سایر منابع:
سایر خبرها
آیا دختر جوان با میل خودش در پراید هدف آزار و اذیت های شیطانی پسران قرار گرفته بود؟
.... اما زن جوان از تغییر مسیر شکایت کرد که من گفتم این راه میانبر است. چند دقیقه بعد هم دوستم از روی صندلی عقب به جلو آمد. آن موقع بود که زن جوان خیلی ترسید. تا آن موقع او را ندیده بود؟ فکر نمی کنم چون شیشه های ماشین دودی بود و او هم روی صندلی عقب دراز کشیده بود. بعد چه اتفاقی افتاد؟ وقتی از دختر جوان درخواست رابطه کردیم، خودش 50 هزار تومان پولی که همراه داشت و دو انگشترش را ...
زیباترین زنان مطلقه در هالیوود! + تصاویر
عجیب و غریب با هم آشنا شدند و رابطه رمانتیک شان از همانجا آغاز شد. چند سال بعد طی مراسمی خصوصی در منزل شان با هم ازدواج کردند. با آنکه این زوج با مسائل حقوقی که ربطی به زندگی شان نداشت مواجه بودند، ولی هیچ کس فکرش را نمی کرد که در حریم خانه شان مشکلات جدی داشته باشند. در ماه مه سال 2016 بود که خانم هرد درخواست طلاق داد و زمین و زمان را زیر و رو کرد. درخواست طلاق او حاوی ادعاهای جنجالی از ...
ماجرای توصیه "حاج محمد" به "چله" زیارت عاشورا
انتخاب کردیم. ماحصل ازدواج من و حاج محمد 3 فرزند است که 2 تا پسر و دیگری دختر است. ماجرای سوریه رفتن حاج محمد از کجا شروع شد و این موضوع را چطور با شما درمیان گذاشت؟ همسر شهید : محمدآقا رفته بود کربلا همانجا خواب دیده بود که همکارانش همگی لباس نظامی پوشیده بودند و شهید حاج حسین بصیر آمد و داشت کمربند همه را محکم می کرد. هنگام بازگشت از کربلا وقتی به مرز رسید حاج اصغر (یکی از ...
از عبارت ذخیره نظام در مقطع خوبی استفاده نکردند/ دولت در بحث اشتغال می توانست تصمیم های بهتری هم بگیرد/ ...
داشتیم و ایشان پزشکی تهران می خواند و دانشجو بود و آنها اصرار کردند با این که من علاقه به جامعه شناسی داشتم. س: چه سالی ازدواج کردید؟ هاشمی: سال 61 بود. 5 اسفند این سال بود. س: چطور با هم آشنا شدید؟ خانم دکتر هم دانشجوی پزشکی بودند؟ هاشمی: بله. همکلاس من بودند و در دانشگاه با هم آشنا شدیم و هیچوقت فکر نمی کردم چنین وصلتی صورت بگیرد. س: در مشهد ...
علیرضا عصار: این روزها حالم برای برگشتن خوب است
همدیگر را ببینیم ولی او جزو خوانندگانی بود که من تولیداتش را دنبال می کردم. اما اگر بخواهم درباره این موضوعی که شما اشاره کردید، صحبت کنم ممکن است حملِ بر خیلی مسائل شود در نتیجه من درباره دوستان عزیزم در این نسل صحبت نمی کنم و پاسخ شما را بدون هیچ سر سوزنی اغراق و کلیشه درباره خودم می گویم. اما یک واقعیتی هست که امروز وقتی برمی گردم و به آن نگاه می کنم، احساس می کنم یک عنصر عجیبی از رابطه ...
ماجرای عجیب مردی که از زباله گردی به حسابداری رسید
دوباره ازدواج کرده و او را طلاق داده بود، ناراحت بودم. قبل از آن درک درستی از وضعیت مادرم نداشتم و به همین دلیل دوست داشتم مثل پدرم چهار تا زن بگیرم. اما بزرگ تر که شدم، دلم نمی خواست مثل او باشم. ابراهیم 19 ساله که شد، پدرش برایش آستین بالا زد و دامادش کرد. پدرش هنوز هم مواد مصرف می کرد و در این بین بالاخره ابراهیم هم بند را آب داد و همراه پدر و دایی اش پای بساط نشست. اوایل یک روز در میان ...
