سایر منابع:
سایر خبرها
آنها اول مقابل متفقین ایستادند
.... کافی است. خاطرات را اندکی نگه می دارم. حالا نمی دانم با کسی که می خواهم گفت وگو کنم همان کلاه مخملی اخموست که بعد ها مهربان می شود یا ناصر ملک مطیعی بزن بهادر سینمای پیش از انقلاب. با نخستین کلامش متوجه می شوم بی شک همان ناصر خان نسل های پیشین است؛ البته اشتباه می کنم نسل50، نسل 60، نسل 70 و مابقی را هنوز نمی دانم اما بعید نیست برای دهه های بعدی هم فرد اول سینمای کلاه مخملی، محبوب باشد ...
وارونگیِ بی اَدا با علی مصفا و سحر دولتشاهی
موانع پیش رویش را در زندگی از سر راه بر می دارد. من همیشه دوست دارم در لایه های مختلف فیلم، وجوهی را بگنجانم برای آدم هایی با درک های متفاوت. در سطح رویی این دیوار برداشته می شود برای بازتر شدن فضای کارگاه و اضافه شدن چند تا چرخ بیشتر. اما در لایه های عمیق تر همچنان که گفتید مفاهیم دیگری مورد نظر است. دلم نمی خواهد صحنه یا موقعیتی در فیلم به طور تصادفی قرار داده شود. همواره به مواردی از این ...
عجیب و غریب ترین فست فودهای 2016
با نام Sweety con Nutella تنها از شکلات خوشمزه نوتلا که در سراسر جهان از محبوبیت خاصی برخوردار بوده و نان تهیه شده است. این ساندویج شکلاتی در تمام شعب نوتلا در اروپا به قیمت 2 یورو به فروش می رسد و متاسفانه شعبه تولید کننده این ساندویج قصد ارسال آن را به سراسر دنیا ندارد. اسنک مرغ سرخ شده چیتوز برگر کینگ، متعلق به یک شرکت مادر برندهای رستورانی است که 2 محصول چیتوز ...
میم مثل مادر مجاهد...
درباره شنیده هایم از عمار می گویم برقی در نگاهش می دود که جشنواره ای به این خوبی چرا در تلویزیون تبلیغ ندارد! سعی می کنم هرچه زودتر خودم را خلاص کنم تا از دیگر اتفاق ها جا نمانم. مادر چند شهید هم وارد می شوند و من پشتشان داخل سالن می شوم ساعت 18 و 10 دقیقه است و فقط نیمی از صندلی ها پرشده در ردیف های جلو خانواده های شهدا نشسته اند و انتظامات در رفت و آمدند. دنبال صندلی می گردم که بتوانم راحت ...
روایت دانش آموزی که پایش بعد از عمل کوتاه شد
مواخذه هم قرار نگرفت و تنها از مدرسه ای به مدرسه دیگر منتقل شد. شرح حال و روز این مادر و پسر شمالی را بخوانید: من خودم بچه بهزیستی هستم ؛ ولی من الان مشکلم این است که زمانی که پسر من افتاد، هیچ کس به دادش نرسید. من الان با ماشین دنده می زنم که خرج شکم این دو بچه را از راه حلال به دست بیاورم. می دانی من با ماشین دنده می زنم. موتور من سوخت؛ آمدم تهران پیش نماینده مردم رامسر ...
مرگ تدریجی یک روستا/ تاول های جدید بر تن زخمی جنوب کرمان
جلوبندی و کمکهای اتومبیلشان کنند. مدرسه شهید نامجوی ناهوگان تنها سازه آجر و فولادی روستا است که دختر و پسر در آن درس می خوانند. اگرچه مدرسه سقفی دارد و دیواری اما فاقد امکانات سرمایشی و گرمایشی است و حالا دانش آموزان در سرمای پایان پاییز و آغاز زمستان بدون لباس گرم روی نیمکتهای فلزی می لرزند و می نویسند. دخترها دوره ابتدایی را که تمام می کنند باید برای ادامه تحصیل به قلعه گنج بروند. رفتنی که ...
فراموش شده های جاده یادگار
.... پس با خریدهای پرطمطراق و استفاده از مزایایی که داشتند امیر قلعه نویی را به تبریز بردند. تراکتور درخشید اما قهرمانی لیگ برتر را از دست داد. قول و قرارها با امیر گذاشته شد تا فصل بعد آنها از قله های یادگار امام به قله ی لیگ برتر برسند. حتی در کنسرتِ رحیم شهریاری که از امیر دعوت شده بود قول گرفتند او صددرصد میماند تا تراکتورسازی را قهرمان کند. همه چی همانطوری بود که باید میبود اما در بدترین ...
