سایر منابع:
سایر خبرها
دخترک می دانست ته دل محمد چه می گذرد / از قصد و نیت آن دختر خبر نداشتم!
سه روزی که در خانه او بودم، اگر از شرکت تماس می گرفتند و سفارش کار می دادند، بهانه می آوردم و می گفتم یکی دیگر را به جای من بفرستید. بعد از سه روز رفتم خانه. هنوز در توهم بودم. کیف ابزارم را برداشتم و شروع کردم به تمیز کردن آنها. از 9 شب تا 7 صبح یک دم مشغول تمیز کردن بودم. اصلا متوجه کاری که می کردم، نبودم. مادرم شک کرد. شب که پدرم به خانه آمد، موضوع را به او گفت. پدرم مرا به گوشه ای برد و پرسید ...
گلوله در جواب گلوله / شکم بیژن سر زمین سوراخ شد
متهم جوان بعد از این که بازداشت شد، بلافاصله به اعتراف و صحنه را بازسازی کرد. مرد جوان در گفت وگو با تپش از جنایت گفت. اختلافت با مقتول بر سر چه بود؟ مدت ها قبل از جنایت، من و دوستم، یک روز حال خوبی نداشتیم و جلوی ماشینی را گرفتیم که مقتول سوار آن بود. مقتول هم کینه ما را به دل گرفت و شب با اسلحه سراغ ما آمد و مرا مجروح کرد و همین موضوع باعث شد کینه او را به دل بگیرم و در ...
کار کثیف این زن چه بود که به شلاق و تبعید محکوم شد؟
.... آنها پس از چند روز تحقیق جسد مفقودی را درحالی که آثار ضربه های چاقو روی آن مشاهده می شد، در جاده جمال آباد تهران کشف کردند و برای بررسی به پزشکی قانونی فرستادند. همزمان تیمی از کارآگاهان به تحقیق از همسر مقتول پرداختند. او در ابتدا منکر هرگونه ارتباط با قتل شد، اما بررسی پرینت های تلفن همراهش نشان می داد با مردی غریبه ارتباط پنهانی دارد. هر دوی آنها دستگیر شدند و مورد بازجویی قرار ...
جان باختن تلخ 2 سیم بان در سکوت +عکس
حجم سهمگین بهمن در عرض چند ثانیه آنها را به درون خود کشید. نیروهای راهداری با کمک مردم پس از سه ساعت جست وجو، پیکر این دو سیم بان را از زیر حجم عظیم برف بیرون کشیدند؛ درحالی که عروس پیام انتظار او را می کشید و پدر و مادر داریوش چشم به راه فرزندشان بودند. جان باختن هنگام انجام ماموریت پیام و داریوش در همان روزهایی که بیشتر توجه ها به شهادت 16 آتش نشان پلاسکو و جان ...
32 ساله است اما 4 سال دارد / شرح زندگی دردناک محمد
... دوم راهنمایی بودم که مادرم مرد. نمی دانم چه مریضی داشت. فقط یک روز دیدیم دیگر از خواب بیدار نمی شود و تکان هم نمی خورد. هیچ کس نه فهمید که چرا مرده و نه پیگیر مرگش شد. بعد از مادرم من کم کم سیگاری شدم و بعد از مدتی هم معتاد. نمی دانم از کی شروع کردم، حتی نمی دانم اولین بار چه کسی همراهی ام کرد، اما خوب می دانم اولین بار که مواد را امتحان کردم دیگر نتوانستم آن را کنار بگذارم. اوایل ...
دوستم زندگیم را تباه کرد / همسرم مدام از طلاق دم می زد!
روزها پیش او و همسرش ببرم و من که میدانستم زنش مرا دوست دارد با خیال راحت این کار را کردم." مرد جوان مکثی کرد و افزود: "هر روز تا پاسی از شب با خیال راحت اضافه کار می ایستادم و شب دنبال دخترم می رفتم. اما مدتی بعد متوجه تغییر رفتارش شدم. او به شدت منزوی و عصبی شده بود. خیلی با او کلنجار رفتم تا حرف زد و گفت بابک او را در این مدت برای گدایی به خیابان ها می برده است. از وقتی این موضوع را ...
