سایر منابع:
سایر خبرها
الان زمان گفت و گوست و می شود حرف زد
...> شما همواره از کسانی بوده اید که پیشگام همدلی و آشتی هستند و هرجا که نگاه سوء و بدگمانی وجود داشته از حرفه و شرافت سینما دفاع کردید. به نظر شما راه حل برون رفت از موقعیت کنونی سینما که در آن هنوز بدگمانی و رفتارهای سلبی وجود دارد، چیست؟ ببینید این بدگمانی و فاصله امروز وجود دارد اما تا قبل از آن دوران بسیار سخت و سنگین هشت ساله که همه در بدگمانی و بی اعتمادی به هم سپری کردیم، مسئولان ...
سختی های مسیر مرجعیت سید ابوالحسن اصفهانی
، قسمش دادم حقیقت را بگو. آقا فرمود: مدتی است وضع زندگی ما بسیار بد است، نداشتم چیزی برای زن و بچه جور کنم. گفتم بیایم بازار شاید فرجی شود. تا این را شنیدم ناراحت شدم و گفتم فردای قیامت جواب جد شما را چه بدهم. مقداری پول همراه داشتم تقدیم آقا کردم و عرض کردم باید به منزل ما بیایید آقا قبول نمی کرد، اصرارش کردم و گفتم: حتماً باید تشریف بیاورید. مقداری غذا هم در خانه بود آن را به ایشان دادم، طولی ...
مرحوم شریعتمداری با شاه صمیمی بود/ نحوه جالب فاش شدن کاپیتولاسیون برای امام
تصمیم گرفت علیه آنها سخنرانی کند. بعد از اینکه درباره مصونیت مستشاران آمریکایی صحبت کرد، شاید 5، 6 هزار نفر جمعیت در خانه و کوچه جمع شده بودند. من دیدم دسته دسته جمعیت دارند می آیند، گفتم چه خبر است؟ گفتند آقای خمینی می خواهد صحبت کند. من که همسایه امام بودم نمی دانستم ولی تهرانی ها می دانستند. من هم آمدم در منزل را باز کردم و کسانی که با خودش ضبط آورده بودند که سخنرانی را ضبط کنند، آنها ...
مرد بود، مرد ماند
بعد از رفتن شاه، از اول بهمن ماه، امام قرار بود بیاید که مرتب آمدنشان عقب افتاد. هشتم بهمن بود که شوهرم با یک تعداد از دوستانشان که همگی در کمیته استقبال بودند، راهی تهران شدند، تا اینکه بالاخره امام 12 بهمن آمدند. آن موقع ما نه رادیو داشتیم، نه تلویزیون و بیشتر خبرها را به واسطه رادیوی یکی از همسایه ها که به آنتن روی پشت بام وصل کرده بود و صدا با بلندگو از آن پخش می شد، می شنیدیم. البته مساجد محلات و روحانیون نیز در آن شرایط منابع خوب خبری بودند. ...
از شعر تا مناعت طبع اصفهانی ها
: فقیری نزد ثروتمندی می رود و از او می پرسد اگر شبی مهمانش باشد و همان شب عزرائیل او را قبض روح کند، مرد قروتمند با جنازه اش چه خواهد کرد؟ و ثروتمند پاسخش می دهد که تو را با احترام کفن و دفن می کنم. فقیر نیز از او تقاضای لباس می کند و می گوید امروز که من به پیراهنی نیاز دارم، مرا پیراهنی بپوشان و موقع مرگ من، مرا بدون کفن به خاک بسپار. این متن خیلی عمیق است که امروز همه ما شده ایم مرده پرست. با هوس ...
فردا، موتورت رو پیاده می کنیم!
چه کردم. نماز را بدون اینکه بتوانم قبله را تشخیص دهم، خواندم. غروب هم یک ظرف غذا به عنوان شام آوردند. یک ساعت گذشته بود که آمدند عقبم؛ نگهبان در بند را با آن صدای قیژ رعب آورش باز کرد و داد زد: محمد یوسف. لباس زندان را روی سرم کشید تا اطراف را نبینم. شنیده بودم هر چه زندانی را به طبقه بالاتری ببرند، جرمش سنگین تر است. فکر می کردم مرا هم به همان طبقه اول ببرند اما رفتیم طبقه سوم، اتاق منوچهری ...
