سایر منابع:
سایر خبرها
با این روش یک ریسه عروسکی زیبا برای اتاق کودک تان بسازید
سرویس سبک زندگی فردا: برای همه مامان ها مهمه که برای دختر کوچولوهای نازشون ساخت عروسک رو توی خونه انجام بدن و خیلی راحت و سریع یه عروسک خوشگل بسازن که مطمئنا همه بچه ها خوششون میاد و دوسش دارن. خب اگه شما هم میخواین توی خونه و با وسایلی که در دسترس دارین یه عروسک جذاب و دوست داشتنی این مطلب را به نقل از آسمونی بخوانید. ساخت ریسه عروسکی همینطور که گفتم امروز با آموزش ساخت عروسک در ...
گزارش: بهت فوتبال؛ خ.م معروف، خریدار نساجی
...: ناصرخان حاضر نمی شد با هر کسی کار کنه سخت نگیرید آدما اینجوری شدن : پولو بچسب بابا قبر پدر شرافت و غیرت شرافت سیری چند؟ ؟؟؟ خشایار محسنی. دلال فاسد معروف که چند وقت پیش تو نود رسواییش نشون داده شده میخواد نساجی رو بخره و مسئولان هم موافقن؟؟؟؟؟؟ خدایا خودت به این تیم و هوادارانش کمک کن با وجودی که یک بابلی ام ولی نساجی را افتخار خطه ی شمال میدانم. در پرورش استعدادهای مازندران بیشترین بار روی دوش نساجی است. آن وقت میلیاردها تومن پول بی زبان خرج تیم پر مدعای خونه به خونه می شود که پر از ستاره های سوخته است. ...
طنز و شوخی درشبکه های اجتماعی
منم گفتم گاز و ترمز و کلاج دیگه فکر کنم پیانو اونا اتومات بود بلاک کرد. 14. یه جاش هست مولوی میگه ما به فلک می رویم، عزم تماشا که راست؟ معادل امروزیش میشه: بچه ها ما داریم میریم وید بزنیم، کیا پایه ن؟ 15. من اگه دکتر بودم اون دکتر شیفت شب بودم که مریضا بهش می گن دکتر قربوت دستت فقط یه چیزی بده دردش ساکت شه، فردا برم پیش یه دکتر درست حسابی . 16. یه سری خونه رفیقم خواب ...
کاسه چوبی
پسرش را سرگرم بازی با تکه های چوبی دید که روی زمین ریخته بود. با مهربانی از او پرسید: پسرم، داری چی می سازی؟ پسرک هم با ملایمت جواب داد: یک کاسه چوبی کوچک، تا وقتی بزرگ شدم با اون به تو و مامان غذا بدهم. و بعد لبخندی زد و به کارش ادامه داد. این سخن کودک آن چنان پدر و مادرش را تکان داد که زبانشان بند آمد و سپس اشک از چشمانشان جاری شد. آن شب مرد جوان دست پدر را گرفت و با مهربانی ...
سیسمونی واسه نوزاد، چی بخرم؟
...> - پوشک ساده برای مادر - دستمال کاغذی - دو دست لباس اضافی نوزاد - کریر یا .. برای برگشت نوزاد یا یکی تو دستش بیاره - برای هوا و فصول سرد پتوی کلفت برای برگشت نوزاد - پوشک و پماد سوختگی نوزاد - دستمال مرطوب نوزاد ترجیحا برای پوستهای حساس - شیشه شیر نوزاد و آب جوشیده سرد و( بهتره شیرخشک تصمیمش با خودتون بعضی ها نگران اینن که بچه سینه مادر رو نگیره که معمولا گر سوراخ شیشه تنگ باشه و از اول هر دو رو اصولی بدید میگیره)شیرمادر اولش کمه و اغلب سیر کننده نیست و بچه سیر نمیشه و گریه و بیخوابی میاره. ...
طنز؛ دردسرهای یک محمود
.... معلم مون خیلی خوش تیپه، ماشاا... ماشاا... خدا حفظش کنه. برامون فیلم گاو رو گذاشته، من دستم رو می برم بالا می گم: استاد، آدما چه جوری گاو می شن؟ جواب می ده: به مرور... . +این خوابت دیگه واقعا ماقبل بد بود، خواب بعدی. -با علی مطهری تو مجلس نشستیم، هیچ حرفی نمی زنیم فقط داریم به هم نگاه می کنیم... . +ای بابا، تو تا پروانه وکالت ما رو به گاندولف خاکستری تحویل ندی ول کن نیستیا. پاشو ببینم، پاشو. خانوم منشی بیا این رو بندازش بیرون، اون برگه اعلام برائت منم بیار. دیگه هم نمایندگان محبوب و مردمی رو نفرست رو کاناپه من، مرسی، اَه. ...