این رمان یک فیل است!
مجموعه مقاله ای با عنوان زنی در حال نگاه کردن به مردهایی که به زن ها نگاه می کنند نوشته و آستر معترف است که از همسرش چیزهای زیادی یاد گرفته است. نویسنده شهر شیشه ای هنوز عادت های دوران مدرسه اش را حفظ کرده و با دستگاه تایپ المپیا ی خود کار می کند. این دستگاه از سال 1974 روی میز اوست. آستر از صدای کلیدهای آن خوشش می آید و از کامپیوتر متنفر است. این نویسنده مطرح آمریکایی سایت آمازون را "یک ...
مادری که هنوز شهادت فرزندش را باور ندارد
؟ یک ربع به هشت شب، موتوری کنار پارکینگ خانه پدر علی ایستاد. یک سمند هم در کنار آن ایستاد. معاون سپاه انصار و به همراه چند نفر دیگر بودند. وقتی پدر شهید جلوی درب خانه رفت متوجه ماجرا شد که علی به شهادت رسیده است. همسر و مادر علی از بالا داخل کوچه را نگاه می کردند که یک دفعه مادر و همسر علی پایین آمدند. پدر شهید به نیروهای سپاه اصرار کرد که به داخل بیایند. آنها همین که وارد شدند، یکی گفت ...
تصاویر/ برندگان سیمرغ معرفی شدند
شد به مریلا زارعی برای زیر سقف دودی و لیلا حاتمی برای رگ خواب . لیلا حاتمی در سخنان کوتاهی گفت: خیلی ممنونم و خوشحالم از این جایزه. مریلا زارعی هم گفت: اعتراف می کنم یکی از مهیج ترین جشنواره های بود که تجربه کردم. خوشحالم که کنار لیلای عزیز و هدیه (تهرانی) که جایش خالی است نامزد بودم. عزیزانی امشب سیمرغ گرفتند که خوشحال شدم. حرف هایی هست که نوید (محمدزاده) زد و به همان ها رجوع ...
دردسر پاتوق دوستان مطلقه برای زن جوان / صیغه اسماعیل شدم و ...
Freedom عمل بیشتری برخوردار بودم و به درس و مدرسه توجهی نداشتم. و هر سال با چند تجدیدی به زحمت نمره قبولی می گرفتم تا این که در کلاس سوم راهنمایی مردود شدم و دیگر نتوانستم ادامه تحصیل بدهم. در همین سال با یکی از بستگان دور مادرم ازدواج کردم. او هم تا کلاس سوم راهنمایی تحصیل کرده بود و در یکی از شرکت های قطعه سازی خودرو کار می کرد. بعد از ازدواج متوجه شدم که همسرم به مواد مخدر Drugs اعتیاد دارد ولی ...
قتل خاله به خاطر فقر
مردی که به دلیل فقر مالی خاله اش را به قتل رسانده بود، پای میز محاکمه رفت و جزئیات را توضیح داد. آبان ماه سال 91 به مأموران پلیس خبر دادند زنی در خانه اش به قتل رسیده است. پسر این زن که جسد مادرش را پیدا کرده بود، به مأموران گفت: من برای سرزدن به خانه مادرم آمدم. وقتی زنگ در خانه را زدم، کسی باز نکرد و با کلیدی که داشتم، وارد خانه شدم و با جسد مادرم روبه رو شدم. خانه به هم ریخته بود و ...
سرنوشت مبهم راننده کامیون در بهمن آبعلی
پیکر رئیس راهداری و یکی از سرنشینان خودروی سواری و همکار محمد از زیر برف و بهمن سنگین بیرون کشیده شد و راننده کامیونت هم در شرایطی معجزه آسا پس از 15 ساعت در میان برف و لاشه خودرو زنده نجات یافت سرنوشت راننده کامیون بنز یخچال دار که در پی بهمن سهمگین جاده آبعلی ناپدید شده است همچنان پس از سه روز جست و جوی گسترده تخصصی در هاله ای از ابهام قرار دارد. پنجشنبه 14 بهمن، سید محمد ضیاء ...
