سایر منابع:
سایر خبرها
درخشان:آقای مطبوعاتی نما!بازیکن دادی و نگرفتم و با من چپ کردی!/کفشگری وجدان داشته باشد
روبه رو بودم. باشگاه پول نداشت و من فقط می توانستم یکسری بازیکنان را جذب کنم. درخشان بیان داشت: من هم دوست داشتم محسن مسلمان در نیم فصل جذب شود و حتی بازیکنانی که کیفیت بازی مسلمان را دارند اما وقتی باشگاه نمی توانست آن بازیکنان را جذب کند گناه من چیست؟ وی در خصوص اینکه می گویند بازیکنان جذب شده از سوی او دو میلیارد روی دست باشگاه خرج گذاشته اند، عنوان کرد: چه کسی این حرف را زده ...
52 سالگی شروع به حفظ قرآن کردم/ حس خوب حافظ قرآن بودن را با هیچ چیز معاوضه نمی کنم
دلیل تمرین های شنیداری فراوان به مرور قرائت قرآن را به طور کامل فرا گرفتم و توانستم به توفیق الهی به حوزه حفظ قرآن نیز وارد شوم. وی اظهار کرد: اگر علاقه باشد حفظ قرآن راحت است، مشغولیت های کاری زیادی دارم ولی به خاطر علاقه زیاد و شیرینی انس با قرآن ساعات پایانی شب و یا بعد از اذان صبح برای حفظ کلام وحی وقت می گذارم. این حافظ قرآنی ابراز کرد: علیرغم تلاش هایی که روزانه برای ...
بازیگر نقش سعید در مجموعه شمعدونی: به اجبار سروش صحت گواهینامه گرفتم/ بسیاری از سکانس ها را حذف کردیم
ام می گرفت. این کار یک کمدی موقعیت درستی است. این بازیگر از متنفر بودنش از رانندگی نیز گفت و اینکه از سال گذشته که کار شمعدونی را شروع کرده است با وجود اینکه از رانندگی متنفر بوده اما به اجبار سروش صحت مجبور شده به آموزش رانندگی برود و گواهینامه بگیرد. او با اشاره به خاطراتش در مجموعه شمعدونی گفت: پیش از این که گواهینامه بگیرم رانندگی نکرده بودم و علاقه ای هم به رانندگی نداشتم ...
شهیدی که 14 خرداد پاسدار رسمی شد+عکس
گروه جهاد و مقاومت مشرق - بعد از ظهر یک روز جمعه مهمان خانه ی شهیدی شدیم تا در حضور خانواده، دوستان و همرزمان شهید از خاطرات هوشنگ اسم زمانی بشنویم. از دوستان و خانواده شهید می خواهم که از شهید برایم بگویند. حاضرین انگشت اشاره شان را به سوی سردار طوسی می گیرند که فرمانده شان بوده است. پادگان امام علی(ع) اولین مرکز آموزش سپاه سردار طوسی می گوید: پس از انقلاب و با تاسیس سپاه ...
بنی اعتماد: چه چیز سفیدی را سیاه نشان دادم؟
علاقه وارد سینما نشدم، شرایطی در ابتدای زندگی ام به وجود آمد که باعث شد وارد این عرصه شوم، به دلیل رسیدن به شغل مورد علاقه ام که معماری بود وارد تلویزیون شدم. وی ادامه داد: بعد از یک سال کار در تلویزیون، نظرم تغییر کرد و وارد دانشکده هنرهای دراماتیک شدم. بنی اعتماد با بیان اینکه سینما برای من یک وسیله است نه هدف، گفت: شانس داشتن سینما به عنوان یک تریبون را به دست آورده ام و ...
صحبت های پسر 12 ساله با قاتلان پدرش قبل از اعدام
...> اول آبان سال 90 بود که خانواده طلافروش مقتول برای شناسایی قاتلان وارد پلیس آگاهی شدند. پسر 12 ساله مقتول با دیدن قاتلانی که بی رحمانه پدرش را با شلیک گلوله کشته بودند، بغض در گلو مانده اش ترکید. او چنان گریه می کرد که اشک در چشمان همه حاضران حلقه زد. از شدت خشم دست های کوچکش را مشت کرده بود و همه توانش را در انگشتانش می فشرد. وقتی روبه روی 3 جنایتکار خشن ایستاد در میان هق هق گریه فریاد ...
