سایر منابع:
سایر خبرها
دیدار دانشجوی مشروب خور با آیت اله بهجت
...،تغییر کردم،مدتی گذشت،یکماه بود که روی تصمیمی که گرفته بودم محکم واستادم،از بچه ها شنیدم که یه عده از بچه های دانشگاه دوباره میخوان برن قم،چون تازه رفته بودم با هزار منت و التماس قبول کردن که اسم من رو هم بنویسن،اما به هرحال قبول کردن... اینبار که رسیدیم خدمت آقای بهجت،من دم در سرم رو پایین انداخته بودم چون اون دفعه ایشون صورتش رو به سمتم نگرفته بود،تو حال خودم بودم که دیدم بچه ها صدام میکنن ”"حمید..حمید...حاج آقا باشماست”" نگاه کردم دیدم آقای بهجت به من اشاره میکنن که بیا جلوتر...آهسته در گوشم گفتن: - یکماهه که امام زمانت رو خوشحال کردی... ...
لطفاً به حال من غبطه بخورید!
؛ خاله جونت؟! - نه بابا، این گوشی رو می گم؛ هر کاری می کنم، نمی گیره! - غصه نخور بچه جون؛ شماره خاله و اون گوشی تو بده ببینم! پسربچه گوشی خود و شماره را به جوان می دهد و او به آرامی و با مهربانی و با طمانینه خاص، شماره می گیرد: " خب، اینم خونه خاله ات... الو! خونه خاله؟!... بله؟!... شونه لاله؟!.... چی؟!... نه خانم محترم، بنده شونه می خوام چیکار؟!... ببخشین!..." و به ...
شوخی های جالب شبکه های اجتماعی (341)
روش هم میگم . اولین باره به این بچه کلم بروکلی میدن! من که همه ی فحش ها رو از نگاهش خوندم شما رو نمیدونم 4. شما همین الان با ساطور دست راستتو از آرنج قطع کن بعد برو خونه مادربزرگت. در جا بهت چای نبات میده و در کمال تعجب میبینی دستت دوباره جوونه زد، در اومد. 5. خوش به حال اینایی که موقع درس خوندن هرچیزی رو تا یه بار میخونن میفهمن، من هر چیز رو باید اقلا 3 بار ...
پشت پرده اعدام بابک زنجانی!
کم یک گره از ین گره ها رو وا کنه؟ روز اول یادته که خیلی روی پا بودی؟ مثل قرقی همه جا همیشه رو هوا بودی؟ حلوا حلوا میشدی همیشه نوکرت بودن هی فدای تو و اون کاکُل ِ رو سرت بودن! فک نکردی که یه روز می افتی و نفتی میشی؟ مثل چی پشیمون از این راهی که رفتی میشی؟ به خیالت خیلی تیز و بُز بودی، بچه زرنگ؟ اومدی رنگ بکنی ...
مشوق اصلی من همسرم بود/ رمز موفقیتم توکل بر خدا است/ توصیه می کنم جوانان زود ازدواج کنند
سال خودم هم توصیه می کنم که اگه قصد ازدواج دارند این کار رو زودتر و تو سنین پایین تر انجام بدند. نفر اول مسابقه هوش برتر رمز موفقیت خودش را اعتماد به نفس، تلاش و از همه مهمتر توکل بر خدا می داند. وی در پایان گفت: مسابقه هوش برتر تونسته فضایی رو فراهم کنه برای اون افرادی که احساس میکنن از تواناییهای ذهنی بالایی برخوردارند، تا بتونند با شرکت در این مسابقه خودشان را محک بزنند، در اینجا لازم می دانم تشکر ویژه از جناب آقای پورمقیمی کارگردان محترم مسابقه داشته باشم که ایده این مسابقه رو عملی کردند. انتهای پیام/ ...
مقصر شکست استقلال در آزادی: پرتقال خونی
آی اسپورت – هر چند با اشتباه اخباری، هر چند با نمایشی نه چندان دلچسب و هر چند با درخشش رحمتی، استقلال تا دقیقه 55 بازی با تراکتورسازی تیم برنده میدان بود. حملات تراکتوری ها و سانترهای بلند آن ها هم با بودن پادوانی و رابسون به جایی نمی رسید. استقلال، در آستانه یک برد شیرین و حمله به سهمیه آسیایی و خط نشان برای مدعیان قهرمانی قرار داشت اما چند تماشاگر عصبانی، همه چیز را بهم ریختند. ...