دوگانگی و تقابل در رمان های سحر خلیفه (علمی-پژوهشی)
...، بزرگ یهودیان، روزی گفت که می تواند بزرگ ترین عرب را هر قدر هم مغرور و متکبر باشد بخرد (خلیفه، 2009: 25). البته این نوع از تقابل نیز به نوعی زیر مجموعه ی تقابل و دوگانگی اساسی موجود در فضای فلسطین، یعنی تقابل میان فلسطینی و اسرائیلی قرار می گیرد. اما نوع دیگری از دوگانگی و تقابل در رمان های سحر خلیفه به وضوح خودنمایی می کند که به عقیده ی او اهمیت آن کم تر از اولی نیست و آن تقابل میان زن و ...
دختر 17 ساله ای که نماد ایثار و فداکاری شد
، محبوبه پاهایش را به مادرم نشان می دهد که به خاطر راه پیمایی طولانی قیطریه تا میدان آزادی، تاول زده بود. بعد به اتاقش می رود. ساعت یازده شب بوده که مادرم به اتاق او می روند و می بینند که دارد قرآن و نهج البلاغه می خواند. فردا صبح زود، محبوبه از مادر خداحافظی می کند. مادرم می گویند چیزی بخور می گوید، میل ندارم. و به مادرم می گوید، اگر شهید شدم شما غمگین نشوید. مادرم می گفتند از خانه که رفت بیرون ...
از ماجرای کَره تا اتاق های خانوادگی در اوین
محکوم به زندان ابدی که زیر باز شلاق های سخت ساواک، زنده بیرون آمد. مردی که تمام قد، در مقابل سازماندهی شوم خشونت و ترور ایستادگی می کرد. با عناصر و اعضاء آن در زندان، مدارا می کرد و دست آخر یکی از اعضاء سازمان منافقین در زندان که محمد کچویی بسیار به او مهر ورزیده بود، او را ترور کرد. مرد را پدر می نامیدند. پدر توابین . مردی که شهید روز هشتم شد. 35 سال پس از روز هشتم ...
اخبار حوادث
برداشتن قسمتی از شماره پلاک آن شدم. هنوز تاکسی را در آیینه ی کامیون می دیدم که متوجه دودی در حاشیه جاده شدم. توقف کرده و نزدیک تر رفتم که ناگهان جسدی را در داخل یک گودال مشاهده کردم که سوخته بود که بلافاصله به 110 زنگ زده و موضوع را به پلیس اطلاع دادم. همزمان با آغاز تحقیقات جهت کشف پرونده جسد کشف شده ، خانمی با مراجعه به کلانتری 151 یافت آباد به مأموران اعلام داشت که مادر62 ساله اش همان روز از ...
جرمی کلارکسون؛ مجری سابق تخت گاز، گستاخ ولی محبوب
نبود حتی بعدا هم که متوجه شدم در مدرسه چه شرّی بوده باز هم اهمیت ندادم چون یقین داشتم او دقیقا به درد این کار می خورد. چند ماه بعد وقتی بنتلی به عنوان تهیه کننده برنامه انتخاب شد توانست از کلارکسون یک آزمایش صحنه بگیرد؛ این آزمایش با یک دستگاه رنج روور در جاده انجام شد: جرمی سریع به دل ها نشست، چون بامزه بود؛ حتی مدیران بی بی سی هم از او خوش شان آمد. اجرای او به هنگام تست ...
ویسواوا شیمبورسکا؛ موتسارت شعر
عاشق زیبایی هاست، از دیدن پلیدی ها رنج می برد، ولی اغلب به "شرح ماجرا" بسنده می کند، نفرت و جنایت و شکِوه و شکایت را در لا به لای واژه ها و تصاویری طنزآلود، پنهان می سازد: بعد از هر جنگی کسی باید ریخت و پاش ها را جمع کند. نظم و نظام خود به خود بر قرار نمی شود. کسی باید آوارها را از جاده ها کنار بزند تا ماشین های پر از جسد ...
