سایر منابع:
سایر خبرها
ناگفته های عارف از زندگی شخصی و سیاسی اش
باب بود که بگویم، روحیه دانشجویی با نشاط گره خورده، هر چند که پرخاش کند. * معتقدم راه حل مشکلات کشور، علم و فن آوری است. این نگاه را از اول انقلاب هم داشتم. به همین دلیل هم وقتی در وزارت علوم بودم، انقلاب فرهنگی صورت گرفت. من برای بازگشایی سریع دانشگاه ها بسیار مصر بودم. برایم روشن بود که بسته بودن دانشگاه به ما ضربه می زند. خوشبختانه هم این نگاه الان روشن است که برای اینکه برنامه های ...
زمانی که از ارتباط پنهانی همسرم با خبر شدم یک تصمیم احمقانه گرفتم!
.... هنوز مدت کوتاهی از ازدواج آن ها نگذشته بود که احساس می کردم نامادری ام مرا دوست ندارد. کمی که بزرگ تر شدم کمبود محبت را با گوشت و پوستم لمس می کردم. مشکلات و درگیری های پدرم و همسرش به جایی رسید که مرا برای نگهداری به بستگانم سپردند و من در منازل عمه، عمو و خاله سرگردان شده بودم تا این که در 14 سالگی با پسر عمه ام رابطه پنهانی برقرار کردم. حدود 2 سال بعد وقتی عمه ام در جریان روابط ...
رضا صادقی چگونه ستاره شد؟
و آقای عوض پور و دوستان دیگر آنجا بودیم. همان روز برای ما یک کار پیشنهاد شد که اجرای پنجشنبه ها و جمعه در کلوپ دلفین بندرعباس بود. بارون دونه دونه من بودم با یک کیبورد، گروه نمایش بود، مجری بود و همه هم با هم دوست بودیم و می رفتیم اجرا می کردیم. آنجا زیر نظر ظهرداری بود. دو، سه سال در آنجا اجرا کردم و بعد در یک فضای فکری قرار گرفتم که تا دو سال کلا از ماجرای موسیقی دور شدم ...
زمانی که فهمیدم چه کسی با دوستم در ارتباط است شوکه شدم!
بود و به باوری غلط قصد داشت خودش را به این شکل سرگرم کند! ما هر 2 مقصر هستیم و افسوس که در این 5 سال زندگی مشترک هنوز هم دیگر را پیدا نکرده ایم. باید قدر این همه نعمت، سلامتی و فرزند خوشگلی که خدا به ما عنایت کرده است را بدانیم. حالا که با خودم فکر می کنم بخاطر فرصت هایی که در سال های اول زندگیمان از دست داده ایم حسرت می خورم. امیدواریم بتوانیم سنگ های بدبینی و شک را از سر ...
به شوهرم گفتم با مرد غریبه ارتباط شوم دارم و او ... / رفتار دوست پسرم خیلی کثیف بود اما...
آمدن یک خواستگار در خانه نشستم. 17 ساله بودم که روزی بدلیجات پشت ویترین یک مغازه توجهم را جلب کرد در حالی که گردنبند بدل چشمانم را خیره کرده بود ناگهان متوجه لبخند فروشنده جوان شدم که با نگاهش مرا به داخل فروشگاه دعوت می کرد. آن روز من هم لبخند بی معنی زدم و پا به داخل فروشگاه گذاشتم. چند تکه از بدلیجات را قیمت کردم و سپس با این بهانه که پول خرید آن را ندارم از مغازه بیرون آمدم، اما ...
کابوس های ده ساله قاتل مادربزرگ
ناخواسته دست به جنایت زدم. از روز حادثه بگو. صبح روز حادثه به خانه مادربزرگم رفتم. او 85ساله بود و تنها زندگی می کرد. می دانستم طلاهای زیادی دارد. می خواستم طلاهایش را سرقت کنم و به تهران بروم تا با دختر موردعلاقه ام پای سفره عقد بنشینم. باور کنید الان که به آن روزها فکر می کنم، احساس می کنم که آدم دیگری بودم که چنین اشتباهی مرتکب شدم. عقلم کار نمی کرد و حتی دچار افسردگی ...