هم نشین لحظه های مادر شهید مدافع حرم سجاد طاهرنیا
انتخاب کردن. چی کار کنم؟ باباش گفت: هرچی خودت دوست داری. خیلی خوشحال شد. یکی دو سال از رفتنش به سپاه گذشته بود که من خواهر دوستش رو دیدم. وقتی راجع به ازدواج باهاش صحبت کردم، اول مخالفت کرد. گفت: دوستم ناراحت می شه. گفتم: دوستی تون بیش تر می شه. گفت: هرچی مامان بگه. منزل عروسم طوری بود که وقتی مهمون آقا می اومد، خانوم ها رو نمی دید. برای همین، اصلا همدیگر رو ندیده بودن. تو جلسه خواستگاری با هم صحبت کردن. از هم خوش شون اومد. و ازدواج شون سرگرفت و تو قم زندگی شون رو شروع کردند. منبع: ماهنامه فکه 163 انتهای پیام/ ...
چهار خرده روایت درباره املاک نجومی
مامورهای شهرداری پدرمون رو در آوردن. یکی شون چند روز پیش اومد بهمون گفت صبحانه تون رو بفروشید و جمع کنید. ولی ما باید تا بعد از ظهر چایی بدیم دست کاسب ها. باید دو قرون در بیاریم یا نه؟ مامور شهرداری میاد برای دختر من جهیزیه بخره؟ شوهر ثریا 10 سال پیش حین کار در یک معدن سنگ آهن جانش را از دست داده. تمام این 10 سال بار زندگی از تربیت بچه ها تا کسب درآمد یک تنه روی دوش ثریا بوده. پسر بزرگش رفته ...
او با دختر خواهر مطلقه من ارتباط برقرار کرد / مجبورم کرد خودم را در اختیار پسران غریبه قرار بدهم!
.... خودم دیدمت که " گلی" رو سوار ماشینت کرده بودی و با هم می گفتید و می خندیدید! دیگه نمی تونم آرش! دیگه نمی تونم به این وضع ادامه بدم، من طلاق می خوام! پدرم با حالتی عصبی، گفت: " طلاق می خوای؟! پس اون همه عاشقی ها و دوستت دارم گفتن هات دروغ بود، آره؟! طلاق می خوای؟! دیر یادت افتاده جونم، بعد از چهارده سال زندگی، طلاقت بدم که چی بشه؟!" مادرم همچون اسپند روی آتیش، گفت ...
مصاحبه با تام هاردی ، ستاره بی رقیب هالیوود
ماه مه 2015 اسکوایر، وی در این باره گفته بود: من می خواستم تموم بشه. ولی وقتی گیر می افتی، همه ش دستت رو به آتش نزدیکتر می کنی، چون سگ بدی هستی و از تو همین انتظار میره. و خیلی حیفه، واقعاً حیفه. من کسانی رو می شناسم که وقتی به دنیا اومدن با قاشق نقره بهشون غذا می دادن، ولی الان زیر یه خروار خاک خوابیدن. و به طرز دردناک و بیهوده ای مُردن. ولی او راهش را به سوی مرکز نمایش های لندن پیدا کرد و ...
مهمانداری که در سانحه قطار سمنان مفقود شد
، رفتی؟ گفتم آره رفتم. بعد حال سلوا را پرسید و تلفنی با هم صحبت کردند. به سلوا گفت که زود می آید. دیگر با هم صحبت نکردیم تا اینکه ساعت 9 صبح یکی از دوست هایم که شوهرش در راه آهن کار می کند زنگ زد و گفت که شماره محمد را می خواهد تا به شوهرش بدهد. نگران شدم. شماره را دادم و با موبایلش تماس گرفتم. اما در دسترس نبود. چند ساعت بعد آقاجانم تماس گرفت و گفت که قطار محمد اینها در راه تصادف کرده ...