پول نداشتم خاله ام را کشتم
حضور داشت، گفت: مادرم بعد از فوت پدرم تنها زندگی می کرد. خواهرانم خارج از کشور زندگی می کنند، به همین دلیل هر روز به او سر می زدم. امروز چند بار تماس گرفتم، اما مادرم تلفن ها را جواب نداد، به همین دلیل به اینجا آمدم تا از حالش باخبر شوم. هر چه زنگ خانه را زدم، در را باز نکرد. احتمال دادم داخل خانه برایش اتفاق بدی افتاده باشد به خاطر همین در را شکستم و وارد شدم. در خانه بوی گاز پیچیده بود. بعد داخل ...
راز این دختر و پسر چه بود؟ - دختر جوان چرا ترک موتور پسر 21 ساله نشست؟
اهمیت ماجرا و به دستور سرهنگ کارآگاه حمید رزمخواه (رئیس پلیس آگاهی خراسان رضوی) پرونده مرگ دختر 19ساله در دایره مرگ های مشکوک اداره جنایی پلیس آگاهی مورد موشکافی و کنکاش های پلیسی قرار گرفت. تنها سرنخ این پرونده، گوشی تلفن دختر جوان بود که با دستور قاضی ویژه قتل عمد در اختیار کارآگاهان قرار گرفته بود تا رمزگشایی برای زوزه مرگ در جاده آسیایی باشد. بررسی های دقیق همزمان با بازبینی تماس های ...
مردی که در درگیری با مادرش او را کشت
سمت معدن گچ بودم که تاکسی زردرنگی را بالای جاده دیدم که توقف کرد. تعجب کردم چون در این مسیر تنها کامیون های معدن گچ رفت و آمد می کردند. ناگهان همین که راننده تاکسی متوجه حضور من در جاده شد سوار ماشینش شد و به سمت جاده اصلی حرکت کرد. من توانستم بخشی از شماره پلاک ماشین را یادداشت کنم. وقتی بالای سر گودالی که تاکسی توقف کرده بود رفتم متوجه شدم از داخل گودال دود از جسدی بلند می شود که داخل ...
دختر جوان چرا ترک موتور پسر 21 ساله نشست؟
، به سمت منزل آن ها به راه افتادم. متهم 21ساله ادامه داد: همان طور که در حرکت بودم، احساس کردم راننده یک دستگاه خودروی پراید مرا تعقیب می کند، تصورم بر این بود که راننده پراید همان جوانی است که دقایقی قبل با او گلاویز شدم! به همین دلیل مدام سرم را به عقب می چرخاندم تا ببینم او همچنان ما را تعقیب می کند یا نه! در این هنگام بود که ناگهان حواسم پرت شد و پایم به جدول میانی دوربرگردان اطراف ...
گلوله پسر به سمت نامزدش خطا رفت/ مرگ عجیب عروس و داماد، فردای شب عروسی/شهادت مامور نیروی انتظامی به خاطر ...
.... بعد از طی مسافتی هم مادرزنم که داخل نشسته و شاهد ماجرا بود پیاده شد. بعد از آن با مینا تماس گرفتم و حالش را پرسیدم که گفت خوب است،اما دیروز که به درخواست مینا برای طلاق به دادگاه رفته بودم، توسط مأموران دستگیر شدم و الان هم اینجا هستم. صحبت های سیاوش به اینجا که رسید، مینا وارد اداره آگاهی شد. دختر جوان با دیدن سیاوش اشک ازچشم هایش جاری شد و گفت: چطور خجالت نکشیدی که می خواستی منو بکشی و ...
پدر می گفت: زندانی شاه شدن برایتان خوب است!
مقطعی شاهد دستگیری پدر بودید و درآن لحظات چه حسی داشتید؟ اولین بار که احساس کردم دارند سرپرست خانواده را می برند و نگرانی مادرم را دیدم، بعد از رفتن فداییان اسلام از خانه ما بود که مأمورین ساواک در خانه را شکستند و ریختند و آقا (مرحوم آیت الله طالقانی) را گرفتند. اولین بار بود که فهمیدم مأمور، دستگیری و نگرانی یعنی چه؟ قضیه از این قرار بود که چند شب قبل از آن، مرحوم نواب صفوی و دوستانش به ...