تماشا کنید انسانیت به زبان کودکانه
زده بود. او از مادرش دلیل این مسئله را پرسیده و متوجه شد که دخترک به دلیل بیماری ناگزیر موهایش را کوتاه کرده است. حالا او موهایش را کوتاه کرده تا کودکی دیگر، مو داشته باشد. این کوچولوی دوست داشتنی هم می خواهد مطمئن شود که بچه خرگوش، نزد خانواده اش برگردد. این پسر جوان با راه اندازی یک غرفه خیریه فروش کیک و شیرینی، مبلغ 79 دلار جمع کرد. این پول به مراکز تحقیقاتی پیرامون سرطان ...
شب شاعر محور وفاق شعرای انقلاب/ قیصر گفت دیگر شعر نگو!
ایشان را گفتم که می شود به عاشورا و حضرت علی اصغر(ع) پیوندش داد و در نتیجه شعر شما را نوعی شعر حماسی دید. قیصر خوشش آمد و گفت که به این وجه از ماجرا دقت نکرده است. من را تشویق کرد و همین تشویق در کنار سخنرانی آقای کاکایی سال 82 در تربیت معلم شهید مفتح مرا تحت تاثیر قرار داد و به این وادی انداخت. * از آن سال ها تا اولین شب شاعر کارتان چه بود؟ کارم تدریس بوده و هست ...
بازیکن پرسپولیس: حرف زشتی زدم و الان پشیمانم / امسال تاریخ ساز می شویم و تمام رکوردها را خواهیم زد
عذرخواهی می کنم و امیدوارم مرا حلال کنند و اشتباه کردم آن کلمه را گفتم. از هواداران پرسپولیس نیز عذر می خواهم و امیدوارم آنها نیز مرا ببخشند و امیدوارم در بازی های آینده جبران کنیم. * دربی مهم است و من بدشانس در دربی بدشانس هستم. ما چند بازیکن دو اخطاره قبل از بازی تراکتور داشتیم. شب قبل از بازی جلسه ای داشتیم و خودم صحبت کردم و گفتم دربی مهم نیست و هر بازی برای ما اهمیت دارد ...
دختر 16ساله: وقتی به آرین گفتم بخاطر تو از خانه فرار کرده ام پاسخ داد؛ گمشو دختر خیابانی!
روزنامه خراسان در گزارشی به زندگی یک دختر فراری پرداخته است؛ دختر 16ساله ای که به اتهام فرار از منزل، توسط مأموران انتظامی دستگیر شده بود، به کارشناس اجتماعی کلانتری سجاد مشهد گفت: حدود دو ماه قبل هنگامی که از مدرسه به خانه باز می گشتم موتورسواری مرا تعقیب می کرد. من هم طوری که او متوجه نشود زیرچشمی نگاهش می کردم، تا این که مهر او در دلم نشست و به لبخندش پاسخ دادم . او روز بعددر یک ...
منوچهر هادی: مانند اصغر فرهادی نابغه نیستم
دربیاید و اگر بنا باشد فیلم هنری بسازم، بلدم چه کار کنم که اصل پول برگردد. برایم مهم است که سرمایه گذار بعد از ساخت فیلم برگردد و پشت سرش را نگاه کند، یعنی از حوزه سینما و کار کردن در آن خاطره خوشی داشته باشد. مهم بود بعد از من با دیگران هم کار کند نه اینکه صرفا با من کار کند. سرمایه گذار می خواست سال گذشته فیلم را اکران کند من به او گفتم دست نگه دارد حالا هر روز به من می گوید خدا خیرت ...
ناگفته های انصار حزب الله به روایت یک عضوِ منتسب!
.... ارتباط او با حلقه نازی آبادی ها ، به جلسات روضه و بحث در منزل شهید داوود کریمی برمی گردد. بااین حال، می گوید تا قبل از انقلاب با هیچ یک از اعضای این حلقه - جز شهید داوود کریمی - ارتباط نداشته است. در کالجی در تهران، مکانیک خوانده و به گفته خودش، کار پرواز هم انجام داده است. بعد از آن، درس طلبگی می خواند و به لباس روحانیت ملبس می شود. با همین لباس عازم جبهه می شود و از همین جا، حضور رسمی ...