صحبت های مهران مدیری در دورهمی جنجال به پا کرد
خوبه ولی نه به هرقیمتی. حق طلاق داشتن یک خانم موضوع تحقیرآمیزی برای مرد نیست. – به نظرم زشت تر از حرفای مهران مدیری دست زدن خانومای تو اون برنام س واسه اون حرفا. – تا جایی که من از مدیری دیدم، این قسمت #دورهمی که در حال پخشه، تهوع آورترینه. – هی همه گفتن دورهمی ببین خوبه. حالم بد شد بس که این مدیری ضدزنه. – صد در صد مطمئنم مهران مدیری برای دخترش در موقع ازدواج حقطلاق را ...
حوزه هنری فیلم روحوضی اکران می کند عسگرپور بچه مسلمان است، میرکریمی هم همین طور، اما در مقاطعی با آنها ...
ماجرا عوض شد. من از همان اول اعلام کردم من آدم جناحی نیستم و دوست دارم مستقل باشم و کار خودم را انجام دهم، الان هم همین را می گویم. به باور من این برخوردهای جناحی بد است. مثلا آقای عسگرپور از خودمان است، بچه مسلمان است، آقای میرکریمی هم همینطور. اما در مقاطعی با آنها برخوردهای جناحی شد. خانم بنی اعتماد افتخار سینمای ماست، با ایشان و خیلی از فیلمسازهای دیگر هم اینطور برخورد شد. او در ادامه ...
واکنش های شوخی و جدی مخاطبان از تصویب لایحه تبدیل شدن واحد پول ایران به تومان
تغییر نام پول ملی -خیلی خوبه لااقل دیگه یه واحد پولی مشخص داریم نباید به تومان حرف بزنیم و موقع نوشتن به ریال بنویسیم دیگه از این به بعد فقط میگیم تومان - خیلی خوبه... تو برخی معاملات و اسناد و قراردادها همین مسئله ی ریال و تومان باعث اختلافات و بروز مشکلات می شده و میشه...بازاری ها همه تومان رو میشناسن نه ریال - خیلی خوبه، فقط ای کاش به جای یک صفر چند تا صفر حذف ...
شکستن رکورد جهان بهترین خاطره ورزشی من است
ایران آنلاین /هفدهم آذرماه 1363 در یک روز برگریزان زیبای پاییزی در شهر شیراز دختر بچه ای به دنیا آمد که نامش را ساره گذاشتند اما هیچ کس فکر نمی کرد این کودک معلول مادرزادی روزگاری سکوهای جهانی را فتح و نام زن ایرانی را در دنیا طنین انداز کند. بیش از 30 مدال رنگارنگ جهانی، آسیایی و پارالمپیک و عنوان بهترین ورزشکار زن آسیا و بهترین ورزشکار ماه سپتامبر در کارنامه این ورزشکار بااخلاق و محجبه دیده می ...
شوخی های جالب شبکه های اجتماعی (340)
کامپیوتر بدون پلک زدن قسمت هِلپ ویندوز رو بخونی. 36. تنبلی چشم چجوریه دقیقا؟ یعنی به چشم میگی این صفحه رو نگاه کن میگه نوموخوام اصن حسش نی :( اوج مخ زنی جوونای دهه شصت جلوی دخترهای محل 37. دختره یه بار یکی از پیرزنای فامیل که اصلا پسر نداره به شوخی بش گفته عروس گلم، بعد سه سال هنوزم میخواد تعریف کنه میگه خانواده خواستگارم اینا. 38. حساب کردم اگه الان ...
خداحافظی با ریال پس از 87 سال
خواهند بود. **قطار برنگشت بابا نیامد اون شب خیلی ناراحت بود. اصلا حرف نمی زد. نشسته بود رو مبل و زل زده بود به دیوارهای خونه. معمولا آن ساعت ها (8، 9 شب) تلویزیون را روشن می کرد و با هم سریال تماشا می کردیم یا اخبار می دیدیم. اما اون شب همین طور نشسته بود روی مبل و رفته بود تو فکر. دستش را گذاشت رو سینه اش و گفت: قلبم درد می کنه. حالم خوب نیست. سابقه مریضی یا نفس تنگی نداشت. خیال ...
کاغذ رنگی
مامان که چایی و عسل برایم آماده کرده بود تا شاید سرفه هایم کم تر شود گفت: نمی تونم خونه تنهات بذارم. می بینی که همه رفتن. این روزها بیمارستان هم شلوغه و نمی تونم مرخصی بگیرم و باهات توی خونه بمونم. از وقتی که همسایه ها خانه هایشان را خالی کرده اند و به شهرهای خودشان رفته اند، مامان دوست ندارد در خانه تنها بمانیم. بعد از مدرسه هم مرا به بیمارستان می برد. من در اتاق پزشک کشیک مشق هایم را ...