پر از فانتزی فرارم/ شوخ نیستم ولی یک آدم طناز درونم پنهان شده/ سوژه هایم واقعیت و آرزوهای خودم است
در آن لحاظ شده است. اینکه ما جنگ زده هستیم و همه هست و نیست مان را جایی دیگر، در شهری دیگر پشت سر گذاشته ایم. تلخ بود. اما بزرگ تر که شدم و توانستم بنویسم فهمیدم که از همین تلخی ها هم می شود حوادثی شیرین ساخت. شاید باورتان نشود اما گاهی هوس می کنم به همان سال های دردناک برگردم. سال هایی که جنگ بود، فقر بود، اما مادرم روی پا بود. پدرم جوان بود و ما بچه هایی بودیم که لااقل دل ِ خوشی داشتیم. ...
چرا ارتش شاهنشاهی مقابل انقلاب نایستاد؟
ساماندهی بچه های مومن و انقلابی رفتم. ماموریت داشتم. پنج شنبه و جمعه فرصت داشتیم و به این مسافرت ها می رفتیم. به آنجا رفتم و دیدم آتش بار و توپخانه ای در پادگان برای حکومت نظامی به داخل شهر می رود. دیدم فرمانده اش هم دوره من است. سروان محمد گلمائی بود. در ماشین او سوار شدم و گفتم محمد خجالت نمی کشید. می خواهید بروید مردم را بکشید.گفت :حسام بنشین، من تنهایی هیچ چیزی نمی گویم. راننده خود را که یک ...
محکومیت خواننده جوان به اتهام آزار یکی از طرفدارانش
توقف کرد. وقتی سوار ماشین شدم راننده و سرنشین دیگر که او هم پسری جوان بود، سر صحبت را باز کردند. هنوز مسیر زیادی را طی نکرده بودیم که راننده تغییر مسیر داد و به سمت جاده فرعی رفت. آنجا بود که فهمیدم چهار سرنشین یک دستگاه پژو در تعقیب ما هستند. به راننده و سرنشین التماس کردم تا من را رها کنند اما قبول نکردند. آنها من را به داخل یک خانه ویلایی در دماوند بردند و چهار سرنشین پژو هم که از دوستان ...
فرزندان آرمان
ظلم بود. در جریان حضور بی حجاب همسر رضاشاه در لحظه سال تحویل 1307 در حرم حضرت معصومه(س)، سخنران روی منبر که به تاج الملوک اعتراض کرد، پدربزرگ من بود که او را مجبور کرد در یکی از اتاق های حرم پنهان شود. ایشان درهمان زمان از قم به نجف رفتند و در آنجا به تحصیلات شان ادامه دادند. پدر در کنار چنین مردی بزرگ شد و من هم در چنین خانواده ای بزرگ شدم که مسائل مذهبی برایشان مهم بود و اولویت داشت وبه همین دلیل ...
“اخاذی های مجازی” بلای جان کاربران غافل
خواستار دستگیری وی شدم. با طرح این شکایت، پلیس با یک سری اقدامات سایبری و بررسی صفحه متهم، مظنون را که پسری جوان، با مدارک سیکل و شغلی کارگری بود را در یکی از شهرستانهای استان کرمانشاه شناسایی و با هماهنگی مقام قضایی دستگیر و تحت بازجویی قراردادند. متهم پس از دستگیری اعتراف کرد که خود را زن صیغه ای معرفی و با مردهایی که از نظر مالی مناسب بودند در شبکه اجتماعی تانگو دوست و پس از اغفالشان از ...
حیدریان: مثل معتادها زندگی را رها کرده بودم/ از بارسلونا و بنفیکا پیشنهاد داشتم
.... -بعد از محرز شدن تبانی، صحبتی با بازیکنانتان کردید؟ با هیچ کدام از آن ها تماسی نداشتم. البته آن ها 30 بار زنگ زدند و پیغام گذاشتند اما جواب شان را ندادم. بعد از چند سال متوجه شدم پول گرفتند و کم کاری کردند. مبلغ هم بسیار ناچیز بود. من حتی فیلم لحظه ای که در رستوران امیرآباد، پول را داخل پاکت دریافت کردند دیدم. شنیدم مبلغ 200 میلیون تومان برای این کار کنار گذاشته شده بود ...