19 بهمن گفت و گوی اختصاصی با دکتر غلامعلی عکاشه
سبک نامناسب زندگی شهری تغییر پیدا کند. مثلا استفاده از مواد غذایی طبیعی و پرهیز از غذاهای فرآوری شده، منجمد، فست فودها و سرخ کردنی ها می تواند نقش بسیار موثری در کاهش ابتلا به آرتروز داشته باشد. نظر شما درباره روش های نوین پزشکی مانند سلول درمانی چیست؟ آیا این روش ها را قبول دارید؟ در حال حاضر سلول درمانی به دو دسته تقسیم می شود. ما هر روز سلول درمانی می کنیم و ...
هوشنگ مرادی کرمانی: نوشته هایم نه خوب می کند، نه می کشد!
...، سنی از آدم هایش گذشته و تجربه ای به داستان آورده اند. مهم این است که این آدم ها چگونه به آینده نگاه می کنند. مثلا همین صحبت امروز ما مثل درختی است که ریشه دارد و میوه هایی که هر روز می رسد. باز هم نشان دادید خیلی تصویری به همه چیز نگاه می کنید. حتی در همین پرسش که مقدمه گفت وگوی ما است. انگار برای شما تصویر مقدم بر متن است. این قضیه ناخودآگاه رخ می دهد یا آنقدر از کتاب ...
روایت سرگردانی 9 روزه دو برادر در پلاسکو
حسام و حامد برادران دو قلوی آتش نشانی که 30 دیماه یکی سر جلسه امتحان می رود و دیگری به عملیات پلاسکو را از زبان مادر و برادر بزرگترش روایت می کند؛ روایتی از 9 روز سرگردانی خانواده هوایی در جستجوی یافتن پیکر شهید حامد هوائی قوشچی یکی از 16 قهرمان پلاسکو. دیدن حجله در کنار بنری بزرگ از عکس حامد هوائی در یکی از خیابان های اصلی مرا می کشد به کوچه های اطراف و یافتن ردی از آدرس منزلش. راه چندان ...
اقسام ولایت ومعنای ولایت تکوینی وتشریعی
تواند طلاق بدهد امام فرمود حاکم و قاضی می توانند طلاق جاری کنند و این را عمل کردیم و گفتیم پرونده را بفرستند تهران و طلاق را جاری کردیم و به شوهرش ابلاغ کردیم که مطلقه شد و بعد از چند سال آن شوهر آمد سراغ من و گفت شما مرا اذیت کردید و زن مرا بدون اذن من طلاق دادید و زندگی مرا متلاشی کردید. من به او گفتم ظلم هایی که کردی را فراموش کردی؟ گفتم من خدمت امام سوال کردم و امام دستور دادند طلاق بدهید اگر ...
آیت الله طالقانی گفت شما باید کار بزرگ تری انجام دهید
برگردند و ما برای استقبال از ایشان باید کمیته ای تشکیل دهیم. او به من گفت حاضر هستی با لباس نظامی همافری در این کمیته باشی؟ من هم که از اوایل آذرماه فراری بودم، اعلام آمادگی کردم و از اول بهمن با لباس نظامی وارد روابط عمومی کمیته استقبال شدم که خود این لباس باعث روحیه بود. درجه شما چه بود؟ همافر بودم. یعنی ستوان دوم؟ درجه همافری این بود که نیروی هوایی گروهی دیپلمه را می گرفت و ...
عذرخواهی اخراجی پرسپولیس ازفحش به داور
به گزارش پایگاه 598 ، هافبک دفاعی اخراجی پرسپولیس در بازی برابر تراکتور از هواداران و کمک داور این بازی به دلیل رفتار خود عذرخواهی کرد. به گزارش تابناک ورزشی، کمال کامیابی نیا هافبک دفاعی ملی پوش که نقش انکارناپذیری در نتایج این فصل پرسپولیس داشته، در دیدار برابر تراکتورسازی نیز توانسته بود روز درخشانی را پشت سر بگذارد. با این حال او تنها 5 دقیقه با جشن بزرگ فاصله داشت که یک لحظه غفلت ...