آرزویش بی نشانی بود و پیکرش در سوریه جاماند/ دستمال اشک آلود حاجی را برایمان سوغات آوردند
آخر با دختر کوچکش را به یک لحظه کوتاه و درب مدرسه خلاصه کرد و رفت..... به او گفتم عزیز جان کی برمی گردی، می گفت: یک ماه، دو ماه، سه ماه و شاید هیچ وقت و تاکید داشت که کسی متوجه نشود که به سوریه رفته و گفت به بچه ها بگو بابایتان مشهد است. وقتی از خانه رفت به فاطمه با شوخی گفت: به همه بگو بابای من مرد بود، مرد چمدانش را که روی زمین می کشید انگار قلب من را با خودش می برد و حسی ...
طبل بزرگ جنگ زیر پای بسیجی کوچک
و سال هستم برایش جالب شد و شروع کرد به مصاحبه و فیلم گرفتن. گفت در خط چه خبر است؟ گفتم هم آنها خیلی تلفات دادند و هم ما خیلی شهید دادیم. الان خودتان بروید جلو می توانید فیلم بگیرید. لباسم خیلی کثیف و خیس بود یه مدت که گذشت اذیتم می کرد رفتم در سنگر عراقی ها که یک دست لباس پیدا کنم. تجربه نداشتم که الان وقت این کار نیست آن موقع همه بچه ها داشتند سنگرها را پاک سازی می کردند من هم برایم جالب بود که ...
روایتی خواندنی از دیدار خانواده شهدای مدافع حرم با رهبر معظم انقلاب +گزارش تصویری
این حق شماست؛ من فکر کردم که این برای خودم هست اما بعد شهادت محمد فهمیدم که آن برای محمد بوده. شهید خیلی به شما علاقه داشت و همیشه موقعی که صحبت های شما از تلویزیون پخش می شد، بچه ها رو جمع می کرد که صحبت های شما رو ببینند. خیلی دوست داشت که به دیدار شما بیاد . آقا هم در تمام مدت چشم به زمین دوخته بودند و می گفتند: سلامت باشید، زنده باشید . - خانم محبوبه بلباسی، همسر گرامی شهید ...
کری سنگین ایران پوریان: استقلال کری خواندن ندارد!
میکنه ... باثبات ترین تیم بعد از صعود به لیگ برتر تو این چند سال همین تراکتور بوده.. همیشه جزو تیمای بالای جدول.. به جز امسال چندین سال هم پی در پی توی آسیا بود که با این بازیاش حتما سال بهد برمیگرده آسیا باز... اگه به استدلال شما باشه که الان باید آژاکس و تیمای این چنینی بگن مثلا دورتموند تیمه مگه ؟!!! اون موقع که ما قهرمان اروپا شدیم دورتموند تاسیس نشده بود:)) عزیز من دنیا داره میره سمت پیشرفت ولی ...
90/ قصه مترو
مزاحم نشم. شما می خوای بری، سوار شو . گفتم ، نه ، همه این ایستادن ده دقیقه نمی شود ولی چون شیفت پایانی شب هست خلوت می شه کم کم ... 5- 4 تا از این بچه های لوس و از این جوان هایی که احساس بامزه گی می کنند درست لبه سکو ایستاده بودند و همدیگر را هل می دادند. یعنی شوخی شون این بودو با صدای بلند و نخراشیده هم می خندیدند. چند بار رفت او نارو عقب کشاند اما باز هم تکرار می کردند. دست آخر زنگ زد تا ماموران ...
مهریه بجای مهرورزی
وقت دارند که برای هم حرف بزنند و قصه تعریف کنند که خودشان خسته شوند. آن سالها می گفتند: عشق بعد از ازدواج شکل می گیرد و باعث دوام زندگی زناشویی می شود. خلاصه اینکه تا پای سفره عقد، یک کلام هم بین مان رد و بدل شد. جهیزیه هم طبق عرف آن زمان، خیلی ساده و بدور از تجمل و چشم و هم چشمی های الان بود. مهریه هم سنگین نبود و خانواده ها معتقد بودند گرچه مهریه پشتوانه دختر است، اما بهیچ وجه تضمین ...