آقای وزیر! پسر من نقص عضو شد
کرده اند که راه برود. دکتر گفت اصلا نباید راه می رفته که وقتی من آمدم شکایت کردم، دادگاه گفت شما باید شاهد داشته باشی. شما خودت مادر هستی. برای بچه 12 ساله که ابتدایی درس می خواند من شاهد از کجا بیاورم. مدرسه دروازه قزوین که نبوده، هر کس بیاید تو. از خود مدرسه بوده دیگر. رفتم به قاضی گفتم. گفتم تو هم جگر گوشه داری. خودت پسر بچه بودی. وقتی زنگ می خورد همه با هم می آیند بیرون. چطور آن روز که این ...
گفتگو با همسر آزاده شهید محمدفرخی راد
شکنجه می کردند و حتی یکساعت او شکنجه می دادند اما وقتی محمد وارد سالن می شد اجازه نمی داد که روحیه بچه ها خراب شود و درد شکنجه را مخفی می کرد و با روحیه بالا به کار خود ادامه می داد . یک روز خانم خورشیدی ( همسر همرزم شهید فرخی ) را در خیابان دیدم ، بعد از احوالپرسی پرسیدم که از آزادگان چه خبر که ایشان گفتند : همسرم نامه داده اند و گفته اند چند نفری از اسرا زیر شکنجه ها شهید شده اند ...
سایه فراموشی/درباره فراموش شده هایی که از بیماران آلزایمری نگهداری می کنند
کلثوم در خانه هشت بچه اش گذشته است. در دنیای تو ساعت چند است؟ پنج سال است که صدیقه دیگر زن سرزنده مهمانی ها نیست، صبح و شب ورزش نمی کند که درد کمرش خوب شود. ناآرام است. یا راه می رود یا می رود سراغ وسایل خانه، نیمه شب میان کابینت های خانه نوه اش می گردد، همه را بیرون می ریزد، دوباره مرتب می کند. می گوید می خواهد برود خانه خودش. عروس ها و نوه اش مراقبش اند. هر روز هفته. به عروسش می گوید ...
متاگپ | رضا شاهرودی: قرار نیست ما همه چیزمون رو بدیم دست آقای کی روش / نسل ما تکرار نشدنی است چون پولی ...
... خوب می دونید احمد یه خورده زود می خوابه و زود بلند میشه و آن تایمه، به من نمی خورد. آقای مایلی کهن اون اوایل زیاد اردو می ذاشت که ما خونه نریم، اردوهای ده روزه و بیست روزه. من اول با احمد بودم و بعد رفتم با افشین پیرووانی، تو جام جهانی هم با مهدی مهدوی کیا هم اتاقی بودم. پس با همه می تونستین بسازین ... با این سه تا بیشتر مچ بودم. شیطون شما کی بود تو هم دوره ...
داستانی تکان دهنده از کرامات حضرت عبدالعظیم حسنی(علیه السّلام)
پایگاه اطلاع رسانی آزادگان ایران : آقا آمد، صورت مثل مهتاب. زبانم بند آمده بود. می خواستم برای ملیکا دست به دامن شوم، نمی توانستم. امّا آقا علیه السّلام خود به طرف من آمدند و فرمودند: دیگر برای چه نگرانید؟! آن دختر شفا گرفت. سرطان؛ سرطان روده از نوع پیشرفته؛ سه چهارم روده ها از بین رفته است؛ متأسّفم! آن چه آقای صالحیان می شنید این کلمات نبود، پژواک یک فریاد، یک ضجه از درون بود که در مغزش می پیچید. سعی کرد تقلّا کند تا صدای دکتر حمیدی را واضح تر بشنود. آقای دکتر! معنی حرفتان چیست؟ آقای صالحیان! وظیفه من اینست که حقایق را بی پرده بگویم. شهامت داشته ...