مرضیه دباغ که بود؟+ فیلم و تصاویر
به گزارش حوزه احزاب و تشکل های گروه سیاسی باشگاه خبرنگاران جوان؛ مرضیه حدیدچی در سال 1318 در شهر همدان متولد شد. وی دارای خانواده ای مذهبی و فرهنگی بود. تحصیلات خود را از مکتب خانه آغاز کرد و از معلومات پدرش در یادگیری قرآن و نهج البلاغه بهره فراوان برد. مرحومه دباغ در سال1333 با محمد حسن دباغ ازدواج کرد. این ازدواج را می توان سرآغاز تحولات زندگی وی محسوب کرد. در آغازین روزهای زندگی ...
ساناز نمی خواست تن به خواسته راننده کثیف بدهد و...
مقابلم توقف کرد و من مقصدم را گفتم. راننده پسری جوان بود که رفتار عادی داشت. بعد از خرید دوباره سوار ماشین شدم تا به خانه بازگردم. در حال بررسی پیغام های تلگرام بودم که متوجه شدم راننده به سمت بیراهه حرکت می کند. از او خواستم توقف کند اما با سرعت به مسیرش ادامه داد. نمی دانستم چکار کنم. به نامزدم زنگ زدم که او خواست سر و صدا کنم و در یک پیچ خودم را از ماشین به بیرون پرت کنم. با راننده ...
دردسر ارتباط شوم منشی جوان با مدیرعامل خسیس
دخترش بود که شوهر کرد، آن هم با فشار خانواده ای سنتی که ازدواج سریع دختر را به صلاح می دانستند و می گفتند ادامه تحصیلش وقت تلف کردن است. پسر همسایه که از سربازی برگشت، بزرگترها خودشان بریدند و دوختند. آرزو عروس شد و رفت خانه بخت. اما چند سال نگذشته بخت سفیدش سیاه شد و شوهرش در تار عنکبوت اعتیاد افتاد. آرزو تنها مانده بود با دلخوشی دخترکش. کار شوهرش که به شیشه کشید؛ راهی دادگاه شد. مهرش را بخشید و ...
وقتی سرزده به خانه رفتم مرد غریبه را داخل کمد پیدا کردم
معتاد نیست. مطمئن بودم همسرم با مردی ارتباط پنهانی دارد و این مرد او را معتاد کرده است. عصر روز حادثه دخترم را از مدرسه به خانه خواهرم بردم. شب هنگام به خانه ام رفتم. وقتی همسرم در را بازکرد، با دیدن من وحشت کرده بود . وی افزود: پس از ورود به خانه سر و صداهایی شنیدم. اتاق ها را گشتم تا این که متوجه شدم سر و صدا از داخل کمد است. در آن را که باز کردم، در کمال تعجب با مرد معتادی روبه رو ...
ترفند مرد کثیف و آزار دهنده دختر 14ساله برای جلوگیری از شکایت
. یک ساعت پس از فرار، محمد پیامی در تلگرام برایم فرستاد و تهدید کرد اگر شکایت کنم، آبروی خودم هم می رود؛ چرا که او مبتلا به ویروس اچ ای وی است و من هم دچار بیماری ایدز شده ام. او می گفت اگر شکایت کنم مرا به قرنطینه می برند و آبرویم پیش خانواده و دوستانم می رود. وی ادامه داد: من 7روز خانه دوستم بودم و در این مدت مدام اشک می ریختم تا اینکه در نهایت مجبور به شکایت شدم. پس از شکایت این دختر جوان ...
دردسر صیغه کردن زن زیبا برای تازه داماد / سارا چند روز قبل از عقد با دختر عمویم باردار شد
شده است. ابتدا باور نکردم اما وقتی فهمیدم موضوع حقیقت دارد از او خواستم تا سقط جنین کند اما او قبول نکرد تا این که نوزاد دختر به دنیا آمد. ترس از این که خانواده عمویم در جریان ازدواج موقت من قرار بگیرند زندگی ام را فلج کرده بود. مانند دیوانه ها این سو و آن سو می رفتم و هر لحظه تصمیمی برای پنهان کردن این ماجرا می گرفتم ولی این رسوایی در حدی نبود که با تفکرات بچگانه من پنهان بماند. از سوی ...