ناگفته های انصار حزب الله/مخالفت امام بابرگزاری راهپیمایی توسط الله کرم/ماجرای پناهنده شدن یک روحانی
رفتارهایی که در سطح فرماندهان دیده بودید؟ در واقع می خواهم بدانم چه رفتارهایی دیده بودید؟ من تقریبا تا پایان جنگ در جبهه ماندم؛ اما لزوما نه در لشکر 27. بعد از شهادت همت، اختلافاتی در لشکر 27 وجود داشت. بعد از آن بلافاصله شهید حسین خرازی، قبل از شهادت به منزل ما در تهران آمد. گفت تا ذهنیت شما درست شود، به لشکر امام حسین اصفهان بیا. من هم رفتم. در لشکرها به طور پس و پیش چرخیدم. از جمله عملیات ...
گزارش زنده: نود؛ مستقیم از استودیو11
-خانم ها، آقایان، سلام. با یک گزارش زنده دیگر از برنامه نود همراه تان هستیم و از طرفِ مدیریت کل دستگاه عریض و طویل لایوکامنتیتری، دوشنبه شب باشکوهی را برای تان آرزو می کنیم. -برای دومین بار متوالی، آنتنِ همیشگی نود به برنامه هفت سپرده شده و برنامه عادل فردوسی پور حوالی ساعت 12 شب پخش خواهد شد. از نگاهِ شما این انتقال زیان بارتر به نظر می رسد یا انتقالِ فرناندو تورس به چلسی از لیورپول ...
روایت تلخ کارگرانی که چند ماه قبل شلاق خوردند/ اگر قانون کار اجرا می شد...!
دیوار و نگاهی به سقف خانه می اندازد و می گوید: زمانی که اخراج شدیم، خونه ام نیمه کاره بود. گفتم سر سیاه زمستون بچه هامو کجا پناه بدم. یه چادر زده بودیم کنار اسکلت همین خونه. مونده بودم حیرون که چه کنم. کلی زیر قرض وقوله رفتم تا یه پولی بعد از مدت ها جور شد. تازه تونستم سقفشو آماده کنم که فقط از چادر بیایم بیرون. بقیه کارهاشو وقتی مجبور شدم بیمه بیکاریمو بگیرم، انجام دادم. میدونی، ما کردها نمی ...
خاطرات شنیده نشده از سال های تدریس امام خمینی(ره)
قلم اینجانب تحریر یافت. مباحث اجتهاد و تقلید با بازنگری در سال 1377 پایان پذیرفت. اباء از تشخص هنگامی که درس ایشان به مسجد سلماسی منتقل شد مسجد روی آب انبار ساخته شده و سطح مسجد زیلو داشت و طبعاً نشستن بر روی زیلو برای افراد مسن گوارا نبود، اینجانب از خانه خود پتویی آورده و جایگاه ایشان قرار دادم، ایشان پس از ورود و آگاهی، آن را رد نکرد و روی پتو نشست و تدریس کرد ولی پس از درس ...
ایشان قبل از آمدن به جلسه خواستگاری به مزار شهدای محل ما که زادگاه آیت الله امینیان بود، رفته و دو رکعت ...
... با حرف ها و کارهایش ما را برای شهادتش آماده می کرد. قبل از تولد زهرا دخترم یک CD از دختر شهید محمد ناصر ناصری به خانه آورد. دختر شهید در آن برای پدرش می خواند: بابا جان باز سلام، منم زهرایت، دختر کوچک تو. ای امید من و ای شادی تنهایی من. یاد دارم که دم رفتن تو دامنت بگرفتم و به تو می گفتم پدر این بار نرو. پدر این بار نرو. من همان روز بله فهمیدم سفرت طولانی است.... بعد رو به من کرد و ...
انتقاد تند امام جمعه شیراز از یک مراسم پرحاشیه
بودند می گفتند صحنه های خاصی که در جشن هنر بود اینجا نبود، والا مشابه بود. آیت الله یامانی ادامه داد: بعد هم یک مرتبه موسیقی، من بودم و آیت الله دستغیب و وزار نیز بودند. ما هم بلند شدیم طبق وظیفه شرعی خودم. آیت الله دستغیب بلند شد من هم بلند شدم. البته این بار دومی است که ما بلند شدیم. وی ادامه داد: بار اول مقابل آقای احمدی نژاد که رئیس جمهور بود، در تالار حافظ موسیقی بنا ...