خمارلو: هدایتی نقشی در نقل و انتقالات باشگاه ندارد
بزرگان رو کم رنگ کنید . این هوادار که تو سرما وگرما پشت تیم رو گرفته فقط بخاطر آرامش و حرمت نام پرسپولیسه که پشت تیم رو گرفته و سکوت کرده اگه با حرفای امشب حاح حسین هرکوتاهی در نقل و انتقالات کنید مطمئن باشید هم تو و هم اون اربابت طاهری میرید بغل دست ترکاشوند کیسه پرست این رو با اطمینان بهتون میگم که هوادار سکوت نخواهد کرد . نقل قول +127 #14 donte 2017-01-02 02:50 با چه ...
نوری؛ پازولینی فوتبالفارسی
کرد که خود بچه ها بی آنکه اجباری در کار باشد ، سمت نمازشان می رفتند. همان لفته جان مهربانی که لباس بچه های تیم را به خانه اش می برد و می شست و در روز مسابقه، پاک و پاکیزه تحویل بچه هایش می داد. 3. نوری تمام آدم های دنیا را در زمین فوتبال می رقصاند و مردم در اهواز می گفتند این مرد غریب کیست که با توپ، همه کار می کند؟ قهرمانی پاس در جام باشگاه های اهواز، مزد دست لفته و نوری را داد. در تمام ...
چند وجب جا برای خوابیدن
کمپ در مورد دلیل خالی بودن اتاق ها می گوید: الان فقط حدود 40 نفر در اینجا نگهداری می شوند. یعنی از 150 نفر ترک کرده ای که از حدود یک سال قبل به اینجا آمده اند، همه رفته اند و فقط اینها مانده اند. به گفته وی طول مدت درمان در بهاران 9 ماه است. وی می گوید: مددجوها تا 3 ماه اول حق ترک کمپ را ندارند و برای تردد به بیرون باید اجازه تردد بگیرند اما بعد از آن مانیتورینگ نامحسوس و تردد به بیرون مجاز است ...
ترس کودک از شب، علتش چیه؟
گهگاه با آنها همراه میشوند. دسترسی بیشتر به برنامه های تلویزیونی، ویدیوها، کتاب و اخبار هم پیام های ترسناک بیشتری را به بچه ها منتقل میکند. دنیای او حالا نسبت به زمانی که کوچکتر بود بسیار بزرگتر شده است.این مسئله روزها جذاب و سرگرم کننده است اما شب ها میتواند ترسناک باشد. پاتریشیا شیت، استاد آموزش مشاوره در دانشگاه آلاباما در بیرمنگام میگوید ترسهای شبانه، ترس از تاریکی، جدا شدن از والدین، ترس از ...
لحظه اولین دیدار همسر امام با امام
داماد یافت، اتکاء به نفس بود و بس. پنداری همه چیز را هیچ می انگاشت و این را به راحتی می شد فهمید ... نه قدرت نه گفتن داشتم و نه قدرت آری . درست یادم است که زانوهایم را در بغلم گرفته بودم و در کنار اتاق مظلومانه نشسته بودم، نمی دانم چه فکر می کردمو اجرای عقد در حرم حضرت عبدالعظیم فردای آن روز به محل سکونت خودم یعنی منزل مادربزرگم برگشتم. پس از چند روز مادر بزرگ و مادر مشغول ...
جمع کنید بساط کاسبی های حقیرتان را
زندگی دارید. در شبکه های اجتماعی از ماجرای گورخوابی باخبر می شوید. شب تحت تاثیر آنچه دیده اید با همسرتان مشورت می کنید و تصمیم می گیرید برانید تا نصیرآباد و یک نفر را بردارید و بیاورید به خانه ی خودتان. بچه ها را در اتاق خواب خودتان بخوابانید و به مهمانتان در اتاق بچه ها جا بدهید. اولین شوک در رسیدن به نصیرآباد به شما وارد می شود. در راه بارها به جلوه های فقر و نابه سامانی برمی خورید ...
بنیاد در آینه مطبوعات
پس از عبور از سینه فریدون، به سر فرد مقابلش نیز اصابت میکند و در این بین، فریدون دردم جان به جان آفرین تسلیم میکند. نهم دی1357 هفتمین روز شهادت فریدون بود اما مأموران حتی از برگزاری مراسم ختم نیز جلوگیری کردند. شهادت پسرم،محله مان را روشن کرد مادر شهید بهارلو میگوید: از چند وقت پیش از شهادت فریدون، شبها، برقها را قطع میکردند و شهر، چراغ خاموش بود، اما شب شهادت فریدون، برق محله ما وصل ...