هادی فرامرزی
کنم از لب پنجره خودش را صاف دم در آسانسور رسانده بود. بیشتر از اینکه با دیدن صحنه شوکه شده و یا ترسیده باشد هیجان داشت. همین که خواست شروع کند به شرح ماوقع دادن گفتم خودم کامل دیده ام و نیازی نیست. حالا اگر چند ساعتی یا روزی از حادثه گذشته بود تعریف کردن می شد یک چیزی، ولی نه الان و درست در بطن حادثه! برق شوق از چشمانش می بارید. دچار یک حال ندانستن گیج کننده شده بودم. مثل وقتی که در شهری ...
جشن هشتادسالگی استاد نادر گلچین در کانون ادبیات آهنگین
انسانی نهفته است. استادگلچین در ادامه ی گفت وگوی خود با اسماعیلی اراضی گفت راجع به این سبک و این حالت ها که صحبت شد، یک خاطره دارم از استاد جلیل شهناز. در رادیو ما چهار برنامه ضبط می کردیم؛ با چهار خواننده؛ یکی هم من بودم. من بیات ترک را انتخاب کردم. نوازنده های ما هم مرحوم جلیل شهناز، مرحوم اصغر بهاری و ناصر افتتاح بودند. وقتی رفتیم برنامه را بازبینی کنیم، از استاد پرسیدم که به نظر شما این ...
مجید سوزوکی مدافع حرم شد
دفاع از حرم. باورم نمی شد حتی رزمندگان افغانستانی هم در این میدان حضور دارند. هرچه می گذشت تصمیمم برای ملحق شدن به رزمندگان مدافع حرم بیشتر می شد. اما برای اعزام به سوریه به هر دری زدم بی نتیجه بود. جانباز مدافع حرم می گوید: دیگر ناامید شده بودم که اربعین حال و هوایم را عوض کرد. طبق روال هر سال پیاده راهی کربلا شدم و آنجا مثل همیشه اول خودم را به مقام حضرت علی اکبر(ع) رساندم. در دلم خطاب ...
هادی خامنه ای: لاجوردی به زندانیان سیگار نمی داد، می گفت ضرر دارد!
حال این مقدار بود که من دیگر مسئولیت از روی دوشم برداشته شد... * چند وقت بعد به مشهد برگشتم، مسئولیت اول من عضویت در هیأت امنای آستان قدس بود. مسئولیت دیگر من عضویت در شورای امنیت استان بود که شورای عالی که خود آقای طبسی و هاشمی نژاد عضو بودند و استاندار آقای طاهر احمدزاده هم بود، من هم عضو به اصطلاح همان حلقه بودم. سال 60 که شد عمدتا اختلاف ما با آقای طبسی عاملی بود که دیگر دوستان ...
عارف: در عصر اطلاعات و فضای مجازی، ممنوع التصویری جواب نمی دهد
نپردازم و بی تفاوت باشم. دوستان سیاسی همسو، جلساتی هم می گذاشتند و من نگران بودم که اگر به این مسأله بپردازم از کارهای اصلی خودم غافل شوم. در سال 83 هم که بحث حضورم در انتخابات به طور جدی تر بحث می شد، سؤال هایی برخی بزرگان نظام حتی از رئیس جمهور مطرح می کردند که برنامه آقای عارف برای انتخابات چیست. بعد من کم کم فعالیت هایی را شروع و با برخی شخصیت ها مشورت کردم. با چه کسانی مشورت کردید ...
عمل زننده یک مرد در صحن امام رضا(ع)
شهری جیب بری کنم اما باز هم یکی از مسافران که قبلاً جیب او را زده بودم مرا شناسایی کرد و برای اولین بار روانه شدم. یک سال بعد وقتی دوباره به جامعه بازگشتم باز هم به سراغ دوستان خلافکارم رفتم و مصرف مواد مخدر را شروع کردم ودوباره تصمیم به جیب بری در اماکن شلوغ و تجاری گرفتم. مدتی به همین ترتیب سپری شد تا این که روزی وارد یکی از اماکن مذهبی شهر شدم. فکر می کردم اگر از زائران و مسافران کنم، آن ها موضوع ...