صاحب رستوران معروف دومین دختر کارگر رستورانش را هم آزار و اذیت کرد
ادعای شاکی را تأیید کرده بود وی در شکایتش گفت: از اینکه رستوران معروف در کرج نیز شعبه ای راه انداخته و من استخدام شده بودم، خوشحالی می کردم. با خودم می گفتم در محلی معتبر و بدون دردسر مشغول به کار هستم. اما خیلی زود متوجه رفتارهای عجیب و محبت های صاحب رستوران شدم و پس از یک ماه و در جریان تماس های تلفنی و پیامکی به هم علاقه مند شدیم. این نخستین بار بود که مهر کسی به دلم می نشست و چون صاحب رستوران مرد ...
بی آبرویی دختر شهرستانی با لو رفتن فیلم رقص با پسر جوان در پارتی مختلط
خوابگاه مستقر شدم. مدتی گذشت و احساس کردم محیط خوابگاه را دوست ندارم و به همین خاطر پس از موافقت خانواده ام، با چند نفر از دوستانم خانه ای مجردی اجاره کردیم. رعنا که مدام در بین صحبت هایش اظهار پشیمانی می کرد، افزود: همخانه های من برخلاف ظاهرشان خوشگذران و اهل میهمانی های خاص بودند. اما من در خانواده ای مذهبی بزرگ شده بودم و این رفتارها از نظر من درست نبود. از طرفی به خانواده ام قول داده ...
این دو دختر به خاطر پول چه کارهایی که نمی کردند!
کار می کردم تا اینکه با زن میانسالی به نام مهری آشنا شدم او کارش پیداکردن شوهر برای دخترها بود و به من گفت توهم بیا توکار ما، پول خوبی در آن است، بعد از کمی وردستی کنار مهری من هم خودم شدم یک پا دلال حرفه ای و هم برای دختر و پسرهای دم بخت را پیدا کرده و آنها را باهم آشنا می کردم و ازاین راه در آمد کسب کردم تا اینکه چند وقت پیش برای یک مرد 40ساله دختری پیدا کردم و آنها بعد از کلی دردسر با هم آشنا ...
دختر تهرانی را به خاطر بدحجابی کشتند!
از حادثه یکی از دوستانم شماره مریم را به من داد و رابطه ما به صورت تلفنی شروع شد. مریم گفته بود هپاتیت دارد. کمی که رابطه ما ادامه پیدا کرد، دلم به حالش سوخت و زمانی که به خودم آمدم به او علاقه مند شده بودم. مدتی بعد اما با هم اختلاف پیدا کردیم؛ چراکه او پوشش خوبی نداشت. متهم در شرح روز حادثه گفت: آن روز به محل کار مریم که یک کارگاه پلاستیک سازی در خاک سفید بود، رفتم. وقتی وارد شدم ...
یکی از دوستان بی شرم شوهرم دست در بازویم انداخت / هر چه همسرم را صدا زدم اعتنا نکرد!
ها و تاریکی ها، از مصایب و رنج و غم های زمانه که با خطوط سرنوشتم عجین شده و سخت آزرده ام ساخته است!؟ از بس قلب کوچکم مالامال از درد ها، ناامید ی ها و لبریز از ناراحتی ها و غم ها شده ، احساس می کنم که روزی این همه اندوه و درد، سرانجام محو و نابودم خواهد ساخت. در یک خانواده ساده و معمولی زندگی می کردم ، مادرم مرا همیشه ایّام مورد مهر و محبّت فراوان خود قرار می داد، ولی پدرم آنگونه که می ...
جهان شما را از خود عبور می دهد
کارگزارم را ببینم. چه می خواستم به او بگویم؟ دارم روی آن کار می کنم. توی سرم. ولی تفاوتش در این است که شما کار را تحویل دادید. بله. ولی اگر من راه مناسبی پیدا نکرده بودم تا به سوی آن مردمی حرکت کنم که در آنجا همه چیزی در پنجاه شصت صفحه اتفاق می افتد، پس هنوز توی سرم است. خدا می داند چند سال دیگر می باید طول می کشید. فکر می کنم این حقیقت به من کمک کرده که یک کار روزانه داشتم ...
