قرار دارد و تحقیقات در رابطه با این پرونده ادامه دارد. ...
ملاقات شورانگیز جوان نصرانی با پیامبر اکرم
. از شدت زخم ها و سوزش آفتاب به سایه دیوار پناهنده شد، صاحبان آن باغ که دو برادر به نام عُتبه و شِیبه بودند، از دور دیدند مردی را زدند و از شهر بیرون کردند و او به سایه دیوار آمد. غلامشان را به نام عِداس که جوان نصرانی بود صدا کردند که بیا این طبق انگور را پیش آن مرد غریب ببر که خیلی رنج دیده است. او طبق را برداشت و آورد؛ تا رسید، با یک نگاه به چهره نورانی پیغمبر اکرم (ص) تکان خورد و دل ...
شهیدی که میترسید به مرخصی برود و برنگردد
به گزارش بی باک نیوز، زمستان سال 66(اسفند ماه) بود. برف مقر شهید ضیایی را سفیدپوش کرده بود. نیمه های شب به منظور قضای حاجت از سوله ای که عراقی ها در دل کوه درست کرده بودند و بعدا شده بود سنگر محل استراحت ما خارج شدم. در آن تاریکی و سرما صدایی مرا به سمت خود کشید. به سمت صدا که از گوشه ای دنج از مقر به گوش می رسید رفتم. شهید علیرضا عباسیان را دیدم که در حال کندن قبری برای راز و نیاز خود بود ...
امام رضا(ع) از تولد تا شهادت
دار کرد شیعه ناشی از دوستی علی(ع) را شیعه اعتقادی اصیل کند. ● امام رضا(ع)در مرو و مسئله ی ولایت عهدی: کاروان امام (ع) و همراهان سرانجام در روز دهم شوّال سال 202هجری قمری وارد مرو شدند. هنگامی که امام رضا (ع)وارد مرو شدند مأمون و وزیرش فضل بن سهل و گروه کثیری از بزرگان آل عباس و علویان تا چند فرسنگی به استقبال حضرت رفتند. مأمون در تعظیم و تکریم ایشان بسیار کوشیدند و حضرت را در خانه ای ...
نجات بانوی سالخورده در منزل مسکونی+عکس
به گزارش سرویس حوادث"جام نیوز" ، شهرام مومنی گفت :در پی تماس شهروندان با سامانه 125 آتش نشانی در ساعت 2012 دقیقه ، مبنی بر محبوس شدن بانویی در منزل مسکونی خویش، ستاد فرماندهی آتش نشانی رشت دو دستگاه خودرو از ایستگاه 4 آتش نشانی را به محل حادثه واقع در گلسار بلوار گیلان اعزام کرد. مومنی در ادامه اظهار داشت: به محض رسیدن آتش نشانان به محل حادثه مشاهده شد بانویی 85 ساله به علت کهولت سن و ...
ماجرای تکاندهنده فروش نوزاد زن صیغه ای
فروش بود دلخوش کردم. رابطه من و این مرد جوان به ازدواج موقت انجامید و تا چشم بر هم زدم متوجه شدم باردار هستم. رحیم اصرار داشت بچه را سقط کنم. من هم قبول کردم. اما یک روز آمد و گفت نگران نباشم چون بچه را به قیمت دو میلیون تومان پیش فروش کرده است. زن جوان افزود:بچه ام را به دنیا آوردم اما اصلا او را ندیدم. رحیم نوزاد را فروخت و بعد از دو شب هم مرا از خانه بیرون انداخت. در این هوای سرد ...
قتل دختر 4 ساله برای رسیدن به سراب خوشبختی
دستور بازپرس منافی آذر آغاز شد. مادر زهرا کوچولو در نخستین تحقیقات به کارآگاهان اداره دهم پلیس آگاهی گفت: زهرا سرگرم بازی بود و بعد از شام هم تا نیمه شب بیدار مانده بود تا اینکه خوابش برد. حدود ساعت 5 صبح متوجه شدم حالش بد است. به همین خاطرخیلی سریع با اورژانس تماس گرفتم اما آنها دیر آمدند و خیلی دیر بچه ام را به بیمارستان بردند. آن زمانی که امدادگران اورژانس آمدند زهرا نفس می کشید اما بعد ...