سایر منابع:
سایر خبرها
ماجراهای علی غصه خور!
به طور همزمان نواخته می شد تا یک تراژدی کامل و بی نظیر شکل می گرفت!... پیرمرد، بدون این که بتواندکلمات را درست ادا کند، بی توجه به عابران، با صدایی محزون و از اعماق وجود، آه می کشید و با خود حرف می زد که:" " آی عزیز بابا! قربان آن هیکل چهار شانه ات بروم! حالا چه خاکی بر سر بریزم؟! جواب مادرت را چه بگویم؟!..." دلم به حالش سوخت و غم و غصه او بغض شد و راه گلویم را گرفت و فشرد ...
خانه بی پناهان کودک هم دارد
!!! . دلم می لرزد؛ چهره جوانی را به یاد می آورم که صورتش را پوشانده بود و با کوله ای به پشت، ته زباله دان ها پی نان و شاید آینده اش می گشت. چالاک بود و چشم بر زمین. حالا یادم می آید! از این آدم ها کم ندیده ام!. می گویم: ' احتمال آلوده شدنشان در این شرایط وجود دارد '.اطمینان می دهد آنقدر این جوانان آبدیده و پخته اند که به این راحتی گرفتار نمی شوند. در باره عکسی که مردها در آن ورزش می کنند یا تصویری ...
هنگام تماشای بازی تراکتورسازی، دلم به حال منصوریان سوخت / آقایانی که تز می دهند یک بار تعداد صندلی های ...
پوست بیندازد و این کار از عهده هر مربی بر نمی آمد. علی به درستی این موضوع را در استقلال تشخصی داد و با شهامت دست به تغییر نسل زد. حالا این جوانگرایی و تغییر نسل یک تاوان هم دارد که باید این تاوان پرداخت شود. ایجاد فاصله ای که بین استقلال و صدر جدول ایجاد شده یکی از همین تاوان هاست. هواداران فهیم استقلال هم باید صبوری کنند و تحمل داشته باشند. واقع بینانه اگر بخواهیم صحبت کنیم باید بگوییم ...
حال و روز قلب ما حالا ... حال و روز شیخ زکزاکی ست
خضاب کوی به کوی کُجات با سر و روی شکسته می بردند؟ کجات مثل علی دست بسته می بردند؟ این هم شعری است از امیررضا یزدانی تقدیم به استقامت شیخ نیجریه: فرقی نداشت نام تو را هر بار خواندم با لهجه های مختلف کوه از سکوت افتاد دریا خروشان شد پیچید در خود، باد ساحل سرش را زد به سنگ آری ...
چند شاهکار نیمایی/ آن گل صحرا به غمزه شکفت
توان کاسه این تار شکست " این وزن هم دارد . همین با تمام کسانی که شعر بی وزن می گویند این اختلاف سلیقه را دارم که راه زیادی نیست که شما این وزن را بپذیرید . احتمال دارد یک مقدار به نظرتان سخت بیاید ، این طور نیست . از ساده شروع کنید ، هم لذت بخش تر است و هم در ذهن همه می ماند و مردم به خاطر وزنش آن را به یاد می آورند . شاملو از نیما می گوید روز اول سال 1325 بود، ما در تهران بودیم ...
فاروج درخشان شد
شهادتش بگذارم. در طول مسیر زیارت بارها با آقا صحبت می کردم و می گفتم دست خالی برم نگردان که امید زیادی به این زیارت دارم. با وجود ایمانی که به معجزه و لطف آقا داشتم دلم شکسته بود و خودم را در ناتوانی مطلق می دیدم. این طور که شنیده ایم منزل شما در نقطه ای از روستاست که حتی امکان استفاده از ویلچر برای سمانه وجود نداشته. بله همینطور است. ما در خانه ای زندگی می کنیم که روی تپه و ...
اصلا نمیشه اول شما بفرمایین!
ادعا می کنند تعارف را نمی فهمند؛ نمی دانند طرف مقابلشان، کِی چیزی را از تهِ دل می گوید و کِی برای خوشامد آن ها! اما من معتقدم کسی که در ایران متولد شده و زندگی کرده باشد، اگر تعارف را درک نمی کند یا خیلی باهوش نیست یا خیلی خارج دوست است! تعارف، در زبان نمود پیدا می کند اما برای فهمیدنش آشنایی با عوامل فرازبانی، ضروری است. وقتی یک فرد خارجی می شنود: خونه خودتونه ! طبیعی است که فقط معنای ظاهری جمله را ...
چشم انداز ما دریا بود، چشم اندازشما زاینده رود
ای که مخاطب ایرانی از او به یاد دارد، خنده های صادقانه و از ته دل او است که مخاطبش را هم به آن نحو خندیدن تشویق می کند. علیرضا خمسه، هنرپیشه دوست داشتنی کمدی در ایران، یک کمدین به معنای واقعی کلمه است. او که به نظر عده ای، چارلی چاپلین سینمای ایران است، می گوید: انسان ها دو سمت دارند؛ یا در سمت زندگی هستند یا مرگ. از سوی دیگر، او خودش را از آن دست آدم هایی می داند که به سمت زندگی هستند و تمام ...
دکتر احمدی نژاد: ببین در دلت چقدر به خلق خدا محبت داری، همانقدر به خدا محبت داری/ آمده ایم انسان جهانی و ...
! مقصد مهم است. حالا این صندلی یا آن... مقصد را غافل شدیم. همین طوری دارد می رود. اصلا فرمان دست کیست؟ کسی حساس نیست. بابا سه تا پیچ پایین تر دره است. ترمز هم بریده است. برخی که اصلا کف می زنند آقا گاز بده! آقا دارد می رود داخل دره! تبیین یعنی ببینیم در این عالم کجا قرار گرفتیم. در این فرایندی که در عالم دارد طی می شود کجا هستیم و چه کار باید بکنیم؟ به خصوص دانشجویان عزیز ما، جوان ها، که ...
مجموعه اشعار آیینی ویژه ولادت پیامبر اکرم(ص) و امام صادق(ع)
حلقه یک غزل شد و هر مو قصیده ای راهب نگاه کرد و آرام یک ترنج افتاد از شگفتی دست بریده ای بالاتر از بلندی پرهای جبرئیل تا خلوت خدا، تک و تنها پریده ای دریای رحمتی و از امواج غصه ها سهم تمام اهل زمین را خریده ای حتی کنار این غزلت هم نشسته ای خط روی واژه های خطایم کشیده ای گفتند از قشنگیت اما خودت بگو ...
متن کامل گفتگوی مفصل هادی خامنه ای با حسین دهباشی
کار دیگری دست من نیست. من حالا به هر دلیلی تاکنون نه در کار اجرایی مسئولیتی داشتم نه در کار قضایی. در کار مجلس هم نداشتم. در کار مجلس هم نماینده ساده ای بودم و هیچ وقت در مدیریت های گردانندگی مجلس هیچ وقت من حضور نداشتم الّا در ریاست کمیسیون اقتصاد در سه دوره، که آن هم ریاست کمیسیون مفهوم دیگری دارد. مفهومش این است که آدم برنامه هایی را که وجود دارد یک خرده جابجا کند و تنظیم کند و در جلسات هم ...