با روسری یا بی روسری، مسئله این است+تصاویر
ندارد و فقط هنگام حضور در میان اقوام خود حجاب می گذارد اما یک راز ناگفته دارم اینکه، زمان هایی که باید با حجاب به جایی بروم و تصمیم می گیرم که موقتا حجاب داشته باشم، احساسم شبیه یک حس عمیق پرحرارت است. حسش شبیه، شبیه کامل شدن است. انگار که چیزی را از قبل گم کرده بودم و الان پیدایش کردم و بعد احساسش می کنم و بعد آن را روی سرم می گذارم و بعد تکامل خودم را در خودم می بینم. ...
قاسمی : به مدال 200 متر امیدوارترم
او عصر چهارشنبه در روز اول مسابقات در ماده 100 متر می دود: من دیرتر از همه می روم. روز اول هم مسابقه 100 متر دارم، در حالی که 5 ساعت اختلاف ساعت با آنجا داریم. همین کار را برایم سخت می کند. به خاطر اختلاف ساعت باید 4، 5 روز پیش به ووهان می رفتیم. من حتی فرصت تمرین روی پیست مسابقه را هم ندارم و تنها می توانم یک روز استراحت کنم. او با اینکه دوست دارد در 100 متر هم مدال بگیرد اما شرایط به او اجازه نمی دهد: من در 100 متر به فینال می ...
کمالوند: با مسئولان تیم اختلاف سلیقه دارم
داشتم که حفظ تیم در لیگ برتر بود. خوشحالم از اینکه توانستم وظیفه ام را به خوبی انجام دهم. وی در ادامه افزود: زمانی که من تیم گسترش را تحویل گرفتم این تیم شرایط خوبی نداشت اما با تلاش و همدلی بازیکنان و حمایت هایی که مدیرعامل، رئیس و اعضای هیئت مدیره و مالک باشگاه انجام دادند خوشبختانه توانستیم سهمیه تبریز را در لیگ برتر حفظ کنیم، ضمن اینکه در نیم فصل دوم هم با نتایجی که مقابل تیم هایی چون ...
سارق مسلح اسکناس های نو را در بزرگراه ریخت!
نمی کرد و من یک لحظه او را رها کردم و سوار بر موتورسیکلت گریختم. البته آن روز به خاطر این که استرس داشتم یک بار سلاح از دستم افتاد که بلافاصله آن را برداشتم و کارمند مذکور را تهدید به مرگ کردم. پس از آن هم وقتی وارد بزرگراه غدیر شدم احساس کردم موتورسواری مرا تعقیب می کند به همین خاطر هم بر سرعت موتورسیکلت افزودم و با تغییر مسیر در خیابان های اطراف به منطقه مهرآباد رفتم که موتورسوار مرا گم کرد. بعد ...
بهانه ی بزرگ برای شادی
، فرزندم ، والدینم بعد از من چه می کنند؟ شاید لازم باشد درد زیادی را تحمل کنم. شاید مجبور شوم یک مبارزه ی سخت را تجربه کنم .آیا قدرت آن را دارم که برای زندگی ام با زندگی بجنگم؟ افراد زیادی را در دوران شیمی درمانی دیده بودم ، حالا نوبت من شده بود که این روزها را طی کنم؟ تمام این سی و اندی سال مثل یک فیلم روی دور تند ، از مقابل چشمانم گذشت. سال های مدرسه و انتخاب رشته و دلهره ی ...
مهدی هاشمی: راه رفتن در جنگل را به فرش قرمز ترجیح می دهم
. البته به چند کاراکتر فکر می کنم، اما چون هنوز در ذهنم رشد نکرده، نمی توانم با کارگردان خاصی در میان بگذارم. شاید هم روزی خودتان کارگردان شدید! کارگردانی خیلی سخت است. باید با افرادی که مامور می شوند سناریو را تغییر دهند مدام چانه بزنی. البته چندین بار با آنها وارد مذاکره شدم و دیدم هرچه نوشته بودم را خراب کردند. برخی مسئول به بیراهه کشاندن فیلمنامه ها هستند. آنها بعد از مدتی اگر ...