درآمد نیروی انتظامی و دولت از جریمه مردم
شعار سال : دیروز مادرم را برده بودم خرید، که یک لحظه وقتی برای برداشتنِ وسایل خریداری شده از ماشین پیاده شدم و دوباره سوار شدم، دیگر یادم رفت کمربندم را ببندم. از شانسم همان یک لحظه پلیس من را دید و برایم جریمه نوشت و هرچه خواهش و التماس کردم هم فقط 60 هزار تومان را به 15 هزار تومان تقلیل داد. الان که فکر می کنم می بینم مامورین نیروی انتظامی از پول همین جریمه ها، حقوق می ...
پیشکسوت استقلال به سیم آخر زد
پاسخ من را داد و من از این موضوع خوشحال هستم. او اعتراف کرد که لیدر حاضر در جلسه کمیته انضباطی پدر بازیکن تیم جوانان بود. خدا را شکر. حالا دوباره ادعا می کنم صدای ضبط شده لیدر را دارم که در حال جابه جایی مربی است. این صداها به زودی در اختیار دوستان قرار خواهد گرفت تا بفهمند که چه اتفاقاتی در آکادمی رخ داده است. اکبرپور در پاسخ به این سوال که بعد از اظهاراتش کسی با او تماس نگرفت، گفت ...
دفاع مهدی خزعلی از سعید و هویت
نیست و قطعا کار هیچ یک از جناح ها هم نبوده است. ... صبح امروز : همانطوری که شما گفتید اسامی این افراد (قربانیان قتلهای زنجیره ای) در هویت آمده است. در نامه ی سعید امامی درباره ی اصلاحیه ی قانون مطبوعات هم مثلا اسم محمد مختاری آمده است که یکی دو ماه بعد کشته شد. حالا اگر ساخت چنین برنامه ای (و انتشار کتابش) که اسامی این افراد (قربانیان قتلهای زنجیره ای) در آن هست، و حضور سعید ...
سیامک عباسی: انگار ده بار سقوط آزاد کرده باشم!
و همیشه در حال تولید بودم و لذت و هیجان روی استیج بودن و شور و اشتیاق مخاطبان را درک نمی کردم. انرژی ای که هفت سال در من بود، یک شبه آزاد شد. مثل این بود که ده بار در شهربازی سقوط آزاد کرده باشم! و حالا که وارد فصل جدیدی از فعالیت های هنری ات شده ای، چه سیاستی برای از اینجا به بعد داری؟ فکر نمی کنم چیزی در مسیر کاری من تغییر کند. همان برنامه قبلی ام را دنبال می کنم، فقط با ...
طنز؛ توییت های روز دانشجو
محکم و محوطه های باز و دلپذیر هستند. عارف: دانشجویان ما خوب هستند. چرا بعضی ها می گویند بد هستند؟ بد خودشان هستند. مرسی، اه. فاطمه حسینی: من خودم دانشجو بودم. پدرم هم دانشجو بوده. همسرم هم دانشجو بوده. در طایفه مادری و پدری ام هم بسیاری دانشجو بودند. در طایفه مادر و پدری همسرم هم بسیاری دانشجو بودند. الان هم دانشجو... (پایان سقف مجاز کاراکترهای توییتر و ناتمام ماندن توییت ایشان. ...
نقشه شیطانی - رانا سوار - به آدم ربایی کشید
دوباره سوار خودرو شدم. این بار و در حالی که من هنوز سرگرم استفاده از تلفن همراهم بودم، ناگهان احساس کردم راننده به بیراهه می رود. خیلی ترسیدم و به نیت شوم او پی بردم. ابتدا سعی کردم او را با برخوردی آرام از این کار منصرف کنم ولی او به سمت کمربندی صدمتری حرکت کرد. در همین حال به جوانی که قرار است با یکدیگر عروسی کنیم زنگ زدم که او گفت: سر و صدا کن و خودت را از خودرو بیرون بینداز! این در ...