ترلان پروانه: دوست نداشتم بگویند به خاطر زیبایی بازیگر شده ام!
قبلا گفتم، دوست داشتم نقش هایی را که به عهده می گرفتم، برای من چالش داشته باشد. چالش از این نظر که نقشم متفاوت باشد، به شکلی که قبلا کار نکرده باشم. اما جدا از فیلمنامه، در مرحله بعدی به همه چیز نگاه می کردم که شامل کل گروه و شیوه کار هم می شد. کمتر پیش آمده نقش متفاوتی بازی کنی. فکر می کنی به خاطر سن و سال کمی که داری این فرصت پیش نیامده است؟ نمی دانم. شاید کارهای من را ...
روایت کیانوش راد از استانداری مقتدایی
ها ، شما خیلی از موضع پایینی صحبت کرده ای ! گفتم مساله ای نیست. اما از مقتدایی ، پاسخی نیز دریافت ننمودم. و احساس کردم ظاهرا امر بر ایشان مشتبه شده است و بقول معروف شاید فکر کرده است علی آباد هم دهی شده است رونوشت را مجددا از طریق یکی از مشاوران (درویش ) به ایشان رساندم و مشاور دیگری (دکتر ممویی ) را در جریان امر قرار دادم. القصه منظور آنکه اگر سخنی می گویم آن هم پس از این همه مدت ، به ...
روایت زهرا حسینی از یک تحول عجیب
رها کردم. در 2-1 ساعت دو پاکت سیگار را تمام کردم. با خودم جنگیدم و دیدم نمی تواند از این کتاب بگذرم. دوباره خواندن کتاب را ادامه دادم. تا صبح روز بعد ادامه دادم و عمیقا احساس پوچی می کردم. با خود می گفتم اگر من مرد هستم پس این دختر دیگر کیست؟ قرار بود دو چهره نظامی و سیاسی را ترور کنم او ماموریت داشت تا دو نفر را ترور کند تا در فضای رسانه ای، قتل هرکدام را گردن جریان سیاسی ...
میزبانی امام خمینی در پاریس
... دکتر حبیبی در فرانسه از اعضای فعال انجمن های اسلامی اروپا بود و در مبارزات سیاسی خارج کشور نقش مؤثری داشت. شفیقه رهیده همسر مرحوم حبیبی با بیان این مطلب از روزهای همسایگی با امام(ره) در نوفل لوشاتو پاریس یادی می کند: خانه ما 900 کیلومتر از پاریس دورتر بود. به همین دلیل یک آپارتمان در پاریس اجاره کردیم که هر روز صبح به نوفل لوشاتو برویم و شب به آنجا برگردیم. آقای دکتر تا زمانی که افراد دیگری از ...
ناگفته های انصار حزب الله/مخالفت امام بابرگزاری راهپیمایی توسط الله کرم/ماجرای پناهنده شدن یک روحانی
این دلیل که هم من او را خوب درک کردم و هم او مرا خوب درک کرد. چه نقاط مشترکی داشتید؟ روحیاتی که من داشتم با روحیات همت سازگاری داشت. اما به نظرم می رسد که نقش من در لشکر برای او مهم بود. از چه نظر؟ از نظر طلبگی و تبلیغ و حفظ و حراست از روحیه ایثارگری بچه ها. این نقش در چند روز اول حضور من برای او ملموس شد. همت به من گفت شما خوب می توانید با بچه های ...
ناگفته های "رئیس زندان قصر" در زمان پهلوی
آنها گفتم مراقب باشید در سلول ها میکروفن کار گذاشته اند. آنها هم دریغ نکردند و تا آخر شب همه میکروفن ها را قطع کردند. فردای آن روز وقتی افسر اطلاعات نوارها را گوش داد فقط صدای سرفه یا خنده بود. مأموران اطلاعات به تیمسار کورنگی شک می کنند و احتمال می دهند او در این کار دستی داشته باشد. برای همین هم مأموری از شهربانی می آید و او را با خود می برد. ادامه ماجرا را این گونه تعریف ...