پیام همسر شهید مدافع حرم برای داعش +عکس
من پرسید: دخترم چرا ناراحتی؟ گفتم: پهلو درد دارم. گفت: نگران نباش بچه ات سالم است. الحمدالله همین طور هم شد. *وقتی علی پاسدار شد علی بچه با محبت و دلسوزی بود. درسش را بدون اذیت کردن ما تمام کرد و بعد از دیپلم سال 85 وارد سپاه پاسداران شد. در خانواده پاسدار زیاد داشتیم از جمله برادرهای من و علی به خوبی با این فضا آشنا بود خودم هم دوست داشتم پسرم سپاهی شود. او حین کار تحصیلات ...
بازی تیم های یرسپولیس و پدیده به شنبه موکول شد
رسیدند این مسابقه فردا (شنبه) برگزار شود. توضیحات نمایش از جمعه, 09 دسامبر 2016 11:57 نوشته شده توسط ali safari دسته: اخبار مسابقات بازدید: 2063 نظرات +20 #9 fahim 2016-12-09 13:00 بی وجدانن اینا همش از عمدیه که بازی روز پنجشنبه رو جمعه برگذار کنن همه از اول هفته میدونستن که جمعه برفه و هوای جمعه نسبت به پنجشنبه 12درجه سردتر میشه ولی این کارو کردن حالا ما شنبه ...
چرا متقاضیان فروش کلیه سر از بازار سیاه در می آورند؟
شرمنده زن و بچه اش نکند. صدای ممتد بوق ادامه دارد. شخصیت پنجم: همه نوع کلیه بعد از 6 بار زنگ زدن منشی تلفنی یک متن ضبط شده را می گوید: از 18 تا 30 سال و تمام گروههای خونی را داریم. قیمت توافقی است. برای اطلاعات بیشتر گروه خونی و شرایط خود را به این شماره ... اس ام اس بدهید. صدای بوق شنیده می شود. شخصیت ششم: مشکلات تاهل تازه ازدواج کرده است و مشکلات مالی فراوانی دارد. پژمان ...
اگر ننویسم می میرم...
قرار داشت. من ابتدا رفتم پیش منشی سردبیر خودم را معرفی کردم، گفت فکر می کردیم یک آدم مسنی باشید، بعد هم که رفتم پیش فرامرزی از پشت شیشه عینک نگاه کرد و گفت خودت این مطالب را می نویسی، گفتم بله، گفت دیگر چی بلدی بنویسی، گفتم بالاخره یک چیزهایی می نویسیم، گفت گزارش هم بلدی بنویسی؟ گفتم بله، گفت خیلی زود هست برای بله گفتن، گزارش نوشتن کار سختی است. تا آن لحظه هیچ وقت گزارش ننوشته بودم! من را ...
برانکو: به روند نباختن ادامه می دهیم/انصاری برود،چطور هوادار را ببینم؟
تراکتور بره (که دست خودش نیست) احتمال زیاد ملوان هم نمیبرنش چون یه ادم کینه ای به نام مایلی کهن اونجاست و همه میدونن قضیه احمد و مایلی کهن و کیروش چیه پس همون بهتر که بره تراکتور هم تو دید باشه بهتره هم از لحاظ بدنی رو فرم میمونه بازم میگم بره ملوان فوتبالش نابود میشه مگر حسین ماهینی رفت ملوان فوتبالش نابود شد؟؟؟؟ نقل قول +4 #15 6mojtaba4 2016-12-08 23:15 ...
اگر ننویسم می میرم.../ یادی از کیهان نویس آران و بیدگل
وقت گزارش ننوشته بودم! من را به آقای محمد بلوری معرفی کرد که دو سه سال بود در سرویس حوادث کار می کرد. آقای بلوری گفت فرض کن در شهر شما زلزله شده، یک گزارش درباره اش بنویس، سه روز هم فرصت داری. گفتم چرا سه روز، من همین الان هم می توانم بنویسم. نشستم و در 16 صفحه کاغذ کاهی گزارش نوشتم. بلوری نگاهی به گزارش کرد و برد نزد فرامرزی. بعد فرامرزی من را صدا کرد و گفت کجا کار می کنی؟ گفتم در یک بارفروشی، گفت ...