بزودی با یک سریال کمدی به خانه ایرانی ها برمی گردم
آن کسی که هر روز می بوسیدی حالا باید بروی سر خاکش و دست روی سنگ سرد قبرش بکشی. پدر شما در مصاحبه های شما همیشه گم بوده است. یک خاطره از پدر بگویید. من پدرم آدم بسیار جدی بود و در عین حال همیشه عصبانی بود. من هم بسیار شیطون بودم و لجباز. اگر هزار بار به من حرفی را می زدند من باز هم گوش نمی کردم. برای همین از یک جایی به بعد پدرم متوجه شد که فقط باید با کتک به من حرف بفهماند. تازه باز ...
رونالدو: در صورت هم تیمی بودن با لیونل مسی باز هم اول می شدم+ عکس
به عوامل زیادی بستگی دارد. فکر می کنم کودکی من با هم سن و سالان من فرق داشت. سریع تر بودم و با شور و شوقی که داشتم دست به انجام کار هایی می زدم که بقیه کودکان نمی توانستند. وقتی کمی گذشت متوجه شدم می توانم فوتبالیست بهتری نسبت به بقیه باشم. شانس اثبات این مسئله را که مثل بزرگتر ها بازی می کنم و می توانم تبدیل به یک بازی کن حرفه ای شوم را خوشبختانه داشتم. ادعای جالب رونالدو درباره ...
خاطرات خواندنی از 60 سال جراحی/خدمت بزرگ پزشکی ایران به آمریکا
هم مادرم دوست داشتند ما درس بخوانیم و تا جایی که به یاد دارم مادرم بیشتر هوای درس خواندن ما را داشت. تا دبیرستان آباده بودم و بعد شیراز. کلاس یازدهم و دوازدهم را در دبیرستان شاهپور شیراز گذراندم. یک سال هم در تهران بودم و از آنجا رفتم سوئیس و پزشکی خواندم. قدیمی ترین خاطره تان از آباده را یادتان می آید؟ چند خواهر و برادر کوچک تر از خود داشتم. بچه خیلی شیطانی بودم. یادم هست که دست ...
مادر زن تهرانی دامادش را در اقدام های زشت همراهی می کرد+فیلم و عکس
باند فامیلی زورگیران پایتخت. اسمت چیه و چند سالته؟ پویا، 24 سالمه. به چه جرمی دستگیر شدی؟ زورگیری. توضیح بده. با خودور مسافر سوار می کردیم و در فرصتی مناسب صدای ضبط را بلند می کردیم و با تهدید چاقو تمام وسایل قیمتی شان را به زور از آنها می گرفتیم. خانم مسنی که در حال گریه کردن بود قربانی زورگیری شما بود؟ بله ...
عباس کیارستمی بر اثر لیزخوردن پا در حمام فوت کرد
پوریا عالمی: ما واقعا متقاعد شدیم که خطای پزشکی و اینها الکی بوده و عباس کیارستمی اگر قبل از نوروز 95 به بیمارستان مراجعه نمی کرد، به صورت طبیعی باید در سال 90 از دنیا می رفت. شوخی نمی کنم. به هرحال اظهارنظرهای اساتید و پزشکان و مسئولان طوری بوده که اگر آقای کیارستمی الان زنده بود، حتما باید توضیح می داد که چرا زنده مانده است. در همین رابطه حتی دیروز دادستان انتظامی کل سازمان نظام پزشکی گفته: هیچ ...
دانشنامه اسباب بازی های تهران قدیم
. اما این که چرا به مطالعه جغرافیای پزشکی گرایش پیدا کردم خود داستانی دیگر دارد. با تحصیل در این رشته به آنچه می خواستید دست پیدا کردید؟ بله، از این که جغرافیا خواندم خیلی راضی هستم. بعد از این که در مقطع کارشناسی فارغ التحصیل شدم، جذب دانشکده پزشکی دانشگاه تهران شدم. در سال 1351 تعدادی کارشناس عالیرتبه از سازمان بهداشت جهانی به ایران آمدند تا خط سیر سرطان مری را که از شمال ایران می گذشت ...