شهادت غواصان در کربلای 4 به روایت شاهد عینی
سردار حمید حسام نخستین نویسنده ای است که پس از گذشت سال ها از دوران دفاع مقدس و حماسه فراموش نشدنی شهدا و رزمندگان قلم به دستش گرفته است و غواص های عملیات کربلا4 را دست مایه داستان خود در حوزه خاطره نگاری جنگ تحمیلی قرار داده است.این کتاب 16 سال پیش منتشر شده است. کتاب غواص ها بوی نعناع می دهند ، روایت داس ...
میهمان ویژه کنسرت علیزاده و پیام تسلیتی که از اتریش به هرمزگان آمد
کاشف حضور پیدا کنم که به نظر من کنسرت بسیار خوب و ارزشمندی بود که می تواند سرآغاز خوبی برای برگزاری برنامه های مختلف شب آهنگسازان ایرانی باشد. این آهنگساز ادامه داد: برگزاری مراسم اختتامیه دومین جشنواره موسیقی بسطامی نیز یکی از اتفاقات خوبی بود که در این چند روز شاهد آن بودم زیرا فارغ از اهمیت و ارزشی که این جشنواره می تواند در عرصه موسیقی سنتی داشته باشد، حضور یک گروه قدرتمند از ...
دل مویه های مادر فرمانده گروهان غواصی پس از 28 سال
با 5 بچه قد و نیم قد ماندم. روزگار سختی بود، اما مادر بودم و نمی توانستم ناراحتی فرزندانم را ببینم. شروع به کار کردم و با پولی که از درست کردن خمیر و آش برای مردم به دست می آوردم بچه ها را بزرگ کردم. محمدرضا از همان دوران کودکی دلسوز بود و همیشه می گفت مادر ای کاش زودتر بزرگ شوم و بتوانم زحمات تو را جبران کنم. فرزندانم مقابل چشمانم قد کشیدند و بزرگ شدند. برای بچه ها هم پدر بودم و هم ...
پاسخ داورزنی به ابهام ها
پیروز که می شدم احساس شادی نمی کردم. در حقیقت آنقدر در مسابقات مختلف پیروز شده بود که می گفت وقتی قهرمان می شدیم یا تیم می برد، لذتی که قبلا داشتم را نداشتم. شما باید مربی انتخاب کنی که همانطور که در کوران بازیگریش طلای المپیک را دارد، در دوران مربی گری هم بتواند بهترین باشد. نگاه می کنی می بینی یک مربی 6-7 سال است مربی گری می کند و چهار پنج سال بهترین مربی سری آ ایتالیا بوده. بعد در ...
باید برای مقابله با مشکلات کفش آهنین به پا کرد
فعالیتت می گیری، یک سال پس از آن وارد تیم ملی می شوی و اولین نشان برون مرزی را مدت زمان کوتاهی بعد از راهیابی به تیم ملی می گیری و سپس پارالمپیک پیش رو. با توجه به سنم، این مسئله همه ذهنم را مشغول نکرد اما گوشه ای از ذهنم بود و دقیقاً همان اتفاق ها رخ داد. زمانی که تیراندازی را شروع کردم 22 سال سن داشتم و کوچک ترین تیرانداز کشور در بین آقایان و بانوان بودم که شش ماه بعد از شروع، اولین طلای کشوری را ...
مدیری که هنگام بازدید شاه از مدرسه حاضر به نصب پرچم استقبال نشد
. وی سپس به ویژگی های معلمان خوب اشاره و عنوان کرد: یک معلم نباید اصلاً موبایل با خود به همراه داشته باشد، چه رسد به اینکه موبایلش روشن هم باشد. معلم نباید تبعیضی میان بچه ها قائل باشد، چرا که چهل مغز مختلف با گرفتاری ها و اندیشه های متعدد در کلاس حضور دارند، معلم حتی یک بار هم نباید بعد از بچه ها در کلاس باشد. نباید بگوید خوب بچه ها یک دقیقه تا زنگ فرصت داریم، سؤالی نیست؟ بچه ها متوجه ...