آثار بخش مسابقه هفتمین جشنواره مردمی فیلم عمار اعلام شد
/ محمد علی محمد دوست وقتی آمد... / محمد رضا محمدی نجات پرونده ناتمام / جواد موگویی نیمه شب 24 آوریل / جواد موگویی هزار و یکمین سنگر / امیر حسین نوروزی تولد دوباره یک رویا / حجت الله نیکی ملکی مستند / تاریخ فرهنگی اجتماعی انقلاب خوشه انار / علی پورطالبی وراعون خاک منتظر / محمد حبیبی منصور چریک پیر / محمد مهدی رحیمی آپارات بر دوش / روح ...
ملکه الیزابت، سیاست مداری غیر قابل شناخت
زندگینامه های پرفروش و محبوب ، سَلی بدل اسمیت اولین بار وقت ی پنج سال داشته است ملکه الیزابت را از تلویزیون چوبی خانه شان دیده است و سال 2007 او را به صورت حضوری ملاقات کرده است و نه ماه بعد از این دیدار ، دوره ای سه ساله را همراه با ملکه گذرانده تا این کتاب را به رشته ی تحریر در آورد. دهم دسامبر 1936 یک پادو بود که خبر را برای الیزابت الکساندرا مری ویندزور ده ساله آورد. فقط چهار سال ...
گفت وگو با - فرج علیپور - به بهانه برگزاری کنسرت - آیین شب چله لری - در قلب پایتخت
... آنچه آقای عبدالوهاب شهیدی خواند، برگرفته از یک آهنگ لری بود، نه خود آهنگ. برگرفته از موسیقی لری بود که استاد پایور ساخت و استاد عبدالوهاب شهیدی خواند. رضا سقایی هم بعد ترجمه شعر، همان آهنگ را خواند. شعرش را هم آقای حمید ایزدپناه به لری برگردانده بود. بعد این آهنگ لری خیلی گرفت و معروف شد و آن مجری معروف هم برای اولین بار آوردش تلویزیون و گفت هر کس صدایش مثل این بچه خوب باشد، من به او جایزه می ...
وقتی ساواک اشتباهی حداد عادل را بازداشت کرد
عوض بشود و شعارهای ظاهری! بعد اینها در تکمیل این، من شب یلدا یعنی 30 آذر 42 که حول دادگاه سران نهضت آزادی فعالیت می کردم دستگیر شدم و چند روز فرماندهی نظامی بودم. چهار روز بعد هم رفتیم شهربانی و بعد هم قزل قلعه! خودتان در دل تان بود که ممکن است کارتان به تفنگ دست گرفتن برسد؟ آن موقع تا قبل از 15 خرداد به هیچ وجه! حتی ما یک بار رفتیم منزل آقای رحیم آقا عطایی که برادر زرین عطایی، خانم ...
گره کور در پرونده قتل دختر شیرخواره/سوزاندن نوزاد 5ماهه به دست مادر/گروگان گرفتن خواستگار /قتل پسر بعداز ...
طور نشد. چرا که خانه ما پاتوق آدم های فراری شده بود و همسر دومم پایبند زندگی نبود.او مدام قرص اعصاب مصرف می کرد و چون همسر سابقش حاضر نبود برای بچه شناسنامه بگیرد، دخترش را کتک می زد. وی ادامه داد: قبل از مرگ نازنین به دلیل جراحی، 2 روز در بیمارستان بستری بودم و وقتی به خانه برگشتم، همسرم مرا با بچه ها تنها گذاشت و برای خرید شام، بیرون رفت. او از ساعت 7 غروب تا 12 شب بیرون بود و در همان فاصله ...
2 مستند از کهگیلویه و بویراحمدبه بخش مسابقه جشنواره بین المللی عمار راه یافتند / من سیلاب و کلوار هستم و ...
...> عنبرسیلین / مسعود کارگر راه غریب / علیرضا کاظمیان بابلی خوان هشتم / سیدمهدی کرباسی آینه در غبار / رضا محمدپور برد برد برد / علی طادی و محمدمهدی فکریان منو توافق یهویی / علی طادی و محمدمهدی فکریان زباله فرصت یا تهدید / هادی محمدی درواری یک روز به عید / مجتبی محمودی پایتخت دود / حمید مهاجرانی راز ...