بخشش قاتل به شرط شفای دختر
دادگاه را ترک کند تا شرایط برای اخذ دفاعیات متهمه فراهم شود. سپس نوبت به مادر مقتول رسید. زن میانسال پشت جایگاه قرار گرفت و گفت: من یک پسر و یک دختر داشتم که متهمه یکی از آنها را به قتل رساند. پسرم نان آور خانواده ام بود. دخترم هم خیلی به او وابسته بود تا حدی که پس از حادثه به خاطر فشارهای روانی در بیمارستان بستری شد و مدتی بعد هم به سرطان مبتلا شد. او الان تحت شیمی درمانی است و در چند ...
مرگ پُرفروغ پوران فرخزاد
تمام این فاصله ها اما کجا می توان رابطه خواهری را انکارکرد؟: من و فروغ در کودکی نقطه مقابل یگدیگر بودیم ، من یک سال از فروغ بزرگ تر بودم ، اما او بسیار پر حرکت و شیطان و نا آرام بود . عجیب آزارم می داد و یادم هست که یک روز چنان گازم گرفت که هنوز جای آن گاز بر تنم مانده است . تا 13 یا 14 سالگی ، تا سن بلوغ اصلا با یکدیگر نمی ساختیم و لحظه ای از سوء تفاهم ها و نزاع ها آرام نبودیم . اما وقتی ...
گره کور در پرونده قتل دختر شیرخواره/سوزاندن نوزاد 5ماهه به دست مادر/گروگان گرفتن خواستگار /قتل پسر بعداز ...
پیشنهاد ازدواج دادم قهر کرد و چند روز نیامد. تا اینکه شنیدم نازنین مرده و بعد از آن همدیگر را ندیدیم. اما مطمئنم که ترمه هیچ نقشی در این ماجرا نداشته است. چون او همیشه به نازنین محبت می کرد و دوستش داشت. ترمه - 15 ساله- نیز پس از شناسایی و احضار به دادسرا گفت: وقتی 7 ماهه بودم پدر و مادرم طلاق گرفتند و مادر بزرگم سرپرستی ام را به عهده گرفت. اما عمر پیرزن مهربان چند سال بعد به پایان رسید و عمه ...
زندگینامه فرمانده جنگ های چریکی و نامنظم
ها و مردم بی دفاع ، نتوانست آرام بگیرد و به خدمت امام امت رسید و با اجازه ایشان و به همراه مقام معظم رهبری ، آیت الله خامنه ای که در آن زمان نماینده دیگر امام در شورای عالی دفاع و نماینده مردم تهران در مجلس شورای اسلامی بود ، به اهواز رفت. از آنجایی که او همیشه خود را در گرداب خطر می افکند و هراسی از مرگ نداشت، از همان بدو ورود دست بکار شد و در شب اول حمله چریکی ای را علیه تانکهای دشمن که تا چند ...
کریسمس کنار عکس شهید وهانج
این یک ماه، 15 روزش را مرخصی آمده بود و 15 روز مانده بود خدمتش تمام شود که دوباره رفت جبهه، همان زمانی بود که قطعنامه 598 از سوی ایران پذیرفته شد اما در همین آتش بس، نیروهای عراقی نقض آتش بس کردند و برادرم براثر اصابت ترکش به شهادت رسید. لورنس به اینجا که می رسد ساکت می شود. نگاهش را می دوزد به چهره مادر. من دل دل می کنم که بپرسم، خبر شهادت وهانج چطور به شما رسید؟ مادر چطور با رفتن ته ...
عامل 10 جنایت در پایان خط فرار
مریض شده بود به همین خاطر خاله ام با ما تماس گرفت و گفت که من از کرمان می آیم؛ شماهم بیایید خانه مادر بزرگ. همگی ما در خانه مادر بزرگ که تازه ازبیمارستان آمده بود جمع شده بودیم که ناگهان صدایی از حیاط خانه آمد. از پشت پنجره شهروزرادیدیم که اسلحه به دست از دیوار خانه بالا آمده و در همان حال به حیاط خانه پرید. تعدادی از همسایه ها و اهل فامیل در حیاط بودند که قاتل در یک لحظه همه را به رگبار بست. ...