داستان زندگی طلبه ای که پزشک شد
، تبریز و اهواز شرکت کردم و قبول شدم، اما دانشگاه شیراز را انتخاب کردم. وقتی برای ثبت نام مراجعه کردم متوجه شدم باید شهریه 2400 تومانی پرداخت کنم. روز آخر ثبت نام بود و نمی توانستم شهریه را پرداخت کنم، با نا امیدی به سراغ پرفسور حائری رفتم. او وقتی ظاهر من را دید اصلاً فکرش را نمی کرد که پزشکی قبول شدم ولی به دستورش از پرداخت شهریه معاف شدم." با وجودی که راه پزشکی را در پیش گرفته بود، اما ...
مهم نیست به استخر نرفتم
تمدنی کهن دارد. من قبل از آمدن فکر می کردم بانوان ایرانی خیلی محدود هستند و پوشیه دارند اما دیدم نه. خیلی هم مد روز هستند. حتی شب ها بیشتر از مردان، بانوان بیرون هستند. من وقتی نمی توانستم استخر بروم کاخ گلستان را در میدان امام خمینی دیدم. عکس های زیادی هم از آنجا گرفتم. ایرانی ها خیلی راحت ارتباط برقرار می کردند. اول که من سلام می کردم فکر می کردند ایرانی ام اما بعد متوجه می شدند خارجی ...
علی کریمی:مادر نزاییده بازیکنی مرا مسخره کند!
نیستند و می آیند به فوتبال و پرسپولیس. وقتی یک بازیکن پرسپولیس کلی شلوغ می کند، کلی جنجال درست می کند، به دو روز نمی کشد برمی گردد سر تمرین، همین می شود. البته خانزاده 9 ماه محروم شد. خبر دارید که؟ 9 ماه محروم می شود ولی کاش این 9 ماه بعد از مدتی نشود 3 ماه و 4 ماه! مواردی بوده که محرومیت کم کم نصف شده است. این حکم را فدراسیون داده است، در حالی که معتقدم این حکم را باید باشگاه ...
پرسپولیس مرا میخواهد من پرسپولیس را نمی خواهم!
نیک نیوز: مبین میردورقی، درباره حضورش در تیم فوتبال پرسپولیس و حاشیه هایی که حضور او در این تیم به وجود آورد گفت: زمان کادر فنی قبلی پرسپولیس من به این تیم آمدم آن هم زمانی که پرسپولیس نیاز به مدافع چپ داشت و آن زمان من از سایپا دو جلسه با سرخپوشان تمرین کردم و بعد صحبت های نهایی انجام شد و سپس جذب پرسپولیس شدم. وی ادامه داد: البته نمی دانم چرا حضور من در این تیم این همه شهر را شلوغ ...
فتح الله زاده؛ سرمربی استقلال جدید من کی روش است / حجازی را به قلعه نویی ترجیح می دهم
کنم 6، 7 میلیون ماهیانه حقوق می گرفت. نباید بی انصافی کنم. او کم هم برمی داشت. اگر ماهی ده میلیون هم می گرفت می شد سالی 120 میلیون به اندازه بازیکن امید باشگاه! من نیازی نداشتم که پول نمی گرفتم. عاشق بودم و مجانی کار می کردم. نه اینکه حقوق بد باشد. * حالا نمی گویید رفتار واعظ با قلعه نویی تا حدودی درست بود؟ - نه. قبول ندارم. اگر می خواهیم کسی را کنار هم بگذاریم باید حرمتش را حفظ ...
فوتبال ایران برای مسئولانش اهمیتی ندارد
دارید چگونه به مربیگری ورود پیدا کنید و آیا این کار شباهتی با بازیگری شما هم دارد؟ من در فوتبال و دوران بازیگری قدم به قدم پیش رفتم و لژیونر شدم. در نهایت هم به تیم بایرن مونیخ پیوستم که جزو برترین تیم های جهان بود و برای رسیدن به این قله تلاش کردم. اکنون هم در مربیگری تلاش خواهم کرد تا موفق شوم. فکر می کنید بتوانید در مربیگری به حقتان برسید؟ من در بازیگری پله پله پیش رفتم و ...