ایدز دارم؛ اما ترکم نکنید
بودن از او جدا شدم ، اما نمی دانستم پس از جدایی نه تنها از مشکلات رهایی نمی یابم بلکه تا آخر عمرم من را گرفتار بیماری کرده که علاج ندارد. وی اضافه کرد: خانواده ام وقتی متوجه شدند که من ایدز دارم همه آنها از ترس مبتلا شدن مرا ترک کردند. وی اظهار کرد: مدتها گریه می کردم که چرا من؟ گناه من چه بود که به این بیماری مبتلا شدم تا اینکه توسط یکی از افراد به مرکز مشاوره بیماری رفتاری ...
گفتگو با قاتل سارا :پول آنها مرا به اینجا کشاند
؟ با اودر یک مهمانی شبانه و از طریق یکی از دوستانم آشنا شدم. به علت اعتیاد از سوی خانواده اش طرد شده بود و با تعدادی از دوستان مانند خودش در یک خانه مجردی زندگی می کرد. تو که از وضعیتش اطلاع داشتی پس چرا با او دوست شدی؟ قصدت ازدواج بود؟ من هرگز هدفم از دوستی با او ازدواج نبود بلکه به دنبال یک هم صحبت بودم. البته هوس های شیطانی هم بی تاثیر نبود. او همیشه در دسترسم ...
وقتی با مخاطب تلویزیون مثل کاسب های چینی برخورد می شود!
پول و زمان به اندازه کافی در اختیار تهیه کننده قرار می گرفت. به نظرم صداقت داشتن در کار خیلی مهم است. من می توانستم بمانم و آقای مفید هم پیشنهاد مالی خیلی خوبی برای بازنویسی فیلمنامه داده بود، اما من نمی خواستم یا بهتر است بگویم که نمی توانستم. فیلمنامه همانند بچه ام بود که دو سال آن را بزرگ کرده بودم و حالا باید با ماشین از روی او رد می شدم؛ بنابراین پیشنهاد دادم فیلم نامه را برای بازنویسی به ...
قتل دختر جوان در پارکینگ
رنگش پرید. سوال های ماموران را بسختی جواب می داد و حرف های متناقضی می زد تا این که سر انجام تصمیم گرفت راز قتل را فاش کند. او در اظهارات خود مدعی شد، حدود چهار سال پیش که خانه خود را به این ساختمان منتقل کردیم، من با عسل آشنا شدم. از همان روز های اول به هم قول دادیم، بعد از اتمام درسمان با هم ازدواج کنیم. قول و قرار ازدواج به هردوی ما انرژی زیادی برای ادامه مسیر می داد. همدیگر ...
خانم مارپل، راز 2 جنایت را فاش کرد
این بار در بازجویی ها مدعی شد، سلاح را از دوستش خریده است. در این مرحله، فروشنده سلاح نیز به پلیس آگاهی فراخوانده شد. این مرد در تحقیقات گفت: سلاح را من نفروخته ام و نمی دانم چرا دوستم چنین حرفی زده است. با توجه به اظهارات مرد، متهم دوباره مورد تحقیق قرار گرفت تا این که بعد از چند روز سکوت اعتراف کرد، قصد قتل همسرش و دوستش را داشته که با حضور پلیس در اجرای نقشه ناکام مانده است ...
این آرایشگاه زیبا نیست
کند بیا خانم شما هم نگاه کن: ببین برایت علامت هواپیما افتاده انگار با همان مردی که گفتم به خارج از کشور می روید. او که از حرف های زن فالگیر غرق در شعف و شادمانی شده کیف پولش را باز می کند تا هزینه فالش را بپردازد اما فالگیر اشاره می کند که 30 درصد هزینه فال متعلق به صاحب آرایشگاه است و او باید با صندوق آرایشگاه تسویه کند . تتو بدن به قیمت مشکلات پوستی قیمت تتوی ابرو از 500 ...
از عبارت "ذخیره نظام" در مقطع خوبی استفاده نکردند/ قانون تجمیع بیمه ها و سیاست های کلی نظام سلامت گرفتار ...