برای برگشتن سر کار روزشماری می کردم!
و دوست دارم؛ حتی اگر خودم کارگردانش نبوده باشم. دقیقاً از چه مرحله ای با این فیلم گره خوردید؟ می توانم بگویم خیلی زود؛ یعنی از ابتدا. گره اول را هم خودم زدم! من پیش نویس فیلم نامه را خواندم و بعد از حدود یک سال با خانم رولینگ برای نوشتن فیلم نامه ی اصلی وقت گذاشتیم. البته افراد دیگری هم در این بخش همراه ما بودند و حدود یک سال زمان برد تا داستان را پرداخته کنیم و برای ساخت ...
روشن:مصاحبه اکبرپور را ندیدم اما درست می گوید
به این سوال که چرا با وجود نشنیدن اظهارات اکبرپور چنین صحبتی می کند، گفت: اولا که او بازیکن استقلال بوده و سال ها در این تیم زحمت کشیده است. ثانیا زمانی که من در آنجا حضور داشتم متوجه شدم که چندین نفر به او پیشنهاد مالی داده بودند که بازیکن بگیرد ولی او قبول نکرد. روشن تاکید کرد: این صحبت ها الان برای همه جالب است و شنیده ام در موردش صحبت می کنند اما زمانی که من همه این مسائل را گفتم ...
شوخی های جالب شبکه های اجتماعی (343)
26. بچه هه تو بی آرتی گریه میکرد میگفت کیک میخوام, مامانش گفت کیک نداریم الان. منم از کیفم یه کیک درآوردم جلوش خوردم تا بیشتر گریه کنه. 27. یه بار دبستان خودمو زدم به دل درد رفتم خونه. در حیاطو باز کردم دیدم بابام سر کار نیست توی حیاطه، آهسته درو بستم برگشتم مدرسه. 28. سال آخر دانشگاه بودم دیدم مادرم اومد تو دانشگاه گفتم اینجا چی کار میکنی؟ گفت اومدم از معلمات وضعیت ...
قتل همسر به بهانه نداشتن شغل مناسب
نوشتم زمانی که موبایل همسرم را چک کردید و علت اختلاف ما را فهمیدید، من خودم را به پلیس معرفی می کنم شما قبلاً فوتبالیست بودید؟ مربوط به دوران نوجوانی است. آن زمان عضو یک تیم بودم، اما معتاد شدم و ورزش را رها کردم. الان هم معتادی؟ نه. پنج سال قبل اعتیادم را ترک کردم دوست داشتی همسرت زنده بود؟ بله. من واقعاً همسرم را دوست داشتم تا جایی ...
نجات قاتل پس از بازسازی صحنه قتل در دادگاه
.... آرمین پسر آرامی بود و همه اقوام و همسایه ها از او تعریف می کردند. اصلاً فکر نمی کردیم که با شراره اینطور درگیر شود که چاقو بکشد و باعث این جنایت شود. همه این رفتارها به خاطر مواد مخدر بود. سپس متهم در جایگاه ایستاد و در شرح ماجرا گفت: 20 ساله بودم که به خانه بخت رفتم. زندگی خوبی داشتم ولی شوهرم بعد از چند ماه به مصرف مواد اعتیاد پیدا کرد. وقتی خانواده اش اعتیاد او را فهمیدند و متوجه ...
ارتباط مسائل اخلاقی با اعدام "فاضل خداداد"
موقع در زندان اوین دادسرا نداشتیم. الان یک ناحیه در مجاورت اوین مستقر است. آن زمان 6 دادسرا داشتیم که شامل دادسرای کارکنان دولت، دادسرای خوش، یوسف آباد، دادسرای فرصت، دادسرای شهرری و یک دادسرا هم در الهیه بود. بعدها دادسراها زیاد شد. ** بعد از پرونده فاضل خداد، باز هم پرونده های مهم در دست داشتید؟ بعد از این پرونده، چند سال رئیس دادگاه بودم و سپس رئیس دادگاه تجدیدنظر شدم ...