جزییات تکان دهنده تصادف های ساختگی
؟ دوستم را به اتاق دیگر بردند (با خنده می گوید به بخش) و حالا نوبت دست من بود. به طور خلاصه گفتی که ساعت 12 ظهر خانه دکتر رفتید؛ دست وپای تو با دست و دماغ دوستت را شکستند و ساعت 5 عصر از آن جا خارج شدید؟ - بله. به سمت شهری در خراسان جنوبی راه افتادیم. پیمانکار یک پژوپارس داشت. این کار کلا سه بخش دارد؛ شکستگی، صحنه سازی و بعد از این دو مرحله نوبت به پیگیری های اداری و بیمه ای می ...
اگر دست من بود نمی گذاشتم عالیشاه و نوراللهی بروند
فوتبالیست استثنایی بوده که جایگاه بالایی دارد. بین هواداران و بازیکنان پرسپولیس هم از محبوبیت خاصی برخوردار است و همه ما از وجودش استفاده می کنیم. سیدجلال، خودت هم شباهت هایی به کریم باقری داری. کم حرف و بی حاشیه هستی. بچه ها حرف هایت را گوش می دهند. راستی چرا در اردوها اتاق تکی می گیری؟ به شخصه ترجیح می دهم شب قبل از مسابقه تنها باشم... (باز هم صدای آن طرف خط قطع می شود!) ببخشید ...
چه کنیم از فتنه ها ایمن باشیم/ هر ساعت دعای سلامتی امام زمان(عج) بخوانید
می کنند که زودتر از موعد پیروزی خودش در انتخابات ریاست جمهوری را اعلام می کند. یا آن یکی این قدر جلو برود که دیگر از موضع خدمت بیرون بیاید، تشنه قدرت شود و امر امام المسلمین و نائب امام زمان را زمین بگذارد و چندین روز خانه بنشیند و چنین و چنان، که چرا گفتند: بالای چشم تو، ابروست. همه برای تشنگی قدرت است. آن وقت معلوم است کسی که این گونه شد دیگر فکرش، صاف و زلال نیست. امّا صیام حال انسان را درست می ...
موسوی یا عقل نداشت یا خائن بود
یک هلی کوپتر آوردیم بیمارستان قلب . اتفاقاً همان شبی که حزب را منفجر کردند من بالاسر آقا بودم. از حزب چند بار به من زنگ زدند گفتند امشب خیلی جلسه مهمی است و حتماً باید باشی . چه کسی زنگ زد؟ کلاهی عامل انفجار دفتر حزب جمهوری اسلامی چند بار زنگ زد. من هم گفتم می آیم. بعد که آماده شدم بروم شهید رجایی زنگ زد و گفت برادر تو کجایی؟ دفتر حزب منفجر شده است. من رفتم طرف حزب، دیدم همه ...
در عصر زوال کلمه زندگی می کنیم
و عضو تلگرام یا شبکه های اجتماعی دیگر نیستید؟ نه، اصلا وارد نیستم. فقط ملیحه، همسرم گفته که وقتی موبایل زنگ خورد این دکمه سبز را فشار بده؛ وقتی هم تمام شد دکمه قرمز را بزن. یک بار بچه ها کامپیوتر را درخانه روشن گذاشته بودند، برای خاموش کردنش فیوز کنتور را قطع کردم! آن وقت چطور شبکه های اجتماعی را مفید می دانید؟ می بینم که همه شادند. حتی پدربزرگی که تا دیروز با اخم ...
آقای هاشمی! لطفا نور را به چشمان ستایش برگردان
کیلومتری مسیر روستای آخکند تا تهران را برایشان هموار کرد.70 شبانه روز راهروهای بیمارستان امام خمینی را به امید بهبود فرزند، بالا و پایین رفتند، روزهای روشن را در زیر پلک های تاریک ستایش به شب گره زده بودند. تنها راه نجات ستایش از این وضعیت، عمل جراحی چشم بود، عملی که نیاز به میلیون ها تومان پول دارد و تامین آن از عهده پدر و مادر ستایش غیرممکن است. اشک امان از پرستو برید و در حالی ...