بخشش برادر خطاکار به احترام نیمه شعبان
و همیشه به خاطر اینکه بیکار بودم با من مشاجره می کرد. روز حادثه وقتی به خانه آمدم به سراغ کامپیوترم رفتم که پدرم دوباره به من گیر داد. پس از آن، من ساکم را برداشتم تا از خانه خارج شوم که جلوی مرا گرفت و به من سیلی زد. بعد، من او را هل دادم که به زمین خورد، اما خیلی سریع بلند شد و شروع به داد و بیداد کرد. به همین خاطر گلویش را با دست گرفتم که ناگهان فوت شد. خیلی ترسیده بودم به همین خاطر بعد از ...
زن ریزنقشی که در نوجوانی شوهر تنومندش را کشت!
نداشت چون سال ها بود که فرار کرده بودم و از اعضای خانواده ام کسی از من خبر نداشت. مجبور شدم دوباره پیش شوهرم برگردم. جایی نداشتم. اتفاقی که در بچگی برایت افتاده چیست؟ دو برادر بزرگم من را آزار دادند. وقتی به مادرم گفتم کتکم زد و گفت ساکت شو و این حرف را جایی نگو. حتی کلانتری هم رفتم. مأمور گفت این حرف ها را می زنی خودت را می کُشند. پس برو خانه و سکوت کن. همین برادری ...
سردار آزمون: زیرآب فرهاد قائمی را می زدم !
دادم رقیب همشهری ام فرهاد قائمی بودم و شاید صد در صد از او بهتر می شدم البته شوخی می کنم و قطعا فرهاد از من بهتر است. در حال حاضر والیبال روی بورس است و تیم ملی والیبال برای ایران افتخار آفرین بوده و امیدوارم قهرمان جهان شود. نمی دانم اگر والبیال را ادامه می دادم به اروپا می رفتم یا نه اما اگر والیبال بازی می کردم قطعا زیرآب فرهاد قائمی را می زدم و جای او را می گرفتم. من و فرهاد بیشتر در گنبد و ...
معامله های میلیونی، شگرد تازه زورگیران خشن
تفاوت داشت. مالباخته به مأموران گفت: چند روز پیش با دیدن آگهی فروش خودرو، با فروشنده تماس گرفتم. مبلغی که برای ماشینش درنظر گرفته بود مناسب بود و بعد از گرفتن آدرس، برای دیدن ماشین راهی فلکه سوم تهرانپارس شدم. در آنجا با 2مرد جوان روبه رو شدم. آنها ماشین را نشانم دادند، از آن خوشم آمد و گفتم می خواهم آن را بخرم. این دو جوان اما گفتند فقط به این شرط ماشین را می فروشند که پولم نقد باشد ...
سرقت میلیونی با زورگیری کارت های عابربانک
خودپرداز رفتم و برگه موجودی حسابم را به این شخص نشان دادم. او نیز از وجود پول در حسابم اطمینان پیدا کرد . مال باخته در ادامه اظهاراتش به کارآگاهان گفت: هنوز چند متری از محل دستگاه خودپرداز دور نشده بودیم که ناگهان همان جوانی که برگه موجودی حسابم را به او نشان داده بودم، همراه دوست خود به سمتم حمله ور شدند و با تهدید چاقو و قمه اقدام به سرقت کارت عابربانک من کردند و به سرعت از محل دور شدند ...
یک نیمروز سوخته در آبادان
، من با بسیاری از خانواده های قربانیان این حادثه مستقیما مصاحبه انجام دادم. این نویسنده بیان کرد: در زمان آن حادثه، نوجوانی 17 ساله بودم وذهنیت و تصویرهایی از آن روز درذهنم هست و هنگامی که با خانواده های شهدای این واقعه صحبت می کردم می توانستم به خوبی فضاها را در ذهنم تجسم کنم و این کمک زیادی در پرداخت داستان آن روز به من کرد و خدا را شکر یک نیروی بالقوه بمن کمک کرد و توانستم نگارش این ...