شیمیایی شد و در سال 72 به سعادت رسید. ایشان هم پزشک بودند. وزیر بهداشت با اشاره با شغل پدری خود و نقش او در پزشک شدنشان اطهار داشت: پدرم علاقه مند بودند من به ایشان کمک کنم و آنچنان به پزشک شدند علاقه مند نبودند. دلیل آمدنم به پزشکی همسایه ای بود که در دانشگاه پزشکی تهران دانشجو بود و آنها اصرار کردند، من به جامعه شناسی علاقه داشتم. هاشمی گفت: 5اسفندماه سال 61 ازدواج کردم. خانم ...
نکته های عالی برای همسرداری خانم ها
بد دل بوده اما رفتارش با شما بسیار خوش بینانه است، این رفتار او به احتمال زیاد ظاهری و دروغین است. رفتارهای واقعی او رفتارهایی است که با اعضای خانواده اش دارد و مدتی بعد از ازدواج با شما هم همان گونه رفتار خواهد کرد. چگونگی برخورد زنان در هنگام بی توجهی مردان اگر بعد از ازدواج رفتار مرد تغییر کرد و خصوصیات قبل را نداشت، راه حل این است که رفتار فعلی تان را با رفتار زمان آشنایی ...
واکنش جالب مایلی کهن به عکس یادگاری مهدی رحمتی با دختر بی حجاب
. من هیچ تفاوتی با کارگر زحمتکش شهرداری ندارم. چرا باید ورزشگاه و محیط زیست را آلوده کنیم؟! یادم می آید وقتی سرمربی گهر دورود بودم برای اولین بار در حالی به ما میزبانی دادند که استقلال باید در جام حذفی به آن شهر می آمد. همه هم از رابطه من با سرمربی محترم آن زمان استقلال مطلع بودند اما با این وجود روز قبل از بازی وقتی تماشاگران سر تمرین علیه ایشان شعار دادند من سمت آنها رفتم و گفتم اگر به آقای قلعه ...
به خاطر دخترم یلدا
کمک داشتند. این طور نسخه پیچیدن ها کاری عادی شده بود. در خانواده ای فقیر و پرجمعیت متولد شدم، پدر و مادرم بیسواد و هر دو معتاد بودند. شغل پدرم جمع آوری ضایعات و مادرم هم خانه دار بود. زندگی مان به سختی می گذشت، درآمد ناچیزی که پدرم داشت خرج مصرف مواد خود و مادرم می شد. با هزار خواهش و تمنا و التماس پدرم اجازه داد دیپلم بگیرم، اما به علت مشکلات مالی و بی توجهی خانواده نتوانستم دانشگاه ...
جنایت به خاطر عشق های پوشالی
زندگی کند. حتی خانواده اش را هم در جریان گذاشته بود. همه چیز خوب و عالی پیش رفته بود. نمی دانست چرا این قدر سریع کارشان به بیابان های اطراف شهر و انتقام از دختر رسید. سال اول دانشگاه بود که او را دید. دخترک در خیابان راه می رفت و با دوستانش می خندید که او آنها را دید. در همان نگاه انگار مغزش جادو شد. دیگر هیچ نفهمید. از فاصله دور آنها را تعقیب کرد و آدرس خانه دختر را یاد گرفت. دو سه کوچه ...
سردار شهید حاج علی باقری + تصاویر
پایگاه اطلاع رسانی آزادگان ایران : زندگی نامه همواره در امواج خطر و عملیات های سخت و دشوار، طرح ها و ابتکار عمل های این فرمانده شجاع، قوت قلب مسوولان جنگ بود. حاج علی در طول مدت حضور طولانی و مداوم خود در جنگ هرگز حتی برای یک مرتبه اظهار خستگی نکرد. با آنکه کار فرماندهی در جنگ آن هم جنگ ایمان و کفر، جنگ نور و ظلمت، بسیار سخت بود و آماده سازی نیروها برای عملیات و انتخاب بهترین و مجربترین کادر فرماندهی کار چندان آسانی نبود اما شهید باقری با صبر و حوصله و مهارت و تجربه بارها در مناطق مختلف این کار سخت را انجام داد و ه ...